سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی روز

 

تل‌آویو: ایران هزار برابر خطرناک‌تر از داعش است


سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا روز پنج شنبه در اظهاراتی در آستانه دور تازه مذاکرات هسته ای، گفت ایران هزار برابر خطرناک تر از داعش است.
به گزارش مشرق، «پل درمر» سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا روز پنجشنبه ایران را خطری بزرگ تر از داعش توصیف کرد.وی با اشاره به اظهارنظرهای مقامات برخی کشورها و نیز برخی کارشناسان آمریکایی درباره نقش آفرینی ایران برای رفع خطر داعش گفت: «اکنون صحبت های عجیب و پوچی درباره اینکه ایران شریکی برای مقابله با داعش و حل مشکلات خاورمیانه است به گوش می رسد.»
سفیر تل آویو با پیش کشیدن مذاکرات اتمی پیش رو بین ایران و 1+5 گفت: «ما نباید ایران در آستانه هسته ای را به حال خود واگذاریم چون ایران یک هزار برابر خطرناک تر از داعش است.»

این مقام ارشد صهیونیست با بیان اینکه مساله داعش و تحولات کنونی منطقه سبب نزدیکی این رژیم با کشورهای عربی شده، افزود: «یکی از بزرگترین چالش های ما و فرصت های عالی ما در سال جاری و پیش رو پیدا کردن راه موثر و درست برای استفاده از منافع مشترک اسرائیل و کشورهای عربی در قبال تحولات منطقه برای ایجاد ارتباط و پل زدن بین دو طرف است.»پل درمر با تکرار ادعاهای صهیونیست ها بر تلاش ایران برای سلاح اتمی تاکید کرد و آن را خطری بزرگ برای این رژیم خواند. این اظهارات در حالی مطرح شده که قرار است مذاکرات اتمی ایران و 1+5 در نیویورک آغاز شود.منبع: فارس

 

گزارش ویژه؛

رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر؛ از ظهور اخوان تا روی کار آمدن مرسی

یک سال و اندی از برکناری مرسی از ریاست‌ جمهوری مصر می‌گذرد و تحولات چند سال اخیر در مصر از جمله برکناری وی، تقریباً تمام ناظران سیاسی را شگفت‌زده کرده است. حکومت مبارک که حتی به اخوان‌المسلمین اجازه داده بود در انتخابات مجلس به معرفی نامزد بپردازد و چهره‌ای دموکراتیک و باثبات از خود ترسیم کرده بود، به ناگاه در تندباد بیداری اسلامی فروریخت.

گروه گزارش ویژه مشرق - اندکی بیش از یکسال از کودتای ارتش و برکناری مرسی از ریاست‌جمهوری مصر می‌گذرد. تحولات چند سال اخیر در مصر از جمله برکناری وی، تقریباً تمام ناظران سیاسی را شگفت‌زده کرده است. حکومت مبارک که حتی به اخوان‌المسلمین اجازه داده بود در انتخابات مجلس به معرفی نامزد بپردازد و چهره‌ای دموکراتیک و باثبات از خود ترسیم کرده بود، به ناگاه در تندباد بیداری اسلامی فروریخت. مصر انقلابی تحت قیادت شورای ارشد نظامی به تکاپو افتاد و چشم‌اندازی جدید را پیش‌روی تحلیل‌گران ترسیم کرد. اخوان که نزدیک 60 سال در فشار و کنترل قرار داشت، فرصت تنفس یافت و بیشترین نماینده در مجلس را بدست آورد و از آن بالاتر، محمد مرسی رئیس فراکسیون اخوانی‌ها در مجلسِ دوره مبارک را به عنوان رئیس‌جمهور مصر بر تخت نشاند. کمتر کسی تصور می‌کرد روند تحولات سریع مصر که با قدرت به پیش می‌رفت، دگرگون گردد.

اما این اتفاق رخ داد و در طی چند روز ناآرامی، ارتش کنترل وضعیت را در دست گرفت و رئیس‌جمهور مردمی را به زیر کشید. ناگهان همه حیرت‌زده شدند اما وقتی بر حیرت‌شان افزوده شد که بار دیگر فرمانده ارتش خود را در یک انتخابات صوری، رئیس‌جمهور منتخب نامید. گویی چرخ زمان به عقب برمی‌گشت تا هر آنکس که در تحولات یکی‌دوساله نقش داشته است به گرداب خود فرو برد. چرا چنین شد؟

نوشتار حاضر در پی پاسخ‌گویی به پرسش یادشده است. این گزارش در دوبخش ابتدا به تشریح تاریخچه اخوان تا روی کار آمدن مرسی می‌پردازیم و سپس دوره یک‌ساله حکومت وی و دوره یک‌ساله حکومت ارتش را تا قرارگرفتن سیسی در جایگاه ریاست‌جمهوری مصر تحلیل می‌کنیم تا از این میان، علل و پیامد‌های شرایط حاضر را دریابیم. لازم به ذکر است فهم وضعیت کنونی اخوان‌المسلمین بدون پرداختن به گذشته این سازمان ممکن نیست. همه موفقیت‌ها و مشکلات این سازمان ریشه در فعالیت‌های گذشته‌اش، تغییر رویکردهایش و روابطش با ارتش دارد. نگاهی به گذشته و تحلیل آن، مطلب یادشده را اثبات می‌کند. پیش از هر چیز، تصویری کلی از کشور مصر، ترسیم می‌کنیم تا زمین بازی جریانات سیاسی آن را بهتر بشناسیم.

1- مصر چگونه کشوری است؟

در 6000 سال پیش، تمدن مصر شکل گرفت ولی تا زمان غلبه «Menes» بر جنوب یعنی 3300 ق.م، مصر شامل دو قسمت جنوبی و شمالی می شد. قرن 13 ق.م، حضرت موسی علیه السلام به سوی فرزندان یعقوب و یوسف که چند قرن قبل از او به مصر آمده بودند، مبعوث شد. وی توانست در زمان رامسس دوم، بنی اسرائیل را به فلسطین هجرت دهد. حکومت فراعنه تا قرن 4 پیش از میلاد در «Egypt» یا سرزمین نژاد «قبط» ادامه داشت تا در سال 525 ق.م به تصرف ایران در زمان کمبوجیه هخامنشی درآمد. پس از آن نیز در سال 332 ق.م خراج‌گزار اسکندر و پس از آن امپراتوری بیزانس (روم) شد. بنابر این مصر پیش از ورود اسلام از تمدن کهنی برخوردار بوده است، تمدنی که البته اوج آن پیش از تصرف مصر توسط تمدن‌های دیگر بوده است.

مصر در سال 19 هجری قمری مطابق با 641، به تصرف سپاهیان خلیفه دوم به سرکردگی عمروعاص درآمد که خودش حاکم آن شد. پس از آن، سلسله های متعددی چون بنی طولون، آل اخشید، فاطمیون، ایوبیان، عثمانی، فرانسوی ها به فرماندهی ناپلئون، خدیو ها و نهایتا انگلیسی ها در 1883 بر مصر حکومت راندند. فاطمیان که اسماعیلی مذهب بودند از اثرگذارترین سلسله های مصر بودند که در سال 969 م یا 358 ه.ق، مصر را فتح کرده و شهر قاهره را بنا نهادند و تا 270 سال، تمدن عظیمی به پا ساختند که رقیب سلجوقیان ایران و عباسیان بغداد بود و از مظاهر آن، مسجد و دانشگاه بزرگ الازهر، دارالحکمه و همچنین کتابخانه عظیم قصر شاهی است. حضور گروه‌های مختلف اسلامی با فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون (به ویژه فاطمیان) در کنار انتقال فلاسفه یونان به اسکندریه پیش از حضور اسلام در مصر، طعم فضای اجتماعی مصر را علمی- فرهنگی کرده است.

همه مردم مصر به زبان عربی و اکثریت آنها به دلیل حضور استعمارگران همچنین با انگلیسی و فرانسوی آشنایی دارند. جمعیت قاهره بیش از 16 میلیون می باشد. 93% از جمعیت مصر، شافعی مذهب، حداقل 8/6 % مسیحی (که 95% آنان قبطی ارتدوکس هستند) و بیش از 1% شیعه دارد.

مصر کنونی دارای 27 استان است و بنادر اسکندریه و سوئز از مهمترین مناطق مصر و منطقه به شمار می‌رود. اقتصاد مصر از راه کشاورزی، نفت و گردشگری تأمین می‌شود.

2- اخوان المسلمین چگونه گروهی است؟

پس از جنگ جهانی اول، انگلستان قیمومیت مصر را برعهده گرفت گر چه ظاهراً با قیام سعد زغلول و تلاش های وی، استقلال مصر در 1922 اعلام شده بود. از طرفی حکومت عثمانی از هم پاشیده بود و از طرفی آتاتورک در ترکیه، پایتخت عثمانی، خلافت را لغو و دین را از دولت جدا اعلام کرد. احساس حقارت، بسیاری از مصریان را به گوشه‌نشینی و درویشی سوق داده بود و برای لقمه نانی، به کارگری برای شرکت های انگلیسی و فرانسوی می پرداختند. همه مظاهر فرهنگی حتی نام خیابان‌ها، به فرانسوی و انگلیسی تغییر کرده بود و کم‌کم همه چیز در حال از دست رفتن بود.

در این میان، معلمی تازه‌وارد در اسماعیلیه که در 1906 در قاهره زاده شده بود، جمعی را به همراهی شاگردانش در 1928 تشکیل داد و نام آن را «الاخوان المسلمین» نامید.

حسن البنا پس از گسترش فعالیت‌های فرهنگی-تربیتی در شهرهای مختلف، در اوت 1936 پیامی با عنوان «به سوی روشنایی» خطاب به همه رؤسا و حاکمان کشورهای اسلامی صادر کرد و علت انحطاط مسلمانان را عدم پیروی از دستورات اسلام دانست.

بنیانگذار جماعت اخوان المسلمین و نخستین مرشد عام آن در سال ۱۹۲۸ در مصر است. وی در سال ۱۹۴۹ میلادی توسط عوامل دولت مصر ترور شد

برنامه وی که در آن شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگیِ مصر ارائه شد، می‌تواند پیشینه سیاست‌های مرسی در جایگاه ریاست‌جمهوری مصر را نشان دهد. وی 50 دستور عملی برای اصلاح وضع موجود ارائه داد که خلاصه آن عبارت است از:

1-3- در مسائل سیاسی و حقوقی: هدایت مردم به یک خط واحد، اصلاح قوانین بر اساس احکام اسلام، تقویت ارتش ملی با حضور جوانان مجاهد، تقویت ارتباطات میان کشورهای اسلامی به عنوان مقدمه تشکیل خلافت واحد اسلامی، انتشار روح اسلام در میان کارمندان و ادارات دولتی، هماهنگی ساعت کار ادارات با زمان نماز، ممنوعیت رشوه‌گیری، احاله برخی وظایف نظامی به فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های مذهبی و سنجش اعمال دولت بر میزان تعالیم اسلام

2-3- در مسائل اجتماعی و دانشگاهی: وضع قوانین برای اجرای آداب اسلامی در میان مردم، اعطای همه گونه حقوق اجتماعی به زنان و برنامه‌ریزی ویژه برای آموزش دختران، ممنوعیت مطلق زنا و قمار و میگساری و اختلاط و رقص، تشویق جوانان به ازدواج، مراقبت و اصلاح وضعیت موسیقی و سینما و تئاتر و انتخاب گویندگان رادیو و انتشار کتب و روزنامه ها و وضعیت گردشگاه‌ها و قهوه‌خانه‌ها، مبارزه صحیح با عادات زشت اجتماعی، برخورد با کسانی که علناً و عمداً احکام اسلامی را زیر پا می‌گذارند، استفاده از مساجد و قهوه‌خانه‌ها برای تشکیل کلاس‌های درس و مبارزه با بیسوادی، تنظیم یک روش ثابت در آموزش و پرورش، تشویق همگان و برنامه‌ریزی آموزشی برای حفظ قرآن مجید و آشنایی با زبان عربی و تاریخ تمدن اسلام، ازبین بردن روح بیگانه‌پرستی در عادات و پوشش و زبان و...، یافتن راه‌حلی برای متحدالشکل شدن لباس مردم، تشویق نویسندگان و روزنامه‌نگاران برای نگارش موضوعات اسلامی، رسیدگی به مسائل بهداشت عمومی و بیمارستان ها و مخصوصاً بهداشت روستاها

3-3- در مسائل اقتصادی: تنظیم زکات، تحریم ربا و ایجاد بانک های اسلامی و قرض الحسنه، بکارگیری مردم در پروژه‌ها، تشریک مردم در سهام شرکت‌ها، افزایش حقوق کارمندان دون پایه و کاهش حقوق مدیران عالی رتبه، تقسیم عادلانه کار، تشویق و حمایت از کارخانه‌دار کشاورز، بالابردن سطح زندگی کارگران، استخراج معادن داخلی، مقدم شمردن پروژه‌های ضروری

هدف نهایی جمعیت، گسترش اسلام و حکومت اسلامی در سرتاسر کره زمین بود. جمعیت از نیمه دوم دهه 1930 م، در مسأله فلسطین کمیته‌ای تشکیل داد و به جمع بودجه نظامی و عضوگیری از مردم برای جهاد در فلسطین پرداخت. این اقدامات نظامی، موجب ترور حسن‌البنا در 1949 توسط مأموران حکومت ملک فاروق شد، همان کسی بود که اخوانی ها در 1937 م، به خاطر رفتارهای مذهبی عوام فریب وی، چهارمین کنگره خود را در عمل به شکل جشنی برای تاجگذاری وی برگزار کردند.

3- ارتش مصر چگونه حکومت یافت؟

پس از ترور بنا، اعضای جنبش سریعاً به تشکیلات مخفی روی آوردند و جوانی با نام یوسف طلعت را به ریاست این سازمان مخفی برگزیدند. در این میان سازمان افسران آزاد که به رهبری جمال عبدالناصر در 1948 تأسیس شده بود و قصد سرنگونی ملک فاروق را داشت، به علت کمبود نیروی انسانی با اخوان ارتباط برقرار کرد و در ازای سوگند به تشکیل حکومت اسلامی در صورت پیروزی، امکانات اخوان را در دست گرفت. نهایتاً در 23 ژوئیه 1952 م، کودتای سازمان افسران اجوان انجام شد، اما یاری سازمان افسران، اشتباه استراتژیک اخوان بود. از همان روز اول کودتا که سازمان افسران درخواست خود را از اخوان مبنی بر تأیید کودتا در یک اعلامیه رسمی مطرح کرد، چهره حقیقی سازمان برای اخوان روشن‌تر می‌شد.

ناصر به ملی‌گرایی، وحدت عربی و جدایی دین از سیاست اعتقاد داشت. اخوان المسلمین بعد از امضای قرارداد 1954 با انگلیس، ناصر را خائن اعلام کرد و تبلیغات تندتری را علیه پان‌عربیسم و سوسیالیسم عربی به عنوان یک آیین اجنبی آغاز کرد. ناصر نیز در نهایتاً در 1954، 6 نفر از جمله یوسف طلعت و در 1965 سه نفر از جمله سیدقطب را اعدام کرد و در هر دو مورد نیز عده بسیاری را به زندان انداخت.

به نظر می‌رسد اخوانی‌ها در دوره سادات و با تجربیات تلخ دوره ناصری و تغییری که در پایگاه هواداران خود احساس می‌کردند، بیش از مالکیت عمومی به مالکیت فردی، بیش از وحدت عربی بر وحدت اسلامی، و بیش از تفرقه‌انگیزخواندن احزاب به نظام حزبی روی آوردند.

دوره همزیستی مسالمت آمیز میان اخوان و سادات که حتی می‌توانست به وحدت تاکتیکی بیانجامد، در 1978 پس از مخالفت اخوان با قرارداد صلح کمپ دیوید میان سادات و بگین و همچنین حمایت آنان از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 پایان یافت، گر چه این حمایت چندان به طول نیانجامید. یکی از دلایلش، این بود که ایران از حرکت اخوان‌المسلمین علیه حکومت حافظ اسد در سوریه حمایت نکرد. در نتیجه در طول جنگ تحمیلی نیز، ایران اگر چه از حمایت حافظ اسد برخوردار بود اما اخوان‌المسلمین از صدام حمایت کرد و تا زمان اعدام وی به این حمایت ادامه داد.

اخوان المسلمین با تغییر رویکرد سادات در مسائل مختلف به ویژه نزدیکی به اسرائیل، به حمله به مراکز فساد، راه‌اندازی تظاهرات خیابانی و افزایش یارگیری از دانشگاه‌ها پرداخت. سادات از ترس انقلاب در مصر، برخی از رهبران اخوان از جمله مرشد عام را دستگیر کرد و اتحادیه ملی دانسجویان را منحل ساخت. ضربه سادات پس از ترور وی، توسط مبارک تکمیل شد، زیرا خالد اسلامبولی عضو گروه تکفیر و الهجره از بخش‌های سازمان الجهاد بود که در دهه 1970 م، از اخوان منشعب شده بود.

پس از مدتی رهبران اخوان به تدریج از زندان مبارک آزاد شدند و در انتخابات پارلمانی 1984 و 1987 م، به ترتیب 7 و 36 کرسی را بدست آوردند. مشی معتدل رهبران مانع از اقدامات خرابکارانه و افراطی از جانب هواداران گردید و کسب کرسی‌های مجلس تا پایان حکومت مبارک تداوم یافت. در این دوره، اخوان المسلمین سعی کرد مانند یک حزب داخلی به فعالیت تربیتی و مشارکت سیاسی بپردازد و در تمامی عرصه های قانونی حضور یافته، تعالیم و تحلیل های خود را به گوش مردم رسانده و در توان خود بر سیر تحولات مصر اثرگذاری کند.

تا اینکه جنبش اعتراضی مصر به اوج خودش رسید و در فوریه 2011 م، حسنی مبارک بدون اعمال خشونت شدید، تنها پس از 18 روز از شروع اعتراضات مردمی، کناره‌گیری کرد. اخوان‌المسلمین با شورای ارشد نظامی که رهبری مصر را برعهده گرفت، به مذاکره پرداخت و بارها در برابر افراطی‌گری گروه‌های سلفی و جوانان انقلابی موضع‌گیری کرد که از آن جمله مخالفت با حمله به سفارت رژیم صهیونیستی بود. اخوان در 21 فوریه 2011 م، یعنی چند روز پس از برکناری مبارک، بار دیگر جمعیت خود را فراتر از احزاب سیاسی قرار داد و حزب آزادی و عدالت را به عنوان یکی از شاخه‌های خود تأسیس نمود.

حزب آزادی و عدالت، با شعار «نحمل الخیر لمصر»، تأکید دارد که برای اصلاح و پیشرفت، نه تنها باید بر رشد مادی و اقتصادی و قانونگذاری مناسب و مدیریت صحیح امور تأکید داشت بلکه علاوه بر آن باید آنچه حقیقت انسان‌های جامعه را از جنبه فکری و ایمانی و معنوی و اخلاقی و وجدانی تشکیل می‌دهد نیز مد نظر قرار گیرد. حزب معتقد است برنامه حکومتداری باید مبتنی بر تعالیم شریعت اسلام باشد، شریعتی که بر وحدت جوامع اسلامی،آزادی غیرمسلمانان در امور ویژه خود، ضرورت احترام به حقوق بشر و همچنین دموکراسی به عنوان روش مدیریت زندگی سیاسی تأکید دارد و معتقد است هر شهروندی، حق کاملی برای زندگی، سلامت، اشتغال، آموزش، مسکن و آزادی رأی و اعتقاد و پرستش دارد. رئیس این حزب، محمد مرسی بود که در نوشتار آینده از او و علل چگونگی طلوع و افول ستاره اقبالش خواهیم گفت.

جمع‌بندی

بدون شک حرکتی که جمعیت اخوان در جهان اسلام آغاز کرد و آن را در کشورهای مختلف توسعه داد، حرکتی بی‌نظیر بود که انضباط تشکیلاتی، پایبندی به رهبر واحد، استعداد تشکیل سازمان نظامی-امنیتی و حتی حکومت‌داری را داشته است. این حرکت، ندای بلند سیدجمال را برای بازگشت به اسلام و مبارزه با استعمار زنده کرد و در فضایی که همه درگیر ایدئولوژی‌های وارداتی بودند، «الاسلام هو الحل» را مطرح ساخت.

فضای به شدت فرهنگی- علمی مصر، مساعدترین شرایط برای ورود انگیزه‌های مذهبی در سیاست بود و این اتفاق توسط گروه اخوان رخ داد. پس از فعالیت‌های این گروه، این انقلاب اسلامی ایران بود که با انگیزه‌ها وسیاست‌های اسلامی بار دیگر ندای اسلام سیاسی و سیاست اسلامی را در منطقه طنین‌انداز کرد.

اخوان به دلیل فعالیت فرهنگی و اقتصادی گسترده در مصر و همچنین تأسیس شعبات متعدد در کشورهای اسلامی خود را به شکل یک سازمان مستحکم و ریشه‌دار در جامعه درآورده است که رشد آن تنها مدیون حمایت مردمی است و همین بود که انتخاب مرسی را «دموکرات‌ترین انتخابات در مصر» نامید. 

با این حال دو تغییر گرایش مهم در دهه 1930 و 1950 در اخوان رخ داد:

- گرایش اخوان به حرکت های نظامی برای مقابله با اسرائیل که منجر به آغاز فعالیت‌های نظامی و امنیتی اخوان به نام اسلام علیه دشمنان اخوان و اهداف آن گردید. این شاید اولین گروه نظامی با ایدئولوژی اسلامی در منطقه محسوب می شود که اعقاب آن به گروه‌های تکفیری کنونی از یک سو و سپاه پاسداران و حزب‌الله قهرمان از سوی دیگر می‌رسد.

- فعالیت‌های امنیتی اخوان در داخل مصر پس از قتل حسن البنا به دست عوامل ملک فاروق و پس از آن مقابله با سازمان افسران آزاد به رهبری جمال‌عبدالناصر، نوک پیکان حملات اخوان را از افکار ضداسلامی و رژیم‌هایی چون اسرائیل، به گروه‌های اسلامی با افکاری مخالف اخوان تغییر جهت داد. بهره‌گیری از افکار سیدقطب و سرکوب اخوان در سوریه، در این تغییر جهت نقش محوری داشت. در واقع اخوان مجبور شد به جای مبارزه با استعمار و صهیونیسم، با جریانات سیاسی مسلمان مبارزه کند تا جایی که به تکفیر افراد و گروه‌ها و بمب‌گذاری در مراکز فساد و و مانند آن پرداخت.

این دو تغییر رویکرد، اخوان را از گروهی فرهنگی-اقتصادی علیه استعمار، به گروهی نظامی-امنیتی علیه فرَق اسلامی و جریانات سیاسی تبدیل کرد. جدا از این دو تغییر رویکرد، اشتباهات تاکتیکی مختلف در برقراری ارتباط با سیاست‌مداران و گروه‌های سیاسی مانند ملک فاروق و سازمان افسران آزاد، سرنوشت اخوان را تغییر داد. اخوان هنوز هم تاوان تشکیل حکومت نظامی در مصر به نام جمهوری را می‌دهد که خود یاریگر آن بود. هنوز هم در برقراری ارتباط با کشورهای مختلف و هدف‌گذاری‌های داخلی و خارجی خود گاهی به جای اسرائیل و عربستان به ایران و سوریه حمله می‌کند، و در آخرین مورد، هنوز هم نمی‌توانست مرسی را در تشکیل ائتلاف با سایر گروه‌های سیاسی یاری کند.

در نوشتار بعد به تشریح وقایع دو سال اخیر در مصر می‌پردازیم و از آدرس‌هایی که در نوشتار نخست به دست خوانندگان محترم دادیم، برای گشودن بن‌بست‌های تحلیلی یاری می‌جوییم.

منابع و مآخذ:

· آقایی، بهمن، اخوان المسلمین، تهران، نشر رسام، 1365.

· ترحمی بهابادی، احمد، پایان نامه مبانی فکری و اندیشه سیاسی نهضت اخوان المسلمین (از انقلابی گری تا اعتدال)، دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام، 1386.

· حاج سیدجوادی، کمال، اخوان المسلمین مصر در امتحان تاریخ، تهران، نشر میثاق، 1358.

· قرضاوی، یوسف، اخوان المسلمین: هفتاد سال دعوت، تربیت و جهاد، ترجمه عبدالعزیز سلیمی، تهران، نشر احسان، 1381.

· www.egypty.com

· www.hurryh.com


مشاور وزیر خارجه:
داعش نهم ژوئن با لشکرکشی به شمال غرب عراق، بخش‌هایی از این مناطق را اشغال کرد و بی اطلاعی آمریکا از چنین حرکت گسترده نظامی با وجود برخورداری از پیشرفته ترین ماهواره‌های جاسوسی، ادعایی مضحک است.
سید محمدعلی حسینی مشاور وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران طی یادداشتی در روزنامه السفیر لبنان به تحلیل تحولات منطقه و اقدامات گروهک تروریستی داعش و واکنش های بین المللی نسبت به آن پرداخت.

به گزارش عصرایران متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:

سناریوی داعش، همچون کتابی است که آمریکا مایل است از آخر و بلکه فقط فصل آخر آن خوانده شود. داعش نسخه دوم طالبان است که بذر آن با طراحی آمریکا و بمنظور تأمین منافع راهبردی آن کشور و در راستای ترسیم خاورمیانه جدید کاشته شد تا در موسم درو، محصول آن برداشت و سپس شاخه‌های آن بریده شود.

بحران سوریه و تکرار سناریوی طالبان

طالبان از ابتدا برای رویارویی با شوروی سابق و بمنظور آزاد کردن انرژی جهان اسلام در مقابل کمونیسم ایجاد شد که علاوه بر ایفای نقش نظامی در صحنه افغانستان، در راستای پروژه اسلام هراسی و اسلام ستیزی به آن اجازه فعالیت، خشونت و افراط گری و حتی اجازه تولید و تجارت مواد مخدر داده شد؛ تا اینکه این پروژه با حادثه 11 سپتامبر به نقطه رهایی و انفجار رسید و با عنوان "جنگ علیه ترور" و ورود نظامی آمریکا به افغانستان و ماجراهای پس از آن، مورد بهره برداری قرار گرفت.

چرا ایران با ائتلاف آمریکایی ضد داعش همراهی نمی کند؟

تولد داعش نیز ابتدا در راستای تلاش برای سرنگونی نظام سوریه صورت گرفت و علاوه بر ایفای نقش نظامی در صحنه جنگ علیه بشار اسد، همان روش طالبان را در جهت ایجاد تنفر از اسلام در پیش گرفت؛ منابع مالی داعش نیز از طریق اجازه فروش نفت و دیگر منابع طبیعی تأمین شد و نقطه رهایی یا انفجار این پروژه، پیشروی گسترده در عراق و اعلام خلافت اسلامی توأم با رعب و وحشت شدید از جنایات این گروه بود و بهانه کافی را برای دخالت مجدد نظامی در منطقه ایجاد می‌کرد.

داعش یا دولت اسلامی عراق و شام در سال 2011 و تنها یک ماه پس از شروع جنگ داخلی در سوریه شکل گرفت و از همان ابتدا هیچ گونه جای تردیدی نسبت به ماهیت تروریستی این گروه تکفیری که در آن زمان هنوز وابسته به القاعده محسوب می‌شد و دوشادوش جبهه النصره علیه نظام سوریه می‌جنگید و در هدف قرار دادن مردم بی‌گناه در سوریه و لبنان و عراق و غیره هیچ تمایزی بین طوایف و مذاهب مختلف قائل نبود، وجود نداشت.

در جریان بحران سوریه علاوه بر پشتیبانی کامل سیاسی آمریکا و حمایت مستقیم نظامی، مالی و تدارکاتی برخی طرفهای هم پیمان آمریکا در منطقه از تروریست‌های تکفیری، رژیم صهیونیستی نیز بطور مستقیم اقدام به ارائه آموزش، مشاوره و خدمات درمانی گسترده به نیروهای تکفیری در مناطق جولان، قنیطره، عتیبه و دیگر مناطق در مرز سوریه و حتی در داخل فلسطین اشغالی می‌کرد.

به راستی چرا باوجود بیش از یکصد هزار کشته ناشی از منزجر کننده ترین جنایات علنی داعش و النصره در سوریه و سپس لبنان و عراق، طی سه سال گذشته نه تنها هیچ گونه تحرک بین‌المللی درجهت جلوگیری از ارسال پول و سلاح و نیرو از برخی کشورهای منطقه برای این گروه‌های مسلح تروریستی مشاهده نشد؛ بلکه تأمین مالی و تسلیحاتی به این مولود آزمایشگاهی به مدت سه سال در دستور کار عملی غرب قرار داشت؟

ائتلاف ادعایی علیه داعش

گروهک تروریستی داعش نهم ژوئن با لشکرکشی به شهرهای شمال غرب عراق، بخش‌هایی از این مناطق ازجمله شهر استراتژیک موصل را اشغال کرد و رسانه‌ها از وجود اسنادی مبنی بر اطلاع سفارت آمریکا در بغداد از برنامه داعش و حزب بعث برای این حمله خبر دادند؛ و اساسا بی اطلاعی از چنین حرکت گسترده نظامی با وجود برخورداری آمریکا از پیشرفته ترین ماهواره‌های جاسوسی، ادعایی مضحک بشمار می‌رود.

در حالی که بنا بر گزارش‌های سازمان ملل، در سال 2013 آمار 8000  کشته در اثر اقدامات تروریستی و خشونت در عراق، خونبارترین سال را پس از 2008 در این کشور رقم زد، آمار کشتار داعش در عراق تنها طی سه ماه، دستکم 5550 تن اعلام شده که 90 درصد قربانیان را افراد غیرنظامی تشکیل داده‌اند.

پس از حدود 3 ماه از پیشروی و کشتار داعش در عراق، به یکباره شاهد ورود آمریکا، انگلیس، فرانسه و ناتو به موضوع مقابله با آن بودیم؛ در حالی که هیچ صحبتی از منشأ تولد، عوامل رشد و حمایت‌های خارجی بعمل آمده از آن و دلیل چشم پوشی و بلکه حمایت سه ساله بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی نسبت به این حجم از فجایع بی سابقه انسانی علیه مردم بی گناه طوایف گوناگون عرب و کرد و ترکمان و شیعه و سنی و مسیحی و ایزدی نمی شود.

عناوین فریبنده‌ای که برای نشست‌هایی همچون اجلاس ولز و جده و پاریس برگزیده شده، حکایت از تشکیل ائتلاف بین‌المللی جهت مقابله با داعش داشت، و همزمان با سالگرد حادثه 11 سپتامبر، فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در افغانستان که در جنگ عراق نیر نقشی اساسی بر عهده داشته و به عبارتی جنگ ساختگی علیه ترور را برای آمریکا فرماندهی کرده است، به عنوان فرمانده و هماهنگ کننده ائتلاف بین‌المللی علیه داعش معرفی گردید.

واقعیت ادعای آمریکا و غرب درخصوص مبارزه با تروریسم این است که اینگونه تحرک‌های بین‌المللی هیچ نشانه‌ای از اراده و تصمیم جدی به قطع شاهرگ‌های اصلی کمک‌های نظامی و مالی داعش و دیگر گروه‌های تروریستی مشابه، اعمال تحریم و محدودیت برای نابودی یا ناکارآمدسازی آنها، اقدام قضائی علیه رهبران و عناصر اصلی و دیگر اعضاء این گروه‌ها و حداقل مهار رسانه‌های تندرو مشوق و حامی گروه‌های تروریستی به همراه نداشته است؛ امری که اگر از ابتدا موردتوجه و اهتمام قرار می‌گرفت، نیازی به هیچ گونه اقدام سخت افزارانه غیر قانونی نمی بود.

تأمین منابع مالی پروژه تروریسم

همانطور که نظام بانکی جهانی که تحت سیطره دلار آمریکا می‌باشد، امکان جابجایی پول‌های حاصل از تجارت مواد مخدر توسط طالبان در افغانستان را نادیده گرفته و ممکن می‌ساخت، در مورد داعش نیز همین اتفاق افتاد. منابع مالی داعش که ابتدا کاملاٌ وابسته به حمایت‌های خارجی و بعضا قاچاق غیرمنظم و یا باج‌گیری در قبال آزادی گروگان‌ها بود، با تسلط بر منابع نفتی الرقه در سوریه و سپس موصل در عراق و همچنین غارت 429 میلیون دلار از بانک مرکزی موصل، این گروه تکفیری را به ثروتمندترین سازمان تروریستی جهان تبدیل ساخت.

پس از آنکه داعش توانست بزرگ‌ترین میدان نفتی در موصل را تصرف کند، بر اساس گزارش‌ها، فروش نفت به یک کشور همسایه را با قیمت ارزان (از کمتر از ۲5 دلار تا 60 دلار در هر بشکه) آغاز کردند.

به گفته حسین علاوی مشاور ارشد وزارت نفت عراق و لؤی الخطیب از اعضای مؤسسه بروکینگز و مشاور پارلمان عراق در سیاست‌های انرژی، درآمد فروش نفت داعش روزانه حدود دو میلیون دلار است. هر روز دویست و ده دستگاه کامیون حامل نفت به خارج مرزهای عراق منتقل می‌شود که بیشتر آنها در مرز عراق و ترکیه تردد دارند. گزارش‌های غیر رسمی نیز حکایت از فروش روزانه حدود 125 هزار بشکه نفت در ممجموع عراق و سوریه توسط داعش دارد؛ که بر این اساس روزی 3 تا 5 میلیون دلار عاید این گروه تروریستی می‌کند.

نفتی که توسط تروریست‌ها از سوریه غارت می‌شود توسط کمپانی "اکسون موبیل" آمریکا در بازارهای جهانی به فروش می‌رسد و فروش نفت موصل نیز توسط شرکت ملی نفت یکی از کشورهای نفتی همسایه عراق و حمایت همه‌جانبه واشنگتن در بازارهای جهانی فروخته می‌شود.

اما نظام بانکی بین‌المللی که به عنوان مثال سختگیرانه‌ترین ترتیبات را برای جلوگیری از جابجایی دارایی‌های مالی کاملا مشروع متعلق به جمهوری اسلامی ایران اعمال می‌نماید، و در حالی که شورای امنیت ابزراهای گوناگونی برای جلوگیری از دارایی‌های تروریست‌ها دردست دارد، چگونه امکان جابجایی میلیون‌ها دلار ارز حاصل از فروش نفت توسط داعش در عراق و سوریه فراهم می‌گردد؟

اسلام ستیزی و منافع صهیونیستی

تروریسم تکفیری که از ابتدا مقاومت را به شکل عام مورد هدف قرار داده، برخلاف شعارهای مذهبی خود، هدفی جز خدمت به منافع راهبردی رژیم صهیونیستی و حامیان آن نداشته است. از مهمترین اهداف این سناریو، اولا برنامه‌ای است که برای سرنگونی و ضربه زدن به نظام بشار اسد در سوریه طراحی شده بود و ثانیا تکمیل پروژه اسلام هراسی، اسلام ستیزی و جایگزینی تلقی خطرناک بودن اسلام بجای صهیونیزم است.

علیرغم اجماع قاطبه علماء مسلمان بر اینکه اقدامات داعش هیچ گونه سنخیتی با تعالیم اسلامی نداشته و بلکه برعکس، صددرصد برخلاف احکام و اخلاق اسلامی است، و اساسا هرگونه انتساب این گروه خونخوار، بی‌دین و بی‌اخلاق به اسلام و مسلمانان، توهین و ظلم بزرگی در حق این دین مبین می‌باشد، بسیاری از منابع غربی اصرار دارند که عنوان خودخوانده "دولت اسلامی" در عمل برای این گروه به رسمیت شناخته شود.

با نگاهی عمیق تر می‌توان دریافت که نگرانی و وحشت حاصله از تصویر هولناک اقدامات غیر انسانی داعش در اذهان عمومی بویژه در غرب، جنایات صهیونیستها در غزه را تحت الشعاع قرارداده و برای شستشوی دستهای اسرائیلی آغشته به خون هزاران زن و کودک بی گناه فلسطینی مورد بهره برداری قرار گرفته است. حتی تخریب مساجد، کلیساها، زیارتگاه‌ها و مزار انبیاء توسط داعش نیز می‌تواند در جهت عادی سازی اذهان برای اجرای برنامه از پیش طراحی شده تخریب مسجدالاقصی و جایگزینی معبد سلیمان ارزیابی گردد.

رئیس جمهور آمریکا روز سوم سپتامبر با توصیف داعش به عنوان "غده سرطانی"، حکومت‌ها و مردم سراسر خاورمیانه را دعوت به تلاش مشترک برای جلوگیری از گسترش آن کرد. نیاز به یادآوری نیست که این عبارت خاص و مشهور، پیش از این تنها ازسوی امام خمینی در مورد اسرائیل بکار رفته و متداول بود.

همچنین نتنیاهو نخست وزیر رژیمی که بارزترین نمونه تروریسم دولتی می‌باشد، در آخرین اظهارات خود، با دعوت به جنگ جهانی علیه تروریسم، اظهار داشت: "وقت آن رسیده که کشورهای سنی منطقه بفهمند که اسرائیل دشمن نیست بلکه ما با هم (علیه تروریسم) مشغول مبارزه هستیم."!
لذا جریان فتنه تکفیری بالاتر از موضوع انحراف در اسلام؛ بلکه توطئه‌ای هدفمند ازسوی دشمنان اسلام است که با اهداف رژیم صهیونیستی تلاقی پیدا می‌کند؛ و به همین دلیل شاهد هستیم که جریان تکفیری هرگز اقدامی علیه رژیم اشغالگر قدس انجام نداده و تنها مسلمانان را مورد هدف قرار می‌دهد.

با اوصاف فوق الذکر و آشکار بودن عدم صداقت مدعیان این سناریوی ساختگی باصطلاح "مقابله با  تروریزم"، بدیهی است که جایی برای همراهی جمهوری اسلامی ایران با سناریویی که از ابتدا تا انتها برای تأمین غیر انسانی منافع نامشروع طراحان اصلی آن نوشته شده، وجود نخواهد داشت.
برخلاف حامیان دیروز داعش و مدعیان امروز مبارزه با آن، جمهوری اسلامی ایران در مسیر برخورد با کلیه گروه‌های مسلح تروریستی و تکفیری در سوریه و عراق پیشگام بوده و با جدیت و صادقانه عمل کرده است؛ و معتقد است هرگونه راه حلی در این راستا حتما باید ریشه ای، جامع، غیر گزینشی، با انگیزه محو کامل آنها و با احترام به حاکمیت عراق و سوریه باشد.
 
اخبار تأیید نشده‌ای درباره کشته شدن ایمن الظواهری رهبر القاعده در پاکستان منتشر شده است.
کد خبر: ۴۳۵۲۵۶
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۱ - 18 September 2014
اخبار تأیید نشده‌ای درباره کشته شدن ایمن الظواهری رهبر القاعده در پاکستان منتشر شده است.

به گزارش فارس، منابع رسانه‌ای و فعالان در شبکه‌های اجتماعی خبر داده‌اند که ایمن الظواهری نفر اول گروه القاعده در یک حمله هوایی در شمال وزیرستان کشته شده است.

این درحالی است که فعالان طرفداران گروه‌های تکفیری در شبکه‌های اجتماعی با رد این خبر مدعی شده‌اند که ظواهری در سلامت کامل به سر می‌برد.

همچنین برخی منابع با تأیید حمله به یکی از مخفی‌گاه‌های القاعده و کشته شدن تعدادی از رهبران ارشد این گروه تصریح دارند که ظواهری در میان کشته شدگان نیست.

این درحالی است که پیش از این نیز در سال‌های 2008 و 2012 نیز اخباری درباره کشته شدن ایمن الظواهری منتشر شده بود.

الظواهری که پزشکی مصری تبار است، پس از کشته شدن اسامه بن لادن در عملیات نیروهای آمریکایی جانشین وی شده و اکنون نفر اول در تشکلات القاعده است.

این خبر تاکنون توسط منابع رسانه‌ای بین المللی تائید نشده و خبرگزاری فارس نمی‌تواند صحت آنرا تائید کند.
 

جان کری: اگر آمریکا شکست خورد، نابودی داعش را به ایران بسپاریم سخنان جان کری ممکن است نگرانی دولت های عرب مبنی بر آنکه امریکا مخفیانه قصد اتحاد با ایران و سوریه را دارد را تشدید کند. دیلی تلگراف نوشت: جان کری امروز اشاره کرد که اگر تلاش های آمریکا شکست بخورد، وظیفه ی نابودی و شکست داعش می تواند به عهده ایران و دولت سوریه گذاشته شود. به گزارش انتخاب، این سناریوی جدید وزیر خارجه آمریکا می تواند تبدیل به معضل جدیدی برای کاخ سفید شود. کاخ سفید تمام روز گذشته را صرف تکذیب اخبار مربوط به اعزام نیروهای زمینی به عراق کرد. سخنان جان کری ممکن است نگرانی دولت های عرب مبنی بر آنکه امریکا مخفیانه قصد اتحاد با ایران و سوریه را دارد را تشدید کند. کری این سخنان را پس از آنکه با سئوالات تند و تیز جمهوریخواهان در جلسه استماع کمیته ورابط خارجی سنا مواجه شده بود، به زبان آورد. مارک روبیو از وزیر خارجه آمریکا پرسید، در صورتی که ژنرال ها تصمیم بگیرند نابودی داعش مستلزم نیروی زمینی است، آیا نیرویی اعزام می شود. کری در واکنش به این سخنان، اظهارات اوباما مبنی بر عدم اعزام سربازان را تکرار کرد، اما در ادامه دورنمای اتحاد با ایران و سوریه را مطرح کرد. پرس تی وی:پهپاد اسرائیل از نخجوان به سمت ایران پرواز کرده است با وجود ادعای مستمر مقامات آذری مبنی بر اینکه هرگز اجازه نخواهند داد از خاک کشورشان به عنوان بستری علیه ایران استفاده شود، دولت باکو در راستای منافع رژیم صهیونیستی اقدام کرده است. بر پایه گزارش‌های جدید، پهپاد جاسوسی رژیم اسرائیل که اخیرا در مسیر یکی از سایت‌های هسته‌ای ایران توسط جمهوری اسلامی سرنگون شد از پایگاه هوایی جمهوری خودمختار نخجوان در آذربایجان پرواز کرده بود. به گزارش عصر ایران به نقل از پرس تی وی منابعی که نامشان فاش نشد پهپاد «هرمس» که در تاریخ یک شهریور (۲۳ اوت) پس از طی ۳۰۰ کیلومتر مسافت هوایی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرنگون شد به سوی تاسیسات غنی‌سازی نطنز در مرکز ایران در حرکت بود. این منابع افزودند افشای محل پرواز این پهپاد اسرائیلی حاکی از نقش باکو در ماموریت جاسوسی رژیم اسرائیل است. این پهپاد جاسوسی رادارگریز پیش از رسیدن به مقصد خود توسط یک موشک زمین به هوا هدف گرفته شد. تاسیسات هسته‌ای ایران همواره هدف فعالیت‌های جاسوسی سرویس‌های مخفی امریکا و اسرائیل بوده‌اند که بارها برای انجام اهداف خود از هواپیماهای بدون سرنشین استفاده کرده‌اند؛ با وجود این، نیروهای نظامی ایران تمامی تلاش‌ها برای جاسوسی از این مکان‌ها را ناکام گذاشته‌اند. با وجود ادعای مستمر مقامات آذری مبنی بر اینکه هرگز اجازه نخواهند داد از خاک کشورشان به عنوان بستری علیه ایران استفاده شود، دولت باکو در راستای منافع رژیم صهیونیستی اقدام کرده است. بیش از ۸۰ درصد از نفت مورد نیاز بندر راهبردی حیفا و در مجموع نزدیک به ۴۰ درصد از انرژی مورد نیاز رژیم اسرائیل از طریق آذربایجان و خط لوله باکو- جیهان تامین می‌شود. در تحولی دیگر گروه موسوم به «کنگره آذربایجانی‌های جهان» در اقدامی که نشانه‌ای دیگر از خصومت آذربایجان با جمهوری اسلامی بود یک نشست ضد ایرانی در باکو برگزار کرده است. «کنگره آذربایجانی‌های جهان» که سال ۱۹۹۷ در امریکا تاسیس شد در صدد جدایی استان‌های آذربایجان شرقی و غربی از ایران و اتحاد آنها با جمهوری آذربایجان است.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد