سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار فرهنگی اجتماعی خوزستان

اظهارنظر مدیرکل سابق ارشاد خوزستان درخصوص تخریب موزه هنرهای معاصر اهواز / مرثیه ای تازه در سوگ بهمن علاء الدین

شوشان: حجت الاسلام بسی خاسته مدیرکل سابق ارشاد و فرهنگ اسلامی خوزستان با ارسال مطلبی به پایگاه خبری شوشان درخصوص اقدام شهرداری اهواز و تخریب فرهنگسرای علاء الدین مطلبی نگاشته که در ذیل می آید. حجت الاسلام بسی خاسته در این مطلب نوشته است : وقتی یادم می آید که در مجلس ختم زنده یاد بهمن علاء الدین بر فراز منبر به جامعه فرهیخته و هنرمندان ایران زمین وعده دادم که در حفظ و نگهداری میراث گرانبهای موسیقی و ادبیات وطنم از هرکوششی دریغ نکنم و تاکنون نتوانسته ام قدمی بردارم احساس شرمندگی می کردم. در نخستین نکوداشت یاد و خاطره بمن علاء الدین که توسط دوستداران فرهنگ و هنر در پائیز سال 85 در اهواز برگزار گردید در میان هزاران نفر از ارادتمندان این هنرمند مردمی و محبوب و این کوگ خوش آواز ایل بختیاری و آموزگار اخلاق و فروتنی، با وعده ساخت فرهنگسرایی بزرگ به نام او در حاشیه کارون ، بخشی از نگرانی های چشم انتظاران تحول فرهنگی و هنری را التیام بخشیدم. پس از چند روزی، تصمیمات نیک اندیشی دلسوختگان ، با اراده پولادین همکاران با وفایم در مجموعه ارشاد و با فراهم نمودن مقدمات کار به مانند یک رویای صادقه تعبیر گردید و کار برای کلنگ زنی آماده شد. وقتی در میان چشم های اشکبار از ذوق این رخداد نیکو در آیین کلنگ زنی پروژه که با حضور مسئولین و هنرمندان و قربانی کردن گوسفند ، کلنگ را به رسم ادب و احترام به دست خواهر گرانمایه بهمن علاء الدین که خود نماد عفت و وقار و پاکدامنی است دادم احساس کردم دین خویش را به روح این مرد بزرگ ادا کرده ام . من آن روز از خوشحالی سر از پا نمی شناختم . آن روز احساس خاصی داشتم ولی نمی توانستم بیان کنم. احساس کردم که وقتی کلنگ فرد آمد بر زمین نخورد بلکه بر انبوهی از تیرگی ها و توهمات و پندارهای باطلی فرود آمد و در حالی که چشمه های امید و شوق از زمین جوشیدن آغاز کرده بود از میان لانه خفاشان شب پرست که همیشه از نور خورشید گریزانند فرودآمده بود. صبح روز بعد عده ایی را با تحریک به منازل برخی شخصیت های طراز اول فرستادند تا صدای اعتراض خود را به آنچه تیره دلان ، رواج فساد و فحشاء ولاابالی گری می پنداشتند به گوش آنان برسانند و با شیطنتی خاص تصویری ساختگی از خواهر زنده یاد که در روز آئین یاد شده سراپا مشکی پوش بود تهیه کرده که از ذکر آن خودداری می کنم. لانه خفاشان عوام زده به این محدوده تمام نمی شد. روزی صبحگاهان با دوست سخت کوش مطبوعاتی ام قدم زنان به همراه وزیر وقت ارشاد بر روی پل نادری به سمت شهر می آمدیم و از دور پروژه را در کنار ساختمان موزه به او نشان دادم و از او خواستم در سفرهای استانی هیئت دولت کمک کند تا این طرح به سامان برسد. آن روز حرفی تا بدین سان عامیانه نشنیده بودم. وزیر سری تکان داد و گفت: با این اسم گذاری که شما انجام داده اید و دل مردم متدین را جریحه دار کرده اید نمی شود کاری کرد. نگاهی به دوستم انداختم و برای فرهنگ و هنری این کشور آهی کشیدم. به هر تقدیر، در سفر اول و دوم هیئت دولت، مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان برای ادامه پروژه اعتبار گرفتیم و کار به سرعت پیش می رفت. همجواری با کارون و ساخت پروژه ایی در شأن این هنرمند با دو سالن جداگانه سیصد و ششصد نفره و گالری و لوازم حرفه ایی، ایجاب می کرد که فنداسیون و پی ریزی محکمی برای کار دیده شود. بعدها با فراز و فرودهای تغییرات مدیریتی و کمبود اعتبارات و برخی اعمال نظرهای غیرکارشناسی شورای شهر با توقف ساخت و ساز روبرو گردید. متاسفانه در روزهای اخیر که در آستانه انتخابات دیگر قرار داریم و نیاز به ایجاد همدلی برای مشارکت عمومی هستیم اقدامی بسیار غیرکارشناسی به وقوع پیوست. در هنگامه شب که مردم خسته از هیاهوی شهر و کشمکش های فزون طلبی و منازعات بی خاصیت و مجادله های دنیایی و مشاجره های بی پایان شب را به جمع آورده بودند تا شاید ستاره بختشان سوسویی بزند، عوامل دستگاههای ذیربط که فقط باید دستور را اجرا می کردند به فنداسیون و پی ریزی پروژه هجوم آورده و با بریدن میله ها و سپس خاک ریزی محوطه آثار این ساختمان را از منظر دید مردم پنهان کرده و قصد دارند ، درخت کاری را نیز انجام دهند. من به عنوان فرزند این آب و خاک و سرباز پرافتخار انقلاب اسلامی که کسانی که متاسفانه سر رشته کارها بدست آنان است ولی به عمق مسایل توجهی نمی کنند و گاهی مست غرور می شوند می گویم که فردا با چه رویی در مقابل مردمی که چنین اهانتی را به فرهنگ و ادبیات و باورهای آنها انجام داده اید گردن کج خواهید کرد و به التماس خواهید افتاد؟ عشق به مردم و آرمان و اندیشه و فرهنگ تمام اقوام سرفراز ایران اسلامی که تمامیت و استقلال کشور مرهون زنده بودن و پویا بودن آنان است راه و رسم هنرمندان است و مردم به همین دلیل حتی اگر آثار و فرهنگسرا هم برچیده شود یاد و نام بهمن علاء الدین را فراموش نخواهند کرد. نه دیروز که در مجلس ختم زنده یاد مرثیه خواندم و نه امروز که در دفن آثار فرهنگسرایی که قرار بود به نام او ساخته شود مرثیه ایی دیگر سرودم بهمن علاءالدین نه مرده بود و نه هرگز هنرمندان می میرند بلکه فردا که کشتزارها را درو می کنند هیچکس به حال و روز سیاه مترسک اشکی نخواهد ریخت زیرا رسم روزگار است که هرگاه خورشید رو به غروب می رود سایه آدم های کوتوله بلند تر می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد