سرویس اجتماعی ـ «آبادان» یعنی جنوبیترین نقطه استان خوزستان و تاج خلیج فارس؛ یکی از معروفترین شهرهای نفتی خاورمیانه که قلب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران را در خود جای داده و به شهرت جهانی رسیده است.
با کشف نفت در کوههای مسجد سلیمان و تصمیم به انتقال آن از مرزهای آبی، چند گزینه طرح شد که از میان آنها شبهجزیره آبادان برگزیده گشت؛ گزینهای که بیشتر تحت تأثیر اقلیم منطقه بود تا یک تصمیم سیاسی. این شهر پس از دو دهه به معروفترین شهر نفتی خاورمیانه تبدیل شد و نقش استراتژیک آن در جنگ جهانی دوم، از آن چهرهای جهانی ساخت. کمی بعد، ساخت پالایشگاه بزرگی که سالها لقب «بزرگترین در جهان» را یدک میکشید، عاملی شد که مهاجران را از گوشه و کنار کشور به این شهر بکشاند و حتی در دهه سی، جمعیتش را از دو برابر جمعیت اهواز هم فزونتر کند. رشد اولیه اقتصادی و جمعیتی شهر، سبب شد که در کنار بخش نفت، بخشهای دیگر نظیر بازرگانی و شیلات و... هم رشد و توسعه بیابند. آبادان از جمله معروفترین شهرهای نفتی خاورمیانه است که در یکصد سال گذشته پدید آمده است؛ سرزمینی محدود به خلیج همیشه فارس که از راه اروند، هم مرز با عراق است و زیارتگاه خضر نبی را در خود جای داده، ولی به دلیل حضور صنعت نفت بود که شاکله شهری به خود گرفت.
یکی از شهرهایی که پس از آغاز جنگ تحمیلی و با یورش ددمنشانه ارتش عراق، متحمل خسارات بسیاری شد و پس از اشغال خرمشهر (که در ۱۵ کیلومتری این شهر قرار دارد) تا محاصره کامل هم پیش رفت؛ حصری که با فرمان امام راحل (ره) و رشادتهای رزمندگان در هم شکست.
به گزارش «تابناک»، با اینکه پس از پذیرش قطعنامه 598 آتشبس اعلام و تلاش برای بازسازی مناطق آسیب دیده جنگ آغاز شد، وضعیت شهرهای آبادان و خرمشهر، به گونهای است که گویی جنگ هشت ماه پیش به پایان رسیده است.
اما ریشه وضعیت دردناک کنونی در کجاست که دولتهای متعدد نتوانستند به حل اصولی آن بپردازند؟
دکتر محمد عباسی، فرمانده عملیات مقاومت خرمشهر در سال ۱۳۵۸ در این باره میگوید: گویا، مشکلات موجود در شهرستان آبادان، ریشه در موارد متعددی دارد؛ از طرفی، بخش چشمگیری از زیربناهای شهری در جنگ از بین رفت و متأسفانه پس از جنگ، این گمان بر مقامات دولتی چیره شد، مبنی بر اینکه مناطق مرزی خوزستان، امنیت ندارند و بنابراین، دولت نباید در این نقاط سرمایهگذاری زیربنایی انجام دهد. این نوع نگرش، متأسفانه در مواردی نیز تصویب شد و بخش خصوصی را هم از سرمایه گذاری در مناطقی مثل آبادان و خرمشهر گریزان کرد.
از سوی دیگر، جنگ هشت ساله سبب شد که برخی از فعالیتهای دولتی و خصوصی به مناطق دیگری منتقل شود؛ مثلا نقش بندر خرمشهر به بندرعباس رسید و بسیاری از نیروهای کارآفرین و متخصص از آبادان کوچ کردند. این گونه موارد، در کنار مشکلات متعدد مدیریتی شهر، موجب شده که تغییری درخور پدید نیاید، تا جایی که هنوز میبینیم که برخی از ادارات، به ساختمانهای متروکه شباهت بیشتری دارند تا مراکز خدمترسانی.
کشتی قدیمی غرق شده در 8 سال جنگ تحمیلی در دهانه خلیج همیشه فارس - خرمشهر
نخستین فرماندار خرمشهر پس از آزادسازی، میافزاید: گویا، برای مقابله با مشکلات پیش روی در توسعه منطقهای شهرستان آبادان، چند راهکار را میتوان در پیش گرفت:
خسارت جنگ تحمیلی هشت ساله بنا بر گزارش سازمان برنامه و بودجه، نزدیک ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است. این در حالی است که درآمد کشور از فروش نفت از قرارداد دادرسی تا سال ۱۳۵۹ کمتر از مبلغ مذکور است.
الف) از آنجا که در هشت سال جنگ تحمیلی، جمعی از بهترین و عزیزترین فرزندان این مرز و بوم که میتوانستند در گسترش و ترقی این کشور نقش داشته باشند، شهید شدند و افزون بر آن، خسارت مالی بسیاری را متحمل شدیم، شاید بهتر باشد در برنامهریزی ملی، به رویکرد صلح و همکاری، توجه بیشتری نماییم و به جای دور کردن صنایع و انتقالشان به مناطق مرکزی کشور، به استقرار سرمایهگذاریهای سنگین به ویژه در بخش نفت و گاز و صنایع تکمیلی در مناطق مرزی بیندیشیم؛ به این صورت که اگر بتوانیم پالایشگاهی راه اندازیم که بخشی از مالکیت آن متعلق به کشورهای همسایه باشد، امنیت بسیار بالایی را ایجاد کردهایم.
ب) امروزه در آبادان و بسیاری از نقاط کشور، آنچه در انتخاب مقامات اجرایی مدنظر بوده است، نگاه به سوابق مدیریتی گذشته آنها بوده و به برنامه ایشان برای رفع مشکلات عدیده شهرستان توجه چندانی نشده است. آنچه امروزه در آبادان عنصر حیاتی است، توسعه در کنار اداره شهرستان است که میباید مد نظر سیاستگذاران استان قرار گیرد، ولی در حالی که انبوه مشکلات متعدد شهرستان، به پایتخت منعکس شده و در آنجا نیز بر لزوم حل این مشکلات تأکید میشود، متأسفانه در سال گذشته، دیدیم که این شهرستان، نزدیک هشت ماه فرماندار نداشت.
پ) جمعیت آبادان که در سال ۱۳۵۵ به مرز ۵۶۰ هزار تن رسیده بود، بر اساس سرشماری اخیر، به ۳۲۰ هزار نفر کاهش پیدا کرده است در حالی که تنها نزدیک سیصد هزار آبادانی، مقیم شیراز هستند و با احتساب آبادانیهای مقیم اصفهان، تهران، اهواز و...، این جمعیت از مرز یک میلیون نفر نیز فراتر رفته است. افرادی که ریشه در خاک آبادان دارند و بخش چشمگیری از آنها، از نظر سرمایه انسانی، از تواناییهای قابل توجهی برخوردارند. این یعنی، در صورت بهبود یافتن چشمانداز منطقه، با افزایش جمعیت شهرستان، بازار بزرگتر شده و به گردش بیشتر منابع اقتصادی در سطح شهرستان منجر خواهد شد. اینجاست که با خلق ثروت، سرمایه افزایش یافته و انباشت آن، میتواند به سرمایهگذاری، تولید و خلق شغل منتهی شود.
اندازه بازار میتواند بعد منطقهای نیز پیدا کند؛ برای نمونه، میتوان با یک برنامه منظم و منسجم، به طرح یک منطقه آزاد در جنوب کشور اندیشید که حتی قابلیت تبدیل شدن به یک استان را نیز خواهد داشت؛ استانی با محوریت آبادان، که شهرهای پیرامونی و بندری نظیر خرمشهر، شادگان، ماهشهر و سربندر را در بر بگیرد.
ت) اما آنچه شاید از همه مهتر باشد، لزوم بازسازی اعتماد عمومی است. سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه فیزیکی و انسانی، یکی از نیازهای توسعه و ترقی جامعه به شمار میرود که مهمترین عنصر و عامل آن «اعتماد اجتماعی» است؛ اعتمادی که طبقات اجتماعی و درآمدی را به یکدیگر نزدیک کرده و موجب همبستگی خواهد شد، در حالی که در جامعهای که سرمایه اجتماعی آن آسیب دیده باشد، گروههای اجتماعی همچون جزایری مستقل از یکدیگر هستند که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنها، خاص خودشان تلقی شده و در این شرایط، جامعه به شدت آسیبپذیر خواهد شد.
امروزه شعارها و وعدههای داده شده به مردم آبادان، در کنار مشکلات اداری و شکاف میان برخی مقامات اجرایی و مردم، موجب شده است مردم به نوعی بیاعتمادی گسترده دچار شده و در اوضاع کنونی که نیاز به رفتارهای جمعی به شدت احساس میشود، مشارکت آبادانیها در چنین حرکتهایی به شدت ضعیف باشد. عرصههای اجتماعی مثل انتخابات، که کمهزینهترین روش برای اعمال تغییرات در یک جامعه است؛ آن هم در شرایطی که به انتخابات مجلس نزدیک میشویم و البته، چه بسا مهمترین بخش از حاکمیت برای طرح و حل مشکلات این شهرستان، مجلس شورای اسلامی باشد.