سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تاریخ اسلام

لیله المبیت سند افتخار امیرالمؤمنین در قرآن

استاد مهدی دقیقی شاهرودی
در تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی پیامبر اسلام (ص) اصطلاح لیله المبیت در مورد شب هجرت آن حضرت از مکه به مدینه به کار می‌رود زیرا که اهالى مکه پس از درگذشت حضرت خدیجه سلام الله علیها، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و درگذشت حضرت ابوطالب علیه السلام، عموى آن حضرت، بر دشمنى خویش افزودند و حتى قصد جان پیامبر صلی الله علیه و آله را نمودند.

از سوى دیگر تعدادى از اهالى یثرب در همان سال ‏هاى غربت و تنهایى پیامبر صلی الله علیه و آله در ایام حج با وى و اهداف بلند دینش آشنا شده و پس از بازگشت به یثرب، به تبلیغ آن پرداختند.

مردم یثرب، رفته رفته به اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زیادترى به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند و به دست مبارک وى، مسلمان شده و با آن حضرت پیمان بستند.

اما در مراسم حج سال سیزدهم بعثت، گروهى از حاجیان یثربى که تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود، در اواسط ایام تشریق و در محل عقبه در سرزمین "منى"، ایمان آورده و با آن حضرت پیمان بستند، تا از وى و یارانش همانند خانواده و طایفه خویش پشتیبانى کنند.(1)

 از فردای آن شب مسلمانان مکه بتدریج به یثرب هجرت کردند، پس از گذشت ایام حج و بازگشت اهالى یثرب به سرزمین خویش، مهاجرت مسلمانان مکه به سوى یثرب آغاز گردید.آنان به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به دور از چشم مشرکان قریش به صورت فردى و گروهى عازم یثرب شدند.به طورى که در مکه معظمه، جز پیامبر صلی الله علیه و آله و تعدادى اندک از یارانش و گروهى زنان و مردان کهن سال و از کار افتاده، کسى باقى نماند.

پیامبر صلی الله علیه و آله بیش از هر زمان دیگر، در یکى دو ماه آخر اقامتش در مکه، احساس تنهایى و خطر مى ‏کرد.سرانجام سران قریش در واپسین روزهاى ماه صفر، تصمیم به کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتند.

سران قریش دانستند پایگاه تازه‏ ای برای نشر دعوت اسلام در یثرب آماده شده است، از این رو احساس خطر کردند، چرا که، می ‏ترسیدند پس از آن همه آزار و اذیت که به پیامبر و پیروان او رسانده ‏اند، پیامبر در صدد انتقام بر آید و اگر هم فرضا قصد جنگ نداشته باشد، ممکن است راه بازرگانی قریش به شام را که از کنار یثرب عبور می‏کرد، مورد تهدید قرار دهد.

برای رویارویی با چنین خطری، در آخر ماه صفر سال 14 بعثت در «دارالندوه» (مجلس شورای مکه) اجتماع کردند.
حال سران قریش و چند قبیله دیگر در دارالندوه گرد هم آمده‌اند و در مورد تحولات اخیر مکه به شور نشسته‌اند، سخنگوی جمعیت در آغاز جلسه گفت: "ما مردم حرم، پیش همه قبایل محترم بودیم؛ ولی محمد میان ما تفرقه افکنده و این خطر بزرگی برای ماست!"

قریش برای نجات خود از این موضوع توطئه‌هایی در دارالندوه چیدند؛ برخی می‌گفتند فرد با شهامتی از میان ما انتخاب شود و پنهانی به زندگی او پایان دهد، ولی این نظر رد شد، چون به طور حتم بنی‌هاشم قاتل وی را می‌کشتند.
 دیگری می‌گفت محمد را زندانی کنیم تا هم آیین او انتشار پیدا نکند و هم از سختی و گرسنگی بمیرد، ولی این نظر نیز رد شد، زیرا احتمال داشت که طرفداران وی او را نجات دهند و دوباره جنگ و درگیری آغاز شود.

پیشنهادی دیگر مطرح شد و این بود که محمد را به شتری ببندیم و میان قبایل متعصب رها کنیم و بگوییم این مرد دشمن بت‌های شماست، در نتیجه آنها او را می‌کشند. این نظر نیز مانند دو نظر قبلی رد شد، چون ممکن بود او با خواندن آیاتی، آنها را جذب کند و علیه آنها بشوراند.

سپس ابوجهل گفت: «از هر قبیله‌ای یک نفر انتخاب شود و شبانه به طور دسته ‌جمعی به خانه او حمله برند و در تاریکی شب او را قطعه‌قطعه کنند تا قاتل شناخته نشود و بنی‌هاشم نتوانند انتقام بگیرند. در این صورت خون وی بر عهده هیچ‌کس نیست؛ بلکه تمام قبایل در مقابل بنی‌هاشم قرار می‌گیرند، در نتیجه آنها نمی‌توانند با تمام قبایل بجنگند و به ناچار به خون‌بها راضی می‌شوند».

این نظر پذیرفته شد و قرار بر این شد تا شب هنگام، شمشیرزنان هر قبیله، مأموریت خود را انجام دهند و بقیه سران قبایل نیز پشتیبان آنها باشند. (2)

از سوى دیگر جبرئیل امین، این خبر را به پیامبر صلی الله علیه و آله رسانید و او را از سوى خداوند متعال، مأمور کرد که به سوى یثرب (مدینه) هجرت کند.در این حال آیه شریفه: 
«وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ؛(3)
وقتی که کافران با تو مکر می‌کنند که تو را حبس کنند یا بکشند یا اخراج کنند، خداوند نیز تدبیر می‌کند و خداوند بهترین چاره‌جویان و تدبیر کنندگان است» بر پیامبر نازل شد.
 
اما بیرون رفتن آن حضرت از خانه و خالى گذاشتن رختخواب، دشمن را حساس مى ‏کرد و در امر هجرت، مشکلى به وجود مى ‏آورد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله براى اجراى فرمان الهى، به پسر عمویش على‏ بن ‏ابى ‏طالب علیه السلام که یارنزدیک و فداکار آن حضرت بود، پیشنهاد نمود که در جاى او بخوابد و با فریب مشرکان، مسئله سرنوشت ‏ساز هجرت را مهیا سازد.

امام علی علیه السلام که خطر مرگ را در جلوى چشمان خویش مجسم مى ‏کرد، به آن حضرت عرض کرد:اى رسول ‏خدا، اگر من در جاى تو بخوابم، تو از دست مشرکان رهایى خواهى یافت؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:بلى، من رهایى مى ‏یابم.

على علیه السلام در این هنگام خشنود شد و اعلام آمادگى کرد و به رختخواب پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و در آن جا به راحتى آرمید.

پذیرش پیشنهاد پیامبر صلی الله علیه و آله از سوى على ‏بن‏ ابى ‏طالب علیه السلام، نشاط تازه ‏اى در رسول ‏خدا صلی الله علیه و آله به وجود آورد و او را در پیگیرى هدف‏ هایش مصمم ‏تر نمود.

شب موعود فرا رسید، جوانان فریب ‏خورده قریش با هماهنگى کامل، در شب اول ربیع ‏الاول به خانه رسول ‏خدا صلی الله علیه و آله هجوم آورده و آن را از آغاز، در محاصره کامل خویش گرفتند.آنان قصد داشتند که در ابتداى شب، مقصود خویش را عملى کنند، ولى ابولهب، آنان را مانع گردید و گفت:تا طلوع فجر صادق اجازه نمى ‏دهم، داخل خانه محمد صلی الله علیه و آله گردید.
همگى تا طلوع فجر، لحظه ‏شمارى مى ‏کردند و از روزنه ‏هاى اتاق، بستر آن حضرت را زیر نظر داشتند.
در این بین پیامبر در حالی که آیه شریفه:
« وَ جَعَلْنَا مِن‏ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناَهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»
و در پیش روى آنان سدّى قرار دادیم، و در پشت سرشان سدّى و چشمانشان را پوشانده‏ایم، لذا نمى‏بینند! (4) می‌خواندند، ازخانه بیرون رفتند و خداوند چشمان مشرکان را از دیدن پیامبر ناتوان ساخت.
 
مهاجمان در هنگام بامداد، به طور گروهى داخل اتاق رسول ‏خدا صلی الله علیه و آله شده و به سوى رختخوابش هجوم آوردند.ناگهان امام على علیه السلام از میان رختخواب برخاست و بر آنان بانگ‏ زد:واى بر شما، چه کار مى ‏کنید؟

مهاجمان که ناباورانه، على علیه السلام را در رختخواب پیامبر صلی الله علیه و آله مى ‏دیدند، از او پرسیدند:پس محمد صلی الله علیه و آله کجاست؟

على علیه السلام پاسخ داد:او را به من نسپرده بودید تا از من بخواهید.

میان آنان و على علیه السلام سخنانى رد و بدل شد و چون چیزى دستگیرشان نگردید، با خشم تمام از خانه پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون رفته و در پى آن حضرت به راه افتادند.

پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه خارج و در غار "ثور" که در جنوب مکه و در نقطه مقابل مدینه قرار داشت، پناه گرفت.

مشرکان، پس از هجوم به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و مشاهده امام على بن ابى طالب علیه السلام در رختخواب آن حضرت، خشمناک تر شده و به تعقیب آن حضرت پرداختند و براى پیدا کردن وى، صد شتر جایزه تعیین نمودند ولى هر چه تلاش کردند، به وى دست نیافتند.
 
در این هنگام ایزد منان، به "جبرائیل‏" و "میکائیل‏" وحى فرستاد: "من، بین شما برادرى ایجاد کردم و عمر یکى از شما را طولانى‏ تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگى دیگرى را بر خود ترجیح دهد؟" هیچ یک حاضر نشدند. به آنان وحى کرد:"اکنون على علیه السلام در بستر خوابیده است و آماده‏ فدا کردن جان خود خواهد بود؛ به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید."

هنگامى که جبرائیل بالاى سر و میکائیل پایین پاى على نشسته بودند، جبرائیل گفت:"به به! آفرین بر تو اى على! ایزد، به واسطه‏ تو، بر فرشتگان افتخار مى ‏کند." ناگاه آیه‏ "و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله والله رئوف بالعباد." نازل شد. و در آن صفات على علیه السلام بیان گردید. (5)

ابن ابى الحدید معتزلى که از اهل سنت است - درباره‏ تفسیر این آیه معتقد است که حماسه‏ على علیه السلام در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جاى رسول الله صلى الله علیه و آله - مورد تایید همه است جز کسانى که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز...، آن را انکار نمى ‏کنند. (6)

در آن شب در شأن علی (ع) و ایثار و فداکاری خالصانه‌اش آیه نازل گردید:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بالْعِبَاد؛
از مردم کسی هست که جانش را برای خریدن رضای خداوند بفروشد و خداوند نیز با بندگان رئوف و مهربان است».(7)

نزول این آیه شریفه درباره على بن ابیطالب - صلوات الله علیه - از مسلمات و مورد تصدیق شیعه و اهل سنت است .
مرحوم علامه امینى، در الغدیر (8) آن را از کتابهاى بسیار از قبیل احیاء العلوم غزالى ، کفایه الطالب ، فصول المهمه ، نورالابصال و... نقل کرده است . و از ابن ابى الحدید از ابوجعفر اسکافى آورده که مى گوید: حدیث لیله الفراش ، با تواتر ثابت شده است ، و کسى آن را انکار نمى کند مگر دیوانه یا کافر باشد.

در روایات شیعه و اهل سنت آمده است که علی(ع) این کار را انجام داد و خداوند به خاطر این کار به فرشتگان مباهات نمود و آنگاه که پیامبر به سوی مدینه در حرکت بود، این آیه را در شأن حضرت علی(ع) نازل فرمود.(9)
 
ذکر موضوع "لیلة المبیت‏" و نزول این آیه شریفه درباره جانبازى و ایثار على علیه السلام نسبت به پیغمبرخدا، گذشته ازکتب احادیث و تفاسیر شیعه، درتفاسیر و کتب اخبار و تاریخ اهل تسنن هم آمده است و همگی بر رشادت علی علیه السلام در آن شب دهشتناک و خوف انگیز در مانند کتب زیر شهادت داده اند:
تفسیر فخر رازى و تفسیر درالمنثور سیوطى ذیل آیه مزبور./الصول المهمه ابن صباغ مالکى به نقل از احیاء علوم الدین غزالى/اسدالغابه ابن اثیر، جلد 4، ص 25./ نورالابصار شبلنجى، ص 77./کنوزالحقایق مناوى، ص 31./خائص نسائى، ص 8 ./مستدرک حاکم نیشابورى، جلد 3، ص 4./مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348./ تاریخ بغداد، ج 13، ص 191.

 این واقعه مهم وارزشمند را ذکر نموده وشان امیرالمومنیین علیه السلام را در نجات جان پیامبر را گوشزد کرده اند.شایسته است مومنین این شب بزرگ که در نزد آسمانیان دارای ارزش و اعتبار است را پاس داشته و با تشکیل مجالس و محافل دینی به ذکر ابعاد این واقعه عظیم بپردازند.

پی نوشت ها:
1-تفسیر قرطبی، ج 7، ص 397، (داراحیأالتراث العربی، بیروت)
2- فروغ ولایت، استاد جعفر سبحانی، ص 57-45، بخش دوم از فصل سوم، مؤسسه امام صادق، 1374ش
3-آیه 30 سوره انفال
4- یس/9
5-تفسیر نمونه،ج2، ص46/ الغدیر،ج2، ص44و تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 23 و 29.
6- شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج3، ص270
7-آیه 207 سوره بقره
8- جلد 3 ، صفحه 48
9- احیأالعلوم، الغزالی، ج 3، ص 378، (دارالهادی بیروت)؛ تذکرْ الخواص، ابن الجوزی، ص 35، (مکتبْ النینوی الحدیثه، تهران)؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج 1، ص 123، ش 4، (مجمع احیأ الثقافْ اسلامیه)؛ الغدیر، علامه امینی، ج 2، ص 49 - 47، (دارالکتاب العربی، بیروت، 1398 ه' ق)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد