طرح پنتاگون برای گسترش حضور نیروهای آمریکایی در عراق
کاخ سفید در اندیشه تجزیه عراق+ تصاویر
آیا عربستان جرات جنگ با حزبالله را دارد؟
به گزارش مشرق، عربستان و حامیانش که در تمام سیاست های مغرضانه خود در منطقه نصیبی جز ناکامی نداشتند، با درج نام حزب الله در فهرست سازمان های تروریستی و تحکیم ائتلاف با اسرائیل، منطقه را در برابر خطرات جنگ جدیدی قرار داده و با این کار مقدمات پایان حکومت آل سعود را فراهم کردند.
علنی شدن ائتلاف عربستان با اسرائیل تصادفی نیست
ائتلاف عربستان و هم پیمانان آن با اسرائیل ابتدا به شکل پنهانی و محرمانه در جریان بود، اما عربها بی شرمانه این ائتلاف را علنی کردند از همین رو منطقی نیست که بگوییم چنین تصمیماتی تصادفی و اتفاقی بوده و یا بی هدف انجام می گیرد.
اطاعت سران سعودی از اربابان آمریکایی
به عبارت بهتر روشن است که تصمیات ریاض از سوی سران این کشور اتخاذ نمی شود بلکه این ارباب آمریکایی هستند که مدیریت بازی و طراحی نقشه های منطقه ای را به دست گرفته اند.
در واقع این تصمیمات در چارچوب مسیر جنگی قرار دارد که ملک سلمان با گشودن جبهههای متعدد در منطقه آغاز کرده است و به عبارت بهتر آتش جنگ را به هر سمت نشانه رفته است.
این رویکرد سعودی در پی ناکامیهای امنیتی عربستان در منطقه و به عبارت بهتر در لبنان تا سوریه و از آنجا تا عراق ، بحرین ، لیبی و نیز تونس و در نهایت در باتلاق یمن شدت پیدا کرد.
پیشینه سیاستهای تروریستی عربستان
نکته قابل ملاحظه اینکه سیاست تروریستی سعودی موضوع تازه ای نیست بلکه از زمان ملک عبدالله بن عبدالعزیز و با اعلام جنگ علیه نیروهای مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل کلید خورد.
فشار ریاض بر اسرائیل برای نابودی حزب الله
پیش از حمله تابستان 2006 اسرائیل به لبنان این سیاست های تروریستی در داخل نظام حاکم سعودی ریشه داشت اما در این جنگ عملا نمود یافت به این ترتیب که بنابر اسنادی که از شورای امنیت و سازمان ملل درز کرده است، عربستان در جریان جنگ مزبور از اسرائیل حمایت کرد و کوشید این خواسته را بر اسرائیل تحمیل کند که جنگ علیه لبنان را تا سربه نیست کردن حزب الله ادامه دهد.
در آن زمان بسیاری این سوال را داشتند که حزب الله با عربستان چه کرده است که در همراهی با اسرائیل علیه آن وارد جنگ شده است؟
حمایت گسترده ریاض از تل آویو در جریان جنگ 2006
در این میان باید در نظر داشت که مهم ترین سلاح عربستان در آن زمان «سران تحریک و صدور فتواهای بی حساب و کتاب» بود تا جایی که بر اساس این فتوا ها حمایت از مقاومت حرام اعلام شده و همزمان با آن اسرائیل تحت فشار قرار گرفت که باید تا نابودی حزب الله به جنگ ادامه دهد از همین رو ریاض از اسرائیل در حمله 2006 به لبنان حمایت گسترده ای به عمل آورد.
کینته توزی سران سعودی از حزب الله
در جنگ سال 2006 اسرائیل و عربستان و در پس آنان آمریکا و کشورهای غربی در نابودی مقاومت ناکام ماندند و این ناکامی موجب کینه توزی سران سعودی شد از همین رو در سطوح مختلف سیاسی و داخلی لبنان و نیز اطلاعاتی و امنیتی و سایر بخش ها، حزب الله را هدف قرار دادند که بخشی از آن شامل اعزام خودروی های بمب گذاری شده به ضاحیه جنوبی بیروت و محل استقرار حزب الله بود.
توطئه عربستان علیه رهبران برخی کشورهای عربی
با آغاز «زمستان عربی» که در پی نقشه هرج و مرج ابتکاری که کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا به راه انداخته بود، عربستان فرصت را برای توطئه چینی علیه رهبران برخی کشورهای عربی از جمله معمر قذافی رهبر لیبی و محمد مرسی رئیس جمهور اخوانی مصر و نوری مالکی در عراق مغتنم شمرد.
در این راستا عربستان تلاش داشت این رهبران را نابود کند و مهم نبود که این هدف موجب جان باختن صدها هزار مسلمان عرب و آوارگی میلیون ها نفر از آنان و نیز تخریب منازل مسکونی و موسسات مختلف و مدارس شود.
ناکامی عربستان در سوریه و یمن
اما در مورد بشار اسد رئیس جمهور سوریه و علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن که متحد دیرینه ریاض بود، اوضاع فاجعه بار تر رقم خورد به گونه ای که عربستان در سوریه و یمن سلسله ناکامی ها و شکست هایی را تجربه کرده و حزب الله را عامل اصلی این شکست ها معرفی کرد و با این دستاویز سلاح خود را به سمت آن و ایران نشانه رفت و در این راه این بار به سلاح دین و مذهب و فتنه انگیزی و تحریک طایفه ای متوسل شد.
نقش برآب شدن نقشه های عربستان با آزادی القصیر
در سوریه نیز عربستان تمام امکانات و پول خود را به همراه متحدان عرب حاشیه خلیج فارس برای سرنگونی بشار اسد به کار گرفت و مدعی شد هنگامی که لحظه سقوط نزدیک شده بود حزب الله تحت حمایت ایران وارد عمل شد و «القصیر» را که ستون فقرات گروههای تروریستی تکفیری تحت حمایت عربستان بود، آزاد کرد.
پس از آن نیز «یبرود» آزاد شده و به این ترتیب سلسله شکست هایی در بین متحدان ریاض و ترکیه کلید خورد تا اینکه روسیه نیز وارد خط شد و در نتیجه محور مقاومت و نیروهای ارتش سوریه صدها کیلومتر از مناطق تحت اشغال تروریست های دست پرورده ریاض را آزاد کردند.
انگشت اتهام عربستان به سمت ایران
این روند تا جایی پیش رفت که روند پیشروی های نیروهای مقاومت و ارتش سوریه به مرزهای ترکیه رسید و همزمان با آن عربستان در یمن ناکامی های فاجعه باری را تجربه می کرد و عامل آن را حزب الله دانسته و ایران را مسئول این وضعیت معرفی می کرد.
در اینجا باید پرسید آیا نظام حاکم سعودی بدون هیچ واکنشی این شکست ها رامی پذیرد؟
سوال دیگر اینکه چه گزینه هایی برای عربستان باقی مانده است؟
دست رد ناتو و آمریکا به درخواست کمک ریاض و آنکارا
ریاض و آنکارا در بین این ناکامی ها به ناچار به همپیمانی راهبردی مشترک متوسل شدند و برای نجات دست به دامن سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و آمریکا شدند تا آنان را از شکست در سوریه و یمن نجات دهد، اما پاسخ آنان نه تنها منفی بلکه در برخی موارد سرکوبگرانه بود.
به عبارت بهتر ریاض و آنکارا حتی هنگامی که از تهدید دخالت نظامی علیه سوریه با استفاده از 150 هزار سرباز خبر دادند به دلیل عدم حمایت ناتو و آمریکا از این کار منصرف شدند.
تلاش ریاض برای سوق دادن ایران به سمت جنگ و درگیری
در این میان برای ریاض چاره ای باقی نماند جز اینکه از عامل ناکامی های خود در منطقه که به ادعای آن همان حزب الله و ایران است، انتقام بگیرد از همین رو تلاش کرد با اعدام شیخ نمر باقر النمر و سوء استفاده از اعتراض ها به حادثه سفارت خود در تهران و قطع روابط دیپلماتیک ایران را وارد نبرد کند.
به عبارت بهتر تنها گزینه ای که برای ریاض باقی ماند، انتقام از حزب الله -متحد ایران- بود از همین رو به توقف کمک چند میلیارد دلاری به ارتش لبنان متوسل شد با این دستاویز که بیم دارد این سلاح ها به دست حزب الله بیفتد، حال آنکه تاریخ لبنان و مقاومت شاهدی بر این واقعیت است که حزب الله نه تنها حتی یک گلوله از ارتش نگرفته است بلکه آنچه در اختیار دارد چند برابر بهتر و پیشرفته تر از سلاح های ارتش است و این چیزی است که صهیونیست ها خود به آن اعتراف کرده اند و چه بسا سلاح ارتش لبنان در مقابل سلاح مقاومت بازیچه باشد.
تهدیدهای عربستان وشورای همکاری خلیج فارس علیه لبنانیها
به هر حال عربستان پس از آن به همراه شورای همکاری خلیج فارس حزب الله را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داد وسپس به دنبال راهی برای تشدید مجازات ها علیه آن برآمد و در این راه تهدید کرد که لبنانی های شیعه از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بیرون رانده خواهند شد و سپس از این نیز فراتر رفته و تهدید کرد که هر شرکتی که با حزب الله تعامل اقتصادی و یا هرگونه تعامل دیگری داشته باشد، تحریم خواهد کرد.
هدف ریاض از این اقدامات روشن است و با این کار در صدد افزایش فشارها برای فتنه انگیزی بین ملت لبنان و حامیان مقاومت است تا از این طریق آتش جنگ داخلی لبنان را شعله ور کند و هدفی را که با لشکرکشی نظامی در تحقق آن ناکام ماند، از این راه محقق سازد.
موضع بسیار محتاطانه المستقبل در قبال تروریست دانستن حزب الله
اما این فشارها نیز به میزان زیادی ناکام ماند، زیرا حتی متحدان عربستان در لبنان و در راس آنان جریان المستقبل در مورد معرفی حزب الله به عنوان یک سازمان تروریستی بسیار محتاطانه عمل کرده و آن را یک گروه سیاسی لبنان دانستند که در دولت و در سطح پارلمان و هیئت وزیران نماینده دارد.
سعد الحریری رهبر جریان المستقبل نیز اعلام کرد که گفت وگو با حزب الله را قطع نخواهد کرد.
توسل عربستان به اسرائیل به عنوان متحدی دیرینه
در این میان رژیم آل سعود و حامیان عرب آن به متحد دیرینه خود یعنی رژیم اشغالگر اسرائیل و غاصب قدس و فلسطین متوسل شدند و رویکردهای صهیونیستی خود را رو کرده و نقاب از چهره واقعی خود برداشتند و نشان دادند که نه تنها ضد حزب الله بلکه دشمن مسلمانان و عربها و پیش از همه قضیه اصلی امت مسلمان یا همان قدس و فلسطین هستند.
اهداف آل سعود و حامیانش از دشمنی با حزب الله
در این میان می توان گفت که اهداف آل سعود و حامیانش از این اقدامات به شرح زیر است:
اول: استفاده متحدان ریاض از فلسطینی ها در تلاش برای سوق دادن آنان به سمت حل و فصل با اشغالگر اسرائیلی به هر شکل ممکن و به هر قیمتی به گونه ای که بتوانند مقاومت فلسطین را در تنگنا قرار داده و آن را تحریم کنند.
دوم: تلاش برای تشکیل ائتلاف راهبردی عربی- اسرائیلی برای نابودی حزب الله به عنوان مانع اصلی نقشه های صهیونیستی اسرائیلی در منطقه.
آیا اسرائیل وارد ماجراجویی های عربستان می شود؟
اما باید پرسید آیا تحقق این کار به این آسانی است؟ آیا اسرائیل می پذیرد که عربستان آن را وارد ماجراجویی نامعلوم کند؟
سوال دیگر اینکه آیا ایران در برابر تجاوز به متحد شماره یک خود در منطقه یا همان حزب الله بی طرف خواهد ماند؟ آیا حزب الله به این اندازه که سران سعودی تصور می کنند، ضعیف است؟
نکته قابل ملاحظه اینکه آیا اسرائیل نبود که اعتراف کرد حزب الله بیش از یکصد هزار موشک در اختیار دارد که می تواند تمام مواضع آن را هدف قرار دهد؟
اقتدار حزب الله از قول سید حسن نصرالله
نکته دیگر اینکه سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان اعلام کرد که کارخانه آمونیاک در حیفا واقع در شمال فلسطین اشغالی برای ساخت بمب اتمی از سوی مقاومت اسلامی کافی است تا جایی که هیچ اثری از شهرک نشیان اسرائیلی باقی نماند.
در این میان ایران نیز نیز بر اساس روال معمول خود مانور پیشگیرانه «اقتدار ولایت» را به اجرا در آورد و در جریان آن موشک های بالستیک با بُرد دو هزار کیلومتر را به آزمایش گذاشت و نشان داد که می تواند قلب رژیم صهیونیستی یا هر طرف دیگری که به فکر تجاوز و دشمنی باشد، هدف قرار دهد.
ایران اعلام کرد که اگر حزب الله یکصد هزار موشک در اختیار دارد آن نیز چندین برابر آن از انواع مختلف در اختیار دارد و تهدید کرد چه بسا به همراه روسیه، یمن را نیز مانند سوریه تحت حمایت قرار دهد.
در مقابل عربستان که نمی تواند از مرزهای خود در برابر حملات ارتش و نیروهای دفاع مردمی یمن دفاع کند و قادر نیست مانع پیشروی چند صد کیلومتری آنان در داخل خاک خود شود و در شرایطی که نتوانسته است با وجود گذشت بیش از یک سال از حمله به یمن هیچ دستاوردی را به ثمر بنشاند، آیا می تواند علیه حزب الله وارد جنگ شود؟ حال آنکه حزب الله اسرائیل و کسانی را که پشت سر آن هستند، شکست داد.
اگر عربستان وارد چنین ماجراجویی شده و جرأت آن را پیدا کند، بی شک این اقدام به مثابه پایان نظام حاکم سعودی است و در آن زمان حجاز به دور از تفکرات وهابی تکفیری که عامل فتنه انگیزی و تحریک در جهان اسلام و عرب وحتی غرب است، به آغوش امت عرب باز خواهد گشت و امت مسلمان یکپارچه در صف مقاومت قرار می گیرد تا به اشغالگری اسرائیلی پایان داده و آن را ریشه کن کند.
حکم امهز" فعال رسانهای و تحلیلگر لبنانی
به گزارش مشرق، از زمانی که آمریکا در سال 2003 به عراق حمله کرد و سپس شیعیان با تسلط بر اوضاع داخلی عراق، به جهت جمعیت اکثریتی توانستند در انتخابات عادلانه به قدرت برسند، برخی کشورهای منطقه مانند عربستان همواره به دنبال فتنه انگیزی در این کشور بوده اند. شروع انقلاب های عربی در سال 2011 و ورود تروریست های داعش به عراق، زمینه را برای اهداف عربستان در این باره فراهم کرد. در این مسیر عربستان همواره از تشکیل اقلیم سنی در عراق حمایت کرده و طرفدار تجزیه این کشور بوده است. از سوی دیگر ترکیه که در چند سال اخیر بزرگترین شکست استراتژیک را در سوریه متحمل شده، سعی دارد به نوعی برخی از شکست های خود را در عراق و دست اندازی به این کشور جبران کند. در این مطلب به بررسی اقدامات عربستان و ترکیه در عراق در راستای طرح تجزیه و فتنه انگیزی در عراق می پردازیم.
اقدامات عربستان در جنوب عراق
برکناری صدام حسین و به قدرت رسیدن شیعیان در عراق، بزرگترین ضربه را بر منافع عربستان در عراق وارد کرد. از این رو سعودی ها همواره بر انتقام جویی از عراق تاکید داشته اند. در این راستا عربستان پس از 24 سال سفارت خود در عراق را باز کرد تا اهدافش را به صورت جدی تر در مورد عراق پیگیری کند. به اعتقاد کارشناسان عراقی، سیاست عربستان در عراق مقابله با روند عملیات سیاسی است و گشایش سفارت عربستان در بغداد را میتوان گامی در راستای از بین بردن وحدت و یکپارچگی عراق و تقسیم آن براساس طایفهای و مذهبی در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ « جو بایدن» دانست. در این شرایط اعلام حمایت عربستان از منطقه کردستان را یا باید از پشت خنجر زدن عربستان به بغداد و نشانه گرفتن تمامیت ارضی عراق دانست یا فراهم کردن مقدمات تشکیل دولت کردستان که در بطن خود اجرای طرح تجزیه گستردهتر و فراگیرتری را دارد که از عراق شروع شده و تا مرزهای آسیا، اروپا و آفریقا امتداد مییابد.
این روزها نشانههای حمایت عربستان از تقسیم عراق را در سیمای سفیر عربستان در بغداد به خوبی میتوان دید؛ کسی که ضمن انتقاد از نیروهای داوطلب مردمی عراق موسوم به «حشد الشعبی» تلاش کرد به فتنه طایفهای در این کشور دامن بزند و با تحریک اهل سنت عراق مانع مشارکت حشد شعبی در آزادسازی نینوا شود. عربستان پس از شکست در راهبرد حمایت گروههای تروریستی در عراق، احداث پایگاههای نظامی بر اساس قطببندیهای طایفهای و قومی در این کشور را در پیش گرفته است تا طی همان روزهای اول افتتاح سفارت عربستان در بغداد که از سال 1991 مسدود شده بود، شاهد فتنهانگیزیهای ریاض اینبار تحت عنوان «حشد الشعبی» باشیم.
از سوی دیگر، رادیو 'اوستن' نروژ در گزارشی به نقل از منابع اطلاعاتی غربی در عراق فاش کرد که سفیر عربستان سعودی در بغداد برای از هم پاشیدن 'ائتلاف ملی' مهمترین تشکل دربرگیرنده جریان های سیاسی شیعه در عراق، سفرهای محرمانه ای به نجف داشته است. این منبع رسانه ای در غرب ادامه داده است: از جمله اهداف طرح عربستان در عراق علاوه بر فتنه انگیزی در دورن ائتلاف ملی، جذب سران عشایر در جنوب و مرکز عراق از طریق واسطه های عراقی است که برخی از آنان منتسب به جریان 'ایاد علاوی' هستند.
همچنین سایت 'اسکای پرس' که گفته می شود یک سایت اماراتی است، در گزارشی همسو با گزارش فوق، نوشت: عربستان اتاق عملیات الکترونیکی برای فتنه انداختن بین شیعیان عراق و ایران ایجاد کرده است. نویسنده این گزارش آورده است: اتاق عملیات مذکور با نام مستعار'حریق (آتش)'، قرار است با انتشار مطالب ناسزاگویانه علیه مقتدی صدر، آن را به ایران منتسب کند.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که عربستان سعودی مدت هاست برای ایجاد درگیری شیعی – شیعی برنامه ریزی می کند و هدف آن ناآرام کردن استان های شیعه نشین جنوب و مرکز عراق است. طرح متلاشی کردن تشکیلات داوطلب مردمی معروف به 'الحشد الشعبی' یکی دیگر از برنامه هایی است که برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و در راس آن ها عربستان به دنبال آن است. کارشناسان معتقدند که ریاض در راستای سیاست های تنش آفرینی در منطقه و پیشبرد طرح ایجاد اقلیم سنی در عراق، در صدد ضربه زدن به شیعیان و تجزیه تمامیت ارضی عراق است.
اقدامات ترکیه در شمال عراق
ترکیه نیز در ماه های اخیر در شمال عراق به دنبال اجرای برخی از اهداف خود در این کشور است. هنوز چند هفته ای از سرنگونی جنگنده روسی به دست ترک ها نگذشته بود که آن ها در عراق ماجرای جدیدی را شروع کردند. مقامات عراقی اعلام کردند 150 نیروی نظامی ترکیه به همراه ادوات سنگین شامل 20 تا 25 تانک و نفربر به شمال شرقی موصل رفته و در آنجا مستقر شدهاند و پس از آن مقامات ترکیه اعلام کردند که 150 تا 300 نیروی خود را به روستای «باشیقه» در حدود 20 کیلومتری شمال شرق شهر موصل اعزام کردهاند.
منابع امنیتی ترکیه علت حضور این نیروها در منطقه را «آموزش نیروهای عراقی» عنوان کردند که این نیروها شامل پیشمرگههای کرد و نیز سنیهای اهل موصل هستند که البته این حضور با اطلاع و موافقت نیروهای ائتلاف بوده است. حضور نیروهای نظامی ترکیه در عراق مسئله خطرناکی بوده و برخی کارشناسان بر این باورند که این امر می تواند در راستای پروژه تجزیه عراق تعریف شود.
از سوی دیگر ترک ها همواره نسبت به موصل چشم طمع داشته اند. در این مورد استقرار نظامیان ترکیه در شمال شهر موصل (پایگاه نظامی بعشیقه) با رضایت نسبی حزب دموکرات کردستان عراق (PDK) و درخواست اثیل نجیفی استاندار سابق استان نینوا را میتوان یکی از اقدامات جدید ترکها برای تحقق آرزوی دیرینه خود یعنی کنترل بر استان موصل دانست. در سال 2009 احمد داوود اغلو، وزیر خارجه وقت ترکیه در دیدار از شهر موصل بهصراحت بیان کرد که روزی پدران (اجداد) ما با اسب وارد این منطقه شدند؛ روزی فرا خواهد رسید ما همانند اجداد خود، ولی با تجهیزات مدرن به این منطقه باز خواهیم گشت. این سخنان نشان از طمع ترکیه به این بخش از سرزمین عراق دارد. اکنون هم شرایطی فراهم شده که طی آن ارتش ترکیه بدون هیچ محدودیتی در استان نینوا مستقر شده است. ترکها به طور سنتی موصل را جزوی از خاک خود میدانند و بر این باورند که باید در حال حاضر در آنجا نفوذ داشته باشند.
نیروهایی که ترکیه به شمال عراق اعزام کرده وظیفه آموزش و تجهیز صدها داوطلب سنی و عشایری شمال عراق را برعهده دارند که فرماندهی آنها را اثیل النجیفی، استاندار پیشین نینوا و برادر اسامه النجیفی، رئیس قبلی پارلمان عراق برعهده دارد.
خاندان النجیفی که با پشتوانه سیاسی و اقتصادی برخی کشورهای عرب منطقه از نفوذ بالایی در مناطق سنی نشین شمالی و غربی عراق برخوردارند، پس از سقوط استان نینوا و مرکز آن، موصل، به دست داعش، تا حدود زیادی از عرصه قدرت کنار گذاشته شدند. اسامه النجیفی که دوره ریاستش بر پارلمان به اتمام رسیده بود به معاونت ریاست جمهور عراق انتخاب شد که پس از چندی نخست وزیر عراق با اعلام اصلاحاتی این پست را نیز از وی گرفت. وی هم که به ناکارآمدی در اداره موصل و تسلیم کردن آن به داعش متهم شده، توسط پارلمان از استانداری برکنار شد. در واقع دولت بغداد نگران سرنوشت این نیروها پس از بیرون راندن داعش از موصل و استان نینواست. آن ها میگویند نیروهایی که هیچ ارتباط مالی یا فرماندهی با دولت مرکزی ندارند در آینده میتوانند برای وحدت ملی عراق خطرساز باشند و این اقدام را سنگ بنای تجزیه کشور میدانند. اسکندر وتوت عضو کمیته امنیت و دفاع پارلمان عراق در گفتوگویی، تحرکات ترکیه در شمال عراق را بخشی از نقشه منطقهای برای تجزیه این کشور و همه منطقه با کمک آمریکا و رژیم اسرائیل توصیف کرده است.
نتیجه
تلاش های عربستان و ترکیه در جهت تجزیه عراق را نمی توان جدا از برنامه کلان آمریکا برای منطقه ارزیابی کرد. آمریکا بیرون راندن گروه تروریستی داعش از عراق و پاکسازی کامل این کشور را مشروط به این کرده که پس از پاک سازی داعش در عراق، باید سه منطقه فدرالی در این کشور تشکیل شود که از اختیارات شبه مطلق نظیر قانون گذاری برخوردار باشند. در این میان منابع دیپلماتیک بلندپایه گوشه ای از گفتوگوهای حساس در واشنگتن را فاش و اعلام کردند محور این گفتوگوها بر دوره پس از بیرون راندن داعش از عراق متمرکز است. بنابر اعلام منابع دیپلماتیک، مسئولان آمریکایی در سازمان سیا و وزارت خارجه و نیز کمیته امنیت کنگره آمریکا در فواصل زمانی مختلف و در اماکن متعدد از جمله لندن، اربیل، بغداد و امان با سیاستمداران عراقی از گروه های متعدد دیدار کردند. در این دیدارها به آنان اطلاع داده شد که آمریکا متقاعد شده است با ادامه حکومت در وضعیت کنونی نوعی حالت ناتوانی به وجود می آید که قابل حل و فصل نیست.
همچنین این منابع اعلام کردند که موافقت با تشکیل سه منطقه اصلی تحت حکومت فدرالی در بغداد شرط اصلی نهایی کردن پرونده داعش و پاکسازی وجب به وجب عراق از این گروه است و باید تمام مراجع قدرت در بغداد به ویژه شبه نظامیان که از ایران دستور می گیرند، برچیده شوند. واشنگتن به مسئولان و سیاستمداران عراقی اعلام کرد، باید مشکلات را بین خود حل و فصل کنند و از این پس در عراق به عنوان یک کشور یکپارچه اما بدون دولت مرکزی بلکه مناطقی که اختیارات تقریبا مطلق دارند، بر سر مشترکات اصلی ادامه حیات به ویژه در بخش اقتصاد و سرمایه گذاری خارجی و مسائل خاص داخلی با هم به تفاهم برسند.
این منابع با اشاره به موفقیت آمیز بودن «نقشه آزاد سازی موصل» از در نظر گرفتن جدول زمانی بسیار کوتاه برای اجرایی کردن چنین طرحی سخن گفته و اعلام کردند اقلیم کردستان نیز از تفاهمات نظامی و سیاسی واشنگتن برای حفظ وحدت فدرالی عراق در چارچوب سه اقلیم در کنار اقلیم فدرالی پایتخت با خبر است و به طور رمزی از پایتخت فدرالی با دو حرف «CF» یاد می شود. منابع مزبور یادآور شدند که شکل جدید عراق پس از داعش به چند پایتخت مهم عربی اطلاع داده شده و گفته شده است که یک پل هوایی دست کم 6 ماه برای حمایت از اقلیم سنی تشکیل خواهد شد زیرا تمام زیرساخت های اقلیم سنی ویران شده و شهرهای آن نیز به دلیل جنگ تخریب شده اند، در حالی که در مناطق جنوبی و نیز منطقه کُرد نشین یک ثبات نسبی وجود دارد.
این اطلاعات به خوبی تایید کننده تحلیل هایی است که در مورد آینده عراق منتشر می شود. بنابراین عربستان و ترکیه در قالب برنامه کلان آمریکا به دنبال آن هستند تا به هر صورت ممکن از ادامه وضعیت سیاسی فعلی عراق جلوگیری کنند و در گام اول حکومتی فدرالی در عراق تشکیل شود و در نهایت این کشور به چند اقلیم در راستای منافع آن ها تجزیه شود.
منبع: بصیرت