80 شمع روشن به یاد احمد محمود فرهنگی و هنری 3/10/1390 10:45:09 9010-680-5 کد خبر RSS :: پرینت |
![]() فردا یکشنبه (4 دی 90) زادروز 80 سالگی احمد محمود داستاننویس و مترجم نامدار خوزستانی است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از خوزستان احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود، نویسنده معاصر ایرانی، چهارم دی ۱۳۱۰ در اهواز از پدر و مادری دزفولیالاصل به دنیا آمد و شاید همین دلیل سبب شد تا بیشتر خود را دزفولی بداند. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او "همسایهها" در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده میشود. در برخی از آثارش چون "همسایهها" و "مدار صفر درجه" واژهها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم میخورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان "غریبهها و پسرک بومی" از کتابی به همین نام نیز از یکی از ساکنان دزفول به نام «نعمت علائی» گرفته شده است که حول و حوش سال ۱۳۲۳ در دزفول به دست افرادی ناشناس ترور میشود. پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهاش به دانشکده افسری ارتش راه یافت. اما از جمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکده افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس، بخش بخش آزاد شدند در حالیکه تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند. احمد اعطا یکی از این دانشجویانی بود که نه توبه نامهای امضا کرد و نه به هیچ گونه همکاری با حکومت پهلوی تن داد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان به سر برد که گویا مشکل ریوی او، که در نهایت به مرگاش منجر شد، یادگار همان دوران بوده است. او مدتی هم در حوالی خلیج فارس از جمله در بندر لنگه در تبعید به سر برد و البته خودش از این دوران با عنوان «زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم» یاد میکند. او خود میگوید: «بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانهنشین تا شاید به درد درمانناپذیری که همه عمر با من بود - و هست - سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود». محمود دولتآبادی درباره جایگاه ادبی احمد محمود میگوید: احمد محمود انسانی بود که به ما میآموخت؛ بیآنکه خودش را آموزگار بداند. ویژگی احمد محمود، نواخت او در کار است که به ما میآموزاند؛ این نواخت، یعنی ناهنجار احمد محمود؛ نه اینکه گفته شود در آثار احمد محمود یکنواختی وجود دارد. آنچه از محمود آموختم، این است که او نویسنده نیست؛ محمود، همیشه محمود است. این خیلی مهم است؛ زیرا یکی از دستوپاگیرترین لاکهایی که ما را از ادبیات و خلاقیت دور میکند، لاک نویسندگی و شاعری است. آدم همیشه باید آدم باشد و این را در احمد دیدم و آموختم. احمد محمود بسیار متواضع بود و بدون اینکه هدفهای بزرگی برای خود قائل باشد، کارهای بزرگی انجام داد. این نویسنده پیشکسوت تأکید میکند: احمد محمود زندگی خود را روی زبان و ادبیات این مزر و بوم گذاشت. نویسندگان این حوصلهی خدادادی عظیم را دارند که دربارهی جزییات روحیات اقوام، طبقات، اقشار، لایههای اجتماعی، آدمها و مناسبات آنها بنویسند. بههمین دلیل بسیار ساده؛ اما بسیار مهم، نویسندگان، ملتسازند. احمد محمود در اواخر عمر با بیماری تنگی نفس مواجه شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یک بار او را به بیمارستان کشاند. در اول مهر ماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن در روز جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۱ به دنبال یک دوره بیماری سخت ریوی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. از احمد محمود مجموعه داستانهای "مول" در سال ۱۳۳۸، "دریا هنوز آرام است" در سال ۱۳۳۹، "بیهودگی" در سال ۱۳۴۰، "زائری زیر باران" در سال ۱۳۴۷، "از دلتنگی" در سال ۱۳۴۸، "پسرک بومی" در سال ۱۳۵۰، "غریبهها" در سال ۱۳۵۲، "دیدار" در سال ۱۳۶۸، "قصه آشنا" در سال ۱۳۷۰ و "از مسافر تا تبخال" در سال ۱۳۷۱ منتشر شده است. این داستاننویس همچنین نویسنده رمانهای مشهوری چون "همسایهها" در سال ۱۳۵۳، "داستان یک شهر" در سال 1360، "زمین سوخته" در سال 1361، "مدار صفر درجه" در سال 1372 و "درخت انجیر معابد" در سال 1379 (برنده دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان) بود. محمود همچنین دستی در ترجمه داشت و از او رمان "آدم زنده" نوشته «ممدوحبن عاطل ابونزال» در سال 1376 منتشر شد. |
80 شمع روشن به یاد احمد محمود
فردا یکشنبه (4 دی 90) زادروز 80 سالگی احمد محمود داستاننویس و مترجم نامدار خوزستانی است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از خوزستان احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود، نویسنده معاصر ایرانی، چهارم دی ۱۳۱۰ در اهواز از پدر و مادری دزفولیالاصل به دنیا آمد و شاید همین دلیل سبب شد تا بیشتر خود را دزفولی بداند.
او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او "همسایهها" در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده میشود. در برخی از آثارش چون "همسایهها" و "مدار صفر درجه" واژهها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم میخورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان "غریبهها و پسرک بومی" از کتابی به همین نام نیز از یکی از ساکنان دزفول به نام «نعمت علائی» گرفته شده است که حول و حوش سال ۱۳۲۳ در دزفول به دست افرادی ناشناس ترور میشود.
پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهاش به دانشکده افسری ارتش راه یافت. اما از جمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکده افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس، بخش بخش آزاد شدند در حالیکه تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند.
احمد اعطا یکی از این دانشجویانی بود که نه توبه نامهای امضا کرد و نه به هیچ گونه همکاری با حکومت پهلوی تن داد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان به سر برد که گویا مشکل ریوی او، که در نهایت به مرگاش منجر شد، یادگار همان دوران بوده است.
او مدتی هم در حوالی خلیج فارس از جمله در بندر لنگه در تبعید به سر برد و البته خودش از این دوران با عنوان «زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم» یاد میکند. او خود میگوید: «بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانهنشین تا شاید به درد درمانناپذیری که همه عمر با من بود - و هست - سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود».
محمود دولتآبادی درباره جایگاه ادبی احمد محمود میگوید: احمد محمود انسانی بود که به ما میآموخت؛ بیآنکه خودش را آموزگار بداند. ویژگی احمد محمود، نواخت او در کار است که به ما میآموزاند؛ این نواخت، یعنی ناهنجار احمد محمود؛ نه اینکه گفته شود در آثار احمد محمود یکنواختی وجود دارد. آنچه از محمود آموختم، این است که او نویسنده نیست؛ محمود، همیشه محمود است. این خیلی مهم است؛ زیرا یکی از دستوپاگیرترین لاکهایی که ما را از ادبیات و خلاقیت دور میکند، لاک نویسندگی و شاعری است. آدم همیشه باید آدم باشد و این را در احمد دیدم و آموختم. احمد محمود بسیار متواضع بود و بدون اینکه هدفهای بزرگی برای خود قائل باشد، کارهای بزرگی انجام داد.
این نویسنده پیشکسوت تأکید میکند: احمد محمود زندگی خود را روی زبان و ادبیات این مزر و بوم گذاشت. نویسندگان این حوصلهی خدادادی عظیم را دارند که دربارهی جزییات روحیات اقوام، طبقات، اقشار، لایههای اجتماعی، آدمها و مناسبات آنها بنویسند. بههمین دلیل بسیار ساده؛ اما بسیار مهم، نویسندگان، ملتسازند.
احمد محمود در اواخر عمر با بیماری تنگی نفس مواجه شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یک بار او را به بیمارستان کشاند.
در اول مهر ماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن در روز جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۱ به دنبال یک دوره بیماری سخت ریوی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
از احمد محمود مجموعه داستانهای "مول" در سال ۱۳۳۸، "دریا هنوز آرام است" در سال ۱۳۳۹، "بیهودگی" در سال ۱۳۴۰، "زائری زیر باران" در سال ۱۳۴۷، "از دلتنگی" در سال ۱۳۴۸، "پسرک بومی" در سال ۱۳۵۰، "غریبهها" در سال ۱۳۵۲، "دیدار" در سال ۱۳۶۸، "قصه آشنا" در سال ۱۳۷۰ و "از مسافر تا تبخال" در سال ۱۳۷۱ منتشر شده است.
این داستاننویس همچنین نویسنده رمانهای مشهوری چون "همسایهها" در سال ۱۳۵۳، "داستان یک شهر" در سال 1360، "زمین سوخته" در سال 1361، "مدار صفر درجه" در سال 1372 و "درخت انجیر معابد" در سال 1379 (برنده دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان) بود.
محمود همچنین دستی در ترجمه داشت و از او رمان "آدم زنده" نوشته «ممدوحبن عاطل ابونزال» در سال 1376 منتشر شد.