سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیلهای سیاسی روز

چرا داعش به جنوب شرق آسیا رفته است؟ 

   

با پایان عمر گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه، جنوب شرق آسیا می‌تواند محلی برای خودنمایی گروه‌های تروریستی باشد.

 به گزارش مشرق، صبح روز پنجشنبه چندین انفجار و تیراندازی در جاکارتا پایتخت اندونزی به‌وقوع پیوست. رسانه‌های اندونزی گزارش کردند یکی از انفجارها در کافه استارباکس به وقوع پیوست و نیروهای امنیتی بعد از این انفجار وارد این ساختمان شدند. انفجار دیگری مقابل مرکز خرید سارینا در خیابان اصلی و انفجار سوم مقابل ساختمان سازمان ملل به وقوع پیوسته است. 3 انفجار دیگر نیز در همسایگی سیکنی، سیلپی و کونینگان در نزدیکی سفارتخانه‌های ترکیه و پاکستان به وقوع پیوسته است.

نیروهای پلیس هم اعلام کردند حجم حملات بسیار گسترده بود اما با این وجود تنها حمله هفت نفر جان خود را از دست داده‌اند که پنج نفر آنها از مهاجمان بودند و دو تن دیگر غیر نظامی که یکی شهروند کانادا و دیگری اندونزیایی بود. روزنامه انگلیسی گاردین نیز گزارش کرد به دنبال وقوع این حوادث مأموران پلیس با عاملان حمله که برخی می‌گویند احتمالاً 14 نفر بوده‌اند، درگیر شده‌اند و اندونزی به حالت آماده‌باش درآمده است. مأموران پلیس اندونزی می‌گویند ظاهراً یک عامل انتحاری مسؤول دست‌کم یکی از انفجارها بوده است و تا 14 عامل مسلح نیز در این حملات شرکت داشته‌اند.

داعش؛ فعلا هیچ جا و همه جا!

پس از حمله تروریستی روسای پلیس در سراسر اندونزی به حالت آماده باش درآمدند و برخی سفارتخانه‌ها در جاکارتا بسته شدند و در جزیره بالی اندونزی که گردشگران حضور دارند محدودیت‌هایی ایجاد شد.

اگرچه رئیس سازمان اطلاعات اندونزی اعلام کرد هیچ دلیلی مبنی بر دست داشتن داعش در این حملات وجود ندارد ‌اما داعش با پذیرفتن مسؤولیت این انفجار گفت اتباع خارجی و نیروهای امنیتی هدف این حمله بوده‌اند.  همزمان، سخنگوی پلیس اندونزی عنوان داشت این حملات یک نمونه‌برداری از حملات داعش در پاریس بود و در ماه نوامبر گزارش‌هایی درباره تماس نیروهای داعش با افرادی در اندونزی دریافت کردیم که این مساله می‌تواند نشان‌دهنده احتمال وقوع این حملات باشد.

طبق گفته پلیس، ماه گذشته، تکفیری‌های داعش درباره وقوع چنین حملاتی هشدار داده بودند. این حملات تروریستی تنها پس از حدود 6 هفته که اندونزی سطح هشدار احتمال انجام عملیات تروریستی در این کشور را افزایش داد و با انجام اقدامات امنیتی نسبت به دستگیری متهمان فعالیت‌ها تروریستی اقدام کرد، رخ داد.  براساس برخی آمارها، بین 500 تا 700 اندونزیایی به گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه پیوسته‌اند و برخی از این تروریست‌ها با بازگشتن به اندونزی، باعث شیوع ویروس داعش در این کشور شده‌اند.

گرگ های تنها در مالزی

روزنامه «نیو استریت‌تایمز» مالزی هم به نقل از خالد ابوبکر، بازرس کل پلیس ماین کشور از پیدایش حامیان گروه تروریستی داعش که به عنوان «گرگ‌های تنها» خبر داد. این مقام پلیس مالزی گفته است:«ما همواره نسبت به این «گرگ‌های تنها» و فعالیت آنها نگرانی داشته‌ایم. آنها درباره اجرای برنامه‌هایی شبیه آنچه در سونگای پتانی رخ داد، تردید ندارند.

از سوی دیگر وزیر حمل‌ونقل این کشور هم  درباره حمایت بیش از 50 هزار نفر در مالزی از داعش و انفجارها و عملیات انتحاری اخیر در پایتخت اندونزی نشان می‌دهد دیدگاه کارشناسان و تحلیلگران درباره نگاه گروه تکفیری داعش به جنوب شرق آسیا دور از ذهن نیست.  تحلیلگران معتقدند با پایان عمر گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه، جنوب شرق آسیا با توجه به شرایط امنیتی در جنوب فیلیپین، جنوب تایلند، بخشی از اندونزی و حضور حامیان داعش در مالزی می‌تواند محلی برای خودنمایی گروه‌های تروریستی باشد. مقامات امنیتی مالزی، اندونزی و دیگر کشورهای منطقه نیز نسبت به بازگشت یکهزار تبعه این کشورها که عضو گروه تکفیری داعش هستند از خاورمیانه ابراز نگرانی کرده‌اند.

برخی نهادهای امنیتی مالزی هم  اخیرا اعلام  کردند که فعالترین گروه در شبکه های اجتماعی مختلف از قبیل فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام در این کشور گروه تروریستی داعش بوده است.از جمعیت 30 میلیونی مالزی 19 میلیون و 200 هزار نفر کاربر شبکه اینترنت هستند و 15 میلیون و 600 هزار نفر عضو شبکه فیسبوک بوده و در این شبکه فعالیت می کنند. براساس گزارشات اعلام شده توسط پلیس مالزی  داعش از روش های مختلفی برای جذب نیرو استفاده می کند. جذب شدگان نیازی برای رفتن به سوریه ندارند، زیرا آنها از طریق آنلاین می توانند برای همراهی با داعش سوگند بخورند و دختران جذب شده نیز حتی می توانند با تروریست ها در سوریه از طریق اسکایپ ازدواج کنند.  میانگین سنی اعضای جذب شده در داعش  هر روز جوانتر شده و این نسبت به گذشته وضعیت خطرناک تری را ایجاد نموده است.

از سوی دیگر مقامات پلیس و امنیتی مالزی در گزارشات خود اذعان دارند که داعش با استفاده از این روش به دنبال گسترش تفکرات تروریستی خود و کسب اعضای جدید به ویژه در بین جوانان است و اکنون باید مراکز مذهبی اقدام و در رسانه های اجتماعی با این تفکرات مقابله کنند.

 اندونزی؛لقمه ای چرب برای تروریست های داعش

جاکارتا از سال ٢٠٠٩ که در دو هتل آن هفت نفر کشته و بیش از پنجاه نفر زخمی شدند عملیاتی تروریستی نداشته است. اما خونین‌ترین حمله تروریستی در سال ٢٠٠٢ در جزیره بالی اندونزی رخ داد که ٢٠٢ نفر که اغلب توریست بودند جان خود را از دست دادند. در آن دوران این اقدامات را جماعت اسلامی وابسته به القاعده در اندونزی انجام داد. اما این گروه تروریستی توسط نیروهای امنیتی اندونزی سرکوب شدند اما پلیس و نیروهای ضد تروریسم معتقدند افرادی که دست به اقدام تروریستی در جاکارتا زده‌اند از بقایای جماعت اسلامی به شمار می‌آیند که کماکان در اندونزی فعالیت می‌کنند.

 به گزارش «اعتماد»، برخی کارشناسان معتقدند که این صدای تروریست‌های داعش بود در شهری ١٠ میلیون نفری و پرجمعیت ترین کشورمسلمان که می‌تواند بسیار خشونت بار باشد. «توفیق اندری»، تحلیلگر مسائل تروریستی در جاکارتا می‌گوید، اگرچه این حمله به سرعت به پایان رسید و نتیجه مطلوبی برای مهاجمان نداشت تا توانایی خود را نشان دهند اما هدف اصلی آنها این بود که به این تصور پایان دهند که حامیان داعش نمی‌توانند در اندونزی اقدامی مانند پاریس را انجام دهند. اما از طرفی بسیاری معتقدند که کشوری مسلمان به مانند اندونزی که دموکراسی فعال و پویایی با اکثریتی مسلمان دارد ظرفیت کمی برای افزایش افراطی‌گرایی در این کشور وجود دارد.

« پیرمحمد ملازهی» کارشناس مسائل منطقه ای هم که پنج شنبه شب  با بخش خبر بیست و یک سیما گفتگو می کرد در پاسخ به این سوال که آیا تفکرات داعش در این کشور جایگاهی دارد یا خیر گفت:« عمده مسلمانان اندونزی میانه رو هستند و حتی احزاب و گروه های این کشور هم عمدتا کارهای فرهنگی و سیاسی می کنند و گرایشی به خشونت و عملیات مسلحانه ندارند. اما در سالهای اخیر یک گروه های کوچکی در کنار احزاب و گروه های ریشه دار و قدیمی تشکیل شده است که این ها با داعش اعلام همبستگی کرده اند که از آن جمله می توانیم به گروه انصار التوحید اشاره کنیم که به احتمال زیاد این عملیات تروریستی نیز کار آنها بوده است».

کارشناس مسایل شرق آسیا با بیان اینکه داعش موفق شده است در اندونزی گره های بومی داعشی پدید بیاورد گفت: این گروه ها با سوء استفاده از نارضایتی هایی که در ساختار قدرت وجود دارد موفق شده اند برخی جوانان در حاشیه را به خود جذب کرده و برای اهداف داعش به خدمت بگیرد و این امکان وجود دارد که در آینده نیز از این دست عملیات بازهم تکرار شود».

ملازهی در پاسخ به این سوال که آیا اندونزی پذیرای تفکر داعشی خواهد بود یا خیر گفت:« داعش سه منطقه اسلامی را برای خلافت خود برگزیده است. اولین و اصلی ترین آن خاورمیانه و شمال آفریقا است که در آن اعلام خلافت کرده است. دومین منطقه مورد نظر داعش که خراسان بزرگ است که از ایران شروع و تا شمال هند و بخش های زیادی از افغانستان و پاکستان را شامل می شود و سوم شرق آسیا است».

او با بیان اینکه پیش از پیدایش داعش در اندونزی تشکیلاتی تحت عنوان دولت اسلامی شکل گرفته بود گفت:« این واقعیتی است که زمینه های نفوذ و فعالیت داعش در این کشور از قبل وجود داشته است و آنها از این زمینه ها بهره می برند. اگر داعش نتواند درخاورمیانه باقی بماند و خلافتش با شکست مواجه شود منطقه شرق آسیا و خراسان بزرگ می توانند به عنوان پایگاه های بعدی داعش مورد توجه قرار بگیرند».

 از غرب تا شرق دور، داعش دنبال ترور!

جماعت اسلامی یکی از پرنفوذترین تشکل‌های اسلامی تندرو در آسیای جنوب شرقی است و از نظر ساختاری و کارکردی نیز یکی از تأثیرگذارترین سازمان‌های اسلامی در آسیای جنوب شرقی به حساب می‌آید. به طوری‌که با وجود ممنوعیت فعالیت آن توسط دولت‌های منطقه به خصوص دولت اندونزی و نیز قرار گرفتن آن در فهرست گروه‌های تروریستی از سوی امریکا، دامنه فعالیت و عملکرد آنان متوقف نشد. این گروه بنیادگرا می تواند محمل و پشتیبانی مناسب برای تحرکات داعش در این منطقه شود.

با پیشروی های اخیر نیروهای مردمی و ارتش در عراق و عقب نشینی های مکرر داعش در این کشور و سرزمین های تحت کنترل آن در سوریه،کوچ تدریجی فعالیت های این گروه به مناطق دیگر  قابل پیش بینی بود. نکته قابل تامل گستره وسیع جغرافیایی است که بستر تفکر و عملیات این گروه تروریستی قرار گرفته اند. دو ماه پیش، پاریس در قلب اروپا و اینک جاکارتا در شرقی ترین نقطه از دنیای اسلام نا امنی و ترور را تجربه می کنند. فرایندی که نشان می دهد  این ویروس مهلک در هر نقطه از جهان قابلیت نفوذ و تکثیر را دارد. قابلیتی که همچنان مایه نگرانی دولت های مختلف (از جمله حامیان سابق و فعلی آنان)  شده و به معضلی برای امنیت بین الملل تبدیل شده است.

منبع: رصد

پیشروی ائتلاف در شمال یمن؛
در شمال یمن و در کنار سواحل دریای سرخ، استانی قرار دارد که این روزها شاهد درگیری های شدید بین ارتش یمن و حرکت انصارالله از یک سو و طرافداران هادی رئیس جمهور مستعفی یمن از سوی دیگر است.
گروه بین‌الملل مشرق - در شمال یمن و در کنار سواحل دریای سرخ، استانی قرار دارد که این روزها شاهد درگیری های شدید بین ارتش یمن و حرکت انصارالله از یک سو و طرافداران هادی رئیس جمهور مستعفی یمن از سوی دیگر است.  
استان حجه یمن به دلیل موقعیت جغرافیایی اش و هم مرز بودن با عربستان از اهمیت زیادی در تحولات یمن برخوردار است و به همین دلیل دو طرف جنگ در این کشور به هر قیمتی به دنبال گرفتن کامل این استان هستند. در این مقاله به معرفی استان حجه، اهمیت آن، نقش این استان در تحولات یمن و نیز آینده استان حجه می پردازیم:
 
سنگ تمام سعودی‌ها برای تصاحب استان شیعیان زیدی یمن/ فرمانده فراری به دنبال انتقام از انصارالله + فیلم، عکس و نقشه

حجه؛ استان پرجمعیت یمن 
 
استان حجه در شمال غربی شهر صنعا پایتخت یمن و در 123 کیلومتری آن واقع است. هفت و نیم درصد جمعیت یمن یعنی رقمی بیش از یک میلیون و هشتصد هزار نفر در این استان شمالی یمن زندگی می کنند. 
 استان حجه با داشتن مساحتی بیش از ده هزار کیلومتر مربع، 31 شهرستان دارد. کار مردم این استان هم بیشتر کشاورزی و دامپروری است، البته در مناطق ساحلی استان حجه ماهیگیری رواج زیادی دارد.

 
اهمیت استان حجه
 
این استان به چند دلیل از اهمیت زیادی برخوردار است، یکی اینکه استان حجه در کنار دریای سرخ قرار دارد و از یک ساحل طولانی با این دریا برخوردار است. دلیل دیگر هم اینکه یکی از مهمترین معابر مرزی یمن با عربستان به نام «حرض» یا «الطوال» در استان حجه قرار دارد، معبر مرزی که پیش از جنگ، محل عبور مسافران و کالاهای زیادی بود.
 
اما مهمترین دلیل اهمیت استان حجه موقعیت جغرافیایی آن هست، این استان در نزدیکی شهر صنعا پایتخت یمن و نیز در مجاورت استان صعده پایگاه اصلی حرکت انصارالله قرار دارد و به این دلیل هر جریانی که کنترل این استان را در اختیار داشته باشد، می تواند به دنبال کنترل استان های صنعا و صعده و یا حداقل محاصره این استان ها باشد.
 
سنگ تمام سعودی‌ها برای تصاحب استان شیعیان زیدی یمن/ فرمانده فراری به دنبال انتقام از انصارالله + فیلم، عکس و نقشه

سنگ تمام سعودی‌ها برای تصاحب استان شیعیان زیدی یمن/ فرمانده فراری به دنبال انتقام از انصارالله + فیلم، عکس و نقشه
شهر حجه
حجه؛ پایگاه حرکت انصارالله
 
استان حجه، استانی است که بخش اعظم اهالی آن از شیعیان زیدی مذهب هستند و حرکت انصارالله هم طرافداران زیادی در این استان دارد.
طرافداران این حرکت در مناطق مختلف استان حجه به خصوص در مناطق کوهستانی این استان زندگی می کنند و به لطف حضور آنها مناطق کوهستانی استان حجه به دژهایی مستحکم در برابر دشمنان تبدیل شده است.
 

حجه؛ میدان جنگ جدید در یمن
 
استان حجه یکی از استان های مرتفع یمن است، البته هر چه از شرق این استان به سوی غرب آن حرکت کنیم، از ارتفاع زمین کاسته می شود. مناطق غربی استان حجه ساحلی است، اما در مرکز و شمال این استان دشت های زیادی وجود دارد، از سوی دیگر هم بافت جغرافیایی شرق و جنوب شرقی استان حجه، کوهستانی است که پیشروی برای دشمن خارجی در آن مناطق سخت می باشد. 
 نیروهای انصارالله با همکاری ارتش یمن از بیش از یک سال پیش و حتی قبل از شروع جنگ یمن، کنترل کامل استان حجه را در اختیار داشتند. نیروهای ائتلاف عربی و مزدوران یمنی اش هم بعد از شروع جنگ نتوانستند که وارد این استان شوند تا اینکه در هفته های اخیر این نیروها پس از بمباران های سنگین در مناطق مرزی استان حجه وارد شدند.
 

ورود ائتلاف عربی به  حجه
 
عربستان در ماه های اخیر هزاران نفر از نیروهای تحت امر هادی رئیس جمهور مستعفی یمن را در خاک خود آموزش داد. تعدادی از این نیروها در هفته های اخیر از طریق دریا وارد ساحل منطقه میدی در غرب این کشور شدند و پیشروی خودشان را در این منطقه آغاز کردند.

مزدوران یمنی ائتلاف عربی با استفاده از پوشش هوایی جنگنده های این ائتلاف و پس از بمباران شدید مناطق استان حجه توانستند که در بخشی از منطقه میدی پیشروی کنند و خود بندر میدی را هم به محاصره خود دربیاورند.  
آنها در ادامه پیشروی های خود هم بخشی از منطقه حرض از جمله شهر مرزی حرض در 15 کیلومتری مرز مشترک یمن با عربستان و پادگان المحصام را به اشغال خود درآوردند. البته با وجود بمباران های سنگین هنوز معبر مرزی الطوال یا همان حرض در کنترل نیروهای ارتش یمن و انصارالله است و این نیروها مانع از پیشروی مزدوران ائتلاف عربی از این محور شده اند. 
 
ادامه جنگ در حجه
 
دو منطقه میدی و حرض که اکنون درگیری ها بین ارتش و انصارالله با طرافداران هادی در آن مناطق جریان دارد، در نزدیکی منطقه عبس هستند، منطقه ای که یکی از مناطق مهم استان حجه است و در آن پادگان تیپ 25 زرهی ارتش یمن قرار دارد.
 
طرافداران هادی قصد دارند که پس از مناطق حرض و میدی، خودشان را به منطقه استراتژیک عبس برسانند، از آن طرف هم ارتش یمن و حرکت انصارالله از مناطق دیگر نیروی کمکی به سوی عبس فرستاده اند تا از طریق این منطقه، دو منطقه میدی و حرض را پاکسازی کنند و نیروهای هادی را به داخل خاک عربستان عقب برانند. 
 
هدف از حمله به حجه
 
به نظر می رسد که یکی از اهداف ائتلاف عربی از حمله به استان حجه، قطع راه دسترسی شمال یمن به خصوص استان صعده به دریا و در نهایت محاصره کردن این منطقه از یمن باشد.
 
بندر میدی یکی از بنادر استان حجه یمن است که در ساحل دریای سرخ و در نزدیکی آب های سرزمینی عربستان قرار دارد. رسانه های وابسته به ائتلاف عربی هدف حمله به این بندر یمنی را جلوگیری از رسیدن سلاح و مهمات به نیروهای یمنی از طریق دریا و نیز تامین امنیت عربستان اعلام کرده اند.  
این رسانه ها همچنین نوشته اند که نیروهای سعودی و مزدوران یمنی اش قصد دارند که پس از اشغال استان حجه به سوی استان الحدیده بروند تا ساحل غربی یمن در کنار دریای سرخ را به صورت کامل اشغال کنند و از این طریق بتوانند مانع از رسیدن هرگونه سلاح و تجهیزات نظامی از طریق دریا به نیروهای انصارالله شوند.
 

فرمانده فراری به دنبال انتقام از انصارالله
 
بنابر اعلام برخی از رسانه ها، طراح عملیات حمله به استان حجه یمن کسی جز سرلشگر علی محسن الاحمر نیست. وی که اکنون به عنوان مشاور در کنار هادی رئیس جمهور مستعفی یمن فعالیت می کند، یکی از فرماندهان ارشد سابق ارتش یمن است و در عربستان اقامت دارد.

سنگ تمام سعودی‌ها برای تصاحب استان شیعیان زیدی یمن/ فرمانده فراری به دنبال انتقام از انصارالله + فیلم، عکس و نقشه

علی الاحمر در طول بیش از ده سال اخیر در جنگ های بسیاری بر ضد حرکت انصارالله به عنوان فرمانده شرکت کرد، اما به دفعات از نیروهای انصارالله شکست خورد تا جایی که مجبور به فرار از یمن شد. او به دلیل این شکست ها کینه سختی از حرکت انصارالله دارد و به دنبال انتقام گرفتن از این گروه مقاومت است.  
گرچه که علی الاحمر هنوز به صورت گسترده در میدان جنگ استان حجه حضور پیدا نکرده است، اما به نظر می رسد که او در پشت پرده، نقش شایان ذکری در عملیات حمله به این استان ایفا می کند.

دلیل پیشروی ائتلاف عربی در شمال یمن
 
مناطق یمن به خصوص در شمال این کشور بافت اجتماعی قبیله ای دارند و قبایل یمن نقش تاثیرگذاری را در تحولات این کشور ایفا می کنند. عربستان هم با درک این مسئله در طول دهه های اخیر پول های زیادی را برای پرداخت به برخی از رهبران قبایل یمن صرف کرد تا این قبایل حافظ منافع عربستان در یمن باشند.  
بعد از شروع جنگ یمن تعداد زیادی از این قبایل این کشور به خصوص در شمال در کنار ارتش و حرکت انصارالله قرار گرفتند، اما تعداد دیگری از قبایل که از گذشته های دور به عربستان نزدیک بودند، در این جنگ یا موضع بی طرف گرفتند و یا در کنار نیروهای سعودی بر ضد ارتش و انصارالله جنگیدند. پیشروی های اخیر ائتلاف عربی و مزدوران یمنی اش اش در شمال یمن هم به لطف کمک برخی از قبایل همکار عربستان بوده است.  
علاوه بر این هم آموزش هزاران نفر از طرافداران هادی در پادگان های عربستان و تزریق آنها به جبهات جنگ در شمال یمن، هم دلیل دیگر پیشروی نیروهای ائتلاف در این منطقه از یمن بوده است. 
 آینده جنگ در استان حجه
 
هم اکنون در استان حجه درگیری سنگینی وجود دارد و این درگیری ها در طی روزها، هفته ها و حتی ماه های آینده هم ادامه خواهد داشت. هر دو طرف جنگ یمن سعی می کنند که در درگیری های استان حجه پیروز شوند و در این راه از حداکثر توان خود استفاده می کنند.  
گرچه که بعید به نظر می رسد که ائتلاف عربی و مزدوران یمنی قصد داشته باشند که به سراغ مناطق کوهستانی استان حجه بروند و آن مناطق را اشغال کنند، چون می دانند که نیروهای انصارالله با توجه به محبوبیت شان در مناطق کوهستانی استان حجه به راحتی نیروهای ائتلاف را در آن مناطق زمین گیر می کنند و تلفات سنگینی را به آنها تحمیل خواهند کرد. 
 از این رو نیروهای ائتلاف عربی به احتمال زیاد تنها به حمله به مناطق ساحلی و دشت های مرکزی استان حجه بسنده کنند که با توجه به قدرت حرکت انصارالله در این استان به نظرنمی رسد ائتلاف بتواند پیشروی گسترده در استان حجه داشته باشد و این استان را اشغال کند.


    آینده سوریه، یمن و لبنان چگونه رقم می‌خورد؛
    به راه انداختن «جنگ مذهبی» و بهره برداری از «دستاویز دین» سیاستی است که سعودی ها همواره از آن برای مقابله با مخالفان و رقبای منطقه ای خود استفاده کرده و تلاش داشته، با تحریک احساسات دینی و مذهبی منطقه، رقبا و مخالفان را از میدان خارج کنند.
    چرا سعودی‌ها همواره با مخالفان و رقبای منطقه‌ای خود از درب «جنگ مذهبی» وارد می‌شوند؟
    گروه بین‌الملل مشرق - حادثه اعدام آیت الله شیخ «نمر باقر النمر»، روحانی برجسته شیعی عربستان آنگونه که انتظار می رفت، با واکنش‌های بسیار و تندی مواجه شد و به نظر نمی رسد که این موضوع پیش از اقدام به اعدام شیخ نمر مورد توجه مسئولان سعودی قرار نگرفته باشد، به همین دلیل به جرات می توان گفت که این اقدام حکومت عربستان سعودی اقدامی به عمد بوده که یکی از اهداف آن سوق دادن منطقه به لبه پرتگاه جنگ مذهبی و طایفه ای است.

    عربستان سعودی خصومت و دشمنی با همسایگان خود و کشورهای منطقه را به منتهای درجه رسانده و پای را فراتر از مانع تراشی و به بن بست کشاندن مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی برای دستیابی به راه حل سیاسی و مسالمت آمیز برای پرونده‌ها و بحران‌های گذاشته است.
    اعدام روحانی شیعی مانند شیخ نمر، در حالی که دستگاه‌های قضایی و امنیتی عربستان نتوانستند، مستنداتی برای این اتهامات ارائه دهند، را نمی توان گفتگو و مذاکره «زیر آتش» و تحت فشار برداشت کرد، بلکه باید آن را تلاش سعودی ها برای وارد کردن طرف مقابل به «ورطه نابودی و فنا» توصیف کرد.

    سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا عربستان سعودی به چنین ریسک بزرگ و اقدام خطرناکی دست زد؟ و بازتاب های این اقدام عربستان بر کشورهای منطقه از جمله لبنان که حزب الله و مقاومت اسلامی را در برمی گیرد و چند سالی است که با شرایط خاصی از جمله شکست راهکارهای ارائه شده برای انتخاب رئیس جمهور مواجه است؛ چیست؟
    محافل دیپلماتیک لبنان بر این باورند که سیاست عربستان سعودی نه تنها تنش و بحران را در لبنان که در کشورهای منطقه افزایش داده و تشدید می کند، به این جهت که عملیات اعدام شیخ نمر چنان یک باره و بدون مقدمه و پیش زمینه انجام شد که بسیاری از کشورهای منطقه را غافلگیر کرد و موجب شد تا آنها تاکید کنند که این اقدام عربستان در این برهه زمانی و شرایط حساسی که منطقه با آن مواجه است، اشتباه محض بود.

    این دیدگاهی است که هم پیمانان ریاض در آمریکا و اروپا نیز به آن اعتقاد داشتند، چون پس از این اقدام تاکید کردند که اعدام شیخ نمر، ضرورتی امنیتی و سیاسی برای عربستان سعودی شمرده نمی شد که حکومت عربستان را واداشت تا در این برهه زمانی دست به آن بزند.


    درباره دلایل این اقدام حکومت سعودی می توان به 3 دلیل اصلی و مهم اشاره کرد که بر تصمیمات سعودی در این امر تاثیر گذاشت:
    یک: نبود «رشد و درک» سیاسی در میان نخبگان سیاسی عربستان. در واقع اعدام شیخ نمر بار دیگر ثابت کرد که رهبران سیاسی حاکم بر عربستان از رشد و درک لازم سیاسی برخوردار نیستند و توانایی ارزیابی و تحلیل درست بازتاب های احتمالی چنین تصمیم بزرگی را ندارند، آن هم در قبال شخصیتی چون شیخ نمر که اتهامات وارده به وی دارای هیچ توجیه قانونی و شرعی نبود.
    دو: نیاز حکومت سعودی به اظهار قاطعیت و جدیت و همچنین رساندن پیام این قاطعیت و جدیت به اعتراض ها و انتقادهای داخلی هم زمان با اتخاذ تصمیمات اقتصادی بی سابقه در زمینه ریاضت اقتصادی که اوضاع معیشتی در این کشور را تشدید می کند.

    سه: به خدمت گرفتن سلاح مذهب و دین برای افزایش فشار طایفه ای و مذهبی در منطقه به عنوان تنها گزینه برای تحریک احساسات و تعصبات اهل سنت در قبال عربستان سعودی که تاکنون موفق نشده، اختلافات و منازعات خود را با ایران تبدیل به رویارویی دینی و مذهبی کند و جهان اسلام را به جنگ و نزاع مسلحانه با یکدیگر سوق دهد که عامل مهم تر و خطرناک تر در عوامل فوق الذکر شمرده می شود. حکومت عربستان بر این باور است که با اعدام شیخ نمر شیعیان منطقه الشرقیه این کشور را به این عرصه رویارویی خواهد کشاند و شاید به این ترتیب سرپوشی بر شکست های منطقه ایش در یمن و سوریه و ائتلاف های تشکیل شده اش در زمینه مبارزه با تروریسم بگذارد.
    بسیاری از محافل سیاسی لبنانی بر عامل سوم در فهم دلیل اتخاذ تصمیم اعدام شیخ نمر تاکید دارند و بر این باورند که این اعدام تا حدود زیادی با سیاست های جدید عربستان سعودی در دوره سلطنت «سلمان بن عبد العزیز» همخوانی و مطابقت دارد که تلاش می کند، پیش زمینه های آغاز سلطنت نسل جدید خاندان سعودی که در نوادگان ملک عبد العزیز نمود پیدا می کند، فراهم کند.

    چرا سعودی‌ها همواره با مخالفان و رقبای منطقه‌ای خود از درب «جنگ مذهبی» وارد می‌شوند؟
    در این راستا شاهد بودیم، اولین اقدام ملک سلمان پس از رسیدن به قدرت عزل و نصب های جدید در خاندان سعودی بود، تا به نوعی زمینه به قدرت رسیدن نسل دوم شاهزادگان سعودی را فراهم کند و در این راستا «محمد بن نایف»، به ولی عهدی و وزارت کشور و «محمد بن سلمان»، به جانشینی ولی عهد و وزارت دفاع عربستان منصوب شدند.
    بالطبع بازتاب های این عزل و نصب ها تنها به داخل عربستان و ساختار حکومتی خاندان سعودی محدود نمی شود، بلکه به دنبال خود بازتاب های خارجی و منطقه ای نیز دارد که مهمترین هدف نهفته در پس آنها بیان قدرت و توانمندی نسل جدید حاکمان سعودی در رهبری جهان عرب و اسلام جهت رویارویی با جمهوری اسلامی ایران هستند که مدعی است، طرح سیطره بر منطقه را در سر می پروراند.
    یک سال پس از به قدرت رسیدن سلمان، هم اکنون عربستان خود را در این نبرد تنها می بیند و شاید بتوان گفت، در این صف آرایی جدید در قبال ایران، به جز عمان، تنها توانسته کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را با خود همراه کند.

    در این بین فاجعه بزرگ برای سعودی ها، مصر بوده که در این رویارویی تلاش کرده، سیاست بی طرفی را اتخاذ کند، چون شرایط سخت و حساس داخلی امنیتی و اقتصادی این کشور به قاهره اجازه نمی دهد، محوریت و مرکزیت سیاسی خود در جهان عرب را بازیابد.
    این شرایط موجب شده تا مصر از مشارکت در صف آرایی جدید عربستان و پای گذاشتن به رویارویی باز درحال وقوع در منطقه چه با ایران و چه پیش از آن با سوریه و یمن امتناع کند.

    این درحالی است که عمان نیز از همان ابتدا و از زمان آغاز تجاوز نظامی عربستان به یمن، از ورود عملی به میدان نزاع و رویارویی عذر خواست.

    دیگر کشورهای اسلامی نیز به درخواست عربستان پاسخ ندادند، چون رویارویی و مقابله با جمهوری اسلامی را به سود منافع مشترک بین خود و تهران مناسب نمی دیدند و اینگونه بود که عربستان خود را در رویارویی با آنچه آن را «طرح ایران» در منطقه می خواند، تنها دید.
    این بیم و نگرانی های سعودی در عمل ساعاتی پیش از اجرای حکم اعدام در نزدیکی آنکارا – ریاض قابل ملاحظه بود که ظرف یک سال موجب شده بود، «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه برای سومین بار راهی عربستان سعودی شود تا اختلافات تاریخی خود از دوره امپراتوری عثمانی و رقابت سیاسی – منطقه ای خود را کنار نهاده و توان خود را برای مقابله با خطری به کار گیرند که آن را تهدید کننده موجودیت خود در منطقه می بینند.
    نگرانی ها و دغدغه هایی که در دیدار سران عربستان سعودی و ترکیه با وجود اختلاف دیدگاهی عمیق حاکم بین آنها و نزاع معروف اخوانی ها و سلفی های وهابی مشاهده می شد، موجب شد تا این دو کشور با تمام این اختلافات به یکدیگر نزدیک شوند و این نزدیکی به شکلی ویژه پس از ورود مستقیم روسیه به عرصه میدانی سوریه بیش از پیش افزایش یافت.
    در واقع ورود روسیه به عرصه میدانی سوریه امید ریاض و آنکارا به سیاست های آمریکا در منطقه به طور عام و سوریه و عراق به طور خاص را به یاس تبدیل کرد و این یاس زمانی به اوج خود رسید که این ورود با مخالفتی از سوی آمریکا مواجه نشد و حضور نظامی موفق روسیه تا آنجا ادامه یافت که به از پیش رو برداشتن مهمترین مهره سعودی ها در سوریه، یعنی «زهران علوش» منتهی شد.

    چرا سعودی‌ها همواره با مخالفان و رقبای منطقه‌ای خود از درب «جنگ مذهبی» وارد می‌شوند؟اقدامات اخیر سعودی ها و رفتارهای داخلی و منطقه ای تندی که از خود نشان می دهند، بیانگر توافق و تفاهم تام به دست آمده بین آنکارا و ریاض در صیغه و چارچوب جدید آن در حمایت از گروه های مسلح تروریستی و رونده عراق و جنگ در یمن است و اینگونه که از این تفاهمات و توافقات برداشت می شود، این است که سعودی ها برای اینکه ترک ها را در کنار خود داشته باشند، وعده دادن نقش بزرگ تر و مهم تری به اخوانی ها در سوریه و یمن را داده اند.

    همچنین دو طرف متعهد شده اند، موضعی بی طرف در قبال پرونده مصر اتخاذ کرده و موضع همسویی در خصوص برکناری «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه از قدرت و مخالفت با ورود مستقیم روسیه به میدان مبارزه با تروریسم در سوریه داشته باشند.


    این توافقات و تفاهمات سعودی – ترکی به چه معناست؟

    بنابر تاکید محافل سیاسی منطقه، عربستان سعودی درحالی هم اکنون درحال فرو رفتن بیش از پیش در باتلاق منطقه است که راهی برای خروج از این باتلاق نمی بیند، در این بین اجرای سناریو «دامن زدن به اختلافات دینی و طایفه ای» در منطقه را آخرین راه نجات و تنها فرصت باقی مانده برای خروج از این باتلاق می بینند.
    به همین دلیل انتظار می رود، عربستان در مرحله آتی حمایت های نظامی و مالی و لجستیکی خود را از گروه های مسلح تروریستی افزایش دهند و هماهنگی های اطلاعاتی و امنیتی و میدانی خود را با ترکیه و قطر به سرعت آغاز کنند.
    چرا سعودی‌ها همواره با مخالفان و رقبای منطقه‌ای خود از درب «جنگ مذهبی» وارد می‌شوند؟
    این بدین معناست که «نقشه راه» کنفرانس وین در عمل قابل اجرا نیست و در نتیجه باید گفت که بحران سوریه وارد مرحله جدیدی می شود و باید در انتظار تشدید درگیری ها و نبردها در سوریه باشیم که بالطبع بازتاب آن در یمن نیز مشهود خواهد بود و از آنجا که وضعیت لبنان ارتباطی مستقیمی با وضعیت بحران سوریه دارد، بنابراین پیش بینی می شود، موضوع انتخاب رئیس جمهوری در این کشور همچنان لاینحل باقی بماند.
    در چنین شرایطی لبنان باید در انتظار تشدید اوضاع سیاسی و امنیتی در این کشور باشد، به ویژه آنکه عربستان سعودی بارها ثابت کرده که با بهره برداری از دستاویز دین و مذهب و دامن زدن به موضوع سنی و شیعه در این کشور تنش در این دو عرصه را تشدید کرده تا خواسته ها و چشم داشت های خود در لبنان را محقق کند.
    نظرات 0 + ارسال نظر
    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد