سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز



آمانو روز دوشنبه با اشاره به کند بودن روند بررسی ابعاد مشکوک برنامه هسته ای ایران مدعی شد: تهران هنوز همه اقدامات شفاف ساز که طبق توافق قرار بود تا آخر ماه اوت انجام دهد را انجام نداده است.
به گزارش مشرق، خبرگزاری رویترز به نقل از مدیر کل آژانس هسته‌ای مدعی پیشرفت آهسته همکاری‌ها با ایران شده است.
آمانو روز دوشنبه با اشاره به کند بودن روند بررسی ابعاد مشکوک برنامه هسته ای ایران مدعی شد: تهران هنوز همه اقدامات شفاف ساز که طبق توافق قرار بود تا آخر ماه اوت انجام دهد را انجام نداده است.
رویترز نوشت: تقریبا دو ماه بعد از پایان مهلت ماه اوت که برای پاسخگویی ایران نسبت به بعضی از ابعاد برنامه هسته‌ای این کشور تعیین شده بود مدیرکل آژانس بین المللی انرژی می‌گوید که ایران هنوز تعهدات خود را کامل انجام نداده است.
آمانو افزود: برای حل و فصل همه موضوعات، مهم است که ایران براساس زمانبندی و به موقع اقدامات خود را اجرا کند و همه تعهدات خود تحت توافقنامه چارچوب همکاری را کامل کند.
این توافق سال گذشته میان ایران و مقامات آژانس مورد توافق قرار گرفته بود. این درحالیست که مقامات ایرانی اخیرا تاکید کردند که توافقات صورت گرفته با آژانس را طبق برنامه انجام داده‌اند.آمانو که در یک کنفرانس در مقر آژانس در وین سخنرانی می‌کرد همچنین گفت: من در جایگاهی نیستم که عدم وجود مواد و فعالیت‌های هسته‌ای اعلام‌نشده در ایران را تائید کنم. منبع: فارس



این که نخست وزیر عراق اولین سفر دو جانبه خود را به ایران اختصاص می‌دهد، نشان از میزان نفوذ و جایگاه بالای ایران در عراق دارد.


به گزارش مشرق، حیدر العبادی، نخست وزیر عراق نخستین سفر دو جانبه خود را به ایران انجام می دهد. البته وی پیش از این در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بود و با مقام های امریکایی از جمله باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا دیدارهای مفصل و خوبی داشته بود، اما سفر او به ایران نخستین سفر خارجی دو جانبه بعد از تصدی پست نخست وزیری عراق محسوب می شود.

نکته از همین جا روشن می شود. این که نخست وزیر عراق اولین سفر دو جانبه خود را به ایران اختصاص می دهد، نشان از میزان نفوذ و جایگاه بالای ایران در عراق دارد. این مساله نشان می دهد که عراق به عنوان دومین کشوری که شیعیان در آن اکثریت را در تقسیم قدرت دارند تا چه اندازه به ایرانی که نخستین کشور شیعی جهان محسوب می شود، تکیه دارد و اعتماد کرده است.

نکته دوم به این مساله باز می گردد که با وجود این که حیدر العبادی به نیویورک رفته است و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با رئیس جمهوری امریکا و مقامات ارشد این کشور دیدار کرده است اما آن سفر را نمی توان سفر دو جانبه نامید. چرا که در آن فصل مشخص مقام های بسیاری به نیویورک به عنوان کشوری که میزبان مجمع عمومی سازمان ملل است سفر می کنند و در حاشیه آن با مقام های امریکایی دیدار می کنند. با وجود این که امریکا در عراق نفوذ بسیاری دارد و بر کسی پوشیده نیست که این نفوذ تا چه اندازه گسترده و عمیق است و با وجود این که امریکا نسبت به تحولات عراق مسئول است چرا که به این کشور حمله نظامی انجام داده و با حکومت جدید آن توافق نامه امنیتی امضا کرده است و حتی در بحث مبارزه با داعش برای دفاع از عراق پیمان عریض و طویل بین المللی مبارزه با داعش تشکیل داده است، اما حیدر العبادی به جای این که نخستین سفر خود را به واشنگتن انجام دهد و بر اساس پروتکل های کشورهای دوست در کنگره این کشور برای نمایندگان امریکایی سخنرانی کند، نخستین مقصد خود را به تهران انجام می دهد و دیدار با مقام های ارشد جمهوری اسلامی ایران که احتمالا دیدار با مقام معظم رهبری نیز در دستور کار آن است، در اولویت دستورالعمل های دیپلماتیک خود قرار می دهد. این مساله نشان می دهد که اهمیت ایران برای عراق اگر بیشتر از اهمیت امریکا برای آن نباشد (که در عمل ثابت شده که هست) در آن سطح است.

دیدار با مقام معظم رهبری اهمیت بسیاری دارد. آیت الله خامنه ای نه تنها رهبر جمهوری اسلامی ایران بلکه رهبر سیاسی تمام شیعیان جهان است. برای همین دیدار حیدر العبادی به عنوان نخست وزیر شیعی عراق با ایشان اهمیت بین المللی گسترده ای دارد. همان طور که دیدارهای نوری مالکی، نخست وزیر سابق عراق با مقام معظم رهبری نیز همیشه بازتاب های گسترده منطقه ای و بین المللی داشت.

نکته سوم به اهمیت ایران در مبارزه با داعش باز می گردد. بر کسی پوشیده نیست که بیش از امریکا و متحدانش در پیمان بین المللی مبارزه با داعش این ایران است که عملا ثابت کرده که در خط مقدم مبارزه با داعش قرار دارد. در حالی که جامعه جهانی و امریکا ایران را از پیمان بین المللی مبارزه با داعش کنار گذاشته اند، حیدر العبادی به تهران می آید تا نخستین رایزنی دو جانبه خود را در مقوله مبارزه با داعش با مقام های جمهوری اسلامی ایران انجام دهد. مساله ای که به روشنی بازگوکننده اهمیت ایران در جبهه مبارزه با داعش است.

دفتر نخست وزیری عراق اعلام کرده است که سفر حیدرالعبادی به ایران در راستای همسو کردن تلاش های منطقه و جهان برای کمک به عراق در جنگ با داعش است. پایگاه خبری السومریه نیوز با انتشار بیانیه دفتر نخست وزیری عراق نوشت که این سفر یک روزه خواهد بود. السومریه نیوز همچنین نوشت که دیدار با مقام معظم رهبری در برنامه های او پیش بینی شده و قرار است وی در این دیدار درباره مقابله با داعش با ایشان رایزنی کند. به نوشته سومریه نیوز سفر عبادی به تهران به دلیل ایجاد هماهنگی میان مواضع دو کشور به ویژه درباره فعالیت گروه های تروریستی و نقش ایران در مقابله با این ترورست ها از اهمیت زیادی برخوردار است.

حیدر العبادی دقیقا دو روز بعد از آن که کابینه اش را تکمیل کرد و مجلس به چهار وزیر باقی مانده دولت او به ویژه وزرای کلیدی یعنی وزرای دفاع و کشور رای اعتماد داد، رهسپار تهران می شود. وی اکنون با کابینه تکمیل شده و در حالی که یک گام اساسی در چانه زنی های سیاسی داخلی برداشته، تکاپوهای منطقه ای و بین المللی خود را آغاز کرده است.*دیپلماسی ایرانی





یکی از کارهایی که نظام سلطه پس از تجربه‌ی اخیر شکست‌های خود در منطقه دنبال کرده، تاکتیک «بدل‌سازی» و «تولید نمونه‌های تقلبی» از اسلام و حکومت اسلامی است. برای این کار، آنان در افغانستان گروه متحجر طالبان را ایجاد کردند. در عراق و سوریه نیز گروهک تروریستی «داعش» را ساخته و از آن به‌منظور مقابله با الگوی انقلاب اسلامی و جلوگیری از حرکت «بیداری اسلامی» استفاده کردند.
مشرق- "اریک هابسبام" یکی از مورخان مطرح انگلیسی معتقد است که انقلاب اسلامی ایران، اولین جنبش اجتماعی در دوران معاصر است که سنت سال‌های ۱۷۸۹ و ۱۹۱۷ میلادی را رد کرده است. منظور هابسبام از سنت ۱۷۸۹، انقلاب فرانسه، و از سنت ۱۹۱۷، انقلاب روسیه است. به اعتقاد او در انقلاب فرانسه، «بورژوازی» فرانسه علیه «اشراف» به‌پاخاست و در انقلاب روسیه نیز طبقه‌ی «پرولتاریا» علیه بورژوازی قیام کرد. یعنی هر دوی انقلاب‌ها دارای «خاستگاه طبقاتی» بودند در حالی‌که در انقلاب اسلامی ایران چنین موضوعی مشاهده نشد.
 
نظیر چنین سخنی را "میشل فوکو" جامعه‌شناس پست‌مدرن فرانسوی نیز دارد. او می‌گوید مبتنی بر انقلاب‌هایی که در قرن بیستم در جهان رخ داده، برای سرنگونی نظام‌های سیاسی، بیش از آن‌که احساسات تند لازم باشد، اسلحه و ستاد فرماندهی تدارکات و ابزار لازم مورد نیاز است. اما آن‌چه در ایران اتفاق افتاده دقیقاً خلاف این موضوع را نشان می‌دهد. در انقلاب اسلامی ایران، انسانِ فارغ از هرگونه «وابستگی طبقاتی»، بدون توسل به مبارزات مسلحانه و خشونت‌آمیز در مقابل رژیمی که کاملاً مجهز به ابزار نوین نظامی بود قرار گرفت. به همین علت فوکو از تعبیر «انقلابی با دست‌های تهی» برای انقلاب اسلامی استفاده می‌کند؛۱ انقلابی که نه شبیه انقلاب‌های بزرگ دنیا بود، و نه شبیه انقلاب‌های دهه‌های میانی قرن بیستم. از نظر او مهم‌ترین عامل پیش‌برنده‌ی انقلاب ایران، «اسلام» و «تمایلات دینی» بود؛ آن هم درست در زمانی که نظریه‌پردازان غربی معتقد بودند موضوعی به نام دین، اساساً محلی از اعراب در زندگی «انسان عصر مدرن» ندارد.
 
شاید همین «به خلاف‌آمد عادت» بودن و ارائه‌ی نسخه‌ای جدید برای حکومت‌داری بود که موجب شد خیلی زودتر از آن‌چه تصور می‌شد، انقلاب اسلامی در جهان تکثیر و فراگیر شود. بازتاب‌های جهانی انقلاب اسلامی نه‌تنها محدود به جهان اسلام نشد بلکه به سرعت به آفریقا و آمریکای لاتین و حتی برخی نواحی قاره‌ی سبز هم سرایت کرد. بنابراین «نظام سلطه» می‌بایست به هر طریق ممکن از تکثیر و صدور آن جلوگیری می‌کرد. «پشتیبانی از نیروهای معاند و کمک به آنها برای ایجاد آشوب‌های داخلی»، «تحمیل جنگ هشت‌ساله به ایران»، «صدور انواع قطعنامه‌های ضدایرانی»، «ایجاد تحریم‌های گسترده در ابعاد مختلف»، و «کارشکنی در مسیر پیشرفت همه‌جانبه‌ی جمهوری اسلامی»، همه و همه مجموعه‌کارهایی بود که نظام سلطه برای مقابله با انقلاب اسلامی به کار گرفت.
فوکو از تعبیر «انقلابی با دست‌های تهی» برای انقلاب اسلامی استفاده می‌کند؛ انقلابی که نه شبیه انقلاب‌های بزرگ دنیا بود، و نه شبیه انقلاب‌های دهه‌های میانی قرن بیستم. از نظر او مهم‌ترین عامل پیش‌برنده‌ی انقلاب ایران، «اسلام» و «تمایلات دینی» بود؛ آن هم درست در زمانی که نظریه‌پردازان غربی معتقد بودند موضوعی به نام دین، اساساً محلی از اعراب در زندگی «انسان عصر مدرن» ندارد.

فروپاشی نظام کمونیستی ایالات متحده‌ی شوروی در ابتدای دهه‌ی ۹۰ میلادی و خلأ یکی از دو قطب اصلی نظام بین‌الملل، اگرچه برخی از تحلیلگران چون "فرانسیس فوکویاما" را دچار توهم کرد که وارد «عصر پایان تاریخ» شده‌ایم اما نظریه‌پردازانی که هوشیارتر بودند به‌خوبی فهمیدند که اوضاع آن‌گونه‌ای نیست که برخی روایت کرده‌اند.
 
برای مثال "ساموئل هانتینگتون" در مقاله‌ی معروف خود به نام «برخورد تمدن‌‌ها» که در نشریه‌ی مهم «فارین پالیسی» منتشر کرد به وضعیت جهان پس از فروپاشی بلوک شرق پرداخته و به جای تأکید بر نقش «قطب» در روابط بین‌ا‌لملل، بر «تمدن» ها تأکید ‌کرد. وی در نبود ایدئولوژی کمونیسم، سخن از شکل‌گیری چندین تمدن‌ جدید ‌کرد و از آن پس روابط و منازعات بین‌الملل را در عرصه‌ی فرهنگی و تمدنی معرفی ‌کرد. هانتینگتون در تئوری خود تمدن‌های جهان را به چندین ناحیه‌ی مجزا تقسیم می‌کند که شامل «تمدن غرب»، «تمدن ارتدوکسی»، «تمدن شرق آسیا»، «تمدن آمریکای لاتین»، «تمدن اسلامی»، «تمدن آفریقایی»، «تمدن بودایی و هندوئیسم» می‌شود.

هانتینگتون از میان همه‌ی تمدن‌هایی که نام می‌برد بیش از همه به «تمدن اسلامی» تأکید کرده و معتقد است رویارویی اصلی تمدن غرب در جهان پیش‌رو با تمدن اسلامی است. چرا که تنها این تمدن است که در شرایط موجود توانایی بازتولید فرهنگی- سیاسی را دارد. بنابراین جهان غرب به هر شکل ممکن که شده باید این تمدن را مهار کند. او حتی در آثار بعدی خود از جمله «موج سوم دموکراسی»، راهکارهای عملیاتی برای انجام چنین پروژه‌ای را نیز بیان می‌کند. ‌
 
* عمق استراتژیک ایران در بیداری اسلامی
اما گسترش موج «بیداری اسلامی» در جهان اسلام که به اذعان بسیاری از تحلیلگران ناشی از امواج جهانی انقلاب اسلامی بود موجب شد تا نظام سلطه بیش از گذشته نسبت به انقلاب اسلامی حساس شود. سردمداران نظام سلطه به خوبی می‌دیدند که «عمق استراتژیک جمهوری اسلامی» از منطقه‌ی «غرب آسیا» فراتر رفته و شمال آفریقا و آمریکای لاتین را نیز دربرگرفته است. تجربه‌ی شکست آمریکا در عراق، افغانستان، سوریه، و همچنین شکست‌های رژیم صهیونیستی در جنگ‌های ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۰ روزه از نیروهای مقاومت فلسطینی موجب تزلزل بیش از پیش آمریکا و هم‌پیمانان او در منطقه و جهان شد. چندی پیش یکی از وب‌سایت‌های معاند به دستاوردهای استراتژیک ایران در منطقه اشاره کرد و نوشت: «ایران موفق شد پس از حمله‌ی آمریکا به عراق و سقوط صدام، این کشور را به یکی از حوزه‌های نفوذ خود در منطقه تبدیل کند. حضور سپاه قدس در عراق و حمایت ایران از گروه‌های مختلف عملاً باعث شد تا تهران چنان قدرتی در عراق کسب کند که مانع از تشکیل دولت توسط ایاد علاوی شده و فردی مانند نوری‌المالکی را سال‌ها در پست نخست‌وزیری نگاه دارد. علاوه بر این، ایران توانست با ایجاد نوعی نزدیکی میان شیعیان و کردها، نبض سیاست را در عراق در دست بگیرد.»
ساموئل هانتینگتون در مقاله‌ی «برخورد تمدن‌‌ها» به وضعیت جهان پس از فروپاشی بلوک شرق پرداخته و به جای تأکید بر نقش «قطب» در روابط بین‌ا‌لملل، بر «تمدن»ها تأکید ‌کرد. او از میان همه‌ی تمدن‌ها به «تمدن اسلامی» تأکید کرده و معتقد است رویارویی اصلی تمدن غرب در جهان پیش‌رو با تمدن اسلامی است. چرا که تنها این تمدن است که در شرایط موجود توانایی بازتولید فرهنگی- سیاسی را دارد.

نویسنده‌ی این یادداشت در ادامه‌ی مطلب نوشته است: «تجربه‌ی جنگ سال ۲۰۰۶ بین اسرائیل و حزب‌الله برای ایران این دستاورد را داشت که فهمید مجهز کردن گروه‌های فلسطینی به موشک‌های مؤثرتر می‌تواند قدرت چانه‌زنی بیشتری بدهد. روند مسلح کردن فلسطینی‌ها پس از آن جنگ، شدت بیشتری به خود گرفت تا امروز که گروهی مثل حماس می‌تواند بیش از یک ماه در برابر حمله‌ی نظامی و همه‌جانبه‌ی اسرائیل مقاومت کرده و به شلیک موشک‌هایش به سمت شهرهای اسرائیلی ادامه دهد.»
 
نویسنده‌ی مطلب به تجربه‌ی شکست آمریکا و متحدانش از ایران در ماجرای سوریه نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «ایران در یک پروسه‌ی سه ساله توانست به غرب و متحدان منطقه‌ای آن بفهماند که سقوط دولت بشار اسد در سوریه بدون جلب رضایت ایران، امری غیرممکن است. ظرف سه سال درگیری در سوریه و با وجود حمایت‌های مختلفی که از گروه‌های اپوزیسیون سوریه به عمل آمد، این تنها ایران بود که با کمک‌های نظامی و مالی خود به دولت اسد و همچنین با نشان دادن چراغ سبز به حزب‌الله برای ورود به خاک سوریه، توانست ورق را برگردانده و دولت بشار اسد را که در حال سقوط بود، نه‌تنها بر جای خود ابقا، بلکه قدرت بیشتری نیز در مواجهه با مخالفانش به آن اعطا کند. مسئولین ایرانی در ماه‌های ابتدایی شروع درگیری‌ها در سوریه اعلام کردند که ریاست جمهوری بشار اسد تا انتخابات سال ۲۰۱۴ ادامه خواهد یافت و حتی یک روز قبل از انتخابات نیز اسد کنار نخواهد رفت و این همان اتفاقی بود که رخ داد.»
 
شاید به همین دلیل بود که وزارت دفاع آمریکا در «سند اولویت‌های دفاعی آمریکا در قرن بیست‌ویکم» به‌وضوح اشاره می‌کند که دیگر اولویت آمریکا نباید حضور مستقیم در جنگ‌ها باشد و صرفاً باید به جنگ‌های محدود و پارتیزانی بسنده کرد. "توماس فریدمن" تحلیلگر ارشد نیویورک تایمز نیز درباره‌ی کاهش قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا برای مداخله‌ی مستقیم در سایر کشورها به‌صراحت اعلام کرد: «ما دیگر حتی به اندازه‌ی یک بند انگشت توان مداخله‌ی نظامی در بحران‌هایی مانند سوریه را نداریم. البته می‌توانیم پول و سلاح بدهیم اما مداخله‌ی مستقیم نه. از این جهت کشورهایی مانند ترکیه باید به تنهایی اما با حمایت ما عمل کنند. آمریکا وارد دوره‌ای شده که باید کمی هم به مشکلات داخلی خود بپردازد. اکنون بیت اللحم پنسیلوانیا برای ما مهم‌تر از بیت اللحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر بهای بیشتری می‌پردازند و بیش از هر دوره‌ای می‌پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه‌ی جهان چه می‌کنند؟... ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خودمان را روی آن انداختیم. همه‌ی ترکش‌های جنگ به ما اصابت کرد. دیگر هیچ کشوری از ما نمی‌خواهد همان نقش را در سوریه ایفا کنیم. ما از ترکیه خواهیم خواست در حل این بحران ما را کمک کند.»۲

* ساخت و حمایت نمونه‌های تقلبی اسلامی
اما یکی از کارهایی که نظام سلطه پس از تجربه‌ی اخیر شکست‌های خود در منطقه دنبال کرده، تاکتیک «بدل‌سازی» و «تولید نمونه‌های تقلبی» از اسلام و حکومت اسلامی است. رهبر انقلاب چند سال پیش به‌درستی متوجه این امر شده و درباره‌ی آن گفتند:
«غرب در دهه‌های بیداری اسلامی و به‌ویژه سال‌های اخیر پس از شکست‌های پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام‌ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل‌سازی و تولید نمونه‌های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادت‌طلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جای «اسلام‌گرائی و جهاد»، «قومیت‌گرائی و قبیله‌بازی» را به جای «اسلام‌خواهی و امت‌گرائی»، «غرب‌زدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای «پیشرفت مستقل»، «سکولاریزم» را به جای «علم‌گرائی»، «سازشکاری» را به جای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرف‌زدگی، دنیاگرائی و اشرافی‌گری» را به نام «توسعه و ترقی»، «فقر و عقب‌ماندگی» را به نام «معنویت‌گرائی و زهد» قلمداد کند.»۳

یکی از کارهایی که نظام سلطه پس از تجربه‌ی اخیر شکست‌های خود در منطقه دنبال کرده، تاکتیک «بدل‌سازی» و «تولید نمونه‌های تقلبی» از اسلام و حکومت اسلامی است. برای این کار، آنان در افغانستان گروه متحجر طالبان را ایجاد کردند. در عراق و سوریه نیز گروهک تروریستی «داعش» را ساخته و از آن به‌منظور مقابله با الگوی انقلاب اسلامی و جلوگیری از حرکت «بیداری اسلامی» استفاده کردند.

«ساخت» و یا «حمایت» از نمونه‌های تقلبی اسلامی یکی از کارویژه‌های اصلی آمریکا و متحدانش در چند سال گذشته بوده است. حمایت آمریکا از برخی کشورهای منطقه که مدل حکومتشان، مدل «اسلام آمریکایی» است از یک‌سو، و ساختن و رسانه‌ای کردن گروه‌های تکفیری و سلفی به‌منظور نشان دادن آن به‌عنوان چهره‌ی واقعی اسلام به افکار عمومی جهان از سویی دیگر مؤید آن است که آنان بیش از هر چیز دیگری به دنبال جلوگیری از گسترش مدل «انقلاب اسلامی» هستند. برای این کار، آنان در افغانستان گروه متحجر طالبان را ایجاد کردند:
«کار دشمنان انقلاب اسلامی با محوریت آمریکا به این‌جا رسید که سعی کردند نسخه‌ی بدلِ سر تا پا غلط از نظام اسلامی را در افغانستان به وجود آورند، که شد حکومت طالبان؛ تبدیل شد به یک کاریکاتور خنده‌آور مسخره؛ همان هم شد آفت جا‌نشان. شاید به خیال خودشان می‌خواستند پرچم اسلام‌خواهی و احیای اسلام سیاسی را از دست این ملت بگیرند و دست کسانی بدهند که دست‌آموز خودشان بوده‌اند.»۴
 
در عراق و سوریه نیز گروهک تروریستی «داعش» را ساخته و از آن به‌منظور مقابله با الگوی انقلاب اسلامی و جلوگیری از حرکت «بیداری اسلامی» استفاده کردند: «این جریان تکفیر - این چیزى که امروز در عراق و در سوریه و در برخى از کشورهاى دیگر منطقه بروز کرده و در واقع با همه‌ى مسلمان‌ها مواجه‌اند، نه فقط با شیعه -  ساخته‌ى دست خود استعمارگران است؛ این‌ها چیزى به نام القاعده، چیزى به نام داعش درست کردند براى مقابله‌ى با جمهورى اسلامى، براى مقابله‌ى با حرکت بیدارى اسلامى، منتها دامن خودشان را گرفته است؛ امروز دامن خود آن‌ها را گرفته است.»۵
 
همان‌گونه که رهبر انقلاب اشاره کردند، حالا دیگر این گروهک ترویستی بلای جان خودشان شده است و برخی از تحلیلگران و مقامات غربی به عواقب و پیامدهای خطرناک آن برای کشورهای غربی اشاره کرده‌اند. چندی پیش "راند پل" سناتور جمهوری‌خواه آمریکایی در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان از سیاست‌های نادرست آمریکا و مداخله‌ی کشورش در بحران سوریه به‌شدت انتقاد کرد و گفت که یکی از دلایل تقویت داعش، ارسال سلاح‌های آمریکایی برای متحدان این گروه در سوریه است. او تصریح کرد که: «داعش متحد ما در سوریه بود، ما برای عقب راندن نیروهای وفادار به دولت دمشق به این شبه نظامیان سلاح دادیم و مکانی امن برای این افراد در خاک سوریه درست کردیم. به نظر من دخالت ما در سوریه به بروز بحران جاری در عراق منجر شده است.» وی این را هم گفت که آمریکا در صف داعش علیه بشار اسد جنگید و حالا می‌خواهد در عراق مقابل همین داعش بایستد و این یک تناقض است.۶
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. م‌ح‌م‌دی، م‌ن‌وچ‌ه‌ر. ‌ ۱۳۸۵. بازتاب جهانی انقلاب اسلامی. تهران‌‫: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی
۲. روزنامه‌ی کیهان، شماره‌ی ۲۰۸۰۴ به تاریخ ۱۳۹۳/۴/۲
۳. خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
۴. بیانات رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمه‌الله، ۱۳۸۳/۳/۱۴
۵. بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۹۳/۷/۲۱
۶. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=۱۳۹۳۰۴۰۱۰۰۱۳۶۲
منبع: Khamenei.ir




در حالی که برخی کشورهای اروپایی از "بازداشت و مجازات" شهروندان بازگشته از جنگ در سوریه خبر می‌دهند، دانمارک از این تروریست‌ها استقبال می‌کند.
به گزارش مشرق، در حالی که مقامات برخی کشورهای اروپایی شهروندانی را که برای جنگ به سوریه رفته باشد، در هنگام بازگشت از این کشور بازداشت می کنند، دانمارک از این تروریستها استقبال می کند و به جای بازداشت این افراد، تمام نیازهای آنها را هم برطرف می کند.
روزنامه واشنگتن پست در شماره امروز دوشنبه، با اعلام این خبر تاکید کرد که دولت دانمارک همچنین خدمات روان درمانی نیز در اختیار عناصر بازگشته از سوریه قرار می دهد و نیز به آنها برای یافتن شغلی مناسب و یا فرصت تحصیل در دانشگاهها کمک می کند.
برخی مسؤولان دولتی دانمارک نیز اظهار داشتند، آنچه کشورشان در این خصوص انجام  می دهد، باید الگویی برای تمام کشورها باشد، بدین معنا که باید این "جهادی" ها را به عنوان بخشی از جامعه پذیرفت.
منبع: العالم



تحلیلگران بر این اعتقادند که انضمام رهبران سلفی اردن به داعش تهدید امنیتی بزرگی برای امنیت ملی حکومت پادشاهی اردن محسوب می‌شود و هر آن ممکن است اتفاقی پیش بینی نشده از سوی داعش این بار در اردن رخ دهد.

به گزارش مشرق، عرصه سلفی جهادی اردن به صحنه ای برای رویارویی دولت اردن با داعش تبدیل شده است. به ویژه که انتشار آمار موثقی از دولت اردن نشان می دهد که شمار بارزی از رهبران این جریان تندرو به داعش پیوسته اند.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، آخرین چهره اردنی ای که به شبکه داعش پیوسته سعد الحنیطی یکی از رهبران جریان جهادی سلفی اردن است که در صفحات شخصی خود در تویتر و فیسبوک نوشت: «بعد از سپاس خداوند یکتا من امروز را در سرزمین خلافت (سوریه) می خوابم جایی که قرار است در آن هیچ حکومتی جز حکومت الله عز و جل در آن حکم رانی نکند.»

سعید الحنیطی در این پست همچنین نوشته که در انجام این مهاجرت به سوریه نه با کسی یا طرحی ارتباط گرفته است و نه با کسانی که وی آنها را "اهل علم" نامید، مشورت یا هماهنگ کرده است. او تاکید کرده که این تصمیم را به تنهایی گرفته و به انجام رسانده است.  

وی همچنین گفت که سفرش به سوریه را با هدف جهاد و اصلاح میان جریان های اسلامی انجام داده است. اشاره او به داعش و جبهه النصره است که شمار بسیاری از طرفداران جریان های سلفی جهادی در اردن با آنها بیعت کرده اند.

لازم به یادآوری است که الحنیطی یکی از وجوه بارز در جریان سلفی جهادی اردن است که پیش از این از سوی اسلام گرای تندروی مشهور عمر محمود عثمان، معروف به ابو قتاده در طول زمانی که در زندان به سر می برد، به عنوان سخنگوی جریان سلفی انتخاب شده بود. وی سال های طولانی را در زندان های اردن گذرانده بود و در 26 اگوست 2013 به قید کفالت از زندان آزاد شده بود.

الحنیطی تنها رهبر سلفی ای نیست که اخیرا به داعش پیوسته است، قبل از او گزارش ها حکایت از آن داشتند که شیخ سلفی های جهادی در استان اربد، شمال اردن موسوم به عمر مهدی آل زیدان نیز به صفوف داعش پیوسته بود. سایت های جهادی گزارش می دهند که زیدان در حال حاضر در محدوده جغرافیایی داعش به سر می برد اما مشخص نیست که آیا او در عراق است یا در سوریه.

ابی محمد العدنانی، سخنگوی داعش در اواخر ماه ژوئن گذشته بعد از این که داعش بر بخش گسترده ای از خاک سوریه و عراق مسلط شده بود، سرزمین داعش موسوم به سرزمین "دولت اسلامی" را اعلام کرد.

این دو رهبر سلفی از رهبران بارز جریان سلفی اردن هستند که شمار بسیاری از اعضای جریان سلفی جهادی اردن به آنها اقتدا می کنند و آنها را رهبر خود می دانند، برای همین بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند که انضمام آنها به داعش تهدید امنیتی بزرگی برای امنیت ملی حکومت پادشاهی اردن محسوب می شود و هر آن ممکن است اتفاقی پیش بینی نشده از سوی داعش این بار در اردن رخ دهد.

پیش از این برخی منابع آگاه به دیپلماسی ایرانی گفته بودند که داعش بر مرزهای اردن و عربستان تسلط کامل دارد و حتی استان معان اردن به طور کامل به تصرف داعش در آمده است. برخی منابع دیگر ضمن رد این خبر می گفتند که از لحاظ اداری این استان همچنان تحت کنترل دولت اردن قرار دارد اما از لحاظ میدانی بخش عمده ای از این منطقه به کنترل داعش در آمده و مقام های این استان بدون این که توانایی مقابله با آنها را داشته باشند صرفا نظاره گر جولان نیروهای داعش در این استان هستند. به گفته این منابع دولت عربستان به شدت به دولت اردن فشار می آورد که از رسانه ای شدن این موضوع خودداری کند مبادا که افکار عمومی جهان عرب از اعلام این خبر شوکه شوند و از سوی دیگر انظار عربی متوجه قدرت گرفتن داعش در سرزمینی سنی شوند. دولت عربستان این مساله را تهدید امنیتی بزرگی برای خود و جهان عرب به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس می داند.

به اعتقاد کارشناسان نفوذ داعش در میان جریان سلفی اردن بسیار خطرناک تر از فعالیت های سلفی ها در خارج از مرزهای این کشور است چرا که دولت اردن آمادگی برخورد و رویارویی با هر گونه تهدید خارجی را دارد. در حالی که نفوذ داعش در میان جریان سلفی داخلی اردن به مساله ای داخلی تبدیل شده و این مساله می تواند امنیت داخلی اردن را به شدت تهدید کند.

اردن جزء کشورهای پیمان بین المللی مبارزه با داعش است و تا کنون جنگنده هایش چندین پرواز بر فراز سوریه انجام داده و مواضع داعش در خاک این کشور را بمباران کرده است.

*دیپلماسی ایرانی





مدیر اتاق‌خبر"PRESS"درگفتگو با مشرق:
"سرنا شیم" در موردی اعلام کرده بود که ماشین های "برنامه جهانی غذا"یسازمان ملل به جای اینکه حامل کمک های انسان دوستانه باشند، حامل تروریست ها بودند و ایشان این مساله را در گزارش پخش مستقیم خود در شبکه پرس‌تی‌وی اعلام کرد. وی همچنین در برنامه زنده اعلام کرده بود که مورد تهدید جانی توسط مامورین امنیتی ترکیه قرار گرفته است.
گروه بین‌الملل مشرق- روز یک‌شنبه 27 مهرماه، رسانه‌های ترکیه گزارش دادند که "سرنا شیم" خبرنگار شبکه پرس‌تی‌وی در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داده است. شبکه پرس‌تی‌وی با تائید این خبر نوشت حادثه‌ای که موجب فوت این خبرنگار شده است، "به نظر" یک سانحه رانندگی می‌آید. این در حالی است که تنها چند روز قبل از این حادثه، مأمورین امنیتی کشور ترکیه "شیم" را به جاسوسی متهم و حتی تهدید به مرگ هم کرده بودند.

خبرنگار بین‌الملل مشرق در این خصوص با "حمیدرضا عمادی" مدیر اتاق خبر شبکه پرس‌تی‌وی مصاحبه‌ای کرده است. متن این گفتگو به شرح زیر است.


جزئیات تازه از قتل خبرنگار پرس تیوی در ترکیه /// آماده انتشار
محل کشته شدن سرنا شیم خبرنگار پرس تیوی

لطفاً درباره خبر کشته شدن "سرنا شیم" توضیح بدهید و بفرمایید وی در کجا و چه زمانی کشته شده است.

خبرنگار شبکه پرس‌تی‌وی "سرنا شیم" که تبعه کشور آمریکا بود، ظهر روز یک‌شنبه در حال انجام ماموریت در منطقه مرزی ترکیه و سوریه نزدیک شهر کوبانی کشته شده است. وی درحال رانندگی بوده که یک تریلی حمل سیمان به ماشین او برخورد می کند و متاسفانه "شیم" کشته می شود.

این حادثه دو روز بعد از این اتفاق می افتد که افرادی از مامورین امنیتی ترکیه به محل اقامت شیم می آیند و به مردم محل هشدار می دهند که هیچ گونه ارتباط و همکاری با این خانم نداشته باشند و هر وقت او را دیدند به مامورین امنیتی اطلاع بدهند. وقتی مردم دلیل این پیگیری مقامات امنیتی ترکیه را جویا می‌شوند، آنها در پاسخ می گویند که او برای ما یک جاسوس به حساب می آید.

علت اصلی مشکل سیستم امنیتی ترکیه با "سرنا شیم" انتقادات ایشان از رفتار دولت ترکیه در قبال مردم شمال این کشور بود و "شیم" ترکیه و عربستان را بارها متهم کرده بود که این دو کشور تروریست ها را از طریق ترکیه وارد سوریه و عراق میکنند. در موردی ایشان اعلام کرده بود که ماشین های "برنامه جهانی غذا"یسازمان ملل به جای اینکه حامل کمک های انسان دوستانه باشند، حامل تروریست ها بودند و ایشان این مساله را در گزارش پخش مستقیم خود در شبکه پرس‌تی‌وی اعلام کرد. وی همچنین در برنامه زنده اعلام کرده بود که مورد تهدید جانی توسط مامورین امنیتی ترکیه قرار گرفته است.

دو روز پس از اعلام این اخبار توسط "شیم" این حادثه ساختگی تصادف صورت میگیرد و ما اعتقاد داریم که دولت ترکیه مسئول این اتفاق است و باید به ما اعلام کند که چه چیزی باعث مرگ خبرنگار ما شده است.

آیا در خصوص اقدامات دولت آمریکا برای پیگیری کشته شدن تبعه خودش خبری دارید؟

آمریکا هیچ اقدامی در این خصوص نکرده است. دولت آمریکا باید به دولت ترکیه بابت کشته شدن تبعه خود فشار بیاورد. اگر تبعه آمریکا در هر نقطه دیگر جهان بود، آمریکا این ماجرا را در بوق و کرنا می کرد. ولی ظاهرا واشنگتن تصمیم گرفته است که در قبال این اتفاق سکوت کند.


مرگ خبرنگار پرس‌تی‌وی
سرنا شیم خبرنگار کشته شده پرس تی وی

آیا شبکه پرس‌تی‌وی قصد دارد این ماجرا را پیگیری قضایی کند؟

ما در حال حاضر در حال جمع آوری اطلاعات از پلیس ترکیه هستیم و نماینده ای را به ترکیه فرستاده ایم تا پیگیر این ماجرا باشد. پلیس ترکیه با ما همکاری نمی کند و موضوع با گذشت زمان پیچیده تر میشود. پلیس ترکیه حتی حاضر به افشای نام راننده ای که مرتکب قتل شده است هم نمی شود. حتی مشخص نمی کنند که راننده آیا دستگیر شده است یا خیر و در حال حاضر کجاست. تریلر هم بدون علایم شناسایی بوده است. شبکه پرس‌تی‌وی در حال تکمیل تحقیقات خود است و پس از تکمیل این تحقیقات و در صورت لزوم، اقدامات قضایی هم انجام خواهد شد.

در دنیا مرسوم است که وقتی خبرنگاری کشته می شود, رسانه ها و خبرنگاران سایر رسانه های جهان، خبر کشته شدن این خبرنگار را در رسانه های خود منتشر می کنند. آیا چنین اقدامی بعد از کشته شدن خبرنگار پرس‌تی‌وی هم اتفاق افتاده است؟

متاسفانه در مورد "سرنا شیم" و همچنین در مورد خبرنگار دیگر ما که دو سال پیش به ضرب گلوله تک تیراندازها کشته شد، رسانه های غربی سکوت کرده اند و سازمان های حقوق بشری مانند عفو بین الملل, دیدبان حقوق بشر و سازمان خبرنگاران بدون مرز نیز در قضیه "سرنا شیم" سکوت کردند که ما با این سازمان ها مکاتبه کردیم و از آنها خواسته ایم که عکس العمل نشان دهند، ولی تا این لحظه که چنین اتفاقی نیفتاده است.




فرمانده عراقی نیروهای محور جنوبی «کرکوک» می گوید: قاسم سلیمانی، فرمانده‌ باجراتی است که‌ نیروهایش از او حرف‌شنوی دارند. قاسم سلیمانی امکانات قابل‌توجهی در اختیار دارد؛ نیروهای او با ما هماهنگی‌های زیادی دارند و باید بگویم که سلیمانی و دوستانش در این نبردها موفقیت‌آمیز عمل کردند.

به گزارش مشرق، وقتی بخواهیم تلفظش کنیم، می‌شود «کیوان»، اما در اصل اسم این پادگان مهم در «کرکوک»، «k1» است؛ نقطه‌ای مهم و استراتژیک در جنگ علیه «داعش» که این روزها با پیشروی نیروهای متخاصم به سمت شرق عراق دوباره به صدر اخبار بازگشته است؛ پادگانی سوت‌وکور که یادآور فرار تاریخی ارتش عراق است؛ ارتشی که به محض اطلاع از حمله «داعش»، همه‌چیز را در پادگان رها کرد و بر خلاف تمام قوانین نظامی، با ترک محل خدمت خود، عملا شرایط تسلط «داعش»ی‌ها به «کرکوک» را فراهم کرد. شاید اگر نیروهای پیشمرگه نبودند و پیشدستی نمی‌کردند امروز شرایط جنگ در عراق به گونه دیگری بود اما «هیوا رسول‌عمرلطیف»، فرمانده نیروهای محور جنوبی «کرکوک» که در این پادگان مستقر است به«شرق» می‌گوید پیشمرگه‌ها با حمایت ایران و آمریکا می‌توانند به این جنگ پایان دهند و در این گفت‌وگو بیش از هر چیز به نقش سردار سلیمانی و سپاه ایران در نبرد علیه «داعش» اشاره می‌کند.

‌به‌عنوان اولین سوال بفرمایید که چه شد جنگ به نقاط کردنشین عراق رسید و این محور را هم وارد نبردی خونین کرد؟
پیش از هرچیز به شما خوشامد می‌گویم و عذرخواهی می‌کنم که نمی‌توانم به فارسی تکلم کنم. «داعش» در ششم‌آگوست موصل را تصرف کرد و نقشه‌اش این بود که مستقیما، اقلیم کردستان را هم تصرف کند، چراکه در «کرکوک»، «داعش» می‌توانست به‌ برخی از اهداف مهمش دست پیدا کند. برای پی‌بردن به این نقشه باید شرایط ویژه «کرکوک» را بشناسیم. این شهر هم مانند موصل، دارای ملیت‌ها و آیین‌های فراوان است: کرد، ترکمن، شیعه، مسیحی و آشوری در «کرکوک» زندگی می‌کنند. از جنبه مذهبی نیز اعراب «کرکوک» هم سنی‌اند و هم شیعه‌ و کردها که اکثریت بافت جمعیتی «کرکوک» را تشکیل می‌دهند. فراوانی نفت در «کرکوک»، «داعش» را به طمع واداشته‌ بود و برای نیل به‌ این هدف در منطقه «حویجه»- جنوب «کرکوک»- که عموما اعراب سنی در آن زندگی می‌کنند، تحرکاتی داشت تا با تصرف حویجه و مسلح کردن آنها، رهسپار «کرکوک» شود.
‌کردها چه زمانی وارد این نبرد شدند؟
ما به‌‌عنوان نیروهای پیشمرگه کردستان با شرایطی که  پیش آمده بود، احساس خطر کردیم و به‌ همین دلیل، ابتدا دوگردان نظامی برای دفاع از «کرکوک» به‌ آن منطقه‌ فرستادیم. این اتفاق همزمان بود با مشاهده‌ ضعف‌های بنیادی ارتش عراق و تسلیم زودهنگام آنان؛ ارتشی که‌ با کوچک‌ترین بادها لرزید و مردم عراق، تنها شاهدان آن هستند.
‌وارد پادگان که شدیم، این حس فرار در ما هم ایجاد شد، چطور این میزان تجهیزات را رها کرده و فرار کرده‌اند؟
برای مثال در همین پادگان، فرماندهان ارتش عراق خودشان را به‌‌راحتی تسلیم دشمن کردند؛ حتی در مقابل پول چه‌ سوداهایی که نکردند! من در استانداری نشسته‌ بودم، یکی از آن فرماندهان را گرفته‌ بودند که‌ نزدیک 220هزاردلار در کوله‌اش داشت. آن زمان بود که به‌ این نتیجه‌ رسیدیم آنها در مقابل پول وظیفه نظامی خود را رها کرده‌اند. خود دولت عراق می‌تواند در این زمینه‌ تحقیق به‌‌عمل آورد و صحت این حرف‌ها را بسنجد. ارتش عراق هیچ‌گونه‌ مقاومتی نکرد و نیروهای پیشمرگه‌ مجبور شدند کم‌کم پیشروی کنند.  ابتدا سمت جنوب رفتیم، یعنی جایی که‌ پروژه‌ آبرسانی «کرکوک» در حال انجام بود. آن منطقه،‌ مناسب تشخیص داده‌ شد تا نیروهای پیشمرگه استقرار یابند و جبهه‌ای درست کند. آن طرف این جبهه‌ها- یعنی آن طرف پروژه آبرسانی- تماما روستاهای عرب‌نشین، سنی‌اند و این طرف هم روستاهایی که متشکل از شهروندان کرد، ترکمن و همین‌طور به‌لحاظ مذهبی متشکل از شیعه‌ها و سنی‌هاست. انتخاب این نقطه استراتژیک به این دلیل بود، علاوه بر آنکه برای چنین انتخابی با دکترنجم‌الدین، استاندار کرد «کرکوک»، کاک‌آسو رییس ناحیه، خالدشوانی و دیگر مقامات «کرکوک»ی جلسه‌ای تشکیل دادیم با محوریت حفاظت سریع از «کرکوک». تصمیم گرفته‌ شد من سرپرستی نیروهای پیشمرگه‌ را برعهده‌ بگیرم و آنها را سامان بدهم که این کار، نیازمند ارسال نیروهای بیشتر بود. به‌ همین دلیل مقرر شد که‌ گردان‌های دیگر را هم اضافه‌ کنیم. آنها هم در محورهایی که‌ برایشان تعیین شده‌ بود، مستقر شدند و این محور، «محور جنوبی «کرکوک»» نامگذاری شد که‌ 65کیلومتر طول دارد. در پهنای 28کیلومتر هم نیروها را در نقطه جنوبی شهر «کرکوک» روانه‌ کردیم تا اگر درگیری اتفاق افتاد از همان نقطه‌ دفاع کنیم که‌ گلوله‌های توپ‌دشمن به‌ «کرکوک» نرسند.
‌هنگام برنامه‌ریزی‌ها، آیا «داعش» توانست فعالیتی در جبهه‌ها انجام دهد؟
بله، متاسفانه‌ روستای «بشیر» که‌ در شش‌کیلومتری بخش پایینی «کرکوک» و نزدیک «دوزخورماتو» قرار داشت مورد حمله «داعش» قرار گرفت. افراد این روستا همه ترکمن‌های شیعه بودند و ما نتوانستیم به داد آنها برسیم؛ «داعش» حمله سختی به «بشیر» کرد و قتل‌عامی به راه انداخت. سر 30نفر را بریدند و بسیاری را هم اسیر کردند. در جریان این حمله وحشیانه، مردم فرار را بر قرار ترجیح داده بودند. وقتی ما به آنجا رسیدیم، خودم با چشم خودم شاهد این فاجعه بودم. از نیروهای پیشمرگه، شش‌شهید هم دادیم اما با این وجود نتوانستیم این روستا را باز پس بگیریم.
‌سرانجام این روستا چه شد؟
بعد از کنترل آن روستا توسط نیروهای سنی‌مذهب محلی که‌ «داعش»ی نبودند، نزاع‌های قدیمی بر سر زمین بین اهالی دوباره آغاز شد و چون از کنترل ما خارج بود، همان حد آب را به‌عنوان مرز انتخاب کردیم و برای مدتی طولانی در همین بخش جنگ جریان داشت. در این مدت «داعش» 14بار هجوم آورد که‌ همه‌ آنها دفع شد اما سر جمع 53شهید دادیم و 400زخمی! با این همه توانستیم خطر را دفع کنیم تا اینکه سرانجام نیروهای عراقی اعم از «بدر» و «عصائب» و... آمدند که ما را یاری کنند. این نیروها آمدند و حرفشان این بود که به ما کمک می‌کنند تا «داعش» را از دوزخورماتو و چند نقطه دیگر که به «بشیر» و «کرکوک» می‌رسند، دور کنیم. ما هم قبول کردیم و توافقی بین ما ایجاد شد. قرار بود در 30سپتامبر با همدیگر به نیروهای حاضر در منطقه حمله کنیم، ما هم بر اساس همین توافق، حمله را آغاز کردیم اما آنها حمله را به تعویق انداختند.
13ساعت جنگ طاقت‌فرسایی را با «داعش»ی‌ها انجام دادیم، ولی باز نتوانستیم آن نواحی را باز پس بگیریم. عدم‌هماهنگی و حضور آنها باعث شد در آن جنگ موفق نشویم، ولی روز بعد پس از هماهنگی‌های آن نیروها با پیشمرگه‌ها در دوزخورماتو نبرد آغاز شد و در حال حاضر (شنبه11اکتبر) سومین روزی است که‌ درگیری‌ها ادامه‌ دارد.
‌هدف این حمله‌ها دقیقا چیست؟
هدف تخلیه‌ 11تا12روستای آن نواحی از لوث «داعش»ی‌هاست. آن روستاها مأمن بسیار خطرناکی برای تروریست‌ها در جهت حمله‌ به‌ دوزخورماتو بودند. به عنوان مثال خبر دادند که روستای «زرگه‌» آزاد شده است. نیروهای مذکور با هماهنگی پیشمرگه‌ها برنامه‌هایی دارند تا تمام مناطق نزدیک به‌ «کرکوک» را از وجود «داعش»ی‌ها پاکسازی کنند. چرا که «داعش» گروهی نیست که بشود با آنها از در تفاهم و مذاکره‌ وارد شد. نیرویی است که‌ زبانش، بریدن سر و غارت است و بس. آنها در فکر برگرداندن ما به‌ که هزار و1400سال قبل هستند.
‌خیلی‌ها درباره ویژگی‌های گروه «داعش» حرف زده‌اند، شما که در جبهه با آنها رودررو می‌جنگید، «داعش»ی‌ها را چطور می‌بینید؟
شنیدن خبر اشغال یک منطقه و اسارت و کنیزی دخترانش کافی است برای شناختن «داعش»ی‌ها. دیدیم که دختران کرد ایزدی را در «سنجار» با خود بردند و مورد تجاوز قرار دادند و در بازارهای موصل به‌‌فروش رساندند. عرب سنی‌مذهبی که‌ از عربستان آمده‌ به رقه،‌ می‌آید موصل، دختر می‌خرد و با خود می‌برد. این دلیلی است بر ناانسانی این جماعت. «داعش»ی‌ها تنها عرب سنی‌مذهب نیستند، افغان‌ها، فرانسوی‌ها، ترک‌ها، سوری‌ها و بعثی‌های سابق عراقی همه‌ با آنها هستند. بخشی از آنها آموزش دیده‌‌اند و سابقا عضو القاعده‌ بوده‌اند. هدف آنها تشکیل خلافت اسلامی است. با این اوصاف نیروهای پیشمرگه فقط برای دفاع از کردها نمی‌جنگند، بلکه‌ برای دفاع از همه‌ عراقی‌ها، ایرانی‌ها، ترک‌ها، سوری‌ها و حتی تمام اروپا می‌جنگند! یادمان باشد در زمان «ابن زیاد» آنها نیرویی برداشته‌ و تا اسپانیا هم رفتند و نام اندلس بر آن نهادند. این تمامیت‌خواهی نهادینه‌شده‌ در ذهن آنها، دوباره‌ وادارشان می‌کند آن تجربه‌ را تکرار کنند.
‌این‌روزها «کوبانی» هم درگیر همین موضوع است؛ فکر می‌کنید چرا راه مقاومت در برابر «داعش» در «کوبانی» انتخاب شده؟
هجوم «داعش»ی‌ها، دو راه باقی می‌گذارد: یا باید تسلیم‌شان شد یا باید جانانه‌ مقاومت کرد. حد وسطی در کار نیست، برای مثال در «موصل» و «حویجه‌» 30تا40نفر از نیروهایشان در مطعمی (غذاخوری) که‌ بنشینند، حق غذا را پرداخت نمی‌کنند و صاحب آنجا هم حق اعتراض ندارد. در پمپ‌بنزین‌ها باک ماشین‌ها را پرمی‌کنند و کسی یارای مقابله‌ و اعتراض ندارد. هر خانه‌ای که‌ نشسته‌اند آن خانه‌، خانه آنها خواهد شد. هر دختر زیبارویی که‌ دیدند، حتی دختران عرب سنی‌مذهب، بخشی از اموال آنها خواهد شد. آنها مایه ننگ همه‌ انسان‌ها هستند. بنابراین از مجرای روزنامه‌ شما من پیشنهاد می‌کنم که همه مردم دنیا یک‌صدا روبه‌روی «داعش» به‌عنوان دشمن بزرگ انسانیت بایستند و واکنش نشان دهند.
  ‌نقش ایران در مقابله با «داعش» را چطور ارزیابی می‌کنید؟
نقش ایران برای ما نسبت به تمام کشورهای دیگر در اولویت قرار دارد‌. دلایل مختلفی هم دارد: اول اینکه‌ ما با ایران مناسبات حسنه‌ زیادی در گذشته‌ داشته‌ایم. در زمان «انفال» و آوارگی، پشت‌وپناه ما بوده‌اند. ایران در تمام شرایط سخت، آغوشش را به‌ رویمان باز کرده‌ و کمک‌مان کرده‌. دوم اینکه‌ این کشور، اولین حکومتی بود که‌ با در جنگ ما مقابل «داعش» شرکت کرده. ما آن کسی را دوست واقعی می‌دانیم که‌ در این نبرد زودتر دست همکاری فشرد. ایران و بعد از آنها، آمریکا! آمریکا برای ما جایگاه ویژه‌ای دارد چراکه‌ با هواپیماهای نظامی‌اش ما را یاری کرد. بعد آن دولت‌های اروپایی، آلمان و هلند خوب عمل کردند، بلژیک و همه‌ آن دولت‌هایی که‌ دست از حمایت خود از نیروهای پیشمرگه برنداشتند. می‌توانم ادعا کنم که‌ «داعش» را دو طرف متوقف کردند؛ پیشمرگه‌های کردستان و دیگری نظامیان ایران که‌ از عراق و منطقه دیاله‌ حمایت کردند. اگر این حمایت نبود، امروز همه این مناطق تصرف شده بود؛ یعنی همه عراق منهای اقلیم کردستان! این حمایتی است که من می‌توانم به صراحت از آن حرف بزنم.
‌مشخصا منظور شما سردار قاسم سلیمانی است؟
قاسم سلیمانی، فرمانده‌ باجراتی است که‌ نیروهایش از او حرف‌شنوی دارند. قاسم سلیمانی امکانات قابل‌توجهی در اختیار دارد؛ نیروهای او با ما هماهنگی‌های زیادی دارند و باید بگویم که سلیمانی و دوستانش در این نبردها موفقیت‌آمیز عمل کردند.
‌در شرایطی که هر روز خبر تازه‌ای از جنگ «داعش» به‌گوش می‌رسد، آینده را چطور می‌بینید؟
فکر می‌کنم برای نتیجه‌ مطلوب باید هم ناتو دخالت کند هم ایران و هم آمریکا. معتقدم نقشه‌هایی در کار است تا نقشه «سایس پیکو» بار دیگر دستخوش تغییر شود. آنها برنامه‌ای برای عراق و حتی ایران در ذهنشان می‌پرورانند تا مرزها را دوباره‌ تقسیم کنند، حالا چه‌کسی سود می‌برد و چه‌کسی ضرر، من نمی‌دانم. ولی نقش ایران انکار نشدنی‌ست! ایران نمی‌تواند در نبرد فعلی که در برخی مناطق سنی‌نشین عراق جریان دارد، دخالت نظامی کند، از یک‌طرف نقش ترکیه را هم نباید نادیده گرفت؛ ترکیه‌ هم حضور دارد و اگر پیگیر اخبار باشید، می‌فهمید که‌ این کشور‌ هم در پارلمانش در تدارک اجرای برنامه‌هایی است و می‌خواهد از این جنگ سودی برده‌ باشد. به‌ همین دلیل به‌‌نظر من جنگ درازمدتی خواهد بود.
‌سود و زیان ترکیه در این آینده چه می‌تواند باشد؟
برای ما مهم آن است که‌ آزادی انسان‌ها حفظ شود، کسی کشته‌ نشود و آن‌وقت اگر بحث نفت است می‌شود درباره آن پای میز مذاکره نشست. مگر نفت چقدر مهم است که این‌همه انسان به اسارت گرفته یا کشته شوند؟ ما از ترکیه‌ گلایه‌ داریم، زیرا ترکیه‌ بیشترین امتیازات نفتی را با کمپانی‌های استخراجی‌اش در عراق برده‌ و حتی بخشی از نفت را دزدیده اما عجیب اینجاست که تا این لحظه‌ هیچ کمکی به‌ کردستان نکرده‌ است! آینده‌ را نمی‌دانم. ما دو دوست همسایه‌ داشته‌ایم، ایران و ترکیه‌. ایرانی‌ها خوب عمل کردند، بدهکارشان هستیم، اما دوست ترکیه‌ای‌مان کمکی نکرد. آیا ممکن است در آینده‌ «داعش»ی نماند؟ ممکن نیست! اما به‌ جای «داعش» چه‌ کسی حکمرانی می‌کند، این موضوعی است که الان جای بحث دارد. شاید در نهایت عراق به‌ سه‌‌قسمت تجزیه‌ شود که به نظر می‌رسد این تجزیه اجتناب‌ناپذیر باشد. کردها و شیعه‌ها نیروی خودشان را دارند اما سنی‌ها، نیرویی ندارند و باید این نیرو را به وجود بیاورند. اما این موضوع مساله آسانی نیست و فکر می‌کنم چندسالی زمان ببرد. پیش‌بینی من این است که‌ نیروهای ترک در موصل این مهم را به‌ انجام می‌رسانند! شاید هم ناتو یا نیروهای آمریکایی، زیرا موصل به‌ سختی قابل بازپس‌گیری است.
‌آیا شما موافقید آمریکا از طریق نیروهای هوایی‌اش به پایان‌دادن این جنگ کمک کند؟
این اتفاق حتما باید بیفتد، زیرا موصل تنها به‌ دست کردها پاکسازی نمی‌شود. با نیروهای شیعه‌ و عراقی‌ها هم میسر نیست و حتما باید پشتیبانی نیروهای هوایی با ما باشند. سنی‌ها نیروی مستقلی ندارند. برای نمونه‌ ایران، نیروی خودش را دارد که‌ از خاکش پاسداری می‌کند، کردها، پیشمرگه‌ها را دارند، شیعه‌ها، بدر و عصائیب و خراسانی و... را دارند، اما سنی‌ها هیچ نیرویی ندارند. برای شکست «داعش» و برگرداندن آرامش، تشکیل نیروی نظامی سنی در مناطق سنی‌نشین اجتناب‌ناپذیر است. به‌ نظر من یا آمریکا یا ترکیه‌ در قالب ناتو و با روش زمینی باید این مهم را به‌ سرانجام برسانند.
‌نقش پیشمرگه‌ها - به عنوان قوی‌ترین نیروی داخلی حاضر در عراق - در ادامه‌ این نبرد چه خواهد بود؟
ما دوگروه نیروی عمده‌ داریم: شیعه و کرد. مناطق شیعه که‌ در قسمت‌های پایین‌تر هستند و جنگ دامنشان را نگرفته؛بنابراین نیروهای شیعه‌ مانند گذشته‌ در آنجا وجود دارند. در این مناطق، نبرد شیعه‌ برای جلوگیری از تسلیم «دیاله» و «بغداد» است. اما نکته مهم اینجاست که در این بخش، نه این شیعیان عراق که در حقیقت ایرانی‌ها هستند که‌ به نیروها سامان داده‌اند. اما بخش دیگری از نیروها کرد هستند که منسجم‌تر عمل می‌کنند و نقش‌شان انکارناپذیر است. به‌عنوان مثال در همین «کرکوک»، خود من چندروز قبل- یعنی 30سپتامبر- 13ساعت با نیروهایم در حال نبرد بوده‌ایم اما یک هلیکوپتر هم به‌ دادمان نرسیده‌! فارغ از این موضوعات ما خودمان داریم دفاع می‌کنیم، به‌ خود و ملت‌مان اعتماد داریم و در نهایت هم ما پیروز خواهیم شد.
‌آینده‌ «کرکوک» را چگونه‌ می‌بینید؟
«کرکوک» شهری کردنشین است و این قابل‌انکار نیست. آنهایی که‌ در «کرکوک» زندگی می‌کنند اکثریت‌شان کرد هستند. این شهر، شیعه‌ و سنی و عرب و ترکمن هم دارد اما ترکمن‌های سنی نقش تاثیرگذاری ندارند و می‌ماند عرب‌های تندرو سنی که‌ آن هم باید به ماده 140قانون این کشور احترام بگذارند. ما با حضورمان در «کرکوک» عملا این قانون را اجرا کردیم و امروز همه مناطق «کرکوک» در دست نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد