سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی روز

رسانه آمریکایی: سپاه، بخش تسلیم‌ناپذیر ایران

نشریه آمریکایی نوشت: اتفاق نظر فرماندهی کل قوا و سپاه که نیروهایش همان رزمندگان نبرد هشت ساله بودند مبدل به چالش آمریکا در منطقه شده است.

کد خبر: ۵۹۲۴۳۶
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۰ - 26 May 2016
نشریه آمریکایی «وکس» در بخش پایانی تحلیل خود در باره «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ماهیت آن» می‌نویسد: سپاه پاسداران اهمیت بیشتری را به سیاست‌های آمریکا در طولانی مدت می‌دهد. عمده نگرانی‌های آمریکا و همسایگان ایران، سلطه سپاه بر برنامه‌های موشکی تا فعالیت‌ در خاورمیانه و ورای آن است به طوری‌که این نیروها کنترل اکثر فضای راهبردی که مایه نگرانی غرب و رقبای ایران است را در دستان خود دارند.

به گزارش فارس بر اساس گزارش این نشریه، سپاه پاسداران بخش تسلیم نشدنی در سیاست خارجی و راهبردی ایران است. سپاه پاسداران، قلب نفوذ ایران در کشورهایی است که این کشور با آن‌ها رابطه دارد. سپاه و فرماندهی کل قوا در اکثر موارد با هم اتفاق نظر دارند و این امر مبدل به چالش آمریکا در منطقه شده زیرا سپاه اینک نقش مهمی را در تمام امور منطقه که واشنگتن در آنجا چون سوریه، عراق، یمن به شدت درگیر است، ایفا می‌کند.

 در ادامه این مطلب آمده است: برای برقراری روابط  همیشه در تضاد ایران و آمریکا سپاه باید سرمایه گذاری و فعالیت‌های ضد آمریکایی خود را کنار گذارد که بعید به نظر می‌رسد. بنابراین احتمال کمی در عادی شدن روابط ایران و آمریکا وجود دارد.

این نشریه پیشتر نیز در توصیف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشته بود: سپاه پاسداران ستون انقلاب است و تنها یک نیروی نظامی نیست بلکه قدرت سیاسی و اقتصادی شگرفی دارد. سپاه ایران مهمترین عامل بازدارنده راهبردی ایران یعنی «برنامه‌ موشکی» را در اختیار دارد و با متحدان این کشور  چون حزب‌الله لبنان، شیعیان عراق و حکومت «بشار اسد» در سوریه در  ارتباط است.

نشریه وکس می‌نویسد: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط «آیت‌الله روح‌الله خمینی» رهبر فقید انقلاب شکل گرفت که مسئولیت حفاظت از انقلاب را بر عهده دارد و خود را محافظ فرمانده کل قوا می‌داند.

از سویی، اهداف سپاه ترکیبی از منافع ملی و عقیدتی است. بر این اساس، حفظ جایگاه رهبر ایران و محوریت اسلام اولویت نخست است. نیروهای سپاه ایران از سویی دیگر نفوذ غرب در کشور را شدیدترین چالش بر می‌شمارند و حامیان دموکراسی غربی از منظر آن‌ها در منافات با معیارهای انقلاب قرار دارند. نفوذ فرهنگی غرب موردی است که باید با آن مقابله شود. در این بین نیروهای بسیج نیز کمک حال سپاه هستند و نیروهای بسیج در تمامی سطوح از مساجد و  مدارس گرفته تا ادارات حضور دارند. اما در امور فرامرزی ماموریت سپاه پاسداران پیچیده‌تر است.

در بخش دیگر این مطلب به تجربیات سپاه ایران در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله و حمایت آمریکا از دولت وقت عراق در زمان «صدام حسین» اشاره شده و آمده است: ارائه اطلاعات از سوی آمریکا به ارتش وقت عراق، سرنگونی هواپیمای مسافربری این کشور با شماره پروازی "655 " توسط ناو «یو. اس. اس. وینسنس» هنوز در یاد نیروهای ایرانی مانده، موردی که از دید سپاه و رهبر ایران اقدامی جنگی علیه کشورشان بود. همچنین  کمک آمریکا به صدام در استفاده از سلاح‌های شیمیایی و فشار بر ایران از طریق حضور دریایی آمریکا در خلیج فارس هنوز در اذهان ایرانی‌ها باقی مانده است. همچنین باید به حمایت کشورهایی چون کویت و عربستان از عراق در زمان جنگ 8 ساله و کمک‌های مالی آن‌ها به صدام حسین نیز اشاره کرد. فرماندهان کنونی سپاه ایران همان‌ نیروهایی هستند که داوطلبانه در جنگ حاضر بودند. نیروهای سپاه و بسیج ایران در جنگ هشت ساله جان خود را از دست دادند و این واقعیتی است که نباید فراموش شود.

 سپاه بعد از خاتمه جنگ در پی حصول اطمینان از این موضوع است که فداکاری رزمندگان ایرانی نادیده گرفته نشود و دلایلی که برای آن جنگیدند چون حفظ اصول  انقلاب با مواردی چون عادی سازی روابط با آمریکا  و بسط دموکراسی غربی به خطر نمی‌افتد.

 در بخش پایانی این مطلب آمده است: سپاه تقریبا انگیزه‌های شیطانی را در ورای تمامی اقدام‌های آمریکا در خاورمیانه می‌داند. بر این اساس، تاریخچه‌ای از بی اعتمادی در سپاه نسبت به رویکردهای آمریکا در خاورمیانه و مواردی چون سوریه و عراق به ویژه امروزه وجود دارد . از دید سپاه انقلاب اسلامی، نبرد آمریکا با داعش در خاورمیانه کاری استتاری برای برای ریشه کن کردن نفوذ ایران در سوریه با سرنگونی متحد دیرینه ایران، حکومت اسد، تضعیف حزب‌الله لبنان، و بی ثبات سازی منطقه برای ایجاد بهانه‌ای جهت بازگشت نیروهای آمریکا در عراق است.

حمایت تمام‌قد آمریکا از کردهای سوریه به نفع چه کسی است؟

با وجود اینکه مقامات ایالات متحده تا حدودی نقش گروه های دیگری همچون برخی قبایل عرب و مسیحیان سریانی و گروه های اقلیت دیگری را در نظر گرفته است، 75 درصد کل نیروی ضد داعش همچنان تحت نفوذ و هدایت حزب اتحاد دموکراتیک و یگان های مدافع خلق است.

کد خبر: ۵۹۲۰۷۱
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۵ - 25 May 2016
حمایت تمام‌قد آمریکا از کردهای سوریه به نفع چه کسی است؟چند وقتی است که مسأله نقش کردها در مبارزه با داعش با پشتیبانی ایالات متحده در رسانه های مختلف جهان مطرح می شود و بسیاری معتقدند که کردها تنها نیروی مؤثر برای مبارزه با داعش با پشتیبانی ایالات متحده هستند.

به گزارش «تابناک»، با این حال، وبسایت انگلیسی زبان «صدای آمریکا» در مطلبی استدلال کرده که پشتیبانی ایالات متحده از کردها در سوریه به بهانه مبارزه با داعش، می تواند عامل بی ثبات کننده جدی در سوریه در بلند مدت باشد.

در این مطلب آمده که در چند روز اخیر، خبرهای زیادی مبنی بر پیشتازی نیروهای کرد تحت حمایت آمریکا برای حمله به رقه منتشر شد. طبق گزارش های منتشره، کردها با حمایت هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا به 30 کیلومتری رقه رسیدند و آماده حمله به رقه برای بیرون راندن داعش هستند.

مقامات ایالات متحده امیدوارند، با شکل دهی به یک اتحاد چند فرقه ای تحت هدایت حزب کردی اتحاد دموکراتیک و یگان های مدافع خلق، با داعش مبارزه کنند؛ اما تحلیلگران از این مسأله مطمئن نیستند و بیم آن دارند که ایالات متحده در اشتیاق خود برای تسریع مبارزه با داعش و بیرون راندن آن ها از رقه، باعث ایجاد یک رقابت و مبارزه فرقه ای بسیار خطرناک در سراسر شمال سوریه شوند.

چارلز لیستر، یک تحلیلگر در مؤسسه مطالعات خاورمیانه ـ اندیشکده مستقر در واشنگتن ـ اظهار نگرانی کرد که حزب کردی اتحاد دموکراتیک تحت حمایت آمریکا در بلند مدت یک عدم تعادل قدرت خطرناک در سوریه ایجاد و نزاع ها و اختلافات میان مخالفان اسد و کردها را نیز تشدید خواهد کرد.

لیستر می گوید، با وجود اینکه مقامات ایالات متحده تا حدودی نقش گروه های دیگری همچون برخی قبایل عرب و مسیحیان سریانی و گروه های اقلیت دیگری را در نظر گرفته است؛ اما 75 درصد کل نیروی ضد داعش همچنان تحت نفوذ و هدایت حزب اتحاد دموکراتیک و یگان های مدافع خلق است. او اظهار نگرانی کرد که پیروزی های تحت رهبری کردها در بلندمدت باعث ایجاد بی ثباتی و ناپایداری در شمال سوریه خواهد شد.

بنابراین به نظر می رسد که میدان دادن زیاد از حد آمریکا به گروه های کردی برای مبارزه با داعش در نهایت به سه صورت منجر به بی ثباتی خطرناک در شمال سوریه خواهد شد؛

نخست اینکه منجر به درگیری کردها با گروه های اصلی مخالف اسد که تحت حمایت کشورهای منطقه و خود آمریکا هستند، خواهد شد. آن ها انتظار دارند به همان اندازه ای که آمریکا از کردها پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می کند، از آن ها نیز حمایت کند. اما هم اکنون شاهد آن هستند که آمریکا صرفاً کردها را تنها نیروی متحد خود در سوریه برای مبارزه با داعش قلمداد می کند. گروه های معارض ضد اسد تحت حمایت آمریکا انتظار دارند که آمریکا در برابر دولت سوریه از آن ها حمایت کاملی انجام دهد و از اینکه مشاهده می کنند، تمام تمرکز آمریکا برای کمک به کردهاست، بسیار عصبانی هستند. این مسأله ای است که می تواند باعث برخورد گروه های معارض ضد اسد با کردها شود و شمال سوریه را بیش از پیش بی ثبات و ناپایدار سازد.

دوم، تقویت کردها از سوی آمریکا در شمال سوریه می تواند واکنش ترکیه را به همراه داشته باشد. ترکیه به شدت از قدرت یابی کردها در شمال سوریه نگران است و مقامات آمریکایی را مقصر اصلی این ماجرا می دانند. مقامات ترکیه بارها هشدار دادند که در مقابل کوچکترین تحرک کردها در شمال سوریه واکنش نشان می دهند؛ لذا، از آنجا که تقویت کردها در شمال سوریه می تواند آن ها را در برابر ترکیه جسورتر کند، به همین دلیل می تواند عامل بی ثبات کننده دیگری باشد که منجر به برخورد ترکیه و کردها در آن ناحیه شود.

سومین عامل بی ثبات کننده ای که به دنبال تقویت کردها ایجاد می شود، مقابله و برخورد آن ها با حکومت مرکزی است. بدون شک کردها از همراهی آمریکا برای مبارزه با داعش دنبال اهداف خاصی هستند. مهم ترین و عمده ترین هدف آن ها که هدفی تجزیه طلبانه و گریز از مرکز است، ایجاد یک منطقه خودمختار است. دولت سوریه بارها اعلام کرده که در مقابل هر گونه تحرک کردها برای استقلال و خودمختاری مقابله خواهد کرد و اجازه نخواهد داد، خدشه ای به تمامیت ارضی سوریه وارد شود.

بنابراین باید گفت، تقویت بیش از حد کردها توسط آمریکا می تواند بی ثباتی فزاینده و غیرقابل کنترلی در شمال سوریه ایجاد کند و زمینه تداوم و تطویل بیش از پیش بحران در سوریه را فراهم کند.

این بار چه کسی وب سایت مرکز ثبت اسناد ایران را هک کرد؟

پس از آن که روز گذشته وب سایت مرکز آمار ایران از سوی یک گروه هکری سعودی هک شد، امروز خبر رسیده است که وب سایت مرکز ثبت اسناد ایران نیز توسط یک گروه هکری به نام MafiaHachingTeam مورد حمله سایبری قرار گرفته و از دسترسی خارج شده است.

کد خبر: ۵۹۲۳۷۸
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۸ - 26 May 2016
پس از آن که روز گذشته وب سایت مرکز آمار ایران از سوی یک گروه هکری سعودی هک شد، امروز خبر رسیده است که وب سایت مرکز ثبت اسناد ایران نیز توسط یک گروه هکری به نام MafiaHachingTeam مورد حمله سایبری قرار گرفته و از دسترسی خارج شده است.

به گزارش «تابناک»، این موضوع که برای دومین روز پیاپی یک وب سایت دولتی مورد حمله سایبری قرار گرفته و از دسترس خارج شده، جای تأمل بسیار دارد و البته هنوز گزارش های مربوط به هک مرکز آمار ایران منتشر نشده که به وب سایت مرکز اسناد ـ که اتفاقا بر خلاف مرکز آمار داده ها و اطلاعات حساسی را نیز در بر دارد ـ حمله می شود.

آن گونه که مشخص است، گروه هکری مسئول این اتقاق، این بار سعودی نبوده و به نظر می رسد، از جمله افراد آن، هکرهای فارسی زبان هم هستند. نام این گروه، MafiaHackingTeam  است و شواهد حکایت از آن دارد که نسبت به گروه هکری سعودی که روز گذشته وب سایت مرکز آمار ایران را هک کرده اند، گروه فعال تری هستند.

اینبار چه کسی وب سایت مرکز ثبت اسناد ایران را هک کرد؟


بررسی سوابق هکری این گروه نشان از آن دارد که بسیاری از وب دامنه های ایرانی از جمله اهداف هک این گروه بوده و مشخصا نوع هک آنها Defacement یا در اختیار گرفتن صفحه نخست و تغییر واسط کاربری آن است.

شخصی به نام یاسر ابراهیمی، خود را رهبر این گروه هکری معرفی کرده و در وب سایت شخصی خود اعلام نموده که یک متخصص رایانه 24 ساله است که از سال 2006 مسئولیت گروه هکری Mafia را بر عهده دارد. نکته جالب آن که این هکر ایرانی در وب سایت شخصی خود، غزل معروف حافظ را نیز در قسمت About گذاشته است؛
اینبار چه کسی وب سایت مرکز ثبت اسناد ایران را هک کرد؟


همان گونه که گفته شد، این گروه در سابقه هکری خود وب سایت های ایرانی را بیش از همه آماج گرفته و به نظر می رسد، با توجه به وجود اطلاعات در مورد این گروه، بیشتر هدف آنها رسیدن به اشتهار در هک است.

اما نکته جالب توجه در این خصوص این است که چرا باید وب سایت های دولتی ایران یکی بعد از دیگری مورد حمله های موفق سایبری قرار بگیرد؟ در این مورد تنها و تنها باید مسئولان ذیربط پاسخگو باشند.

تحلیل پایگاه آمریکایی؛

عواملی که فروپاشی عربستان سعودی را رقم خواهند زد

پایگاه خبری «فارن پالیسی این فوکِس» در مطلبی به بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در عربستان سعودی پرداخته و معتقد است، هرچند عربستان سعودی گام هایی به سمت اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برداشته است، مجموعه ای از عوامل باعث سقوط و نابودی این رژیم خواهد شد.

کد خبر: ۵۹۲۳۲۶
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۴ - 26 May 2016
پایگاه خبری «فارن پالیسی این فوکِس» در مطلبی به بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در عربستان سعودی پرداخته و معتقد است، هرچند عربستان سعودی گام هایی به سمت اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برداشته است، مجموعه ای از عوامل باعث سقوط و نابودی این رژیم خواهد شد.

به گزارش «تابناک»، در این مطلب آمده که در حال حاضر، همه نشانه ها حاکی از آن است که عربستان سعودی وارد این مرحله شده است. سیاست های مداخله گرایانه این کشور در منطقه، حمله نظامی به یمن، سرکوب اعتراضات عمومی در بحرین و حمایت مالی و تسلیحاتی از مزدوران جنگجو در عراق و سوریه، از جمله اقدامات مخربی است که عربستان در خاورمیانه انجام می دهد.

این عوامل به همراه تعداد دیگری از عوامل و اقدامات، نشان می دهد که عربستان سعودی تا حدود زیادی در حال از دست دادن قدرت و بقای خود است. بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و منطقه ای این رژیم تعمیق یافته و در هر زمان باید شاهد انفجاری درونی در خاندان آل سعود و فروپاشی آن باشیم.

جنگ ها و حقوق بشر


روز سه شنبه 22 سپتامبر 2015 بود که نشریه «میدل ایست آی» گزارشی از یک عضو ارشد خانواده سلطنتی عربستان منتشر کرد که خواهان «تغییر» در رهبری کشور به منظور جلوگیری از فروپاشی نظام سلطنت شده بود. این نامه که نویسنده آن، یکی از نوادگان ملک عبدالعزیز بن سعود بود و در بین شاهزادگان سعودی دست به دست شد، ملک سلمان پادشاه فعلی را در به وجود آمدن مشکلات بی سابقه ای که بقای نظام پادشاهی را به مخاطره انداخته است، مقصر می داند.

نویسنده این نامه هشدار داده بود: «ما قادر به جلوگیری از تحلیل رفتن درآمدها، ناپختگی های سیاسی و خطرات نظامی نخواهیم بود، مگر آنکه در شیوه تصمیم سازی خود تغییراتی به وجود آوریم، حتی اگر این کار مستلزم تغییر دادن خود پادشاه باشد».

چه یک کودتای داخلی سلطنتی در کمین نظام عربستان باشد یا خیر، با این حال، تجزیه و تحلیل این نامه از آینده تیره و تار پیش روی عربستان کاملاً درست است و علاوه بر اقتصاد، جنگ های منطقه ای و نقض حقوق بشر، عوامل مهمی هستند که زمینه های فروپاشی خاندان آل سعود در شبه جزیره عربستان را فراهم می کند.

در ادامه در این مطلب آمده، عربستان سعودی یک دیکتاتوری رانتی است که با تروریسم جهانی ساخت و پاخت و تبانی دارد. خانواده سلطنتی هیچ مخالفتی را تحمل نمی کند و به شدت فعالان حقوق بشر و سیاسی را مجازات و سرکوب می کند. در چند ماه گذشته، سعودی ها خشونت افراطی خود را تشدید کرده اند و این خشونت نه تنها در مقابل اقلیت شیعه داخل کشور خود که در مقابل تمامی شیعیان در مقیاس جهانی اعمال می شود.

هر کسی که جرأت کند در مورد طرز تفکر سلفی/وهابی حتی سؤالی بپرسد ـ چه در سطح داخلی و چه بین المللی ـ به شدت از سوی عربستان سرکوب می شود. واکنش اخیر عربستان در مقابل انتشار اسناد 11 سپتامبر مبنی بر دخالت سعودی ها در آن حادثه نیز به خوبی این مسأله را نشان می دهد.

منطقه شیعه نشین در شرق این کشور با جمعیت حدود 4 میلیون جمعیت، 80 درصد نفت عربستان را در خود جای داده و برای چند دهه به شدت از سوی دولت وهابی آل سعود تحت فشار هستند و سرکوب می شوند. نقض حقوق اقلیت شیعه در این کشور گسترده و غیر انسانی است. مساجد آن ها تخریب، مدارسشان ویران و شخصیت های سیاسی شیعه نیز به طور منظمی زندانی، شکنجه و اعدام می شوند.

تنها چند ماه پیش بود که یکی از علمای شیعه به نام شیخ نمر باقر النمر به جرم اعتراض به سیاست های ظالمانه آل سعود، زندان و اعدام شد. باقر النمر زندگی شیعیان در عربستان را این گونه توصیف کرده بود: «از لحظه ای که در عربستان به دنیا می آییم، ترس، ارعاب، آزار، اذیت و سوءاستفاده ما را احاطه می کند. ما در یک فضای ارعاب انگیز به دنیا آمدیم و حتی از دیوار هم می ترسیم. کسی از میان ما نیست که با ترس و وحشت ناآشنا باشد. من نیم قرن عمر کرده ام ولی هرگز در این مدت در این کشور احساس امنیت نکرده ام. ما همیشه به چیزی متهم می شویم و در معرض خطریم».

اعتراض شیخ نمر که منجر به اعدام او شد، چیزی نبود جز اعتراض به وضعیت ناعادلانه و تبعیض آمیز در این کشور نسبت به شیعیان. آن ها از هرگونه برگزاری مراسم مذهبی منع شده اند و بسیاری از خدمات عمومی نیز محروم هستند.

مسأله بعدی، جنگ نامشروع و بی رحمانه ال سعود در یمن است. آن ها به خاطر حمایت از منصور هادی رئیس جمهور سابق یمن، به این کشور به عنوان فقیرترین و ضعیف ترین کشور در جهان عرب حمله ور شدند و بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشور را به مرز نابودی کامل کشاندند.

این جنگ در درجه اول با حمایت ضمنی ایالات متحده و دوستان منطقه ای خود (قطر، بحرین، امارات متحده، کویت و غیره) انجام گرفت و عواقب فاجعه باری را برای یمن به همراه داشته است. کشته شدن بسیاری از مردم بی دفاع، آواره شدن نزدیک دو میلیون و پناهندگی 500 هزار نفر دیگر این کشور و خاورمیانه را با یک بحران انسانی بی سابقه ای مواجه کرده است. این به ما یادآوری می کند که ایدئولوژی مخرب داعش نیز ریشه در همین عربستان سعودی دارد.

سعودی ها محاصره ای بی رحمانه بر یمن تحمیل کردند، در حالی که این کشور حدود 90 درصد از مواد غذایی خود را وارد می کند. حدود 21 میلیون نفر از مردم یمن (80 درصد جمعیت این کشور) دسترسی کافی به کالاها و لوازم اساسی مانند غذا، آب سالم، مراقبت های پزشکی و سوخت و برق ندارند. گزارش های مکرری از سوی سازمان های بشردوستانه جهانی وجود دارد که عربستان سعودی با استفاده از سلاح های غیرمتعارف (سلاح های خوشه ای و حتی شیمیایی) جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت مرتکب شده است.

عربستان سعودی استقلال و تمامیت ارضی این کشور را که در طول تاریخ تحت نفوذش بود، درهم شکست؛ اما تاکنون هیچ دستاورد مشخصی از این جنگ به دست نیاورده است. در مقابل، مقاومت مردم یمن بسیاری از شهرهای یمن را حفظ کرده و جنگ در حال رفتن به سمت مرزهای عربستان است.

ریاض هم اکنون در یک بن بست کامل است و حملات هوایی علیه مردم یمن نیز چیزی جز یک شکست تلخ به همراه نداشته است. بدون شک، شکست عربستان در یمن می تواند در کنار عوامل ذکر شده دیگر، سقوط این حکومت پادشاهی در شبه جزیره عربستان را تسریع بخشد و به نظر می رسد، همان طور که فرد هالیدی در سال ۱۹۷۴ در کتاب «عربستان بدون پادشاهان» پیش بینی کرده بود، زوال این رژیم نزدیک باشد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد