سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

تحلیل های سیاسی روز

 

 

 

 

 

 

 

طرف «واقعی» ایران در مذاکره با 1+5 کیست؟/  
تناسب میان دستورات «موسسه جاسوسی امنیت بین‌الملل» و آنچه در «توافق ژنو مرقوم شده»  
 

گروه سیاسی - رجانیوز: گزارشی که به تازگی توسط وب سایت موسسه علوم و امنیت بین الملل (ISIS Institute for Science and International Security) منتشر شده، جزئیات دقیق و کم سابقه ای از نقاط اختلاف فنی و راهبردی ایران و 1+5 در مذاکرات وین 6 را بیان کرده اند. این مرکز مرتبط با مراجع تصمیم گیر آمریکایی از جمله بیان کرده است که یک توافق جامع بلند مدت با ایران می بایست شامل موارد زیر باشد:

1. محدود سازی تعداد سانتریفیوژها 2. رآکتور آب سنگین اراک 3. کاهش تعدا سانتریفیوژهای نصب شده و در حال چرخش 4. پیگیری جوانب احتمالی برنامه نظامی 5. محدود سازی تامین مواد و تجهیزات صنعت هسته ای از خارج کشور.

به گزارش رجانیوز به نقل از 9 دی، با توجه به تمدید زمان مذاکرات هسته ای جهت دستیابی به توافق جامع تا آذر سال جاری و اطلاعات واصله از مراجع مرتبط با مذاکرات، جهت حفظ و صیانت از حقوق و صنعت هسته ای مطابق با خطوط قرمز ترسیمی توسط مقام معظم رهبری نکات قابل توجهی در مذاکرات بنظر می رسد.

خطوط قرمز ترسیمی مقام معظم رهبری در مذاکرات هسته ای

 حرکت علمی، هسته‌ای به هیچ وجه نباید متوقف یا کند شود، مذاکره کنندگان ایرانی باید بر ادامه تحقیق و توسعه و پیشرفت هسته‌ای پافشاری کنند.

 کسی حق مداخله بر روی دستاوردهای هسته ای را ندارد و کسی هم این کار را انجام نمی‌دهد.

 مسئولان باید در مورد دستاوردهای هسته‌ای تعصب داشته باشند.

 مذاکره کنندگان کشورمان نباید هیچ حرف زوری را از طرف مقابل قبول کنند.

 روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران باید بصورت متعارف و غیر فوق العاده باشد.

باید در نظر داشت هدف آمریکا به عنوان طرف اصلی مذاکره تنبیه، مهار کردن و دشمنی با ایران است و اصولا بازی برد برد در این مذاکرات بی معنی است. لذا دولت آمریکا و تیم مذاکره کننده آنها بر مبنای تفسیر خود از پیمان منع اشاعه تسلیحات هسته ای بدنبال اعطای حق غنی سازی به ایران نیست و همچنین به هیچ عنوان حاضر نخواهد بود این حق را برای ایران به رسمیت بشناسد، چون به رسمیت شناختن این حق به معنی غیر قانونی بودن تمامی قطعنامه های قبلی شورای امنیت بر ضد فعالیت های هسته ای ایران می باشد. پذیرش هر تعهدی فراتر از تعهدات مندرج در پیمان عدم اشاعه به صورت نامحدود خیانت به کشور است.

 موسسه علوم و امنیت بین الملل

موسسه علوم و امنیت بین الملل یک اتاق فکر به ریاست دیوید آلبرایت بازرس سابق تسلیحات هسته ای در عراق می باشد. این موسسه با توجه به دسترسی به منابع فنی گسترده درباره برنامه هسته ای ایران و ارتباطات احتمالی با دستگاه های اطلاعاتی، بررسی و مدل سازی جامعی از برنامه هسته ایران به عمل آورده است و بررسی های خود را در قالب گزارشهایی از سال 2002 تا کنون ارائه نموده است. این موسسه توسط سازمان بین المللی انرژی اتمی، بنیاد راکیفلر و ... حمایت می شود.

با توجه به اشراف این مرکز به برنامه هسته ای ایران، این موسسه نظرات خود را به مراکز تصمیم گیری در آمریکا منتقل می کند.

این موسسه طی دور جدید مذاکرات، قبل و بعد از مذاکره و حتی هم زمان با آن، با انتشار گزارشهای دوره ای آژانس در مورد برنامه هسته ای، اقدام به ارائه تحلیل، گزارش و پیشنهادات در مورد نحوه برخورد با برنامه هسته ای نموده است.

این موسسه قبل از امضا توافق ژنو در تاریخ 5 نوامبر 2013 اقدام به انتشار متنی نموده و اهداف مذاکره برای دستیابی به یک توافق اولیه را ترسیم نموده است. نکته تعجب آور آنکه بسیاری از آن مباحث در مذاکرات از سوی طرفهای مقابل در مذاکرات مطرح شده و در نهایت در توافق ژنو تائید و منعکس شد. از تاریخ فوق تاکنون این موسسه و ریاست آن با ارائه تحلیل، شرکت در جلسه استماع سنا و انتشار گزارش رئوس مذاکرات و توافق بلند مدت با ایران را طراحی و پیشنهاد داده است.

اما نظرات این اتاق فکر با توجه به قرابت با مراکز تصمیم گیر در مورد برنامه هسته ای ایران در آمریکا حائز اهمیت می باشد.

دیوید آلبرایت، ‌اولی هاینونن، و آندری استریکر در گزارشی که به تازگی توسط وب سایت موسسه علوم و امنیت بین الملل (ISIS Institute for Science and International Security) منتشر شده، جزئیات دقیق و کم سابقه ای از نقاط اختلاف فنی و راهبردی ایران و 1+5 در مذاکرات وین 6 را بیان کرده اند . این مرکز مرتبط با مراجع تصمیم گیر آمریکایی از جمله بیان کرده است که یک توافق جامع بلند مدت با ایران می بایست شامل موارد زیر باشد:

 محدود سازی تعداد سانتریفیوژها

این اصل که "توافق نمی بایست به صورتی باشد که تعداد سانتریفیوژهای مجاز به حدی باشد که امکان دستیابی به زمان گریز (Breakout Time) کمتراز 6 الی 12 ماه را با ذخیره اورانیوم کم غنی شده حدود یک تن، فراهم کند" یک اصل جعلی است. جعل واژه زمان گریز هسته ای، که تا کنون در حقوق هسته ای مطرح نبوده به معنی زمان کافی جهت دستیابی به حداقل میزان اورانیوم غنی شده به منظور استفاده در سلاح هسته ای می باشد. جاعلین این واژه اعتقاد دارند که این زمان می بایست به حدی باشد که زمان کافی جهت عکس العمل را برای آمریکا فراهم آورد. اما به نظر می رسد هدف از جعل این واژه تنها محدود سازی صنعت هسته ای ایران و محدود کردن آن در زیر مقیاس صنعتی است. بنا بر محاسبات این افراد و با فرضیات فوق ایران می بایست تنها بین 2000 الی 4000 سانتریفیوژ فعال در اختیار داشته باشد و می بایست سایر سانتریفیوژهای نصب شده را برچیند ، از بین ببرد و یا بعنوان قطعات یدکی سانتریفیوژهای فعال استفاده کند.

چنین توافقی در زمینه غنی سازی، پذیرش رفتار متفاوت و فراقانونی NPT با برنامه هسته ای ایران است و علاوه بر تغییر صنعت هسته ای به یک مجموعه آزمایشگاهی، جوابگوی هیچ یک از نیازهای این صنعت نه در تولید برق هسته ای و نه در سایر زمینه ها نخواهد بود. براساس اعلام رسمی مسئولان کشور نیاز غنی سازی فعلی کشور 190.000 سو (SWU) می باشد که در صورت توافق بر روی عدد 4000 این میزان تنها 3600 سو خواهد بود. با توجه به اینکه طرف های مذاکره تاکید بر تعلیق تحریمها و نه لغو آنها دارند و بازگشت پذیری هر توافقی در زمینه تحریمها را یکی از شرایط توافق جامع بیان می کنند، لذا توافق جامع می بایست حداقل علاوه بر حفظ شرایط فعلی در تعداد سانتریفیوژهای راه اندازی شده برای یک بازه بسیار کوتاه، برای صنعت غنی سازی یک ظرفیت نصب شده آماده راه اندازی معادل 190.000 سو را در انتهای توافق جامع متصور سازد که در پایان دوره توافق جامع، قابل بهره برداری بوده و دستیابی به اهداف چشم انداز کشور در افق 1404 شمسی، در زمینه تولید 20.000 مگاوات برق هسته ای را ممکن سازد. این ظرفیت غنی سازی و تعداد سانتریفیوژ آماده راه اندازی، این اطمینان را ایجاد می کند که در صورت عدم پایبندی طرف مذاکره به موارد مورد توافق، هیچگونه توقف و عقب گردی به کشور و صنعت هسته ای تحمیل نشود. از سوی دیگر طرف مذاکره تاکید بر برچیده شده سانتریفیوژهای نصب شده در فردو دارد. هرگونه تغییر کاربری از جمله تبدیل به یک مرکز به اصطلاح تحقیقاتی و یا مرکز تولید رادیو ایزوتوپ و یا مرکز تحقیقات اشعه های کیهانی صرفا معادل از بین بردن کاربری اصلی فردو به عنوان پدافند غیر عامل نظنز است. به عبارت دیگر توقف روند غنی سازی در فردو و یا هرگونه تغییر کاربری احتمالی در آن موجب این خواهد شد که تاسیسات غنی سازی زیر زمینی فردو که معایب پدافند غیر عامل نظنز را دارا نمی باشد، کاربری خود را از دست بدهد و احتمال هرگونه حمله نظامی به نظنز را در حین توافق جامع و یا بعد از آن به شدت بالا ببرد. این در حالیست که همگان بر معایب پدافند غیر عامل نظنز، یعنی آسیب پذیری این مرکز در برابر حمله نظامی اذعان دارند. نکته ای که این مرکز را از خطر حمله نظامی حفظ می کند، وجود یک مرکز محفوظ در زیر زمین است که قابلیت ها و توانمندیهای بالفعل غنی سازی صنعت هسته ای را حفظ می کند. در این زمینه با توجه به در خطر بودن مراکز و کارگاه های تولید، مونتاژ و تحقیق و توسعه با توجه به بازرسی های گسترده صورت گرفته و درز گسترده اطلاعات مراکز مذکور در طی توافق اقدام مشترک، لازم است که این فعالیت ها هم جهت حفاظت به محلی مشابه تاسیسات زیر زمینی فردو منتقل شده تا از هرگونه گزندی محفوظ بمانند.

 رآکتور آب سنگین اراک

مورد بعدی مورد توجه در مذاکرات، براساس آنچه موسسه علوم و امنیت بین الملل به آن پرداخته است،  رآکتور آب سنگین اراک است که ظاهرا مذاکره کنندگان ایرانی تغییرات در این رآکتور را پذیرفته و تنها مذاکرات، در نوع و نحوه اعمال تغییرات است. بر این اساس دوگزینه در زمینه تغییرات در رآکتور اراک مطرح شده است: یکی استفاده از آب نیمه سنگین یا آب سبک است که با توجه به خط قرمز «حفظ رآکتور اراک بصورت آب سنگین» ظاهرا حرکت به سمت آن با احتمال کمتری مواجه است و گزینه دوم استفاده از بازتابنده (Reflector)  در چیدمان میله های سوخت قلب رآکتور اراک و کاهش ظرفیت رآکتور به نصف و یا یک چهارم جهت تولید کمتر پلوتونیوم رده سلاح در این رآکتور می باشد.

در مورد راه حل اول، طرف های مذاکره کننده با ایران، بر تبدیل آن به یک رآکتور آب سبک پیشرفته تاکید داشته که با توجه به سابقه طرف های مذاکره کننده در عدم عمل به تعهدات در موارد مشابه بعید است توافقی در این زمینه صورت بگیرد. در مورد استفاده از آب نیمه سنگین در رآکتور نیز با توجه به سرمایه گذاری های سنگین صورت گرفته چه در زمینه تولید آب سنگین و چه در مورد ساخت رآکتور، هرگونه اعمال تغییرات، نیازمند تغییرات اساسی در طراحی و ساخت مجدد تجهیزات خواهد بود که موجب هدر رفت سرمایه عظیم ملی مصرف شده تا کنون می گردد . لذا، تمامی این پیشنهاد ها بهره برداری از این سرمایه گذاری صورت گرفته را سالیان سال به تاخیر خواهد انداخت. شایان ذکر است که براساس اظهارات منابع غربی، در مذاکرات، مطرح شده است که ایران باید موظف شود تا آب سنگین تولید شده داخلی را- بدون استفاده از آن در داخل- در بازار بین المللی به فروش رسانده و حتی تولید غلاف های زیرکونیومی مربوط به رآکتور را متوقف نماید.

اما در مورد راه حل دوم که در قالب  باز طراحی مطرح می شود می بایست توجه داشت، از آنجایی که مکررا تکرار می شود که قرار نیست تحریمی لغو شود و دولت ایران تاکید بر شفاف سازی و اعتماد سازی دارد، بر آن اساس ، ایران می بایست مواردی را تعهد کند که علاوه بر اینکه هزینه مضاعفی بر کشور تحمیل نکند، فرایند آن برگشت پذیر هم باشد. این در حالیست که استفاده از سوخت غنی شده

و رفلکتور، باعث تغییرات عمیق و اساسی در قلب راکتور، سیستم کنترلی راکتور، سیستم گردش آب و تجهیزات آنها خواهد شد و این یعنی طراحی جدید راکتور و کنار گذاشتن طرح فعلی که تا کنون انرژی و وقت زیادی از کشور صرف آن شده است. این در حالی است که تاکید رهبر فرزانه انقلاب بر حفظ ماهیت آب سنگین راکتور اراک در حقیقت تاکید بر «مقاومت در برابر زیاده خواهیهای غرب» است. به عبارت بهتر، «حفظ آب سنگین اراک» یعنی «حفظ طرح موجود ولاغیر».

چنین بر می آید که چیدمان احتمالی پیشنهاد شده به کشورمان به قرار زیر باشد:

در این چیدمان بجای استفاده از 175 میله سوخت جهت دستیابی به ظرفیت 40 مگاواتی تعداد کمتری میله سوخت استفاده خواهد شد و ظرفیت رآکتور 10 مگاوات خواهد بود. این در حالی است که هرگونه بازطراحی در ساختمان قلب رآکتور و یا مبدل های حرارتی و یا سپردن تعهد جهت اعمال چنین تغییراتی منجر به یک اقدام غیر قابل بازگشت خواهد شد که هم موجب از بین رفتن سرمایه های ملی و هم طولانی شدن زمان بهره برداری خواهد بود.

 کاهش تعداد سانتریفیوژهای نصب شده و در حال چرخش

بنا بر اخبار واصله از مذاکره کنندگان، طرف های مذاکره ایرانی اصل محدود ماندن تعداد سانتریفیوژهای در حال چرخش ایران به میزان فعلی (حدود 8000 ماشین نسل اول) و اعمال محدودیت بر تعداد سانتریفیوژها وغنی سازی را در توافق جامع پذیرفته اند و تنها در حال مذاکره بر نحوه و میزان آن هستند. در حال حاضر 18.000 سانتریفیوژ نسل اول (IR-1) و حدود 1000 سانتریفیوژ نسل دوم  (IR-2m) در دو سایت فردو و نظنز نصب شده و یا در حال کار می باشد. براساس خطوط قرمز ترسیمی برای مذاکره کنندگان ایرانی، هرگونه توافقی که منجر به عدم راه اندازی ظرفیت نصب شده فعلی، عدم نصب ظرفیت های جدید و یا برچیده شدن سانتریفیوژهای نصب شده فعلی باشد متناقض با نیاز 190.000 سو ظرفیت غنی سازی در کشور می باشد. در حالیکه در طول برنامه اقدام مشترک و قبل از آن تولید، نصب و راه اندازی سانتریفیوژ بسیار محدود و عملا متوقف شده بود، تداوم این روند به هیچ عنوان حتی پاسخگوی تولید سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر نخواهد بود.

طرف های مذاکره ایران در نظر دارند با کنترل کارگاه های تولید و مونتاژ سانتریفیوژ تنها تولید ماشین ها را منحصر به جایگزینی ماشین های معیوب و از کار افتاده کنند. بدیهی است که با توجه به ظرفیت تولید و مونتاژ فعلی و آمادگیهای موجود در صنعت، پذیرش هرگونه محدودیتی در این زمینه باعث عقب ماندگی کشور در این صنعت و حتی موجب ازبین رفتن ظرفیت های فنی و انسانی شکل گرفته فعلی خواهد شد. در صورت اصرار طرف های مذاکره ایران بر اعطای امتیاز به طرف های مقابل، می توان تنها تزریق گاز به زنجیره ها را آن هم در بازه زمان کوتاه و مشخص متوقف نمود. علاوه بر آن نباید تولید سانتریفیوژ متوقف شده و بر این مبنا، باید راه اندازی در سایت های غنی سازی بدون تزریق گاز (راه اندازی خشک) ادامه پیدا کند که علاوه بر حصول به بازگشت پذیری در زمینه هرگونه توافق، پیشرفت صنعت متوقف نشود. همچنین می بایست از هرگونه توافقی که ایران را ملزم به خروج مواد و تجهیزات مرتبط با صنعت هسته از کشور میکند، اجتناب نمود.

 پیگیری جوانب احتمالی برنامه نظامی

جنبه دیگر طرف های مذاکره و بخصوص آمریکا جوانب احتمالی برنامه نظامی (PMD) می باشد. PMD  یک واژه جعلی دیگر جهت اعمال فشار بر فعالیت های هسته ای ما می باشد. اما طرح این موضوع طی یک فصل مودالیته طولانی مدت تعریف شده در دوران مدیریت علی لاریجانی بر مذاکرات و اتمام آن در زمان مدیریت آقای جلیلی، هدفی جز اعمال فشار جهت امتیازگیری نیست. این موارد در ابتدای دوران آمانو و بر پایه اطلاعات ارائه شده از طرف سرویسهای جاسوسی غربی و اسرائیل بصورت جدید اعلام شد. اخیرا و در طی روند فوق العاده همکاری سازمان انرژی اتمی  با آژانس بین المللی انرژی اتمی  و در طی توافقنامه ای، ایران علاوه بر پذیرش بخشی از اقدامات مندرج در پروتکل الحاقی قبول کرد که توضیحاتی در مورد برخی موارد ادعایی فعالیت های نظامی ارائه دهد.

جالب آنجاست که موسسه علوم و امنیت بین الملل مطرح می کند که: "جدی ترین کمبودهای ایران در زمینه راستی آزمایی همچنان بی میلی این کشور برای رفع نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ابعاد نظامی گذشته و احتمالا کنونی برنامه های هسته ای خود است. تا زمانی که ایران رضایت آژانس را در این حوزه کلیدی به دست نیاورد لغو قابل توجه تحریم ها امکان پذیر نخواهد بود.

آژانس بین المللی انرژی اتمی و گروه شش بدون رفع این نگرانی ها نمی توانند یک رژیم راستی آزمایی مناسب به وجود بیاورند که بتواند هرگونه تاسیسات یا فعالیت های هسته ای مخفی را شناسایی کند. آژانس نمی داند که ایران درباره تولید سلاح های هسته ای چقدر اطلاعات دارد. ایران چه زمانی دنبال تولید سلاح هسته ای بود، چقدر به آن نزدیک شد، دنبال چه نوع سلاحی بود، و این کار را چگونه و کجا انجام داد؟ چقدر طول خواهد کشید تا ایران ماده شکافت پذیر خود را به بمب تبدیل کند؟ آیا این توانایی صرفا کنار گذاشته شد و ایران در انتظار است تا روزی آن را به سرعت از سر بگیرد؟ چه کسی روی این پروژه ها کار می کرد؟ آژانس بین المللی انرژی اتمی به اطلاعات پایه خوب درباره فعالیت های هسته ای نظامی ایران نیاز دارد تا بتواند یک رژیم راستی آزمایی بر اساس آنها آماده کند. افزون بر آن، برای حصول اطمینان درباره نبود فعالیت های تسلیحاتی، آژانس بین المللی انرژی اتمی نیاز خواهد داشت که تا چندین سال به صورت دوره ای از سایت های تسلیحاتی گذشته بازرسی و با افراد کلیدی مصاحبه کند. بدون اطلاعات بیشتر، آژانس نمی داند به کجا برود و با چه کسی مصاحبه کند، چه رسد به اینکه مشخص کند آیا چنین فعالیتی همچنان به شکل مخفی ادامه دارد یا خیر. پرسش های اساسی در این مناقشه ده ساله بی پاسخ خواهد ماند.

افزون بر آن، اگر ایران بتواند مانع از بازرسی های آژانس از سایت های نظامی بشود که ادعا می شود در آنها کارهایی برای تولید سلاح های هسته ای انجام گرفته است، همچنین می تواند از این سابقه استفاده کند و باز هم به آژانس اجازه ندهد که به سایت های نظامی دیگری هم دسترسی داشته باشد که ایران با استفاده از برخی از آنها می تواند تاسیسات سانتریفیوژی مخفی یا تاسیسات هسته ای نظامی خود را مخفی کند. اگر توافق هسته ای جامع کار را برای ایران به منظور تولید اورانیوم درجه تسلیحاتی در سایت های محرمانه آسان کند، محدود کردن ظرفیت های هسته ای در سایت های اعلام شده نیز بی فایده خواهد بود. توافق جامع باید روی هر دو مسیر بالقوه متمرکز شود. در نتیجه،‌ درخواست های ایران برای نادیده گرفتن تلاش های مرتبط با برنامه هسته ای نظامی گذشته در بهترین حالت درخواستی ساده لوحانه و نشان دهنده درک ضعیف از سیاست راستی آزمایی و کنترل تسلیحاتی مناسب، و در بدترین حالت ، بسیار بی ثبات کننده خواهد بود.

برای اینکه توافق حاصل شود، ایران باید به صورت ملموس نشان دهد که برنامه هسته ای تسلیحاتی خود را کنار گذاشته است و مثلا اذعان کند که یک برنامه هسته ای تسلیحاتی داشته است یا اینکه همه ابهامات را رفع کند و قول بدهد که در تحقیقات جاری آژانس بین المللی انرژی اتمی با آن به صورت کامل همکاری خواهد کرد. ایران بدون پرداختن به نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی نباید به شکل چشمگیری از تحریم ها رهایی یابد."

واضح است که این افراد تاکید دارند تا قبل از حصول توافق جامع، موارد به نتیجه ای مشخص در طی مذاکرات با آژانس برسد. دامن زدن به این موارد صرفا جهت اعمال فشار بر ایران جهت عقب نشینی و امتیاز دهی در مذاکرات هسته ای است.  لازم به ذکر است پس از شناسایی و انهدام سخت افزار برنامه نظامی هسته ای عراق، طی سالهای پس از جنگ دوم عراق، تمامی دانشمندان هسته ای که مورد مصاحبه و شناسایی قرار گرفته بودند ترور شدند.

 محدود سازی تامین مواد و تجهیزات صنعت هسته ای از خارج کشور

موسسه مذکور می افزاید: با توجه به اینکه بومی سازی در صنعت هسته ای نوپاست لذا برای تامین مواد و تجهیزات وابسته به خارج از کشور می باشد. شنیده ها حاکی از پیشنهاد طرفهای مذاکره ایران برای تامین تجهیزات مورد نیاز هسته ای و حتی دوگانه از یک کانال مشخص و تحت نظارت کامل آنها می باشد.

اما آمریکایی های بیان می کنند:راستی آزمایی کافی و مناسب همچنین مستلزم این است که ایران به صورت قابل تایید، تلاش های خود را برای خرید غیرقانونی کالاهای کلیدی و حساس در تکثیر هسته ای برای برنامه هسته ای خود متوقف کند. اگر جلو این کار گرفته نشود ایران ممکن است محرمانه کالاها و تجهیزات لازم را برای سایت ها یا فعالیت های هسته ای مخفی خود خریداری کند. این مستلزم استمرار تحریم های شورای امنیت سازمان ملل و تحریم کشورها علیه کالاهای حساس در تکثیر هسته ای برای مدتی طولانی است. با این حال، هر گونه توافقی در نهایت لازم خواهد بود که امکان خرید قانونی و تحت نظارت کالا را برای برنامه های هسته ای قانونی ایران و صنایع غیرنظامی آن فراهم سازد و در عین حال تضمین کند که ایران برای فعالیت های ممنوع به خرید غیرقانونی کالا مبادرت نمی کند.

این نظارت ها و محدودیت ها دسترسی سایر صنایع نظامی و غیر نظامی را به مواد و تجهیزاتی که بنا به زعم طرفهای مذاکره کاربردهای چندگانه داشته باشند محدود و یا غیر ممکن خواهد کرد.

حال باید دید که در صورت حصول توافق جامع، تا چه حد از پیشنهادات، و یا به عبارت بهتر، دستورات سازمان امنیتی مذکور در این توافق گنجانیده می شود.

 

منابع:

http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=26124

www.irannuc.ir

www.isis-online.org

(1)  : مرجع:

Source of figure: Ali Ahmad, Frank von Hippel, Alexander Glaser, and Zia Mian, “A Win-Win Solution for Iran’s Arak Reactor,” Arms Control Today, April 2014.  

 

 

 

 

 

تحلیل دکتر جمشیدی از نسبت ایران و امریکا در موضوعات غیر هسته ای/
ایران قرار نیست وارد هیچ برنامه‌ای تحت رهبری آمریکا شود/ آمریکا امنیتش را با تشدید جنگ در مناطق دور مانند یمن و سومالی تامین می‌کند 

گروه سیاسی - رجانیوز: یک استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ایران نباید به ائتلاف علیه داعش به رهبری آمریکا بپیوندد گفت : در سطح راهبردی نظام جمهوری اسلامی هیچ وقت تحت رهبری آمریکا وارد برنامه ای نمی شود و دشمن اصلی خود را آمریکا می داند.

به گزارش رجانیوز به نقل از ایرنا، محمد جمشیدی در نشست تخصصی که با عنوان سیاست خاورمیانه ای آمریکا از سپتامبر 2001 تا سپتامبر 2014 در پژوهشکده مطالعات روابط بین الملل و پژوهشکده مطالعات آمریکا برگزار شد گفت: همانطور که رهبر انقلاب پیش از این دستور کار مهم را تفکیک بین دشمن اصلی و فرعی قرار داده اند باید گفت دشمن اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی و دشمن فرعی گروههای تکفیری و سلفی ها هستند. 

وی مشکلات اصلی منطقه را ناشی از آمریکا و رژیم صهیونیستی دانست و افزود: آمریکا می خواهد قدرت منطقه ای ایران در انزوا قرار گیرد.
 
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه ایران نباید هرگز به ائتلاف علیه داعش به رهبری آمریکا بپیوندد ادامه داد: حتی اگر آمریکا از ایران چنین درخواستی داشته باشد جمهوری اسلامی نباید چنین کاری کند.
 
جمشیدی افزود: به فرموده رهبر انقلاب مذاکره با آمریکا نفوذ ایران را میان توده های ملت ها تضعیف می کند. 
 
به گفته این استاد دانشگاه ، ایران بر این باور است که منبع مشکلات منطقه آمریکاست و راه حل آن، خروج این کشور از منطقه است.
 
جمشیدی گفت: تلاش آمریکا این است که با فضا سازی ها و به صورت هدایت شده اینگونه وانمود کند که ایران تصمیم به همکاری با آمریکا در مورد عراق دارد؛ این در حالی است که تجربه قبلی همکاری ایران در افغانستان نشان داده که این همکاری ها، پیامدش جز بدتر شدن شرایط نبوده است.
 
به گفته وی طبق مواضع مقامات ایران، چنین گزینه ای روی میز ایران نیست اما آمریکا تلاش می کند در این زمینه فضاسازی کند که چنین اتفاقی افتاده است تا نشان دهد قدرت ایران در خدمت سیاست آمریکا قرار گرفته است. 
 
این استاد دانشگاه گفت: شاید یکی از مهمترین مولفه ها در درک سیاست آمریکا نسبت به خاورمیانه و جهان، تصور آنها از تهدیدهاست. آمریکایی ها در طول 14 سال گذشته یعنی پس از سپتامبر 2001 نشان دادند درک درستی از ریشه تهدیدها و سطح تهدیدها علیه خود ندارند؛ برای همین، مرتب در حال تغییر سیاست خود هستند. 
 
وی ادامه داد: با توجه به حرکت تهاجمی آمریکا در عراق و افغانستان و عدم پیدا شدن شواهد برای تهدید آنها در این کشورها، به این نتیجه رسیدند که دکترین بوش ، جنگ پیشگیرانه بود که به همین منظور شروع به تغییر رژیم در منطقه با ابزار نظامی می کردند .
 
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد : این در حالی است که وقتی آمریکایی ها می خواستند ازعراق خارج شوند نه تنها به اهدافشان دست نیافتند بلکه برای امنیت عراق مجبور به مذاکره با ایران شدند.
 
جمشیدی افزود: آمریکا نتوانست از ابزار نظامی علیه ایران استفاده کند و مجبور به ورود به مذاکره مستقیم با ایران در قالب 1+5 شد که نشان دهنده عقب گرد آمریکا بود .
 
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آن چیزی که از رویکرد آمریکا مشاهده می شود این است که آنها جنگ را به ضرر خود می دانند و جنگ اولویت آمریکایی ها نیست بنابراین گزینه نظامی علیه ایران چیزی جز لفاظی نیست بنابراین باید در سیاستگذاری هایمان به این مسئله توجه کنیم. 
 
وی با اشاره به اینکه آمریکا در تلاش است از طریق تحولات منطقه حضور جدیدی را برای خود در منطقه تعریف کند گفت: مسئله اصلی این است که آمریکا درک درستی از ماهیت تحولات خاورمیانه ندارد زیرا مردم، بازیگران اصلی تحولات منطقه شده اند.
 
جمشیدی افزود: آمریکایی ها نه تنها نتوانستند بیداری اسلامی را پیش بینی کنند بلکه در پیش بینی سرعت تحولات نیز عاجز بودند. توانمندی های نظامی آنها لزوما متناسب برای مدیریت تحولات خاورمیانه نیست؛ برای همین طی 3 سال با بیداری اسلامی کاملا منفعل بودند. 
 
این استاد دانشگاه گفت: آمریکایی ها همچنان بر این باور هستند که گروههای تروریستی نماینده جوامع خودشان هستند.
 
به گفته وی آمریکا به دنبال از بین بردن داعش نیست و هیچ عملیاتی در داخل سرزمین تحت تصرف داعش انجام نشده است.
 
جمشیدی گفت: آمریکا تلاش می کند امنیت کشورش را از طریق تشدید جنگ در مناطق دور از آمریکا مانند یمن و سومالی به دست آورد و به همین دلیل انتظار می رود آمریکا مداخلات خود را افزایش دهد. 

کد خبر:203873 -

 

 

 

 

 

رمزگشایی از اشاره رهبر انقلاب به عدم امکان همکاری ایران و آمریکا علیه داعش/ 
 
چه کسانی با دوگانه سازی "تروریسم-ضد تروریسم" به دنبال پیدا کردن منافع مشترک ساختگی بین ایران و آمریکا هستند؟

 گروه سیاسی- رجانیوز: یکی از مهم ترین محورهای سخنان رهبر معظم انقلاب بعد از مرخصی از بیمارستان، اشاره به تصمیم پوچ آمریکا برای حمله به سوریه به بهانه مبارزه با داعش بود.

به گزارش رجانیوز، معظم له در بخشی از سخنانشان ضمن تاکید بر اینکه شکستن کمر داعش در عراق ربطی به آمریکایی ها نداشت و این کار بدست مردم و ارتش عراق صورت گرفت، فرمودند:

 «همان روزهاى اوّلى که مسئله‌ى داعش در عراق پیش آمد، آمریکایى‌ها به‌وسیله‌ى سفیرشان از سفیر ما در عراق درخواست کردند که بیایید بنشینیم درباره داعش با هم هماهنگى کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد؛ بعضى از مسئولین ما هم حرفى نداشتند، من مخالفت کردم؛ گفتم در این قضیّه، ما بخصوص با آمریکا همراهى نمیکنیم؛چون اینها خودشان دستشان آلوده است؛ در این قضیّه ما چطور بیاییم با کسانى که دستشان آلوده است و نیّتشان آلوده است همکارى کنیم؟ بعد از آن هم همین آقاى وزیرخارجه‌اى (جان کری) که این حرف را آمد جلوى چشم همه‌ى دنیا پشت دوربین گفت که «ما از ایران همکارى نمیخواهیم»، همین ایشان، شخصاً از آقاى دکتر ظریف درخواست کرده بود که بیایید ما در این قضیّه همکارى کنیم؛ دکتر ظریف رد کرد. معاون او هم - که او هم یک زنى است که مى‌بینید، مى‌شناسید -از آقاى عراقچى در مذاکراتش درخواست کرده بود که بیایید ما همکارى کنیم؛ اینها رد کردند. بعد از آنکه آنها رد کردند و ما صریحاً گفتیم با شما در این قضیّه همکارى نمیکنیم، حالا میگویند ما ایران را نمیخواهیم وارد کنیم!»

اشاره دقیق رهبر انقلاب به این موضوع و تاکید ایشان بر عدم هرگونه همکاری با آمریکا بر سر موضوع داعش، به نوعی رد برخی از دوگانه سازی های جعلی روزهای گذشته درباره بر لزوم همکاری ایران و آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم بود. دوگانه سازی هایی که در تلاش است تا در نهایت تقابل کلان و راهبردی جمهوری اسلامی و آمریکا را به مسایل فرعی «تقلیل» دهد و با توسل به سوژه های انحرافی، به دنبال پیدا کردن «نقاط مشترک ساختگی» جهت بزک کردن و ارائه چهره ای دیگر از آمریکا برای افکار عمومی باشد تا در ازای آن بتوان پروژه همکاری با شیطان بزرگ را کلید زد.

به بیان دیگر تغییر دوگانه اصلی «استکبار و استکبار ستیز» به دوگانه ساختگی «تروریسیم و ضد تروریسم» طی روزهای گذشته از سوی برخی محافل و چهره های داخلی با همین هدف صورت گرفته است تا با کنار هم قرار دادن ایران و آمریکا در جبهه به اصطلاح «ضد تروریسم» در مقابل داعش، همکاری دو کشور در موضوعاتی فراتر از بحث هسته ای کلید بخورد.

چنانچه حسین موسویان عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در دولت اصلاحات که بعدها نیز به علت برخی اتهامات امنیتی بازداشت و محاکمه شد، در مرداد ماه سال جاری طی یادداشتی در المانیتور نوشته بود:«باید گفت‌وگویی میان تهران و واشنگتن برای رسیدگی به بحران‌های منطقه‌یی انجام شود.»

وی ضمن تلاش برای  ترسیم دوگانه منطقه در آینده به «تروریسم- ضد تروریسم» صراحتا تاکید کرده بود که ایران و آمریکا باید در این راستا با یکدیگر علیه تروریسم متحد شده و همکاری کنند:

 «مقابله با تروریسم باید به اولویت قدرت‌های منطقه‌یی و بین‌المللی تبدیل شود ... ایران و آمریکا می‌توانند و باید برای این کار دست به اقدامات مهم و موثرتری بزنند.»

 ترسیم و ترویج این «خط انحرافی» توسط این چهره نزدیک به دستگاه سیاست خارجه دولت یازدهم و برخی دیگر از رسانه ها و چهره های خاص در حالی صورت گرفته بود که اساسا آمریکا و متحدانش در منطقه به علت کارنامه سیاه خود در راستای تبلیغ و دفاع از تروریسم در جهان، هیچ گاه نمی توانند مدعی صادقی برای مبارزه با این پدیده شوم بین المللی باشند و تنها در صورتی می توان به شکل واقعی و دور از نمایش، با تروریسم مبارزه کرد که قبل از هر چیز آمریکا در روند آن مبارزه حضور نداشته باشد.

 در مجموع به نظر می رسد مشتاقان برقراری رابطه با آمریکا، علیرغم بی نتیجه بودن مذاکرات یک سال گذشته با این کشور در موضوع هسته ای و تندتر شدن رفتارهای سران این کشور علیه ایران، به بزک کردن چهره آمریکا روی آورده و در صدند تا با تقلیل «شیطان بزرگ» به دولتی که می تواند با جمهوری اسلامی ایران در دوگانه هایی جعلی منافع مشترک داشته باشد، بهانه هایی جعلی برای افزایش رابطه با پدر معنوی تروریسم در جهان مهیا کنند تا بلکه در ازای این تلاش ها؛ آمریکا رضایت به حل ماجرای پرونده هسته ای ایران بدهد! رویایی که به نظر می رسد وقایع یک سال گذشته به خوبی نشان داد در حد یک «سراب» بوده و هیچ گاه نمی تواند رنگ و بوی واقعیت به خود گیرد. 

 

 

 

 

 

دو روز مانده به‌برگزاری همه‌پرسی جدایی اسکاتلند از انگلستان؛
بریتانیا که در طول مدت حیات خویش و مخصوصا در چند دهه ی گذشته همواره از اعتراضات ایرلندی ها در طلب استقلال خویش آزرده خاطر بوده است و هزینه هایی را نیز پرداخت نموده، از بابت جنبش های استقلال طلبانه در اسکاتلند نگرانی خاصی نداشته است/ یکی دیگر از دلایل مخالفین، نگرانی از بابت مواجه شدن یک کشور تازه تاسیس با طوفان های سهمگین سیاسی و اقتصادی در برهه ی پر تنش کنونی است

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598؛ هجدهم سپتامبر سال میلادی جاری، پادشاهی بریتانیا شاهد تحولی در جغرافیا و بخشی از ساختار سیاسی خود خواهد بود. این امپراطوری انگلستان، ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی را تحت یک پرچم واحد گرد هم آورده که اشاره ی کوچکی به حرص و طمع پادشاهان زیاده خواه آن در طول تاریخ است. پس از گذشت سالها هنوز هم تاثیرات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی استعمار بریتانیا بر زندگی مردم نقاط مختلف (تحت سلطه) نظیر هند مشهود است.

در این اتحاد، لندن به نوعی مرکزیت امپراطوری محسوب می شود و اسکاتلند، ایرلند و ولز دارای دولت محلی با حدود اختیارات مختلف و حتی قوانین حقوقی متفاوت هستند. اما چندی است اهالی اسکاتلند –شاید به تبعیت از ایرلندی ها- تصمیم گرفته اند شانس خود را برای داشتن کشوری مستقل بیازمایند.

هجدهم سپتامبر سال جاری شهروندان اسکاتلندی در همه پرسی شرکت خواهند نمود تا به این پرسش، پاسخ آری یا خیر بدهند: آیا با استقلال اسکاتلند موافق هستید؟

طبق شواهد تاریخی، استقلال خواهی اهالی اسکاتلند به زمانهای بسیار دور بر می گردد و حتی در سال 1853 میلادی (161 سال پیش)، پس از وقفه ای در ادامه ی درخواست های مردمی برای استقلال، جنبشی با عنوان Home Rule تحت رهبری جنبش اعاده ی حقوق اسکاتلندی ها منتسب به حزب محافظه کار بار دیگر عَلَم استقلال خواهی را بلند نمود و خیلی زود مورد حمایت حزب لیبرال نیز قرار گرفت. نتایج این جنبش در سال 1885 با احیاء دو جایگاه در پارلمان به عناوین منشی اسکاتلند (secretary for Scotland) و اداره ی اسکاتلندی ها (Scottish office) نمایان شد.

بریتانیا که در طول مدت حیات خویش و مخصوصا در چند دهه ی گذشته همواره از اعتراضات ایرلندی ها در طلب استقلال خویش آزرده خاطر بوده است و هزینه هایی را نیز پرداخت نموده، از بابت جنبش های استقلال طلبانه در اسکاتلند نگرانی خاصی نداشته است زیرا اسکاتلندی ها برخلاف ایرلندی ها هیچگاه برای اعاده و یا ارتقاء حقوق خویش دست به اعتراضات و تظاهرات خیابانی نزده اند. این مسئله، امنیت خاطری برای ملکه و دولت مرکزی به وجود آورده است که این ماجرا هزینه ی خاصی برای بریتانیا نخواهد داشت.

سال 2007، حزب ملی اسکاتلندی ها در تبلیغات خویش برای پیروزی در انتخابات پارلمانی، وعده ی برگزاری همه پرسی برای استقلال اسکاتلند تا سال 2010 را به هوادارنش داد اما هیچگاه نتوانست این وعده را عملی نماید زیرا در پارلمان و حتی در سطح نخست وزیری (گوردون براون) با مخالفت رو به رو شدند.

در حال حاضر نیز اگرچه سرانجام دولت ناچار شده است به خواسته ی بخش قابل توجهی از مردم توجه نماید اما مقاومت هایی نیز مشاهده می شود. حتی با اینکه شخص ملکه صریحا با این تصمیم مخالفت ننموده است اما در آخرین اظهارنظز های خویش به مردم توصیه نموده بدور از احساسات و با تصمیم گیری عاقلانه سرنوشت خویش را تعیین کنند.

اما ریشه و علل استقلال خواهی اسکاتلندی ها در چیست؟

• یکی از اصلی ترین دلایل آنان، به موضوع نفت بر می گردد! اسکاتلندی ها معتقدند دولت بریتانیا از نفت خیز بودن سواحل این کشور سوء استفاده می نماید و اسکاتلند را فقط برای تامین سوخت خود نیاز دارد. گفتنی است 64% از ذاخیر نفت و گاز بریتانیا در آب های اسکاتلند واقع است.

• اختلاف نظرهای سیاسی دولت محلی و دولت مرکزی یکی دیگر از علل اصلی تمایل بخشی از اسکاتلندی ها به استقلال است. اگر این کشور مستقل باشد، رای مستقلی نیز در سازمان ملل و مجامع سیاسی بین المللی خواهد داشت اما در حال حاضر ناچار است همه جا از سیاست های دولت مرکزی تبعیت نماید.

• سومین علت اصلی طالبان استقلال، نگرش خاص آنها درخصوص تسلیحات هسته ای است. این دسته که با گسترش سلاح های هسته ای مخالف هستند، معتقدند دولتی را ترجیح می دهند که در پی ساخت بمب اتم نباشد اما این گرایش را در دولت های متوالی امپراطوری بریتانیا شاهد نبوده اند.

اما نکته ای جالب در مسائل اجتماعی پادشاهی بریتانیا وجود دارد که اذهان عمومی تا کنون نسبت به آن غفلت ورزیده اند. دخالت های پیدا و پنهان انگلیسی ها در امور کشورهای دیگر، به قدری دامنه دار و وسیع است که فرصتی به پرداختن به مسائل داخلی خود این کشور به دست نیامده اما موضوع استقلال اسکاتلند اشاره ای به آن دارد: یکی از شعارهای روباه پیر همواره تفرقه بینداز و حکومت کن بوده و بررسی های اطلاعاتی نشان از ردپای پررنگ این کشور در برخی حرکت های کور فرقه ای و قومیتی در ایران و مناطق دیگر دارد. کشوری مانند ایران که قومیت ها تنیده در هم و بدون هیچ مرز و حصاری در کنار هم زندگی می کنند مستعد تفرقه انداختن است (که البته خوشبختانه تا کنون موفقیتی از این باب نصیب دشمن نگردیده).

در بریتانیا نیز این مسئله بیداد می کند و حتی در سینمای این کشورها نیز مشهود است. جوک های زننده ی انگلیسی ها برای اسکاتلندی ها و ایرلندی ها، تمسخر، کوچک انگاری و دید حاشیه ای و فرعی به اهالی سه کشور تحت پرچم بریتانیا از سوی انگلیسی ها باعث شده تا مردم این سه کشور که یک امپراطوری واحد را تشکیل می دهند هیچگاه حس همدلی و هموطن بودن با هم نداشته باشند. کارشناسان مسائل اجتماعی، موضوعات مربوط به این حوزه را یکی دیگر از علل اصلی تمایل اهالی اسکاتلند به استقلال می دانند.

مخالفین استقلال اسکاتلند که البته تعداد آنها نیز کم نیست، با بهانه کردن مسائلی مانند ضررهای هنگفت مالی سعی دارند مردم را به رای منفی وادار نمایند (به طور مثال به هزینه هایی که دولت برای ساخت توربین های بادی بزرگ در زمین های وسیع اسکاتلند برای تامین انرژی سالم صرف نموده اشاره می کنند و معتقدند با جدا شدن اسکاتلنداین طرح با شکست مواجه خواهد شد). بیان جملات احساسی نیز حربه ی دوم مخالفین استقلال است: چگونه می توان پس از 300 سال زندگی مشترک، طلاق گرفت؟!

یکی دیگر از دلایل مخالفین، نگرانی از بابت مواجه شدن یک کشور تازه تاسیس با طوفان های سهمگین سیاسی و اقتصادی در برهه ی پر تنش کنونی است. به طوریکه برخی از تحلیلگران، جدایی اسکاتلند را اشتباهی به بزرگی خطاهایی که منجر به رکود بزرگ اقتصادی در امریکا و جهان شد تشبیه می کنند.

http://www.forbes.com/sites/chriswright/2014/09/15/if-scotland-goes-a-mistake-as-big-as-the-great-depression/

http://abcnews.go.com/Politics/wireStory/scottish-independence-messy-divorce-25488415

http://www.skynews.com.au/news/top-stories/2014/09/15/close-call-on-scottish-referendum.html

http://www.independentscotland.org/content/voting-yes-for-scottish-independence.htm

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد