در جنگ بر سر قلبها و مغزها، رسانههای غربی مدعیاند که مردم آمریکا کمترین تمایلات مثبت را به ایران دارند، بیش از هر چیزی از ایران مسلح به سلاح هستهای میترسند، علاقه اعراب و جایگاه ایران نزد آنها پس از ظهور در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶، اکنون سقوط کرده و افزون بر آن به اعراب گفته میشود که مردم ایران از آنها بیزارند.
در فاصله زمانی کمتر از یک ماه انتشار نتایج چهار نظرسنجی مؤسسات غربی و عربی، تأکید بر این است که اکنون بیش از هر زمانی در گذشته توجه به افکار عمومی و تلاش برای تأثیرگذاری بر آنها به ضرر ایران، مورد توجه قرار گرفته است.
این موج نخست در هجدهم فوریه با انتشار نتایج یک نظرسنجی توسط مؤسسه گالوپ آغاز شد که در آن از مردم آمریکا پرسیده شده بود، از فهرست تهدیدات منافع ایالات متحده در ده سال آینده، کدام یک را حیاتی، کدام یک را مهم ولی غیر حیاتی و کدام یک را غیر مهم میدانید.
بنا به اعلام گالوپ، نتایج این نظرسنجی که در فاصله زمانی هفتم تا دهم فوریه تلفنی و با پرسش از ۱۰۱۵ آمریکایی بالای هجده سال انجام شده، به صورت زیر است: گالوپ از این مسأله نتیجه گرفته که مردم آمریکا انتظار دارند دولت اوباما تمرکز سیاست خارجی خود را بر حل این مسائل بگذارد؛ هرچند برآورد دقیقی از ارزیابی راههای مورد نظر مردم آمریکا برای مقابله با این تهدیدات نیست.
چند روز بعد، روزنامه سعودی عکاظ در مقالهای به قلم عبدالله سلطان به بررسی چرایی بیزاری مردم ایران از اعراب پرداخت. بنا به ادعای نویسنده سعودی، ایرانیها به دلایل تاریخی، خشم و غضب خود را نسبت به اعراب ابراز میکنند و به طور گستردهتر، این خشم هر کسی غیر از ایرانیها را شامل میشود. آنها در قرون گذشته به بدی از عربها یاد کرده و عربها را به بدترین شکل به تصویر کشیدهاند و تقریبا «هر صفت و ویژگی منفی را به عربها نسبت میدهند!
گالوپ در هفتم مارس، نتیجه نظرسنجی دیگری با همان شرایط نظرسنجی قبلی را این بار در مورد میزان علاقه و بیزاری شرکتکنندگان نسبت به ۲۲ کشور منتشر کرد. از شرکتکنندگان پرسیده شده بود که نگاه آنها به کشورها تا چه میزان مثبت است و نتایج به صورت زیر است: چهارمین و آخرین نظرسنجی منتشره به ارزیابی جایگاه ایران در افکار عمومی کشورهای مسلمان مربوط است. نظرسنجی مؤسسه مشهور و البته به نسبت خانوادگی زاگبی با عنوان ظهور و سقوط ایران در افکار مسلمانان در رسانههای خارجی مورد توجه قرار گرفته است.
نتایج به دست آمده توسط زاگبی بر پایه مصاحبه رو در رو با شهروندان این کشورها در مناطق روستایی و شهری و با گستردگی جغرافیایی قابل ملاحظه به دست آمده است. بر این اساس، جایگاه ایران در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ شاهد افت زیادی بوده است؛ هر چند از سال ۲۰۱۱ به این سوی، روند تحولات به نفع جایگاه ایران بوده است. موقعیت مناسب ایران در بعد از سال ۲۰۰۶ تا اندازه بسیاری، ناشی از موفقیت متحد ایران یعنی حزب الله در برابر رژیم صهیونیستی دانسته شده است. زاگبی که خود مدیر مؤسسه است، بر این باور دارد که وقتی پای اسرائیل در میان باشد، مردم منطقه کاملا حامی ایران هستند، ولی هنگامی که تنها به خود ایران توجه کنند، نگاهشان منفیتر میشود.
هر چند، نتایج نظرسنجیها در کشوری مانند ایالات متحده با جو رسانهای خاص آن، دور از انتظار نیست و نمیشود تنها بر پایه چند نظرسنجی خاص در مورد جایگاه کشورها در افکار عمومی قضاوت قطعی کرد، ولی چنین نتایجی، هشداری است به نهادهای مسئول و غیرمسئولی که بودجههای فراوانی هزینه میکنند تا نتایج آن چیزی نباشد که مؤسسات افکارسنجی آمریکایی نشان میدهند.
هشدار دیگر برای مقامات مسئولی است که نه تنها برای افکار عمومی دیگر کشورها تره هم خرد نمیکنند، بلکه گاه با موضعگیریهای نادرست به چنین نتایجی دامن هم میزنند.