سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک نقد وارده

سخنی با نخبگان؛چرا باید در استان خوزستان ماند؟

خوزستان؛ قلب تپنده ایرانیان در محاصره فراموشی مسئوولان!

یک خوزستان بیمار، کشوری را بیمار خواهد کرد و تبعات منفی و فاجعه بار اقتصادی و زیست محیطی و سیاسی و فرهنگی آن، در کل کشور تسری خواهد یافت. همچنین یک خوزستان شاداب و سالم و باانگیزه و پویا، می تواند خون تازه و سالمی در شریان های کشور جاری کند و حتی بر امنیت و ثبات منطقه تأثیرگذار باشد.

لوگوی معتدلاناختصاصی سرویس اجتماعی معتدلان-رامین ناصح:دیار کارون و قلب تپنده ایران، خوزستان زیبا، امروزه بیش از هر زمان دیگر، زخمی، دردمند و بی رمق است. رنج های خوزستان، یکی و دو تا نیست و مؤلفه های پرشماری را می توان برشمرد که سبب شده خوزستان ضعیف و رنجور شود.
اما به باور آینده نگرها، آنچه بیش از هر چیز حال خوزستان را  بد خواهد کرد، عاملی نیست جز فاجعه هولناک و کشنده «فرار مغزها و سرمایه ها»!

سخنی با نخبگان: چرا باید در خوزستان ماند؟! طی سال های اخیر، شاهد مهاجرت عده فراوانی از شهروندان استان که از مشکلات موجود به ستوه آمده اند، به استان های دیگر از جمله تهران و حتی خارج از کشور بودیم!
البته آمار دقیقی در این باره ارائه نشده،اما یک بررسی کلی، نشان می دهد این روند رو به افزایش است. بسی نگران کننده است که جمع زیادی نیز قصد دارند به هر نحو ممکن، مادر رنجدیده خود را که روزگاری، در دوران طراوت و بالندگی، مهربانانه آغوش خود را به روی آنان باز کرده بود ترک گویند و هر روز بیش از دیروز، شهروندانی، خود و خانواده خویش را متقاعد می کنند که دیگر خوزستان جای ماندن نیست!
روند پرشتاب ترک دیار و مهاجرت گسترده نخبگان، تحصیلکردگان، استادان، پژوهشگران، سرمایه گذاران و هر آن کس که امکان مهاجرت را در خود می بیند، این نگرانی را پدید می آورد که استان، تبدیل به زمین سوخته ای شود و کسانی که ناچار به ماندن و تحمل این شرایط سخت و ناگوار هستند، بیش از پیش در رنج و مشقت افتند.

این در حالی است که پیامدهای این نگون بختی، گریبان کل کشور را خواهد گرفت. اگر توجه کنیم که خوزستان نخستین رتبه جمعیت حاشیه نشین را در سطح کشور دارد و محرومیت و فقر و تنگدستی و محیط زیست نامساعد و آسیب های روانی و اجتماعی متبوع آنها در این مناطق بیداد می¬کند، با مهاجرت نخبگان، واقعا اوضاع این هم میهنان و همنوعان عزیزمان که در راه پاسداری از امنیت و آسایش ملت ایران، رنج های جانکاهی متحمل شده و دم بر نیاورده¬اند، رو به وخامت افزون¬تری می¬رود.
این در حالی است که پیامدهای این نگون بختی، گریبان کل کشور را خواهد گرفت. اگر توجه کنیم که خوزستان نخستین رتبه جمعیت حاشیه نشین را در سطح کشور دارد و محرومیت و فقر و تنگدستی و محیط زیست نامساعد و آسیب های روانی و اجتماعی متبوع آنها در این مناطق بیداد می کند، با مهاجرت نخبگان، واقعا اوضاع این هم میهنان و همنوعان عزیزمان که در راه پاسداری از امنیت و آسایش ملت ایران، رنج های جانکاهی متحمل شده و دم بر نیاورده اند، رو به وخامت افزون تری می رود.
آلودگی آب و هوا که از مهمترین مشکلات و دشواری های زیستن در استان است، تنها با ماندن نخبگان، پژوهش های گسترده محلی و پیگیری های خستگی ناپذیر نهادهای مدنی و علمی و زیست محیطی توانمند، امکانپذیر خواهد بود.
مهمترین حامیان و فعالان نهادهای جامعه مدنی و پویش های بشردوستانه و عام المنفعه، قشر متوسط و تحصیلکرده جامعه هستند که بی حضور آنان، این حرکت های اصلاح جویانه، بسیار تضعیف خواهد شد.
به همین قیاس، حل مشکلاتی چون بیکاری، اعتیاد، فحشا، خشونت علیه زنان و کودکان، خشونت های خیابانی و اقسام آسیب های روانی، وابسته به حضور نهادهای مدنی گسترده، سمج و فعالی است که با سوق دادن همه اقشار به سوی «مشارکت نهادمند» و همکاری جمعی و همبستگی محلی (در عین احساس همبستگی ملی و جهانی)، برآیند امکانات، توانایی ها و فکرها و استعدادها را به سوی هدفی معین نشانه می رود و این هدف معین، ساختن دوباره خوزستانی زیبا و باطراوت است.
علاوه بر جنبه اجتماعی و فرهنگی، خروج بی رویه سرمایه ها از استان، کمبودها و مشکلات عدیده ای در بعد اقتصادی پدید می آورد که تأثیرات زیانبار خود را در افول اقتصاد استان و به تبع آن تشدید مشکلات دیگر، خواهد گذارد.
اما شخصیت های ارزشمند مستقل و مفاخر و سرمایه های علمی استان همچون پرفسور کرم زاده ها، دکتر رادمنش ها،صالح حسینی ها، ایرج صباها، دکتر سلطانی ها، دکتر فخرایی ها، حیدرنیاها، جامعی نژادها، آل محمدها، علوی فاضل ها و بسیاری شخصیت های برجسته علمی دیگر که به خاطر حزبی بودن و ایجاد نشدن شائبه تبلیغ، از آنها نام نمی آورم، چنانچه اراده می کردند، به خاطر جایگاه و رتبه ممتاز علمی خود می توانستند در هر نقطه ای از پهنه گیتی، زیستی مرفه و بی دغدغه داشته باشند.
اما حس میهن دوستی و بسیار فراتر از آن، انساندوستی و وجدان بیدارشان، آنان را در این خاک تفتیده ماندگار کرده است و بی هیچ گونه تمنا و منتی، خدمتگزاری به زادگاه و سکونت گاه دیرین خود و تیمار آلام جامعه ساکن آن را نسبت به رفاه و آسایش خود ارجح دانسته اند.
چنین سرمایه های علمی استان و دیگر همطرازانشان که خوشبختانه هنوز شماری از آنها با در استان ما به جای مانده اند، می توانند راهنما و الگوی دیگرانی باشند که به خاطر مشکلات استان، اندیشه ترک دیار دارند.
مشکلات خوزستان هر چه باشد، آلودگی محیط زیست، فقر اقتصادی و فرهنگی، آسیب های اجتماعی، شکاف قومی، و یا… تنها با حضور و تکاپوی مستمر دانشمندان، پژوهشگران، جامعه شناسان، اقتصاددانان، روانشناسان، پزشکان، مهندسان،متخصصان محیط زیست، کنشگران مدنی و فرهنگی و رسانه ای نخبه و فرهیخته خودِ استان قابل حل و فصل است.
مفهوم «تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی»، آویزه گوش و راهنمای عملکرد هر نخبه واقعی و فرهیخته  به معنای واقعی کلمه است.
خدمت به جامعه ای محلی که در آن زیست کرده و از منابعش بهره مند شده ایم، تنها از انسان های عاشق و وجدان گرا و دلسوز و خردورز برمی آید.
مشکلات خوزستان، بی تردید با همت و همبستگی نخبگان شرافتمند و حائز «تخصص علمی» و «تعهد انسانی» قابل حل و فصل است.
اگر از آب و هوا می نالیم، باید گفت این امر هرچند در کوتاه مدت از امکان بهبود برخوردار نیست،اما به طور حتم با درایت و برنامه ریزی های منطقی و علمی همه دلسوزان و متخصصان کشور قابل مرتفع شدن است.همچنین کاهش فقر فرهنگی و ارتقاء‌ دانش و بینش و نگرش مردم نیز مستلزم آموزش های گسترده ی لازم برای زیست فردی و اجتماعی بهتر است که بیش از هر کس، به عهده نخبگان و دانشوران استان است.
در خوزستان صدها سازمان مردم نهاد (NGO) وجود دارند؛ که همکاری و حمایت از اهداف عام المنفعه آنها، بایسته ای مهم و وظیفه ای بر دوش نخبگان علمی و اقتصادی است.
چنانچه مشارکت های اجتماعی همگان برای توسعه فرهنگی استان افزایش یابد، حتم دارم با نعمت ها و مواهب بی بدیلی که خداوند به استان عرضه کرده، شاهد رشد سریع فرهنگ و ایجاد یک فرهنگ سالم، پویا و روزآمد باشیم.
در همه زمینه ها و مشکلات دیگر نیز، نیازمند نخبگان علمی و اقتصادی هستیم.اگر عزم همگانی بر حل کاستی ها و جایگزین شدن آنها با فزونی ها، شکل بگیرد،می توانیم با چشمانی پر از شگفتی و امید، به آینده ای روشنتر برای دیار کارون بنگریم.

اما فرار مغزها و سرمایه ها، و نتیجتا ویرانی و نابودی استان، تنها برای دردمندان و ضعیفانی که در آن تنها می مانند، زیانبار و مخاطره آفرین نیست، بلکه برای کل کشور تبعات و مخاطرات بسیار وخیمی خواهد داشت.
یک خوزستان بیمار، کشوری را بیمار خواهد کرد و تبعات منفی و فاجعه بار اقتصادی و زیست محیطی و سیاسی و فرهنگی آن، در کل کشور تسری خواهد یافت.
 همچنین یک خوزستان شاداب و سالم و باانگیزه و پویا، می تواند خون تازه و سالمی در شریان های کشور جاری کند و حتی بر امنیت و ثبات منطقه (و در نتیجه، جهانی انسانی) تأثیرگذار باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد