سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان



زاکانی در صحن علنی مجلس خبر داد؛
نماینده مردم تهران در مجلس، افزود: اولا سکوت دستگاه دیپلماسی کشور در برابر زیاده‌گویی نمایندگان مذاکره‌کنندگان آمریکایی و تکرار گزافه گویی آنها سبب پروریی و زیاده‌گویی و هذیان‌گویی شیطان بزرگ، آمریکا شده است.
تیم مذاکره کننده از خطوط قرمز عبور کرده است
به گزارش مشرق، علیرضا زاکانی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در تذکری شفاهی خطاب به وزیر امور خارجه با اشاره به موضوع مذاکرات هسته‌ای اظهار داشت: طبق اطلاعات و اخبار واصله توافقات هسته‌ای فی‌مابین هیأت ایرانی و طرف آمریکایی نهایی شده است.

وی افزود: اولا سکوت دستگاه دیپلماسی کشور در برابر زیاده‌گویی نمایندگان مذاکره‌کنندگان آمریکایی و تکرار گزافه گویی آنها سبب پروریی و زیاده‌گویی و هذیان‌گویی شیطان بزرگ، آمریکا شده است.

زاکانی برهمین اساس خاطرنشان کرد: از سوی دیگر پیگیری برخی افراد مختلف با پرونده هسته‌ای برای راه‌اندازی کمپینی با عنوان «هر توافق بدی بهتر است توافق نکردن است» را ذلت می‌دانیم و آن را به شدت محکوم کرده و از دستگاه‌های امنیتی می‌خواهیم پشت صحنه آنها را برای ملت عزیز ایران روشن کند.

نماینده تهران در مجلس در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: اخبار واصله حکایت از عبور از خطوط قرمز اسلامی در توافق ضمنی داشته است که بی‌شک منجر به تضییع حقوق ملت ایران و پایمال شدن دستاوردهای هسته‌ای خواهد شد.

نماینده تهران در ادامه سخنانش یادآور شد: پذیرش خواسته‌های ظالمانه طرف آمریکایی در کاهش غنی‌سازی و تغییر ماهیت بخش‌هایی از صنعت غنی‌سازی در مقابل لغو بخش کوچکی از تحریم‌ها، غیرقابل قبول برای ملت رشید ایران و موجب سبب به منافع ملی و مصالح انقلاب اسلامی است.
وی ادامه داد: ثالثا طبق اصل 125 قانون اساسی، تعهدات و معاهدات بین‌المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد، اما متأسفانه در موضوع مذاکرات هسته‌ای، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بی‌خبری محض به سر می‌برند و هیچ اطلاع‌رسانی دقیقی به نمایندگان مجلس در این زمینه صورت نمی گیرد، حرکت دولت بدون در نظر گرفتن نظر مجلس موجب بروز مشکلات بعدی و عدم تصویب هر پیمانی که خلاف مصالح مردم باشد خواهد شد که تبعات آن مستقیما بر عهده مذاکره‌کنندگان است.زاکانی در پایان اضافه کرد: از صدا و سیما می‌خواهیم زمینه بحث و مناظره بین صاحب‌نظران را فراهم کند تا ابعاد مختلف موضوع به سمع و نظر مردم عزیز برسد.




آمریکا در جنگ خلیج فارس از یک بمب اتمی 5000 تنی در نزدیکی بصره استفاده کرده است. بمب‌های اتمی 5000 تنی، بمب‌هایی نسبتاً کوچک هستند، البته در مقایسه با بمب هیروشیما (16000 تن) و ناکازاکی (22000 تن). اورانیوم ضعیف شده نیز در طول این جنگ و در طول عملیات طوفان صحرا بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته بود.
گروه جنگ نرم مشرق- "جیم براون" یکی از سربازان بازنشسته ارتش آمریکاست که ده سال در ارتش بوده و از 25 سپتامبر سال 1990 و برای "حمایتاز نیروهای آمریکایی در عراق، در عربستان سعودی به سر برد. وی پس از پایان مأموریتش، عربستان را در تاریخ 16 فوریه سال 1991 ترک کرد. براون در سخنانی از استفاده ارتش آمریکا از یک بمب اتمی در منطقه‌ای بین شهر بصره در عراق و مرز ایران خبر داده و توضیح می‌دهد: "این بمب 5000 تنی را ارتش آمریکا استفاده کرد، یک بمب سنگرشکن که می‌تواند در هدف خود نفوذ کند، که در این مورد، بمب وقتی به زمین می‌رسد، در زمین نفوذ می‌کند و به عمق زمین می‌رسد و آن‌جا منفجر می‌شود.این بمب پس از انفجار، تا شعاع نسبتاً زیادی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد و به خصوص برای زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهید به کسی بفهمانید از یک منطقه خاص دور بماند."

این اظهارات نشان می‌دهد که آمریکا بعد از هیروشیما و ناکازاکی، سومین مورد استفاده از بمب اتمی را در عراق و طی اولین جنگ خلیج فارس مرتکب شده است. بمب‌های اتمی 5000 تنی، بمب‌هایی نسبتاً کوچک هستند، البته در مقایسه با بمب هیروشیما (16000 تن) و ناکازاکی (22000 تن). با این حال، تجربه انفجار هر سه بمب برای شهروندانی که زندگی عادی خود را می‌کنند، به یک اندازه وحشت‌آور است.

بمب‌های اتمی آمریکا
جیم براون سرباز بازنشسته ارتش آمریکا

گزارش جیم براون را اولین بار "ویلیام توماس" یک خبرنگار کانادایی افشا کرد که مدت‌ها با سربازان بازنشسته آمریکایی کار کرده است. توماس ما را با این سرباز بازنشسته آشنا می‌کند. وقتی از براون می‌پرسیم آیا با اظهاراتی که کرده است و از آن‌جا که صورت خود را هم علناً نشان داده است، از جان خود نمی‌ترسد، وی در پاسخ می‌گوید: "ترس را برای من تعریف کنید. من به جایی رسیده‌ام که می‌گویم: دیگر بس است! هر کس در زندگی خود باید این تصمیم را بگیرد که بالأخره جلوی ناحق بایستد. البته وقتی از این خط قرمز عبور می‌کنید، می‌بینید که افراد زیادی این طرف خط نیستند. من وقتی به ارتش پیوستم، دست راستم را بالا آوردم و قسم خوردم از کشورم دفاع کنم. الآن هم به این روش دارم دفاع می‌کنم."

براون در سال 1965 به دنیا آمد و در سن 22 سالگی به ارتش آمریکا پیوست. وی مهندس مکانیک لشکر دهم سواره‌نظام شد و از 25 سپتامبر سال 1990 تا 16 فوریه سال 1991 در عملیات طوفان صحرا در عربستان سعودی شرکت داشت. براون سپس به دلیل مسائل خانوادگی به آمریکا برگشت و از آن زمان تا کنون، با اختلالات مختلفی دست به گریبان است. او هم مثل سربازان بازنشسته دیگر در ارتش آمریکا، مبارزه‌ای طولانی برا آغاز کرد به امید آن‌که بیماری‌اش به رسمیت شناخته شود. براون می‌گوید بیماری‌اش به خاطر واکسنی بوده که در عربستان سعودی به او تزریق کرده‌اند.

براون در سال 1997 رسماً از مهندس رتبه 4 به مهندس رتبه 3 تنزل پیدا کرد. این تنزل رتبه موجب شد تا دیگر برای انجام وظایف محوله به او، مجاز نباشد و بنابراین او را از ارتش اخراج کردند، اگرچه با افتخار. وی تا کنون به خاطر فعالیت‌هایش در قالب گروه‌های سربازان بازنشسته نیز تحت پوشش رسانه‌ای قرار گرفته است، مثلاً در گزارشی که نیویورک تایمز در سال 2003 منتشر کرد. براون همچنین درباره بیماری‌های سربازان حاضر در جنگ خلیج، خطاب به کمیته مشاورین رئیس‌جمهور نیز سخنرانی کرده است. براون پس از بازگشت از جنگ خلیج سازمانی نیز با عنوان "سیستم شبکه اطلاعاتی رصد خلیج" تأسیس کرد.

این سرباز بازنشسته برای اولین بار، با اسمی مستعار و در وبسایت توماس ویلیامز خبرنگار کانادایی، درباره یک بمب هسته‌ای کوچک می‌نویسد که توسط دولت آمریکا استفاده شده است. وی درباره دلیل استفاده آمریکا از بمب اتمی در عراق می‌گوید: "بهترین دلیلی که من تا کنون توانسته‌ام برای این کار پیدا کنم این است که دولت آمریکا می‌خواست به صدام حسین این پیام را بدهد که ما کاملاً جدی هستیم و می‌خواهیم هر چه سریع‌تر به جنگ خاتمه بدهیم."

برای این‌که صحت ادعای براون را بررسی کنیم، با مراجعه به پایگاه داده سازمان لرزه‌نگاری بین‌المللی و بخش ایستگاه‌های نزدیک به شهر بصره و مرز ایران تحقیق کردیم که آیا در این منطقه، در طول دوره جنگ خلیج فارس زمین‌لرزه‌ای ثبت شده است یا خیر. اگر بخواهیم قدرت یک بمب اتمی 5000 تنی را به مقیاس ریشتر تبدیل کنیم، به عددی نزدیک به 4.2 می‌رسیم. پس از بررسی‌ها به این نتیجه رسیدیم که تنها زمین‌لرزه‌ای که در طول عملیات "طوفان صحرا" توسط ارتش آمریکا در بصره عراق ثبت شده است، قدرتی معادل 4.2 ریشتر داشته و دقیقاً در منطقه‌ای اتفاق افتاده است که براون روی نقشه به ما نشان داد، بین شهر بصره و مرز ایران. این زمین لرزه تحت شماره 342793 ثبت شده و ساعت 13:39 در تاریخ 27 فوریه 1991 اتفاق افتاده بود، دقیقاً آخرین روز جنگ خلیج فارس. این لرزه را 9 ایستگاه متفاوت ثبت کرده بودند، 2 ایستگاه در ایران، 4 ایستگاه در نپال، یک ایستگاه در کانادا، یک ایستگاه در سوئد و یک ایستگاه هم در نروژ. دو ایستگاه آخر، انفجاری معادل 4.2 ریشتر را نیز ثبت کرده‌اند. آمار این لرزه، تحت عنوان زمین‌لرزه‌های سطحی به ثبت رسیده است که در عمق بین صفر تا 33 کیلومتری زمین اتفاق می‌افتند. برای آن‌که به طور قطع بفهمیم آیا این رویداد یک انفجار هسته‌ای بوده یا یک زمین‌لرزه، از آژانس‌های بین‌المللی کنترل هسته‌ای و ایستگاه‌های لرزه‌نگاری بین‌المللی در منطقه کمک خواستیم.
بمب‌های اتمی آمریکا
جورج بوش پدر آغاز عملیات طوفان صحرا را اعلام می‌کند

برای آن‌که بفهمیم استفاده از یک بمب اتمی در قالب چه سیاستی توجیه‌پذیر است، روند اتفاقات در جنگ خلیج فارس را بررسی می‌کنیم. در تاریخ 2 آگوست 1990، صدام حسین به کویت حمله کرد. جورج بوش پدر رئیس‌جمهور وقت آمریکا در تاریخ 16 ژانویه 1991 آغاز عملیات "طوفان صحرا" را به دنیا اعلام کرد. این عملیات، بزرگ‌ترین عملیات جنگی از سال 1948 تا آن زمان بود. 28 کشور در کنار آمریکا در این عملیات شرکت داشتند. اما واکنش کشورهای اسلامی چه می‌توانست باشد؟

اگر صدام حسین از سلاح‌های شیمیایی یا میکروبی استفاده می‌کرد، بعید نبود که آمریکا هم از سلاح‌های اتمی در این عملیات استفاده کند. البته اظهاراتی که همان زمان هم مطرح می‌شد، بسیار دو پهلو بود و نشان نمی‌داد که آیا آمریکا از سلاح اتمی استفاده می‌کند یا خیر. "جیمز بیکر" وزیر خارجه وقت آمریکا حتی اصطلاح "دکترین ابهام حساب‌شده" را در همین خصوص اختراع کرد.

براون با یادآوری حوادث آن زمان تصریح می‌کند: "این کار یک بازی دو سر برد برای آمریکا بود. هم می‌توانستند یک بمب اتمی در منطقه‌ای خالی از سکنه آزمایش کنند و هم به علت درگیری بزرگی که در جریان بود، هیچ‌کس نمی‌فهمید که آمریکا دست به چنین کاری زده است. می‌توانستید نسخه کوچکی از یک انفجار هسته‌ای را تجربه کنید. نکته دیگر این‌که انفجار این بمب برای افرادی که در محدوده منطقه انفجار هستند محسوس است، اما اگر فاصله زیادی از منطقه داشته باشید، اصلاً متوجه انفجار بمب نمی‌شوید. با این وجود، آثاری که این بمب می‌گذارد از یک سو بلافاصله است و از یک سو بسیار طولانی‌مدت."

سال 1991 زمان آن بود که سلاح دیگری پا به صحنه جهانی بگذارد: اورانیوم ضعیف‌شده. این سلاح در عملیات طوفان صحرا، بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفت. وقتی علت را از براون جویا می‌شویم، وی نکته جالبی را توضیح می‌دهد: "تأثیر یا به اصطلاح "امضایی" که اورانیوم تضعیف‌شده و تضعیف‌نشده بر محیط می‌گذارند تفاوتی ندارد، بنابراین نمی‌توان تشخیص داد که در یک منطقه از اورانیوم تضعیف‌شده استفاده شده است یا از اورانیوم تضعیف‌نشده. تأثیر مستقیم اورانیوم ضعیف‌شده روی افرادی که در خودرو، تانک، ساختمان یا جاهای مشابه هستند، تفاوتی با تأثیر بمب‌های معمولی ندارد. این تأثیرات شامل خشک شدن بدن، خونریزی از چشم‌ها و بینی، و مرگ می‌شود که این مرگ ممکن است بلافاصله باشد و یا مدتی بعد اتفاق بیفتد. وقتی از این بمب‌ها به صورت مداوم استفاده شود، مثل بمباران از جنگنده‌ها به صورتی که بمب‌های اورانیوم ضعیف‌شده یکی بعد از دیگری به یک منطقه برخورد کند، نه تنها اثری که می‌گذارند از نظر رادیولوژیکی بسیار قوی‌تر است، بلکه ساختمان‌ها و پوشش‌های دیگر هم کمکی به مقابله با اثر آن‌ها نمی‌کند. اثر این بمب‌ها می‌تواند تقریباً هر چیزی را کنار بزند."

بمب‌های اتمی آمریکا

اما چه دلیلی وجود داشته که ارتش آمریکا را متقاعد کرده تا در آخرین روز جنگ، از بمب اتمی استفاده کند؟ در تاریخ 25 فوریه، یعنی دو روز قبل از آن‌که تصمیم به استفاده از بمب اتمی گرفته شود، یکی از موشک‌های اسکاد که توسط ارتش عراق شلیک شده بود، به یکی از پایگاه‌های آمریکا در عربستان سعودی برخورد کرد. در این حادثه، 28 سرباز آمریکایی کشته و 99 نفر نیز زخمی شدند. دولت آمریکا به این اتفاق، واکنش بسیار شدیدی نشان داد. در شب بین 26 و 27 فوریه، یک کاروان خودرویی عراق، در نزدیکی مرز کویت به طور کامل تخریب شد. اما شاید این تنها انتقامی نبود که آمریکا از عراق می‌گرفت. شاید دلیل ابهام در سیاست‌‌های سال 1991 آمریکا نیز همین بود.

از براون می‌پرسیم: "آیا شاهد عینی هم برای استفاده آمریکا از بمب اتمی سراغ دارید؟" جواب می‌دهد: "بله، سراغ دارم. من خودم با چند شاهد عینی صحبت کرده‌ام که در هنگام انفجار بمب، در آن منطقه بوده‌اند. من افراد دیگری هم می‌شناسم که با افرادی به جز من صحبت کرده‌اند. این روشی است که نهادهای اطلاعاتی از آن استفاده می‌کنند. یک سری اطلاعات را خودتان جمع می‌کنید، یک سری اطلاعات را از دیگران می‌شنوید و این دو را با هم تطبیق می‌دهید و نهایتاً از راه‌های دیگر مطمئن می‌شوید که صحت دارند. مسلماً هیچ دولتی نمی‌خواهد بپذیرد که دست به چنین کاری زده است."

وقتی می‌پرسیم: چگونه در این‌باره اطلاع پیدا کردید، براون می‌گوید: "من در قالب سازمانی که سال 1991 تأسیس کردم، همراه با دیگران سال‌هاست تلاش می‌کنیم این اطلاعات را جمع‌آوری و منتشر کنیم تا جلوی تکرار این حوادث را بگیریم. مطمئن باشید اگر سال 1991 توانستند از مجازات جان سالم به در ببرند، سال 2002 هم همین‌طور شده و شکی ندارم که تا هر زمان بتوانند، همین کار را ادامه خواهند داد. باید جلوی این روند را بگیریم."
بمب‌های اتمی آمریکا

پیش از این که با براون مصاحبه کنیم، به وزارت دفاع آمریکا خبر دادیم که یکی از سربازان بازنشسته ارتش گفته است که آمریکا یک بمب اتمی کوچک را در جنگ خلیج فارس استفاده کرده است. از ما خواستند تا جزئیات تاریخی را که این اتفاق افتاده به آن‌ها بگوییم، سپس برای ما این بیانیه را ارسال کردند: "تنها سلاح‌های متعارف در جنگ خلیج در سال 1991 استفاده شد. آمریکا سلاح‌هایی را دارد که قدرت انفجاری معادل 5000 پوند و بیش‌تر را دارند، بنابراین ما نمی‌توانیم دقیقاً این رویدادی را که شما به آن اشاره کرده‌اید، تأیید کنیم. اما اگر بمبی با آن قدرت در آن منطقه منفجر شده باشد، طبیعی است که ایستگاه‌های لرزه‌نگاری این انفجار را ثبت کرده باشند. باز هم تکرار می‌شود: تنها سلاح‌ها و مهمات متعارف در جنگ خلیج فارس سال 1991 استفاده شده است." در نامه‌ای که وزارت دفاع بعداً برای ما ارسال کرد، آمده بود که بمب «بی‌ال‌یو82» ممکن است در این رویداد استفاده شده باشد. این بمب قدرت انفجاری معادل تقریباً 7000 پوند دارد. ضمناً دوباره تأکید کردند که تنها سلاح‌های متعارف در این جنگ استفاده شده است.

بمب بی‌ای‌یو 82 که نام دیگرش "مادر همه بمب‌ها"ست از راه انفجار ترکیبی از اکسیژن، هیدروژن و برخی عناصر دیگر در هوا، نه در زمین، می‌تواند انفجاری معادل 3 ریشتر را ایجاد کند، که این با 4.2 ریشتر در آمار لرزه‌نگاری تفاوت دارد. براون می‌گوید: "این انفجار همزمان با تجهیز آمریکا به بمب‌های "انفجار سوخت در هوا" یا"مادر همه بمب‌ها" بود. تفاوت بزرگ بین این دو این است که بمب‌های "مادر همه بمب‌ها" تأثیری شبیه به بمب اتمی دارد، حتی ممکن است ابر قارچی هم ایجاد کند، اما تشعشع هسته‌ای را ندارد. در حالی که پس از انفجار بمب‌های هسته‌ای، تشعشع هسته‌ای ماندگار به جای می‌گذارد."

بسیاری از مردم و تعداد بی‌شماری کودک، بعد از عملیات طوفان صحرا، در شهر بصره به بیماری دچار شدند. "جواد العلی" یکی از پزشکان مرکز تومورشناسی در بصره است. وی تحقیقاتی درباره اثرات مواد رادیواکتیو در بصره انجام داده است. العلی می‌گوید: "ماجرای تشعشعات اتمی در بصره در طول جنگ اول خلیج فارس و سال 1991 آغاز شد. حدود 300 تن اورانیوم ضعیف شده در بخش غربی بصره پخش شد که موجب افزایش محسوس سطح تشعشعات اتمی در این شهر شد، سطپح تشعشات هسته‌ای در این منطقه، تا قبل از جنگ، نزدیک به صفر بود. این اتفاق در سال 2003 هم تکرار شد و چند صد تن اورانیوم ضعیف شده روی شهرهای مختلف و مناطق مسکونی عراق ریخته شد."

العلی ادامه می‌دهد: "این تشعشعات موجب بزرگ شدن اندام‌های داخلی بدن افراد و همچنین تولد نوزادهایی با اشکال عجیب می‌شد. همان‌طور که می‌دانید، نیمه‌عمر اورانیوم ضعیف‌شده، 4.5 میلیارد سال است. بنابراین اتفاقی که می‌افتد این است که خاک منطقه آلوده می‌شود و تا چند میلیارد سال، مردمی که در آن منطقه هستند، گرفتار مرگ و میر و بیماری خواهند بود."

نمودار مرگ و میر مردم بصره بر اثر ابتلا به سرطان نیز در این میان بسیار جالب توجه است. تعداد مرگ و میر از حدود 34 نفر در سال 1988 به حدود 600 نفر در سال 2001 رسیده است. تعداد خانواده هایی هم که بیش از یک فرد مبتلا به سرطان دارند، از 31 عدد به بیش از 70 عدد رسیده است. العلی همچنین توضیح می‌دهد که چگونه تصاویر بی‌شماری از افرادی را در اختیار دارد که به انواع تومورهای وحشتناک دچار شده‌اند. همچنین تصاویر کودکانی را به ما نشان می‌دهد که یا به هنگام تولد و یا در سنین پایین دچار انواع ناهنجاری‌ها و نواقص فیزیکی شده‌اند. وی در این تصاویر از کودکانی نام می‌برد که در سن 15 سالگی و یا حتی 3 سالگی به علت گرفتاری به تومورهای مختلف از دنیا رفته‌اند.
بمب‌های اتمی آمریکا
"جواد العلی" پزشک مرکز تومورشناسی بصره

این آمار و ارقام، علاوه بر آن‌که ادعای براون درباره استفاده از بمب‌های اورانیوم ضعیف‌شده برای پنهان کردن استفاده از بمب بزرگ‌تر اتمی توسط دولت آمریکا را تقویت می‌کند، از سوی دیگر نشان می‌دهد که چگونه بعد از این اتفاقات، بمب‌های اورانیوم ضعیف‌شده به بخشی از زرادخانه ناتو، اسرائیل، و روسیه، تبدیل شد و اکنون در کنار بمب‌های اتمی آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، هند و پاکستان، آماده استفاده در صحنه جنگ هستند.

وقتی از براون می‌پرسیم که آیا آمریکا بعد از جنگ اول خلیج فارس، باز هم از بمب اتمی استفاده کرده یا خیر، پاسخ می‌دهد: "بله. این کار در جنگ افغانستان در سال 2002 هم انجام شد، بین تاریخ اول تا سوم مارس." اکنون وظیفه دیگر خبرنگاران، محققان و همچنین سازمان‌های کنترل هسته‌ای است تا در این‌باره تحقیقات انجام دهند و مشخص کنند که آیا آمریکا در جنگ‌های خود از سلاح‌های اتمی استفاده می‌کند یا خیر.


وزیر دفاع استرالیا اعلام کرد نظامیان این کشور می‌توانند کنار نیروهای سپاه قدس ایران در عراق علیه داعش مبارزه کنند.
به گزارش مشرق، سیدنی مورنینگ هرالد نوشت: وزیر دفاع استرالیا اعلام کرد، نظامیان این کشور می‌توانند کنار نیروهای سپاه قدس ایران در عراق علیه داعش مبارزه کنند.

سناتور جانستون افزود بحران ایجاد شده از سوی داعش آن‌قدر حاد شده است که بایستی اختلافات را برای منفعت مشترک توقف تروریسم در منطقه کنار گذاشت.

وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا کماندوهای اعزامی استرالیا برای کمک به دولت عراق کنار ایرانی‌ها کار خواهند کرد، گفت: احتمال دارد. با توجه به ماهیت این تهدید، من اشکالی در این باره نمی‌بینم.

یک سخنگوی وزیر دفاع استرالیا توضیح داده است که استرالیا به‌دعوت دولت عراق برای مشاوره دادن و کمک به نظامیان عراقی در این کشور حضور یافته است... و بر اساس گزارش‌های رسانه‌ای، دولت عراق از ایران خواسته تا در مبارزه با داعش وارد شود.

استرالیا از جمله کشورهایی است که به ائتلاف آمریکایی به‌اصطلاح ضدداعش پیوسته و جنگنده‌های این کشور اخیراً در حملات هوایی علیه داعش شرکت کرده‌اند. همچنین وزیر خارجه استرالیا که در اواخر مهرماه به بغداد سفر کرده بود از اعزام 200 نیروی ویژه برای کمک به نیروهای عراقی خبر داد.

اخیراً تصاویری در رسانه‌ها منتشر شده که سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس را کنار نیروهای عراقی نشان می‌دهد.

منبع: تسنیم




یک پایگاه خبری به بررسی نکات اساسی در مورد تحولات امنیتی طرابلس پرداخته است.
به گزارش مشرق، پایگاه خبری العهد در گزارشی نوشت: طرابلس در معرض بادهای خشونت قرار گرفت و سرنوشت این شهر برای هر احتمالی مهیا بود، وقایع میدانی پرشتابی نشان از آن داشت که تروریست‌ها اراده کاملی برای کشاندن این شهر به وادی تاریکی و ایجاد شهر خارج از قانون و مشروعیت در آن داشتند.

نشانه های نگرانی و وحشت در مردم این شهر دیده می شد و شهر در معرض ترور برای محو شدن از موقعیت تاریخی و نقش خود در لبنان قرار داشت. این حق طرابلسی‌ هاست که نسبت به سرنوشت خود نگران باشند و امنیت و ثبات خود را در حال و آینده بخواهند.

این حق مردم طرابلس است که این سوالات را از مسئولان سیاسی خود بگیرند که چه کسی چاقوی ناامنی را بر گردن این شهر گذاشته است و سیاستمداران چه جایگاهی در این میان دارند، سیاستمدارانی که با تروریست ها همکاری کردند، چه کسانی بودند؟ آیا آنها به دنبال جایگاه های بالاتر برای خود بودند یا اینکه فاکتورهایی از برخی سفارت خانه های خارجی دریافت کرده بودند؟ آیا آن ها لباس دین و روحانیت نیز بر تن داشتند؟ آیا از مصونیت پارلمانی هم برخوردار بودند؟

این حق مردم طرابلس و تمامی لبنانی هاست که از خود بپرسند که چرا ارتش از سوی این گروه‌ها هدف قرار گرفته و برخی سعی دارند اتحاد مردم را از بین ببرند. این در حالی است که اتحاد ارتش آخرین نشانه های وحدت و همگرایی متزلزل داخلی است و گویا آخرین پناهگاه برای حمایت از لبنان در لحظات سخت است.

این مقاله در ادامه به ذکر چند نکته و درس از تحولات اخیر طرابلس پرداخته و می نویسد:

اول: مقامات سیاسی و امنیتی لبنانی از برخی سفرای خارجی شنیده بودند که طرحی بزرگ برای تخریب لبنان از سوی گروه های تروریستی تهیه شده است.

دوم: تحولات طرابلس علامت سوال‌های زیادی را در مورد نقش نیروهای منطقه ای و تاثیر آن بر گروه های مسلح در طرابلس ایجاد کرده است. این بدان معنی است که تحرک این گروه ها بر ضد ارتش لبنان به دور از تحریکات گروه های داعشی در عراق و سوریه نیست و به احتمال فراوان این نیروها بر اساس برنامه های کاری مشخص از سوی داعش فعالیت می کنند، برنامه های این گروه ها تنها بر ضد یک گروه در لبنان نیست، بلکه به همه گروه های سیاسی اعم از شعیه، سنی و مسیحی آسیب می زند. هدف اساسی از این اقدامات ضربه زدن به اعتدالگرایان اهل تسنن در تهدید موجودیت آن و حضور در معادلات داخلی لبنان است.

سوم: این گروه ها بدون ایجاد بسترسازی مناسب از سوی برخی گروه های سیاسی داخلی نمی توانند کار کنند. متاسفانه برخی رهبران طرابلس که به نظر می رسید در برابر این گروه ها قرار دارند، ضعیف و دچار تردید و تزلزل بودند و قدرت تصمیم گیری نداشتند. نمونه واضح این جریان ها المستقبل است که از مدت ها پیش مردم طرابلس را به عنوان یک ذخیره انسانی برای خود می دید، اما حوادث اخیر نشان داد که کاملا از مهار روند سیاسی در این منطقه و نفوذ بر مردم آن ناتوان است و در برابر شرکای جدید تکفیری کاری از پیش نمی برد.

چهارم: اتفاقات طرابلس نشان داد که دوره بازی برخی گروه ها بین ارتش و نیروهای تکفیری به سر آمده است، آنها پیشتر به اجبار ارتش را به عنوان یک موسسه حامی کشور در برابر گروه های تکفیری اعلام می کردند، اما در عین حال عناصر مسلح تکفیری را نیز تامین کننده چتر سیاسی و حمایت از منافع راهبردی خود می دانستند. جریان المستقبل و نمایندگان و سیاستمداران این کشور به دنبال این بودند که از خون نظامیان برای خود محبوبیت مردمی ایجاد کنند.

پنجم: نکته اساسی اینجاست که عملکرد ارتش در حوادث اخیر بر مبنای این اصل است که «یا دولت تشکیل شود یا امارت تکفیری به وجود می آید» از اینجا بود که ارتش در این طرح ابتکار عمل را در دست گرفت و در خطرناک ترین جنگ ها که موسسات نظامی و تمام لبنان را تهدید می کرد، وارد عمل شد.

ششم: بازنده واقعی حوادث اخیر، ساکنان شمال و طرابلس هستند، این بازندگی زمانی بیشتر می شد که گروه های تکفیری بتواند کنترل اوضاع این شهر را در دست بگیرند.

هفتم: اتفاقات طرابلس برای ساختارها و رهبران اهل تسنن واجب کرد که با وجود اختلافات گسترده خود مانعی در برابر افزایش رویکردهای وحدت شکن شوند و نگذارند کشور در بوی خون زندگی کند.

شاید سعد حریری به همین علت بود که بیشتر از برخی سیاستمداران اقداماتی را در این راستا انجام داده است، اقداماتی که برخی از آن ها عبارتست از:
- توقف سیاست های دوگانه در گفتار و عملکرد. یعنی به این صورت که وی گفتمان مورد دلخواه خارج در مبارزه با تروریسم را برای خارج مصرف می کرد و گفتمان مورد دلخواه محافل داخلی را برای آنها به کار می برد. این دو گفتمان هم با هم تناسبی ندارد.

- ابتکار سریع برای اتخاذ تدابیر تحریم گونه برای حامیان داعش از سوی برخی نمایندگان و سیاستمداران المستقبل در مرحله اخیر دنبال شده است. در همین راستا این گروه به صورت علنی از هر موضع سیاسی که پوششی برای تکفیری و کشتار نظامیان و افسران و سربازان ارتش به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ایجاد کند، اعلام بیزاری کرده است. به این ترتیب مرحله خاکستری به پایان رسیده و مرحله جدید یا کاملا سیاه یا کاملا سفید است.

یک منبع لبنانی می گفت که همچنان احساس می‌کند که جامعه جهانی به دنبال بی‌طرفی لبنان در تحولات منطقه‌ای است و ثبات این کشور را ترجیح می دهد و نمی خواهد داعش به داخل لبنان وارد شود. اما وی ابراز نگرانی کرد که اگر اوضاع در طرابلس بدتر از قبل شود، این منطقه در برابر کره ای از آتش قرار می گیرد که نه تنها در شمال لبنان، بلکه در کل این کشور به پیش می رود.

منبع: تسنیم





نشریه فارین پالیسی با انتشار مقاله‌ای اینگونه استدلال کرده است که گروه داعش در صورت گسترش فعالیت خود در افغانستان و پاکستان با مانعی به نام طالبان افغانستان و وفاداران به رهبر این گروه در منطقه شبه‌قاره روبرو خواهد شد.
به گزارش مشرق، پس از آغاز تحرکات گروه تروریستی داعش درعراق و سوریه همه نگاه‌ها معطوف به افغانستان و شبه‌قاره بود تا واکنش طالبان افغانستان به عنوان یک گروه فعال در این حوزه در قبال داعش را ببینند.

گروه طالبان تاکنون به صورت رسمی در مورد داعش و تحرکات این گروه تروریستی واکنشی را نشان نداده است با این حال اخباری که از خلال افراد این گروه منتشر می‌شود حاکی از ان است که طالبان افغانستان دل خوشی از داعش نداشته و قرار نیست با این گروه بیعت کند.

در واقع کارشناسان بر این باورند که طالبان افغانستان و داعش به نوعی در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت.می‌توانید تحلیلی در این رابطه را بخوانید.

در همین رابطه نشریه فارین پالیسی نیز مطلبی را منتشر کرده است که بخش‌هایی از آن را مطالعه خواهید کرد:

به باور  این نشریه، بزرگ‌ترین چالش برای گروه داعش، طالبان افغان است.

فارین پالیسی استدلال می‌کند که هر گونه دستاورد برای گروه داعش در افغانستان و پاکستان، نه تنها خطر از دست رفتن منابع را برای طالبان بیشتر می‌سازد بلکه جذب افراد تازه به سمت آن‌ها را نیز کاهش می‌دهد.

به نوشته این نشریه، بیش از 10 گروه شبه‌نظامی از جمله شبکه القاعده که در مناطق قبایلی پاکستان حضور دارند که اکثر آن‌ها به «ملا محمد عمر» رهبر طالبان افغان وفادار هستند.

فارین پالیسی در ادامه می‌نویسد: با آنکه «ابوبکر البغدادی» رهبر گروه داعش خود را خلیفه تمامی جهان اسلام معرفی کرده، با این حال هرگونه مداخله گروه داعش در پاکستان باعث خواهد شد تا این گروه خود را در بحران مستقیم با وفاداران طالبان افغان بیابد.

نشریه می‌افزاید: طالبان افغان هیچگاه اجازه نخواهند داد تا گروه دیگری به ریشه‌های منابع آن‌ها دست یابد و یا رقیب‌شان باشد.

نویسنده مقاله نشریه فارین پالیسی در ادامه نوشته است: از این که گروه داعش، در نتیجه تهاجم‌شان به بخش‌هایی از سوریه و عراق، شماری از مسلمانان غیرسنی و همچنین غیرمسلمانان را هدف قرار داده‌اند، شانس کمی وجود دارد که رهبران تحریک طالبان پاکستان از این گروه حمایت کنند.

منبع: تسنیم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد