سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیل های سیاسی روز

جزئیاتی درباره تخریب صنعت بومی ایران؛
در این‌ بین، آنچه از همه تلخ‌تر است، از کار افتادن هسته رآکتور آب‌سنگین اراک با بتن است. بر اساس بند سوم ماده دوم پیوست اول، هسته یا دیگ رآکتور اراک، می‌بایست برای اطمینان طرف غربی از عدم استفاده میله‌های سوخت، با بتن پر شود.
گروه سیاسی مشرق - مذاکرات ایران با 1+5 در وین، به ایستگاه پایانی رسید و طرفین به مذاکرات وین، رضایت دادند. متن مذاکرات به همراه 5 پیوست درباره جزئیات فنی و اجرایی در همان روز نهایی شدن مذاکرات، منتشر شد.در ماده دو (B) پیوست اول مذاکرات وین، توضیحات و جزئیاتی درباره بازطراحی رآکتور آب‌سنگین اراک منتشرشده است، جزئیاتی که نشان می‌دهد اگرچه رآکتور آب‌سنگین اراک در جای خود قرار دارد، لکن دیگر آب‌سنگین نام ندارد بلکه فنّاوری جدیدی است که توسط غرب وارد می‌شود و عملاً دانشمندان هسته‌ای نقشی در این بازطراحی ندارند و فنّاوری وارداتی است.
  • داستان تلخ بتن‌ریزی در قلب رآکتور آب‌سنگین اراک

دراین‌بین، آنچه از همه تلخ‌تر است، از کار افتادن هسته رآکتور آب‌سنگین اراک با بتن است. بر اساس بند سوم ماده دوم پیوست اول، هسته یا دیگ رآکتور اراک، می‌بایست برای اطمینان طرف غربی از عدم استفاده میله‌های سوخت، با بتن پر شود.

Iran will not pursue construction at the existing unfinished reactor based on its original design and will remove the existing calandria and retain it in Iran. The calandria will be made inoperable by filling any openings in the calandria with concrete such that the IAEA can verify that it will not be usable for a future nuclear application. In redesigning and reconstructing of the modernized Arak heavy water research reactor, Iran will maximise the use of existing infrastructure already installed at the current Arak research reactor.

ترجمه وزارت خارجه:

ایران به ساخت‌وساز رآکتور ناتمام موجود بر مبنای طرح اولیه ادامه نخواهد داد و کالندریای موجود را خارج کرده و آن را در ایران نگهداری می‌کند. تمام کانال‌های کالندریا با بتن به‌گونه‌ای پر می‌شوند که برای کاربرد هسته‌ای غیرقابل استفاده باشد و آژانس بتواند غیرقابل استفاده بودن آن را راستی آزمایی کند. برای مدرن کردن و بازسازی رآکتور آب‌سنگین اراک، ایران بیشترین استفاده را از زیرساخت‌های موجود در رآکتور آب‌سنگین اراک خواهد داشت.

آمریکا بر اساس توافق رآکتور اراک را با بتن پر می‌کند


آمریکا بر اساس توافق رآکتور اراک را با بتن پر می‌کند

بر اساس اظهارنظر نمایندگان و کارشناسان، کالندریا یا همان هسته رآکتور آب‌سنگین اراک، از شاهکارهای بومی صنعتی جوانان ایرانی بوده است که بر اساس مذاکرات وین، با بتن پر می‌شود.

  • آمریکا اجازه حضور ایران در فناوری بازطراحی رآکتور اراک را هم نمی‌دهد

بر اساس بند نهم در پیوست اول مذاکرات وین، بااینکه جمهوری اسلامی ایران قبول کرده است رآکتور آب‌سنگین اراک را تغییر بدهد یا به قول دیپلمات‌ها و دکتر صالحی، مدرن کند، غرب و در رأس آن‌ها، آمریکا، اجازه ورود ایران در موضوعات تحقیقاتی و آزمایش‌های اولیه برای ساخت رآکتور بازطراحی شده را هم نمی‌دهند و عملاً تمامی آزمایش‌ها در کشور ثانویه به‌جز ایران انجام خواهد گرفت و حتی این آزمایشات در داخل ایران هم انجام نمی‌گیرد.

The redesigned reactor will use up to 3.67 percent enriched uranium in the form of UO 2with a mass of approximately 350 kg of UO2 in a full core load, with a fuel design to be reviewed and approved by the Joint Commission. The international partnership with the participation of Iran will fabricate the initial fuel core load for the reactor outside Iran. The international partnership will cooperate with Iran, including through technical assistance, to fabricate, test and license fuel fabrication capabilities in Iran for subsequent fuel core reloads for future use with this reactor. Destructive and nondestructive testing of this fuel including Post-Irradiation-Examination (PIE) will take place in one of the participating countries outside of Iran and that country will work with Iran to license the subsequent fuel fabricated in Iran for the use in the redesigned reactor under IAEA monitoring.

ترجمه وزارت خارجه:

راکتور بازطراحی شده اورانیوم غنی‌شده 3.67 درصد در ترکیب شیمیایی دی‌اکسید اورانیوم، با جرم حدود 350 کیلوگرم در بارگذاری اول قلب با سوختی که توسط کمیسیون مشترک بررسی و تائید شده است به کار خواهد برد.

مشارکت بین‌المللی با همکاری ایران سوخت اولیه راکتور را در خارج از ایران خواهند ساخت. مشارکت بین‌المللی از طریق کمک‌های فنی به ایران در ساخت و تست سوخت مورداستفاده در بارگذاری‌های آتی این راکتور و اعطای پروانه توانایی ساخت سوخت در ایران همکاری خواهند کرد. تست‌های مخرب و غیر مخرب این سوخت‌ها ازجمله تست‌های بعد از تابش‌دهی توسط یکی از کشورهای مشارکت‌کننده در خارج از ایران انجام خواهد گرفت و آن کشور با ایران کار خواهد کرد تا بتواند پروانه ساخت سوخت در ایران را متعاقباً برای بارگذاری‌های آتی راکتور بازطراحی شده تحت نظارت آژانس انجام دهد.

آمریکا بر اساس توافق رآکتور اراک را با بتن پر می‌کندابراهیم کارخانه‌ای درباره رآکتور اراک می‌گوید: رآکتور آب‌سنگین اراک حاصل نبوغ جوانان ایرانی است و این رآکتور بومی است، ازآنجاکه ساختار کلی همه راکتورها مشابه همدیگر است لذا اگر ما به فناوری ساخت این رآکتور 40 مگاواتی به‌طور 100 درصد دسترسی پیدا کنیم و این رآکتور به بهره‌برداری برسد قادر خواهیم بود دیگر راکتورهای قدرت موردنیاز کشور را هم در داخل و با فناوری بومی تولید کنیم که این مهم باعث مخالفت می‌شود؛ سوخت رآکتور قدرت بوشهر یا نیروگاه اتمی بوشهر اورانیوم غنی‌شده زیر 5 درصد بوده و سیستم خنک‌کننده آن آب سبک است که به آن رآکتور آب سبک هم می‌گویند اما سوخت موردنیاز رآکتور آب‌سنگین اراک اورانیوم طبیعی بوده و سیستم خنک‌کننده آن آب‌سنگین است.هم‌چنین قدرت رآکتور آب‌سنگین اراک 40 مگاوات بوده و تحقیقاتی است و برای تولید رادیو ایزوتوپ‌های موردنیاز در پزشکی و صنعت از آن استفاده می‌شود درحالی‌که نیروگاه اتمی بوشهر 1000 مگاوات بوده و برای تولید برق است.

در اراک دو تأسیسات وجود دارد یکی تأسیسات آب‌سنگین است که فقط آب‌سنگین تولید می‌کند و دیگری رآکتور آب‌سنگین IR-40 است که باقدرت 40 مگاوات کار می‌کند (همان راکتوری که سیستم خنک‌کننده آن آب‌سنگین است).

تأسیسات آب‌سنگین صرفاً آب‌سنگین مصرفی رآکتور 40 مگاواتی را تولید می‌کند و البته آب‌سنگین مصارف زیادی در عرصه پزشکی، کشاورزی، تحقیقاتی، صنعتی و... دارد.[1]

دولت ترکیه بر لبه پرتگاه سقوط / اردوغان نیازمند کمک ایران است 

   

اردوغان باید بداند که آمریکا و ناتو قادر به مهار اعتراضات کردها و علوی‌ها در ترکیه نیستند ولی ارتباط برادرانه ایران با دولت اردوغان و با کردها و علوی‌های ترکیه می‌تواند این امکان را برای حل مشکل امنیتی ترکیه فراهم آورد.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در کیهان به تحلیل تحولات اخیر ترکیه پرداخت و نوشت:  تحولات هفته گذشته در مناطق‌جنوبی ترکیه و مناطق شمالی سوریه از یک تغییر عمده در جنگ سوریه خبر می‌دهند.
 یک ماه پس از آنکه شایعات روی پایان حکومت بشار اسد تا آخرماه مبارک رمضان تمرکز داشت، هم‌اینک طرف‌هایی که منبع اصلی چنین شایعاتی بودند- ترکیه و داعش- با یکدیگر درگیر شده‌اند! حمله تروریستی انتحاری شش روز پیش داعش در شهر کوچک مرزی «سوروچ»- متعلق به ترکیه- که به شهر کردی کوبانی- متعلق به سوریه- نزدیک است، به محل تجمع جمعی از اعضای گروههای چپ‌گرا و عمدتا کرد ترکیه حمله کرد و در پی آن نزدیک به چهل نفر کشته شدند، زنگ خطر را برای ترکیه به صدا درآورد چرا که از یک سو این اتفاق در داخل خاک ترکیه صورت گرفته و ناقض توافق محرمانه اردوغان و داعش به حساب می‌آمد و از سوی دیگر کشته شدن کردهای ترکیه سوءظن احزاب کردی علیه دولت ترکیه را سبب می‌شد کما اینکه دو روز پس از آن، P.K.K -حزب کارگران کرد- بطور رسمی اعلام کرد که دو نظامی ارتش ترکیه را به تلافی واقعه سوروچ کشته است.پس از آن ترکیه از یک طرف مرزهای خود که تاکنون مهمترین مجرای ورود و خروج داعش سوریه و عراق بود، بست و اعلام کرد 500 نفر از اعضای داعش را در استانهای جنوبی خود بازداشت کرده و دفاتر و سایت‌های این گروه را در سراسر ترکیه بسته است و از طرف دیگر به تلافی کشته و زخمی شدن دو نفر از نیروهای ارتش این کشور در مرز سوریه حملات گسترده‌ای را متوجه مواضع داعش در استان حلب نمود. در این رابطه گفتنی‌هایی وجود دارد:
1- واقعه شهرمرزی سوروچ (Suruc)  ترکیه- تابع استان شانلی اورفه و در 15 کیلومتری کوبانی- دامنه اعتراض کردهای ترکیه علیه دولت اردوغان را گسترش داد و بیم آن می‌رفت که منطقه کردنشین ترکیه که 21 استان شرق و جنوب شرق این کشور دربرگرفته و حدود 19 میلیون نفر را شامل می‌شود را دستخوش ناآرامی شدید کند کما اینکه نشانه‌های آن حتی در استانهای غیرکردی نظیر استانبول هم مشاهده شد.
 به همین جهت دولت اردوغان در هفته گذشته برای اولین‌بار پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، کابینه امنیتی تشکیل داد و اقدامات وسیعی را به اجرا درآورد. این اقدامات شامل ممانعت پلیس ترکیه از شکل‌گیری اعتراضات خیابانی بود که در چندین مورد به درگیری شدید پلیس با معترضان منجر شد. اقدام دیگر اردوغان حمله به مناطقی در منطقه کوبانی سوریه بود. او مدعی شد که دهها نفر از اعضای این گروه را کشته است. همزمان با آن، دستگاه امنیت ملی ترکیه- mit‌ - اعلام کرد که 500 عضو داعش را در مناطق جنوبی ترکیه بازداشت کرده و به فعالیت‌ها و اجتماعات داعش در این کشور خاتمه داده است. با این وصف می‌توان گفت اردوغان حدود چهار سال پس از همکاری با داعش اینک از بیم بروز بحران در مناطق کردی و علوی‌نشین ترکیه، ظاهرا به تغییر رویه روی آورده است!
2- حدود یک سال پیش که داعش منطقه کوبانی در شمال غرب استان حلب را تصرف کرد و با کردهای سوریه (Pyd)  و کردهای ترکیه (PKK) درگیر بود، دولت اردوغان با حمله به داعش در کوبانی مخالف بود و حتی با حمله به کردهای در حال اعزام ترکیه و کشتن تعدادی از آنان، مانع کمک کردهای ترکیه به هم‌کیشان سوری خود شد و به بهانه اینکه باید در مناطق مرکزی سوریه توامان با داعش و ارتش مقابله کرد، مانع عملیات علیه داعش می‌شد. البته در آن مقطع، در نهایت، کردهای سوریه توانستند کوبانی را بازپس بگیرند. داعش طی یک ماه اخیر بار دیگر به مناطقی از کوبانی دست پیدا کرد ولی بار دیگر کردها توانستند بر داعش غلبه کرده و بخش‌های عمده این منطقه را از حضور آنان پاک نمایند بنابراین می‌توان گفت حمله دیروز نیروی هوایی ارتش ترکیه به داعش در کوبانی در حالی صورت گرفته که این گروه در کوبانی صاحب قدرتی نبوده است و باز این در حالی است که داعش در شمال استان حلب در دو سوی اتوبانی که ترکیه را به مرکز حلب وصل می‌کند، حضور دارد و از طریق همین اتوبان- حتی همین امروز هم- پشتیبانی می‌شود که اگر این پشتیبانی یک هفته قطع شود،  قطعا داعش ناگزیر به فرار یا پذیرش مرگ در استانهای حلب، رقه و دیرالزور خواهد بود. پس اگر اردوغان در پی زدن ضربه واقعی به داعش بود، این کار را در حلب انجام می‌داد نه در کوبانی یا قامشلی! اینکه منابع اطلاعاتی ترکیه بطور غیررسمی اعلام کرده‌اند که دفاتر و سایت‌های داعش در ترکیه را مسدود کرده‌اند، هم اگر واقعیت داشته باشد که امکانی برای تایید و تکذیب آن وجود ندارد، خود اعتراف به هم‌پیمانی اردوغان و داعش است. اگرچه بدون این اعلام هم دلایل و اسناد روشنی از آن حکایت می‌کردند.
3- حمله داعش به تجمعی در شهر سوروچ (با 735 کیلومتر مساحت و حدود 60 هزار نفر جمعیت) و کشتن نزدیک به چهل عنصر عمدتا کرد، یک اقدام انتحاری حساب شده بود. طی دو هفته گذشته، داعش تغییر در سیاست ترکیه درباره سوریه را درک کرده بود و می‌دانست که شرایط به ضرر داعش و به نفع اسد جریان پیدا کرده است، حمله داعش به یک تجمع کردی می‌توانست خطر فوق‌العاده و غیرقابل تحملی را به اردوغان وارد نماید. چرا که حزب عدالت و توسعه پس از شکست نسبی در انتخابات اخیر و نیازی که به توافق داخلی برای ادامه حکومت دارد، به اندازه کافی دچار مخمصه شده است. درگیری اردوغان با کردهای ترکیه و بهم ریختن وضع امنیتی سیاسی در استانهای شرقی و جنوبی سبب فروپاشی دولت کنونی می‌شود و داعش از این موضوع به خوبی آگاه است. داعش می‌توانست اقدام علیه اردوغان در آنکارا و بطور کلی در یک شهر دیگر که اکثریت جمعیت آن را «ترک‌های سنی» تشکیل می‌دهند، انجام دهد، اما آن را در یک شهرکردی و علیه کردها انجام داد تا به اردوغان بگوید می‌توانم دستکم 20 استان را بهم بریزم.
4- «ترکیه اردوغان» به نقطه‌ای رسیده که ناگزیر به انتخاب است و در عین حال در معرض یک خطای تاریخی هم قرار دارد. دولت اردوغان و سیستم امنیتی آن نمی‌تواند وضع فعلی که بر مبنای ایجاد یک اتحاد تروریستی علیه دولت‌های سوریه و عراق است را ادامه دهد چرا که از یک سو بر خلاف سالهای گذشته، هم اینک متحدان عرب اردوغان علیه بشار و مالکی، در حال ترک میدان هستند و ترکیه اگر می‌خواهد رویه گذشته را ادامه دهد باید این راه را به تنهایی برود و این در حالی است که وضع داخلی حزب عدالت و توسعه مانند گذشته نیست.
 از سوی دیگر عبور نظام سوریه از ضرب‌الاجل رمضان که اردوغان، زیادی روی آن حساب کرده بود و عملیات هم‌زمان و موفق ارتش سوریه در منطقه زبدانی، منطقه درعا و منطقه بادیهًْ‌الشام - تدمر- نشان داد که دولت سوریه، پس از 4 سال که در محاصره و مضیقه بوده است، هنوز بر ائتلاف تروریسم برتری دارد. بنابراین ادامه خصومت با اسد به جایی نمی‌رسد. این در حالی است که بازگشت از مسیر پر خطای گذشته، برای اردوغان بدون هزینه نیست، داعش که به هر حال بین 10 تا 30 هزار نیروی نظامی دارد اگر با شکست در سوریه و عراق به سمت ترکیه برود که با توجه به مجاورت مرزی آنان در استانهای نینوای عراق، رقه و حلب سوریه و منحصر بودن اتصال مرزی داعش به مرزهای ترکیه، این احتمال بسیار زیاد است، دولت اردوغان و ارتش آن نمی‌توانند در برابر داعش بایستند و این خواه ناخواه ترکیه را برای سالها درگیر بحران امنیتی می‌کند و لذا امروز انتخاب ادامه هم‌پیمانی یا قطع هم‌پیمانی با داعش برای دولت ترکیه هزینه سنگین دارد و صد البته و علیرغم هزینه سنگین، ترکیه نمی‌تواند هم‌پیمانی با داعش را ادامه دهد چرا که با ادامه هم‌پیمانی ترکیه- داعش و نیز بدون آن، شکست داعش و سرازیر شدن آن به ترکیه حتمی است.
اما دولت اردوغان و ترکیه در معرض یک خطای فاحش تاریخی قرار دارند و نشانه‌های آن هم مشاهده می‌شود. در یک خبر غیررسمی که «اسکای‌نیوز عربی» - وابسته به امارات- منتشر کرد، حمله هواپیماهای جنگی ترکیه شامل جنگنده‌های پیشرفته F16  به منطقه کوبانی در قالب «ائتلاف ضد داعش» و با هماهنگی فرماندهی ناتو مستقر در پایگاه اینجرلیک - واقع در جنوب ترکیه- صورت گرفته است. اگر این واقعیت داشته باشد، اردوغان، ترکیه را به سمت یک پرتگاه هولناک سوق داده است و باید شرایط امروز لیبی  را پیش چشم خود مجسم نماید. در جریان حمله ناتو به لیبی که در پوشش کمک به مردم لیبی و با مشارکت حداقل 17 هواپیمای جنگی ترکیه صورت گرفت، جمع زیادی از اتباع ترکیه در این کشور قربانی این هم‌پیمانی شدند.
هم‌پیمانی ترکیه و آمریکا و ناتو در حمله به سوریه هم می‌تواند این خطرات را با ضریب بیشتر متوجه ترکیه کند چرا که حمله به سوریه، حمله علیه هر دو طرف جبهه یعنی جبهه مقاومت و جبهه تروریسم (با محوریت داعش) می‌شود و از این رو ترکیه پس از این حمله باید نگران دو واکنش سنگین باشد. اگر ترکیه اردوغان در اصلاح راه به آمریکا و ناتو تکیه کند، قطعا - براساس آنچه گفته شد- دچار بحران شدید امنیتی می‌شود و نمی‌تواند از آن خارج شود. ترکیه برای اصلاح رویه غلط قبل فقط یک راه دارد و آن هم حل و فصل موضوع از طریق مراجعه به جبهه مقاومت و مذاکره مستقیم و علنی با دولت سوریه است. اگر ترکیه این راه را برگزیند می‌تواند از حمایت جدی ایران برخوردار باشد. اردوغان باید بداند که آمریکا و ناتو قادر به مهار اعتراضات کردها و علوی‌ها در ترکیه نیستند ولی ارتباط برادرانه ایران با دولت اردوغان و با کردها و علوی‌های ترکیه می‌تواند این امکان را برای حل مشکل امنیتی ترکیه فراهم آورد.

اختلافات آل‌سعود و آل نهیان؛
«امارات متحده ظرف 250 سال گذشته 57 بار با عربستان سعودی جنگ داشته است. سعودی ها دوستان عزیز ما نیستند، بلکه فقط برای دستیابی به تفاهم به آنها نیاز داریم..».جملات فوق از زبان «محمد بن زاید آل نهیان»، ولی عهد ابوظبی جاری شده است.
آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
گروه بین‌الملل مشرق - «امارات متحده ظرف 250 سال گذشته 57 بار با عربستان سعودی جنگ داشته است. سعودی ها دوستان عزیز ما نیستند، بلکه فقط برای دستیابی به تفاهم به آنها نیاز داریم..».

جملات فوق بخشی از یکی از اسناد افشا شده توسط ویکی لیکس است که از زبان «محمد بن زاید آل نهیان»، ولی عهد ابوظبی جاری شده است. 


کسانی که روابط دو کشور امارات و عربستان را دنبال می کنند، بین آنها که دو کشور بزرگ را در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تشکیل می دهند، ائتلافی عمیق ملاحظه می کنند، مانند حمایت سیاسی، مالی و معنوی ریاض و ابو ظبی از ارتش مصر که منتهی به کودتای ارتش این کشور علیه «محمد مرسی»، رئیس جمهوری منتخب مصر از جماعت اخوان المسلمین شد. اما در پس این ائتلاف، اختلافات بسیاری نهفته است که می توان به اختصار آنها را در موارد زیر ملاحظه کرد: 

- اختلافات مرزی  
اختلافات مرزی از جمله مشکلات موجود بین امارات و عربستان است و نمونه بارز آن را می توان درباره منطقه «خور العدید» ملاحظه کرد که نه تنها دارای بُعد سیاسی و استراتژیک است، بلکه با شرایط تاسیس و شکل گیری کشور امارات متحده عربی ارتباط پیدا می کند.
اوج اختلافات این دو کشور عربی برسر خور العدید به سال های 2009 و 2010 میلادی باز می گردد، هنگامی که دو قایق نظامی اماراتی به یک قایق سعودی حمله کرده و افراد آن را به اسارت گرفتند.

آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
- نزدیکی امارات متحده به ایران
 براساس گزارش ها امارات در سال 2010 میلادی دومین شریک بزرگ تجاری ایران بود، در حالی که در مقابل روابط عربستان و ایران طی سال های اخیر همواره روند نزولی و سردی داشته است. بنابراین طبیعی است که روابط نزدیک و صمیمانه امارات و ایران هیچ گاه خوشایند عربستان نبوده و آن را خطری علیه خود در منطقه می داند. براساس آمارهای موجود 8 هزار شرکت ایرانی در امارات فعالیت تجاری و بازرگانی دارند و در این میان شیخ نشین دبی از جایگاه ویژه ای در این رابطه برخوردار است، به خصوص اگر توجه داشته باشیم که 17.4 درصد ساکنان دبی ایرانی الاصل هستند.

آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
همچنین 15 درصد املاک دبی به ارزش 300 میلیارد دلار از آن ایرانیان است. بنابراین برخلاف مواضع مشترک ریاض و ابو ظبی درخصوص مصر و حمایت از اقدام نظامیان در این کشور و دشمنی با جماعت اخوان المسلمین، در قبال ایران شاهد تعارض مواضع بین دو طرف هستیم.
 
- منازعات منطقه ای که امارات آغازگر آن بود و موضع ابو ظبی در قبال نظام کنونی مصر
امارات متحده عربی از سال 1974 میلادی رقابتی منطقه ای را با عربستان آغاز کرد که تا دوره انقلاب های عربی در سال 2011 میلادی ادامه داشت، به عنوان مثال در مصر شاهد حمایت امارات از ژنرال «عبد الفتاح السیسی»، رئیس جمهوری کنونی و وزیر سابق دفاع مصر و در لیبی شاهده حمایت از ژنرال «خلیفة حفتر» و در تونس تلاش برای غلبه بر انقلاب مردمی این کشور و همچنین در یمن مقابله با نفوذ عربستان سعودی در این کشور بودیم.
این رقابت درحالی از سوی امارات صورت می گرفت که اصلا خوشایند کشوری همچون عربستان سعودی نبود که خواهان تقسیم موقعیت سیاسی و استراتژیکی اش در منطقه با کشور دیگری باشد.


آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
ظهور امارات به عنوان رقیبی برای عربستان در منطقه مهمی همچون خلیج فارس، ریاض را بر آن داشت تا در برخی پرونده های منطقه ای با ابو ظبی تعامل داشته باشد، اما این به معنای اتفاق نظر و همراهی و همدلی این دو کشور با یکدیگر نیست. در این میان مصر پس از انقلاب 25 ژانویه 2011 و سرنگونی رژیم حسنی مبارک جایگاه و اهمیت ویژه ای هم برای امارات و هم برای عربستان دارد، چراکه هردو کشور بر این باورند، ایران تلاش دارد، همچون عراق و سوریه و لبنان و یمن، مصر را نیز به عرصه جولانگاه وخود تبدیل کند. اگرچه هریک از این دو کشور نیز خواهان یکه تازی به تنهایی در مصر است، «خالد الدخیل»، نویسنده سعودی در این خصوص می نویسد که امارات همواره سعی دارد، خود را به عنوان کشور قدرتمند منطقه و جایگزین عربستان معرفی کند.
الدخیل در ادامه به سندی اشاره می کند که پایگاه ویکی لیکس آن را منتشر کرده و تاریخ آن به سال 2008 میلادی باز می گردد.  در این سند آمده است که «عبد الله بن زاید»، وزیر خارجه امارات همواره تلاش داشت، آمریکایی ها را علیه سعودی ها تحریک کند.

آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
مصر یکی از مهمترین موضوعات مورد اختلاف بین دو کشور به ویژه پس از به قدرت رسیدن «سلمان بن عبد العزیز» به عنوان پادشاه جدید عربستان پس از مرگ «عبد الله» است. اولین نشانه های این اختلاف را حمله رسانه های مصری علیه عربستان در مقابل تلاش برای بهبود وجهه امارات متحده بود و این پروسه توسط «ابراهیم عیسی»، از اربابان رسانه مصر و نزدیک به حکومت این کشور کلید خورد. لیبی، سوریه و یمن از دیگر پرونده های مورد اختلاف بین دو کشور بود.
 
- اختلاف برسر یمن و عملیات طوفان قاطع
بسیاری از گزارش‌ های مطبوعاتی به این نکته اشاره می کردند که امارات به «علی عبد الله صالح»، رئیس جمهوری برکنار شده یمن و پسرش اطلاعاتی درباره موعد آغاز عملیات طوفان قاطع داده بودند و این موضوع شامل حمله عربستان به خانه صالح و پسرش نیز می شد.
به این ترتیب یمن به یکی از مهمترین پرونده های چالش زای بین امارات و عربستان تبدیل شده است و اگرچه امارات مشارکت خود در عملیات طوفان قاطع را اعلام کرده، اما در خفا به علی عبد الله صالح کمک می کرده است. هم اکنون در یمن بحث برسر این است که «أحمد»، پسر علی عبد الله صالح به عنوان رئیس جمهوری یمن یا شورای ریاستی یا یکی از اعضای آن نامزد شود، تمام این اقدامات با تلاش امارات صورت می گرفت که با مخالفت جنبش «انصار الله» مواجه شد. بالطبع این اقدامات امارات در یمن اصلا خوشایند عربستان نیست که این کشور را همواره حیات خلوت خود می داند.
 
- اختلافات شدید و حساس دولتمردان سعودی و اماراتی 
به موارد فوق باید اختلافات شدید و حساس دولتمردان سعودی و اماراتی را نیز اضافه کرد، به عنوان مثال محمد بن زاید همواره نگاهی تحقیر آمیز به برخی از مسئولان سعودی از جمله شاهزاده نایف بن عبد العزیز، وزیر وقت داخلی عربستان داشته و همواره اصل و نسب وی را به میمون ارجاع می داده است.

آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
با مرگ عبد الله و به قدرت رسیدن سلمان سیاست داخلی و خارجی عربستان شاهد تحولات بزرگ و مهمی بوده که ضربه ای بزرگ به محمد بن زاید بود، انتصاب شاهزاده محمد بن نایف به عنوان جانشین جدید ولی عهد عربستان و برکناری خالد التویجری از دیوان سلطنتی و برکناری متعب پسر عبد الله، پادشاه سابق که به نوعی با بن زاید همراهی داشتند، برای امارات گران آمد
نگرانی های امارات به اینجا ختم نشد، بلکه یکی از اسناد ویکی لیکس افشا می کند که 50 تا 80 درصد ارتش 60 هزار نفری امارات تحت فرمان یکی از مفتی های مکه است و به این وسیله به رشد وهابیت افراط گرا در منطقه اشاره می کند و این نگرانی های بسیاری برای خاندان حاکم بر امارات ایجاد کرد و آنها را واداشت تا برای تامین امنیت و حکومت خود به شرکت های امنیتی خصوصی خارجی و عمدتا آمریکایی از جمله بلک واتر روی بیاورد.

- اختلاف بر سر موضوع سوریه
منابع آگاه دیپلماتیک در گفتگو با روزنامه «الرای الیوم» افشا کردند که اختلافاتی تکنیکی، امنیتی و سیاسی بین دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده در خصوص تحولات جاری در پرونده سوریه وجود دارد.

آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایش
این منابع تصریح کردند که این اختلافات در موضع گیری و تعامل به پرونده سوریه به ویژه بخش حمایت و کمک مالی به گروه های مسلح تروریستی فعال در این کشور با توجه به عدم توقف و یا روشن شدن وضعیت عملیات «طوفان قاطع» علیه یمن مربوط می شود.
به گفته این منابع امارات از جبهه عملیاتی جنوب سوریه در مبارزه با نظام در سوریه حمایت می کند، اما خواهان براندازی دولت «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه نیست، بلکه خواهان محاصره دمشق و تحت فشار گذاشتن آن است تا در نهایت بپذیرد، در راستای یک برنامه سیاسی بشار اسد از قدرت کناره گیری کند.
به این ترتیب ابو ظبی مخالف ادامه درگیری های مسلحانه تحت عنوان براندازی نظام در سوریه است که به گفته این منابع تا حدودی به صیغه مورد نظر روسیه درباره بحران سوریه نزدیک است.
 
- اختلاف موضع در قبال ترکیه
همانگونه که نزدیکی امارات به ایران موجبات نگرانی عربستان را فراهم می آورد، در آن سوی روابط نزدیک ترکیه و عربستان نیز برای امارات نگران کننده است. می توان اختلاف مواضع آنکارا و ابو ظبی را به شکلی ویژه در مصر مشاهده کرد، در حالی که امارات از حکومت السیسی حمایت می کند، در مقابل ترکیه خواهان بازگشت اخوان المسلمین به قدرت است.  
آنچه در رابطه بین شیوخ امارات و حاکمان سعودی تاکنون از قلم افتاده بود / در حال ویرایشافشاگری های اخیر
جدای از تمام موارد فوق الذکر طی روزهای اخیر «مهنا الحبیل»، نویسنده سعودی پرده از اختلافات جدید دیگری بین امارات و عربستان برداشت و در این خصوص طی مطلبی نوشت که برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که دارای مواضع مشترکی با ایران هستند، عربستان سعودی را خطری مستقیم و بزرگ برای برخی از پرونده های منطقه ای ملاحظه می کنند.
الحبیل در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی «توئیتر» نوشت که برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران دارای موضع مشترکی هستند و اختلاف نظری مستقیم و عیان با عربستان سعودی در پرونده های مهم عربی دارند و این موضوع به شکلی ویژه پس از سفر «خالد مشعل»، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس به ریاض مشاهده می شود.
این نویسنده سعودی بر این باور است که این اختلافات بزرگ بدون تردید بر روابط این کشورها با یکدیگر به زیان عربستان و به سود ایران به ویژه در پرونده یمن تاثیر خواهد گذاشت.

ردپای یگان 504 اسرائیل در سوریه؛
بیش از یک سال پیش گروه مسلحی در منطقه جنوب سوریه روی کار آمد که تعجب همه را برانگیخت، چون در هیچ یک از نبردهای مهم و راهبردی منطقه مشارکت نداشت و هیچ یک از گروه‌های تروریستی مسلح منطقه جرات نزدیک شدن به این گروه را نداشت.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
گروه بین‌الملل مشرق - حضور و موجودیت رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه تنها محدود به افرادی نمی شود که خواسته ها و اهداف این رژیم را از طریق برقراری رابطه با گروه های مسلح تروریستی محقق می کنند، بلکه دشمن صهیونیستی از مدت ها پیش تاکتیک هایش را تغییر داده و از مرحله جذب مزدور به مرحله تشکیل گروه های مسلح تروریستی کاملا وفادار به خود پای گذاشته است.
ورود رژیم صهیونیستی به بحران و یا به بیان رساتر جنگ سوریه به ویژه از منطقه جنوب این کشور اتفاقی و تصادفی نبوده، بلکه عملا مشاهده شده و بارها مورد تاکید قرار گرفته است.
بدون تردید هدف و یا اهداف رژیم صهیونیستی از این دخالت را در ابتدا باید مصون نگه داشتن خود از هرگونه تهدید و خطر احتمالی دانست. در درجه دوم این رژیم تلاش دارد، به واسطه مزدوران و ایادی خود حساب های موجود بین خود و دمشق را تسویه کند، به خصوص پس از آنکه ماموریت ایجاد منطقه حائل در جنوب سوریه و کمک به گروه های مسلح تروریستی برای نزدیک تر شدن به پایتخت سوریه، پس از انتقال به نقشه «ب» که نفوذ داخل دمشق از بخش غربی آن را در برمی گیرد و چشم پوشی از منطقه «غوطه شرقی» دمشق به این رژیم محول شد.


رژیم صهیونیستی با استفاده از تجربه جنوب لبنان و فعالیت های جاسوسی و نظامیش در این منطقه جهت فراهم کردن زمینه و امکان نفوذ میدانی در نقاط مختلف جنوب لبنان که به روش ها و شیوه های مختلف صورت گرفت، از جمله تشکیل گروه های مسلحی که مستقیما تحت فرمان این رژیم بودند و نمونه بارز آن گروه مسلح موسوم به «ارتش لحد» بود (طی سال های 1982 تا 2000 میلادی)، در جنوب سوریه نیز تلاش کرد، این نمونه را با تشکیل گروه های مسلحی که مشرب های فکری و اعتقادی متعدد و متفاوتی داشتند، از جمله گروه های مسلحی که آمریکا بر آنها نام «اسلام گرایان میانه رو» را گذاشته بود و یا استفاده از عناصر مسلح لائیک مشابهه گروه تروریستی «ارتش آزاد» پیاده کند.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
شهرک جبات الخشب قربانی مطامع صهیونیستی
صهیونیست ها به این منظور شهرک «جبّات الخشب»، واقع در نزدیکی شهرک دروزی نشین «حضر» در ریف قنیطره را قربانی مطامع خویش در سوریه کردند.
شهرک جبات الخشب فاصله چندانی با منطقه معروف به «التلول الحمر» یا همان تپه های قرمز به دلیل رنگ خاک این مرتفعات ندارد و جزو مناطقی در استان قنیطره شمرده می شود که گروه های مسلح آن را به تصرف خود درآورده بودند.به این ترتیب دشمن صهیونیستی در نزدیکی منطقه معروف به مثلث ریف درعا – دمشق (البته ریف جنوب غربی دمشق) – قنیطره فعالیت های خود را آغاز و متمرکز کرد، چراکه این منطقه دارای اهمیت راهبردی بسیاری در روند تحولات میدانی و به تبع آن تحولات جاری در دیگر عرصه ها داشت.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
این منطقه، منطقه ایست که دو گروه تروریستی «جبهه النصره» و «گردان حوران» در آن دارای نفوذ بسیاری هستند و رژیم صهیونیستی فعالیت خود در آن را در خفا و سکوت کامل آغاز کرد تا به هدف اصلی خویش یعنی تشکیل «ارتش لحد سوری» جامه عمل بپوشاند.اما ماموریت ارتش لحد سوری صرفا ماموریتی اطلاعاتی و جاسوسی بود و مقرر شد، این گروه در هیچ نبردی مشارکت یا حضور نداشته باشد و در خفا و به صورت سری فعالیت خود را آغاز کند و فعالیت آن همانند گروه های تروریستی دیگری که در منطقه جنوب سوریه تحت اشراف و زیر نظر دستگاه های اطلاعاتی و سرویس های جاسوسی رژیم صهیونیستی فعالیت مسلحانه دارند، ارتش لحد سوری جز در موارد اضطراری وارد عرصه درگیری‌ها و نبردها نشود.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
ماجرا از آنجا شروع شد که بیش از یک سال پیش گروه مسلحی در منطقه جنوب سوریه مشاهده شد که شهرک جبات الخشب مقر اصلی آن شمرده می شد. این گروه مسلح تعجب همه را در جنوب سوریه برانگیخته بود، چون در هیچ یک از نبردهای مهم و راهبردی منطقه مشارکت نداشت، همچنین از تمام درگیری های جاری بین گروه های مسلح تروریستی برکنار بود و از حیث شکل و ساختار شبیه گروه های مسلح وابسته به «ارتش آزاد» نشان می داد، اما همانند ارتش آزاد با جبهه النصره خصومت نداشت، بلکه روابطی نزدیک و دوستانه بین آنها مشاهده می شد.
هیچ یک از گروه های تروریستی مسلح منطقه جرات نزدیک شدن به این گروه را نداشت و فرماندهی آن برعهده فردی به نام «خالد نصار» بود که از نظامیان فراری ارتش سوریه بود. اطلاعات موثق به دست آمده از منابع بلند پایه و آگاه تاکید می کند که گروه خالد نصار به صورت مستقیم تحت فرمان یگان 504 سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی معروف به «امان» فعالیت می کند و پایگاه اصلی آن شهرک جبات الخشب است.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
براساس این اطلاعات ماموریت و وظیفه این گروه تحت نظر داشتن و رصد فعالیت گروه های مقاومت سوری و عملیات نظامی آنها علیه مواضع و نقاط صهیونیستی در منطقه اشغالی جولان یا گشتی های نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و همچنین زیر نظر داشتن 10 کیلومتر از 61 کیلومتر مرز مشترک بین سوریه و سرزمین های اشغالی تا عمق 10 کیلومتری اراضی تحت اشغال دشمن صهیونیستی مشخص گردید، چراکه رژیم صهیونیستی بر این باور بود که اگر فعالیتی مقاومتی علیه این رژیم از اراضی سوریه مشاهده شود، در این منطقه خواهد بود.
عملیات رصد و پیگیری با استفاده از تجهیزات بسیار پیشرفته که عناصر گروه به آن مجهز شده و با ماهواره ها در ارتباط بودند، انجام می شد.
این گروه دارای دستگاه های ارتباطی بسیار پیشرفته ای است و عناصر آن آموزش های کامل در خصوص عملیات های جاسوسی و جمع آوری اطلاعات به صورت کاملا محرمانه را دیده بودند.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
اما ماموریت خطرناک تر این گروه، جذب جاسوس هایی بود که برای رژیم صهیونیستی فعالیت می کردند و این رژیم مبالغ هنگفتی را در اختیار آنها قرار می داد.
پایه و اساس اطلاعاتی که این مزدوان می بایست جمع آوری می کردند، جوانان منطقه و رصد فعالیت های گروه های مسلح دیگر منطقه و نفوذ در شهرک ها و روستاهای حامی نظام به خصوص در جوانان آنها و نفوذ و کسب اطلاعات دقیق از این افراد و ربودن جوانانی بود که در فعالیت های مقاومت جولان مشارکت داشتند.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
به این گروه دستور داده شده بود، در صورت عدم امکان ربودن چنین افرادی اعضای آن مجاز به ترور و قتل این افراد نیز بودند و جذب و آموزش مزدوران در یک بیمارستان میدانی صورت می گرفت که در شهرک جبات الخشب احداث شده بود و مجروحان گروه های تروریستی منطقه برای مداوا به آن منتقل می شدند.
این بیمارستان به ظاهر فعالیتی درمانی و پزشکی داشت، اما در واقع پایگاه جذب مزدور و جاسوس بود و توسط صهیونیست هایی اداره می شد که به خوبی به زبان عربی و فرهنگ اعراب آشنایی داشته و به یگان 504 سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی معروف به «امان» وابسته بودند.
در میان این نظامیان صیهیونیست افسرانی از سازمان جاسوسی صهیونیستی «موساد» نیز وجود داشتند که پروسه انتخاب مزدوران از بین عناصر مسلح زخمی و دادن آموزش های لازم در زمینه استفاده و بکار گیری دستگاه های پیشرفته جاسوسی و ارتباطی را برعهده داشتند.
بیمارستانی که تروریست‌ها را جاسوس می‌کند/ مخوف‌ترین گروه تروریستی در جنوب سوریه چه می‌کند؟/آماده انتشار
اما اطلاعات موجود تاکید می کند که این گروه تروریستی جاسوسی صرف نظر از ماموریت هایی که در سطور بالا ذکر آن رفت، ماموریت مهم تر و خطرناک تر دیگری نیز در مناطق جنوبی سوریه دنبال می کند که در فتنه انگیزی های طایفه ای و مذهبی نمود پیدا می کند و نمونه بارز و عیان این فتنه انگیزی در شهرک دروزی نشین «حضر» در ریف قنیطره قابل ملاحظه بود.بی شک این تنها گروه مزدور جاسوسی در جنوب سوریه نیست که آشکارا نشان می دهد، دشمن صهیونیستی چگونه در این منطقه نفوذ کرده تا زمینه را برای تحقق اهدافش در سوریه هموار کند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد