شرمن در این سخنرانی گفته است که امریکا هرگز وضعیت فعلی برنامه هسته ای ایران را نخواهد پذیرفت.
متن اصلی سخنان وی را اینجا ببنید.
متن کامل سخنرانی شرمن در ادامه می آید.
***
مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی به خاطر برگزاری کنفرانسی مانند این کنفرانس شهرت دارد و مردان و زنانی که در سیاست تصمیم می گیرند می توانند با افرادی که درباره سیاست فکر می کنند،گفتگو کنند و این یک نیاز است.
من از دوستانم در مرکز کارنگی و نمایندگان انستیتو امور بین المللی نروژ تشکر می کنم. نروژ در دهه های اخیر نقش واقعا منحصر به فردی در دیپلماسی خاورمیانه ایفا کرده است. بنابراین از نقش نروژ تشکر می کنیم. نروژ در کمتر از دو هفته پیش به برگزاری کنفرانس بازسازی غزه در قاهره کمک کرد.آمریکا از ادامه مشارکت نروژ استقبال می کند.
تا آنجا که می دانم هدف اصلی این همایش فوق العاده تحلیل راهبرد گفتگوی هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. من بسیار دوست داشتم ساکت بمانم و شما این راهبرد را برای من تشریح کنید زیرا من هر چه بیشتر درباره آن بدانم بهتر است. البته من می خواستم از این فرصت استفاده کنم درباره انگیزه ها و روند های تصمیم گیری افراد گروه و تیم من در جریان این گفتگوها صحبت کنم اما جای تعجب ندارد که من باید از این فرصت صرف نظر کنم زیرا از زمانی که گفتگوهای هسته ای شروع شده است من با مچ پیچ خورده، بینی شکسته و انگشت کوچک شده (اشاره ای به افزایش انتقادات علیه وی در آمریکا ) که در صفحه نخست نیویورک تایمز بیشتر مشهور است، مواجه شدم و نمی خواهم بعداز ظهر امروز با حرف های خود کارم به جراحی دندان برسد و باید مراقب باشم.
صادقانه بگویم چند هفته پیش زمانی که من دعوت اینستاینبرگ (رئیس دانشکده مکسویل) را دریافت کردم، نمی دانستم این وقت بد یا خوبی است تا آشکارا درباره روند مذاکرات صحبت کنم. در حقیقت زمان مهم است. همانطور که می دانید گفتگوها 1+5 و ایران یا ایی سه به علاوه سه تا مهلت 24 نوامبر تمدید شده است و مسلما من نمی خواهم امروز چیزی بگویم که فرصت ما برای موفقیت این گفتگوها را به خطر اندازد.همانطور مادلین آلبرایت وزیرامور خارجه سابق و دوست عزیز من گفته است مذاکرات مانند قارچ است. اغلب بهترین رشد را در تاریکی دارند. بهرحال درباره بسیاری از جنبه های موضوع همایش می توانیم صحبت کنیم و آن روابط ایران و غرب است.
در آغاز باید تاکید کنم مذاکرات 1+5 مهم است. ایران مجهز به تسلیحات هسته ای موجب افزایش عناصر غیرقابل قبول بی ثباتی و خطر در بخشی از جهان خواهد شد که هم اکنون از بی ثباتی و خطر بسیاری رنج می برد. اگر تهران چنین سلاحی داشته باشد، دیگر کشورها در منطقه ممکن است همین هدف را دنبال کنند و موجب رقابت فاجعه بار تسلیحاتی شود و می تواند شکاف فرقه ای را که ریشه اصلی تنش در خاورمیانه است را افزایش دهد و رژیم جهانی منع تکثیر را تضعیف کند و این در حالی است که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا همواره به فکر تقویت این رژیم منع تکثیر است. به همین جهت رئیس جمهور آمریکا وعده داده است اطمینان می دهد ایران تسلیحات هسته ای بدست نخواهد آورد. ما ترجیح می دهیم به این هدف از راه دیپلماتیک برسیم اما اشتباه نکنید حداقل درخواست ما واضح است. ایران نباید تسلیحات هسته ای بدست آورد و بدست نخواهد آورد.
ایران پس از ژانویه گذشته که ما اجرای چارچوب گفتگو موسوم به طرح اقدام مشترک را آغاز کردیم،گام های مهمی در مسیر درست برداشته است. ایران در عوضِ کاهش محدود تحریم ها، متعهد شد در حالی که تحریم ها ادامه دارد، ترکیب مهم فعالیت های هسته ای خود را متوقف کند و حتی به عقب بازگرداند. به ویژه ایران توسعه ظرفیت غنی سازی خود را متوقف کرده است و ذخایر هگزفلوراید در حد کم غنی شده را ثابت نگه داشته است و تولید غنی سازی اورانیوم در حد بیست درصد را متوقف کرده است و موافقت کرده است راکتور آب سنگین اراک را پیشرفته تر نسازد و در را برای دسترسی بی سابقه و روزانه بازرسان به تاسیسات نطنز و فردو باز بگذارد. در آن زمان که طرح مشترک اعلام شد، بسیاری از ناظران تردید های قوی خود درباره عمل کردن ایران به تعهدات خود را اعلام کردند اما براساس گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته ای، ایران آنچه را که وعده داده، انجام داده است. نتیجه این شد که برنامه هسته ای به نسبت چند سال گذشته محدودتر و شفاف تر شود. در عوض،1+5 به وعده خود برای کاهش محدود تحریم ها عمل کرده است.
کاهش بیشتر تحریم ها فقط زمانی حاصل می شود که ما بتوانیم به توافق جامع دست پیدا کنم که نگرانی های جامعه بین المللی را برطرف می کند. در صورتی که چنین توافقی به صورت کامل اجرا شود، اطمینان می دهد که برنامه هسته ای ایران منحصرا صلح آمیز است و مردم ایران را قادر می سازد بدنبال آینده درخشان تر باشند. ما البته آگاه هستیم این روند مذاکرات بحث برانگیز است. برخی نگران هستند این گفتگوها ناکام خواهد ماند و برخی دیگر می ترسند که موفق شود. بسیاری پرسش ها و تردیدهایی دارند. همانطور که گفتگوهای ما به جلو می رود، دولت اوباما به صورت منظم با اعضای کنگره و بسیاری از شرکای خارجی ما از جمله اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج (فارس)رایزنی می کند. ما نگرانی های مختلف شنیده ایم و بیشترین تلاش خود را می کنیم تا به پرسش های سخت درباره ماهیت و مفاد توافق پاسخ دهیم و در عین حال بر تعهد قوی خود بر امنیت منطقه تاکید می کنیم. این گفتگوها ارزشمند است و همچنان ارزشمند خواهد بود و عقیده ما را درباره این که هر گزینه ای خطراتی دارد، تقویت خواهد کرد. تصمیم برای یافتن راه حل دیپلماتیک، تصمیم درستی است و ما هنوز باید کارهای سختی انجام دهیم.
همانطور که ما به مهلت بیست وچهارم نوامبر نزدیک می شویم، پادمان ارزشمند از جمله طرح اقدام مشترک همچنان در حال اجرا شدن است. هدف ما اکنون این است که به طرح جامع و پایدار برسیم که به صورت موثر همه مسیرهای بالقوه ایران برای رسیدن به مواد شکاف پذیر برای سلاح هسته ای را مسدود می کند. چنین طرحی ایران را از تولید سوخت اورانیم یا پولوتونیوم برای سلاح بازخواهد داشت.
بازرسی و نظارت همچنین بهترین شیوه برای جلوگیری از فرآوری مخفی این مواد است وهر نوع تلاش تهران برای خروج از الزامات خود را آنقدر آشکار و وقت گیر می سازد که به موفقیت منجر نخواهد شد. با توجه به خطرات، جای تعجب نیست گفتگوهای ما که در مسیر مشورتی پیش می رود، چندان سریع نباشد. هفته گذشته، همکاران 1+5 و من در وین بودیم و دقیق تر بگویم در یک هتل محبوس بودیم. هیئت ایرانی به ریاست محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و کاترین اشتون مذاکره کننده ارشد 1+5 ریاست این گفتگوها را برعهده داشتند. هردو طرف را تیم کارشناسان فنی همراهی می کردند که به ما کمک می کردند همه گزینه ها را درک کنیم.گفتگوهای ما از همان آغاز جدی بود. این گفتگوها همچنین به شکل های مختلف انجام شد.
ما در ژنو، نیویورک و وین گفتگوهایی داشتیم که این گفتگوها دوجانبه، سه جانبه و چندجانبه بودند. ما برخی از جلسات را برای اصول و برخی از جلسات دیگر مشخص کردن پارامترهای فنی خاص اختصاص دادیم. این نشست در سطوح مختلف بود. متخصصان وروسای هیئت ها دیدار می کردند وگاهی مانند هفته گذشته در اروپا، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا کرسی آمریکا را در اختیار داشت.
پوشیده نیست که در بین دولت های 1+5 برخی اختلافات عمده درباره موضوعات برجسته در جهان وجود دارد اما درباره برنامه هسته ای ایران همبستگی شعار ما بوده است. همه ما برای یک هدف کار می کنیم.گروه ما به همین منظور پیشنهاداتی به ایران داده است که منصفانه، قابل اجرا و منطبق با خواسته اعلام شده تهران برای داشتن برنامه صلح آمیز هسته ای پایدار است و دانش هسته ای این کشور و نیازهای اقتصادی آن را در نظر گرفته است.
رهبر معظم ایران بارها گفته است دولتش آرزو و نیت تولید تسلیحات هسته ای را ندارد. در حقیقت وی گفته است چنین پروژه ای براساس اسلام ممنوع خواهد بود. بنابراین پیشنهاد ما مطابق با موضع علنی اعلام شده ایران است. اگر ایران واقعا می خواهد اختلافات خود با جامعه بین المللی را حل کند و برچیدن تحریم های اقتصادی را تسریع سازد، فرصتی بهتر از الان تا بیست و چهارم نوامبر ندارد. اکنون زمان پایان دادن کار است.آیا این اتفاق خواهد افتاد؟من نمی دانم. من می توانم به شما بگویم همه اجزای طرح که باید مورد توافق دو طرف قرار گیرد، بر روی میز است.
ما پیشرفت قابل توجهی در موضوعاتی داشتیم که ابتدا دشوار به نظر می رسید. ما سوء تفاهم ها را کنار زدیم و گفتگوهای جامع درباره همه عناصر متن احتمالی برگزار کردیم. بهرحال به مانند هر ابتکار دیپلماتیک و فنی پیچیده، این پازلی با قطعات زیاد و به هم پیوسته است. به همین جهت تمرکز به هر یکی از موضوعات به قیمت نادیده گرفتن موضوع دیگر اشتباه است. هر یک از اجزا مهم اعم از زیرساخت، انبار (موادهسته ای) یا تحقیق یا نوع تجهیزات یا مسئله زمان یا ترتیب( اجزا) مهم هستند اما یک بخشی که درباره آن به نوعی به خاطر اظهارات علنی ایران، اظهار نظرات بیشتری شد، نگرانی درباره اندازه و مقیاس ظرفیت غنی سازی جمهوری اسلامی ایران بود.
مقامات ایران بسیار امید دارند جهان به این نتیجه برسد که وضع موجود دست کم درباره این موضوع محوری (غنی سازی ) مورد قبول واقع شود، اما مسلما مورد قبول نمی شود. اگر به این صورت بود ما هرگز نیازی به این گفتگوهای دشوار و پرزحمت نداشتیم.
شورای امنیت به دلایلی ایران را تحریم کرد زیرا دولت این کشور الزامات خود براساس معاهده منع تکثیر را نقض کرد و وارد فعالیت های مخفی هسته ای مرتبط با تسلیحاتی شد و شفافیت کمتری در گزارش به آژانس های بین المللی از خود نشان داد.این مسیر تردید بسیار زیادی ایجاد کرد که نمی تواند به تنهایی با حرف و وعده های تهران برطرف شود.
جهان فقط درصورتی و در زمانی که ایران گام های متقاعد کننده و قابل راستی آزمایی برای نشان دادن کاملا صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود و صلح آمیز باقی ماندن این برنامه بردارد، تصمیم خواهد گرفت تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای را تعلیق و سپس برچیند.
این استاندارد معقولی است که ایران می تواند آن را برآورده سازد. این استانداردی است که ایران باید آن را برآورده سازد و این برای پایان دادن به انزوای بین المللی ایران حیاتی است.
دولت اوباما تصریح می کند که در دیپلماسی گاهی اوقات عقیده خوبی است که دستورالعمل را باز کنیم تا بلکه سبک وسنگین کردن یک موضوع منجر به انعطاف پذیری در مسئله دیگر شود. با توجه به آشوب در خاورمیانه، درخواست ارتباط دادن مسئله هسته ای به موضوعات دیگر قابل درک است. به هرحال همه طرف ها توافق دارند که این مذاکرات باید یک مسیر، مشارکت کنندگان مشخص، منطق و مرز مشخص داشته باشد. ما بر روی یک کار تمرکز داریم و آن اطمینان از دست نیافتن ایران به تسلیحات هسته ای است. باید یادآور شوم در نشست های جداگانه در حاشیه هر یک از گفتگوهای (هسته ای) ما، من و تیم من نگرانی هایمان را درباره وضعیت شهروندان مفقود شده یا بازداشت شده آمریکایی در ایران اعلام می کنیم.
برای من به عنوان معاون وزیر امور خارجه آمریکا هیچ چیزی مهمتر از اطمینان از رفتار مناسب با شهروندان آمریکایی نیست. باید امیر حکمتی، سعید عابدینی، جیسون رضائیان بدون تاخیر اجازه بازگشت در کنار خانواده شان داده شود و ما همه تلاش خود را برای یافتن پاسخ به پرسش ها درباره محل نگهداری و سلامت رابرت لوینسون و بازگشت او به خانه انجام می دهیم.
یک توافق هسته ای بدست آید یا نیاید، آمریکا به ابراز نگرانی های همیشگی خود درباره سیاست های ایران که ثبات منطقه ای را تضعیف می کندو منطبق با هنجارها و ارزش های جهانی نیست، ادامه می دهد. ما همچنان دولت ایران را در همه جنبه های سابقه حقوق بشری خود و اقدامات این کشور که اختلافات فرقه ای را دامن می زند، مسئول می دانیم.
سیاست ما در قبال هر کشوری این است که تعامل در یک موضوع منجر به سکوت ما درباره موضوعات دیگر نخواهد شد.
جان کندی بیش از پنجاه سال پیش در مراسم سوگند ریاست جمهوری در دوران جنگ سرد گفت آیا همکاری، روزی جنگل سوء ظن که غرب را از شرق جدا کرده است، به عقب می راند. امروز کسانی در آمریکا هستند که به همه حرف هایی که رهبران ایران می گویند اعتمادی ندارند و بسیاری در ایران نیز می پرسند آیا آمریکا به تعهدات خودپایبند است. مسلما اگر جنگل بی اعتمادی وجود نداشته باشد، دست کم بیشه زار بی اعتمادی بین دو طرف وجود دارد. با توجه به اتفاقاتی که در دهه های گذشته روی داده است، چگونه این بی اعتمادی نمی تواند وجود داشته باشد اما من می توانم به شما به طور قطعی بگویم که آمریکا هیچ طرحی را که نتواند راستی آزمایی کند، نخواهد پذیرفت و ما وعده هایی نخواهیم داد که نتوانیم به آن عمل کنیم. ما علاوه براین که خواهان حسن نیت هستیم، حسن نیت نشان خواهیم داد.
رئیس جمهور آمریکا و سران ایران پاییز گذشته تصمیم گرفتند امکان گفتگوهای مستقیم درباره موضوع هسته ای را آزمایش کنند اما هردو طرف با مقاومت ها و انتقادهایی به خاطر این اقدام جسورانه روبرو شدند اما هنوز هردو طرف مسیر خطرات دیپلماسی را بر تردید گزینه های دیگر ترجیح می دهند. ماهنوز نمی دانیم عواقب کامل این تصمیم چه خواهد بود اما جهان هم اکنون بهتر از زمانی است که رهبران دو طرف این آغاز (گفتگوها )را نادیده می گرفتند.
با این همه اتفاقاتی که امروز در خاورمیانه اتفاق می افتد، اگر برنامه هسته ای ایران بی حرکت نمی شدو در عوض با سرعت کامل به سمت انبار بیشتر و ظرفیت غنی سازی اورانیوم بیشتر وتولید پولوتونیوم در سطح تسلیحاتی و شفافیت کمتر پیش می رفت، عامل ثبات دهنده وجود نداشت.
اگرچه تا به امروز روند گفتگوهای ما نتوانسته است امیدهای عالی ما را برآورده سازداما همچنان بیش از انتظارات بسیاری از ناظران است.اشتباه نکنید. اجماع درباره طرح جامع نیاز به تصمیمات بسیار دشواری دارد و ما در این زمینه سپاسگزار هستیم. این مذاکرات آسان نیست اما منفعت آن فوق العاده و حیاتی است که ما این موضوع را درک کنیم زیرا پذیرفتن و اجرای طرح جامع دورنمای مردم در هر جایی از جهان را بهبود می بخشد و موجب کاهش نگرانی ها و افزایش امنیت در سراسر خاورمیانه خواهد شد. این موجب رونق بیشتر (اقتصادی ) بدون از دست رفتن شرافت مردم ایران خواهد شد.
این (توافق ) متحدان وشرکای ما را دربرابر تهدید جدید و خطرناک حفظ خواهد کرد و انگیزه را برای رقابت هسته ای منطقه ای کاهش خواهد داد و رژیم منع تکثیر بین المللی را تقویت خواهد کرد. این (توافق) موجب می شود شهروندان ما امنیت بیشتری داشته باشندو بار دیگر ظرفیت دیپلماسی مستقیم برای دستیابی به راه حل برد -برد را نشان خواهد دادکه به هیچ راه دیگر دست یافتنی نخواهد بود.
دیپلماسی در مقایسه با هر گزینه دیگری می تواند راه حل پایدارتر درباره مسائل مربوط به فعالیت های هسته ی ایران ایجاد کند. تقریبا حدود هشتصد سال پیش، سعدی شاعر ایران به شنوندگان توصیه کرد تا صبر داشته باشند. هر راحتی پس از دشواری ها حاصل خواهد شد. با وجود مذاکرات فشرده گروه 1+5 امروز ما هنوز در مرحله دشواری قرار داریم. ما باید عاقلانه از زمان باقیمانده استفاده کنیم.
آمریکا و متحدان آن آماده هستند از این فرصت تاریخی برای حل نگرانی های ما درباره برنامه هسته ای ایران استفاده کنند. ما امیدواریم رهبران در تهران با گام های لازم برای اطمینان بخشیدن به جهان مبنی بر این که این برنامه کاملا صلح آمیزاست، موافقت کنند و در نتیجه به انزوای اقتصادی و دیپلماتیک پایان دهندو زندگی مردم خود را بهبود بخشند. اگر این اتفاق روی ندهد، همه، ایران را مسئول خواهند دانست. ما ایران را ترغیب می کنیم تصمیم درستی گیرد، علاوه بر آن ما مصمم هستیم اقدامات لازم را برای حفظ امنیت آمریکا و بهبود صلح وثبات در سراسر جهان برداریم. ما امیدواریم ایران تصمیم درستی بگیرد و ما نیز آماده هستیم این کار را انجام دهیم.
سوال: چگونه طرف ها می توانند اختلافات خود را حل کنند؟
شرمن: طرفها با تلاش بسیار می توانند اختلافات را حل کنند. ما زمان زیادی را در کنار یکدیگر سپری کرده ایم. ما مسائل یکدیگر را درک می کنیم. همه ما توافق داریم که ایران نباید به تسلیحات هسته ای دست یابد و ما باید طرحی را به پیش ببریم که همه مسیرها برای دستیابی به مواد شکاف پذیر برای تسلیحات هسته ای بسته شود و صلح آمیز بودن ایران به شیوه راستی آزمایی و به صورت واقعی آشکار شود. صادقانه بگویم فرانسه،آلمان، انگلیس، چین یا روسیه هیچکدام در این گروه نمی خواهند در این زمینه معامله کنند زیرا به نفع هیچ کس نیست یک کشور دیگر دارای هسته ای به این گروه اضافه شود.
سوال: آیا تحریم های مربوط به تروریسم یا حقوق بشری ایران با وجود توافق به قوت خود باقی می ماند؟
شرمن: ما از همان آغاز روشن ساختیم که تحریم های مربوط به حقوق بشر و تروریسم موضوعات جداگانه ای است. بنابراین گفتگو فقط درباره تحریم های مربوط به هسته ای است که اگر به توافق برسیم تعلیق و سپس برچیده می شوندو تفاوت بسیاری برای ایران ایجاد خواهد کرد.
سوال: پس از توافق هسته ای چه کاری می شود در سوریه، عراق و درباره داعش انجام داد؟
شرمن: من فکر می کنم این گمانه زنی است و نیازی به گفتگو درباره آن در حال حاضر نیست.
همانطور که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا گفته اند ایران چندان از داعش خشنود نیست. ما بدنبال تضعیف و نابودی داعش هستیم اما در حال حاضر در حال هماهنگی نیستیم و همه تمرکز ما بر روی مذاکرات هسته ای است. همانطور که در اظهارات خود گفتم اگر ایران بدنبال دستیابی به تسلیحات هسته ای برود، پیامد جدی برای ثبات در خاورمیانه خواهد داشت. بنابراین این اولویت نخست ما است.
سوال: در صورت نرسیدن به توافق و اعمال نشدن محدودیت ها بر ایران چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شرمن: شدت اوضاع (تنش) در همه طرف ها شکل خواهد گرفت و هیچکدام از اینها خوب نیست. به همین جهت می گویم خطرات در اینجا زیاد است. منظورم این نیست که ما توافق بد یا نیمه بد خواهیم داشت بلکه ما نیاز به توافقی خواهیم داشت که هدف ما را برآورده سازد. ایران نتواند به تسلیحات هسته ای دست یابد و همه مسیرها برای مواد شکاف پذیر به صورت قابل راستی آزمایی بسته شوند. ما برای این هدف تلاش می کنیم زیرا گزینه دیگر وحشتناک خواهد بود.
گروه بینالملل مشرق- 13 آبان، سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در ایراندر سال 1358 است. سفارت آمریکا از آن جهت "لانه جاسوسی"نامیده شد که در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما بخشی از آن اطلاعات بازیافت و در نهایت حدود 70 سند محرمانه از جاسوسی و دخالت دولت آمریکا در ایران منتشر شد. بسیاری از اسنادی که منتشر شد مربوط به فعالیتهای مخفیانه سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در ایران بود.
خبرنگار بینالملل مشرق در این خصوص با "برایان بکر" مدیر بزرگترین ائتلاف ضدجنگ در آمریکا موسوم به ائتلاف "انسر"A.N.S.W.E.R. گفتگو کرده است. برایان بکر در زمان تسخیر لانه جاسوسی، نقش بسیار فعالی در برپایی راهپیمایی در آمریکا و در حمایت از ایران داشته است. متن مصاحبه مشرق با این فعال ضدجنگ آمریکایی به شرح زیر است.
رسانههای ایران و در کل، رسانههای جهان، به مسئله تسخیر سفارت آمریکا در تهران به صورت گسترده پرداختهاند، اما شاید به ندرت به اتفاقاتی که آن زمان در آمریکا افتاد، اشارهای شده است. لطفا در خصوص اتفاقاتی که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، در خود آمریکا افتاد، برایمان توضیح بدهید.
به نظر من تسخیر سفارت آمریکا در تهران از بسیاری لحاظ روی سیاستهای داخلی ایران و به همین صورت، فضای سیاسی آمریکای آنزمان تاثیر بسزایی داشت. از یک جنبه میتوان گفت که درعینحالیکه این اقدام در سال 1979 صورت پذیرفت، ولی بهمثابه خط پایان سیاستهای دهه 60 میلادی در آمریکا محسوب میگردد. این موضوع بدین خاطر است که تا پیش از تسخیر سفارت، افکار عمومی آمریکاییها در خصوص سیاست خارجی کشورشان بیشتر تحتالشعاع رویدادهای ویتنام قرار داشت. بدینمعنیکه بخش عظیمی از مردم آمریکا به حقانیت آرمان ویتنامیها پی برده و با آنها همدری میکردند، و درعینحال از سیاستهای دولت بیزاری میجستند. جلوه عملی آنرا میتوان در حضور دهها میلیونی مردم آمریکا در جنبشهای ضدجنگ دید. این "حس روبهافزایش ضد جنگ" در آن زمان قوت داشت.
ازطرفی، راستگراها در آمریکا که بیشتر با خطمشی جنگطلبانهشان شناخته میشوند، در آن اوضاع و شرایط در لاک دفاعی فرو رفته بودند. در این حال و هوا بودیم که واقعه "تسخیر سفارت" به وقوع پیوست، دولت فرصت را غنیمت شمرد و در سطح جامعه، هیجان و تشنج ایجاد کرد. نمونهاش به راهانداختن موج ضد اسلامی، ضد ایرانی و بیگانههراسی بود. این موج بود که احزاب راست در آمریکا را از حالت دفاعی خارج کرده و احساسات ملیگرایی افراطی، نژادپرستی و تعصب را در وجود مردم به وجود آورد.
ایندرحالیاستکه برخی از سازماندهندگان کلیدی اعتراضات ضد جنگ ویتنام، وارد حوزه ایران شده و درصدد برآمدند که افکار عمومی را به سمت تظاهرات در حمایت از ایران سوق دهند. میخواستیم این موضوع را به مردم بگوییم که "تسخیر سفارت" برآمده از یک "بیعدالتی وحشتناک" است که امپریالیسم آمریکایی بر مردم ایران تحمیل کرده بود. میخواستیم از نقطهنظر ایرانیان، ماجرا را نشان دهیم و بگوییم چرا سفارت آمریکا نهتنها در چشم ایرانیان کانونی برای جاسوسی "سیا"است، بلکه ابزاری برای حفظ قدرت شاه نیز بود. ازطرفی، این سفارت کمکهای بیدریغی به "ساواک" مینمود، ساواکی که جنایات فجیعی علیه مردم ایران مرتکب شده و اوضاع را خفقانآور کرده بود.
ما در این راستا عمل کردیم و سعی در آگاه کردن مردم داشتیم و تا حدی نیز در این مسیر موفق بودیم، اما حرکت ما مثل شنا در مسیر مخالف جریان رودخانه بود. چند مدت پس از تسخیر سفارت، تظاهراتی حدوداً هزارنفری سامان دادیم. شعارمان این بود که آمریکا میتواند این "بحران" را با پسفرستادن شاه به ایران برای محاکمه، خاتمه دهد. از دولت "کارتر" خواستیم که شاه را بازگرداند و از این مسیر بود که میشد بحران را فیصله داد. ما چندین تظاهرات عظیم چندهزارنفری داشتیم، اما در طرف مقابل، دولت آمریکا هم عموماً افکار عمومی را علیه ما تحریک کرده بود.
آیا تظاهرات شما به خاطر حمایت از ایران بود یا مخالفت با دولت آمریکا؟ منظورم این است که آیا در آن زمان اعتقاد داشتید که علیه ایران بیعدالتی صورت گرفته است، یا این که به خاطر مخالفت خود با سیاستهای آمریکا دست به چنین اقدامی زدید؟
هدف ما این بود که نشان دهیم دولت آمریکا مسئول اتفاقات تهران است. ازطرفی، آمریکا، کودتای 28 مرداد را علیه مصدق که با آرا مردمی انتخاب شده بود، عملیاتی کرد تا سلطه بهناحق شاه تا 26 سال بعد بهعنوان مهره آمریکا در منطقه تداوم داشته باشد. تداوم شاهنشاهی در قالب شعبهای از امپریالیسم آمریکایی منجر به شکنجه و سرکوب شدید مردم ایران گردید. ما میخواستیم این واقعیت را نشان دهیم، اصلاً این قضیه وجود نداشت که بخواهیم در حمایت از ایران یا مخالفت با دولت کارتر اقدامی صورت دهیم. ازطرفی، سعی ما این نبود که علناً از تسخیر سفارت حمایت نماییم. هدف ما توجیه مردم آمریکا و شناساندن ریشههای این بحران بود و نمیخواستیم بر موج تشنجها علیه ایران که قطعاً از سوی رسانههای آمریکایی بهوجود آمده بود، سوار شویم.
گمان میکنم روزهای آخر نوامبر یا اوایل دسامبر بود. خاطرم هست، شاه در آن زمان هنوز در آمریکا به سر میبرد. نمیدانم در پایگاه هوایی "لکلند" در "سن آنتونیو" بود یا جای دیگر، ولی اواخر نوامبر یا اوایل دسامبر بود. تظاهرات در قلب "منهتن" شکل میگرفت. از میدان "تایم" شروع میشد و تا جلوی ساختمان وزارت خارجه در "میدتاون" موسوم به "مرکز راکفلر" ادامه مییافت. کمی بعد از آن، من و چند تن از سازماندهندگان تظاهرات تصمیم گرفتیم در "سن آنتونیو" یک تظاهرات سراسری ترتیب دهیم. این شهر جایی بود که شاه را برای مداوا به آنجا آورده بودند و همانطورکه گفتم در یک پایگاه نظامی در "لکلند" بود. به آنجا که رسیدیم، ائتلافی از "نیروهای پیشرو" در "میدان تگزاس" تشکیل دادیم، و داشتیم برای تظاهراتی عظیم و ملی در سن آنتونیو و نه نیویورک یا واشنگتن یا شهرهای عمده دیگر، مقدمهچینی میکردیم. میخواستیم جایی باشد که شاه را نگه میدارند و بخواهیم که او را به ایران بازگردانند. بااینحال، وضعیت طوری پیش رفت که دولت کارتر، شاه را از آنجا به "پاناما" انتقال داد.
شما زمان زیادی است که در جنبشهای سیاسی و اجتماعی فعالیت دارید. آیا دولت آمریکا نسبت به زمان آغاز انقلاب اسلامی، رویه خود را نسبت به ایران تغییر داده است؟ آیا اصولا فکر میکنید مردم ایران میتوانند به آمریکا اعتماد کنند؟
خیر، این فرض یک اشتباه بزرگ است! دولت آمریکا از سال 1979 و سرنگونی شاه مستبد، همه مناسباتش را با دولت ایران قطع کرده است. البته این مناسبات در سطح "رسمی" بوده و طبیعتاً در مقاطعی تعامل صورت پذیرفته است. همین الآن مذاکرات هستهای در جریان است. زمان زیادی از انقلاب گذشته است، ولی چرا روابط دیپلماتیک بین دو کشور وجود نداشته است؟ چرا ایران مورد تحریمهای اقتصادی قرار گرفت؟ چرا با ایران بهعنوان کشوری یاغی برخورد شد؟ چرا این مجازات دستهجمعی و ادامهدار علیه ایرانی اعمال میشود که شاه جنایتکار را برانداخت؟ اصلاً قضیه به نوع و شکل دولت ایران بستگی ندارد، چراکه آمریکا میگوید به دنبال دموکراسی است و در ایران نیز رأیگیری صورت میگیرد و دموکراسی برقرار است. اتفاقا دمکراسی در ایران در مقایسه با عربستان بهشدت گسترده است. بااینحال، واشنگتن با عربستان سعودی روابط پایدار دارد. آمریکا همواره میگوید ایران دارد کشورهای همسایهاش را تهدید نظامی میکند، اما ایران هیچگاه جنگی علیه هیچ کشوری به راه نیانداخته است. از سوی دیگر، آمریکا سالانه 4 میلیارد دلار به اسرائیل کمک میکند، اسرائیلی که بمباران مردم بیگناه غزه و تجاوز به حریم همسایگان، کار هر روزهاش شده است. این گفتههای دولت نیست که حائز اهمیت است، بلکه یک موضوع دیگر است که اهمیت مییابد. دلیل اصلی خصومت ادامهدار آمریکا نسبت به ایران، اسلامی بودنش یا شکل دولتش نیست، بلکه موضوع این است که انقلاب 1979 ایران که حاصل الگوها و جریان گوناگونی بود، در دید واشنگتن، یک قیام مردمی ضداستعماری محسوب میشد. در همین راستا، این تصویر از ایران بهعنوان کشوری مستقل که میخواهد سرنوشتش را رقم بزند، ممکن است سرلوحه کشورهای دیگر واقع شود و نظم موردنظر آمریکا را بر هم بزند و همین موضوع باعث میشود که آمریکا با ایران دشمنی بکند.
تفکر برخی افراد و گروههای سیاسی در ایران این است که عصر قدرتهای استعماری و استعمارگر به سر آمده، ازاینرو میتوانیم همه مسائل را با گفتگوی دیپلماتیک حلوفصل کنیم. بهعنوان یک فعال آمریکایی، تحلیلتان درباره این طرز تفکر چیست؟
دولتها مختارند که با استفاده از ابزار دیپلماسی با هم ارتباط برقرار نمایند، این موضوع خدشهناپذیر است. اما این دیپلماسی نباید با "توهم" همراه باشد. منافع آمریکا در خاورمیانه، همانهایی است که در تهاجم نظامی به عراق، بمباران لیبی، جنگافروزی و تامین منابع در سوریه، و ادامه تحریمهای اقتصادی علیه ایران دیدیم. حرف ما این است که آمریکا کشورهایی را هدف قرار میدهد که مستقل عمل میکنند، حتی درصورتیکه آن کشور با آمریکا در زمینههایی همکاری داشته باشد، باید متعهد به "مهره" آمریکا بودن باشد. هر وقت فرصت دست بدهد، بدون استثنا، واشنگتن به دنبال براندازی کشورهای مستقل است.
همانطورکه در سال 2009 و اتفاقات سال 88 دیدیم، آمریکا از جنبش بهاصطلاح سبز حمایت مطلق داشت. دلیل این بود که آمریکا در آن جنبش، احتمال براندازی دولت ایران را میدید. بار دیگر روشن شد که واشنگتن به دنبال تشکیل دولت بیشتر دمکراتیک یا مدافع حقوق بشری نبود، بلکه خواستهشان ایجاد دولتی مانند شاه است. همانطورکه مستحضرید، بین سالهای 1952 و 1953، آمریکا بر اثر خصومتی که علیه مردم ایران داشت، تحریمهای اقتصادی وضع کرد. تنها دست "سیا" در کار نبود و برخی ذینفعان دیگر دست به دسیسه زدند تا دولت دمکراتیک مصدق را ساقط کنند.
لازمبهذکر استکه در این غائله برخی از اقشار فرودست که از فشار تحریمها به ستوه آمده بودند، نیز شرکت داشتند. آمریکا بهوسیله تحریم، آنها را ابزار گسترش امپریالیسم و ایجاد دولت دستنشانده قرار داد. باورم برایناستکه این بلا، دقیقاً همان بلایی است که اگر آمریکا فرصت مناسب را پیدا میکرد، باز بر سر ایرانیان میآورد. ازاینرو، آمریکا در دیپلماسی شرکت کرده، اما نه به خاطر اینکه اجازه دهد ایران آنطورکه میخواهد ادامه حیات دهد، بلکه این تنها یک راهکار کوتاهمدت است. آمریکا با پیشینه سیاهی که دارد، همواره نسبت به کشورهایی که از نعمت استقلال برخوردارند، عناد ورزیده است و کاری به شکل یا فرم دولت یا حتی مذهب آنها ندارد.
سال 2006 بود که دفتری در وزارت خارجه موسوم به "دفتر امور ایران" تشکیل شد. دفتر مشابهی هم در پنتاگون تشکیل شده بود. نتیجه "دفتر امور ایران" در سال 2009 مشخص شد و اختشاشاتی که بعد از انتخابات شاهد آن بودیم. آیا منطقی است که تصور کنیم در صورت تحقق براندازی حکومت در ایران توسط موج سبز، آمریکا باز هم از طریق دفتری که به منظور حمله به نظامی به ایران در پنتاگون ایجاد کرده بود، این سیاست خود را عملی میکرد؟
دقیقاً، هدف این دو دفتر همین است. همانطورکه گفتم، آمریکا عوض نمیشود. حتی اگر به توافق هستهای جامعی برسند، صرفنظر از هر مصالحه و سازشی که ایران برای جلب نظر آمریکا بکند، وزارت امور خارجه، پنتاگون و سیا همواره مترصد فرصتی جهت سرنگونی دولت این کشور هستند. واشنگتن متوجه است که ایران مانند سایر کشورهایی نظیر اوکراین، سوریه و هر کشور دیگری، تقسیمات سیاسی، اجتماعی و قومی دارد. پس هر جا که این تقسیمات باشد، آمریکا از آنها سوء استفاده میکند تا عناصر درون همان اجتماع در شکل شریک آمریکا و براندازنده دولت ظاهر شوند. باورم این است که هر کسی که خیال کند آمریکا، عملیات براندازانه در کشورهای مستقل را کنار میگذارد، خود و دیگران را به سخره گرفته است. به هیچ وجه نمیتوان با آمریکا مصالحه کرد و حتی در مواقعی که توافق موقتی حاصل میشود، آمریکا پنهانی به دنبال اقدامات براندازانه خواهد بود.
آیا مخالفین و معارضینی که دل به کمک آمریکا بستهاند، بهتر نیست این را در نظر بگیرند که در طول تاریخ، آمریکا به هیچکدام از همپیمانانش وفادار نبوده و در صورت پایان تاریخ مصرفشان، به آنها رحم نخواهد شد؟ مثلاً "حسنی مبارک" در مصر یا همین شاه در ایران را داریم که آمریکا در روزهای سخت پشتشان را خالی کرد.
خط فکری همین است. واشنگتن از مبارک تا زمانی حمایت کرد که مردم علیهاش قیام نکرده بودند. وقتی مردم به خود آمده و علیه ظلم برخاستند، آمریکا هم تغییر موضع داد و مبارک را به کناری انداخت. در "هاییتی" از دیکتاتوری آن کشور حمایت کردند تا زمانیکه مردم به پا خاستند. شاه هم نمونه دیگری بود. البته از این نمونهها بسیار داریم. هر زمان که یک حکومت دستنشانده، مخاطرهآمیز میشود، دست از حمایت از آن برمیدارند. صدام هم به همین سرنوشت دچار شد. صدام و آمریکا دست بهدست هم دادند و به ایران حمله کردند، ولی وقتی دیکتاتور عراق دستوپاگیر شد، از صحنه بازی خط خورد. سیاست امپریالیستی همین است، هر زمان که نفعی نداشته باشید، مهره سوخته محسوب میشوید و نهایتاً هیچ رحم و مروتی نسبت به شما روا داشته نمیشود.
برخی از مردم ایران ممکن است اینگونه فکر کنند که ماجرایی که الآن بین ایران و آمریکا در جریان است، نتیجه راهبردهای جمهوری اسلامی ایران است. مثلا میشود با کوتاه آمدن یا اصرار زیاد بر مستقل بودن، از حجم این تنش ها کم کرد.
تحریمهای اقتصادی که ازطرفی از سوی آمریکا علیه ایران و سایر کشورها وضع شد، اول از همه، مردم و کشور ایران را تضعیف کرد، اما این تحریمها دامن سایر کشورها را نیز گرفت. علیالخصوص میتوان اروپا را ذکر کرد. اروپا تحریم اقتصادی نمیخواست، حتی کشورهای مبتنی بر سیاستهای سرمایهداری نیز راغب نبودند، آنها خواستار مناسبات اقتصادی با ایران بودند. نتیجه میگیریم که آمریکا، قلدر است و بهدلیل اینکه قدرت نظامیاش از مجموع بیست کشوری که در ردههای بعدی قرار میگیرند، بیشتر است، هیچ ابایی در استفاده مرتب از آن ندارد. آمریکا قدرت سلطهجوی بالای سر اروپا محسوب میگردد. قطعاً اروپا از این موضوع خرسند نیست. ازاینرو، هر فرصت یا روزنه امیدی که جهت رفع تحریمها خودنمایی کند، اروپاییها را خوشحال مینماید. توجه داشته باشید که چندین عامل دخیل هستند. اوباما که ریاست این امپراتوری را عهدهدار است تنها یکی از این عوامل است. ازطرفی، درون این تشکیلات، صداهای مختلفی وجود دارد. به نظر می رسد که اوباما بخواهد توافق هستهای با ایران را هم صرفا بهعنوان یک دستاورد در دوران ریاستجمهوریاش ثبت نماید. البته به این معنی نیست که همه تحریمها برداشته میشود. همانطورکه گفتم صداهای جنگطلب و افراطی قویتر و مسلطتری در کاخ سفید داریم که ترجیحشان حفظ همین خصومت دیرینه با ایران است. این موضوع را هم میدانند که دشمنی با ایران موجب مرتب شدن صف همپیمانان آمریکا، ازجمله همپیمانان اروپایی و ناتو میشود. این نکته را هم از یاد نبریم که هر جا "جنگ و درگیری" باشد، کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا سود میبرند که این نیز عامل دیگری محسوب میشود.