سلام خوزستان
انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستانسلام خوزستان
انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستاناخبار سیاسی روز
به گزارش «تیک»، تنها چند ماه پیش، زمانی که داعش یک گروه تروریستی مانند بسیاری دیگر به نظر می رسید و نه «یک غدۀ سرطانی» که باید ریشه کن شود، با آن پروژه اش در رابطه با ترسیم مجدد کل نقشۀ خاورمیانه، باراک اوباما گفته بود که پوشیدن لباس باشگاه لیکرز یک بازیکن بسکتبال را به کوب برایانت [مشهورترین بسکتبالیست آمریکا] تبدیل نمی سازد. اکنون این سازمان که رهبری آن را خلیفه ابراهیم – الیاس ابوبکر البغدادی- به عهده دارد، بزرگ ترین تهدید برای سفارتخانه های بین المللی به شمار می آید. آنقدر که باعث محو شدن مترسک بزرگ سال های نخست هزارۀ سوم یعنی القاعده گردید.
جبهه النصره، بخش سوری این شبکه که امروز ایمان الظواهیری رهبری آن را به عهده دارد، اقدام به ربودن 43 تن از مأموران سازمان ملل در بلندی های جولان نمود.
11 سپتامبر نقطه اوج فعالیت القاعده است، در سال های متعاقب آن سوءقصدها چه در غرب و چه در دنیای عرب تکرار شد، لیکن با گذشت زمان نام اسامه بن لادن به ویژه به یک نام تجاری تبدیل شد، به یک مرجع عقیدتی و برنامه ریزی شده. در حالی که رهبری سنی این سازمان در کوه های میان پاکستان و افغانستان خود را محصور یافت و به تدریج توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی نابود می شد، بخش های مختلف منطقه ای به ویژه در شبه جزیرۀ عربستان، شاخ آفریقا و مغرب به وجود آمدند. گروه هایی که از یک استقلال عملیاتی مشخصی برخوردار بودند که البته صلاحیت بن لادن و به دنبال آن الظواهیری را به رسمیت می شناختند.
داعش دارای یک خاستگاه القاعده وابسته به ابو مصعب الزرقاوی، نمایندۀ اسامه در عراق می باشد. سپس جنگ داخلی سوریه میدان نبردی پیش روی این گروه قرار داد که در آن بتواند قدرت خود را به نمایش بگذارد. البغدادی در مقابل فرمان منحل شدن و پیوستن به جبهه النصره که اواخر سال 2013 میلادی از سوی الظواهیری صادر شد، به مخالفت پرداخت. سال 2014، سال قطع نهایی رابطه با القاعده و سال پیروزی های داعش بود که با فتح موصل، دومین شهر عراق و کنترل بخش قابل توجهی از شرق سوریه همراه گردید.
اکنون چاک هاگل، وزیر دفاع آمریکا این سازمان را «تهدیدی قریب الوقوع برای منافع آمریکا خواند که پا را از آنچه تاکنون دیده ایم، فراتر می نهد»، زیرا ترکیب پیچیدۀ «تروریسم، ایدئولوژی و منابع مالی یک پویش جدید و یک الگوی تازه ارائه می کند.» اما آیا به راستی چنین است؟ آیا داعش به واقع تهدیدی بدتر از القاعده است؟
برخی از تحلیلگران اظهار می دارند که چنین است زیرا اسامه هرگز منطقه ای به وسعت آنچه امروز توسط داعش اداره می شود، کنترل نکرده است. داعشی که ضمناً همواره خود را نه یک گروه ساده بلکه یک دولت قلمداد کرده است (به طوری که به مانند یک مقام دولتی واقعی که اقدام به جمع آوری مالیات، توزیع دستمزدها، پیاده کردن عدالت، اگر چه سریع و مختصر می نماید، رفتار می کند). این یک تفاوت راهبردی است که همان گونه که خواهیم دید از نظر اقتصادی پیامدهایی خواهد داشت. برای القاعده یک ساختار انعطاف پذیرتر که با بسترهای منطقه ای و ادارۀ مستقیم یک سرزمین مشخص منطبق می گردد، ارجحیت دارد.
چارلز لیستر از اتاق فکر بروکینگز شهر دوحه اظهار می دارد: «طرفداران القاعده دارای یک تمرکز محلی و یک رویکرد تاکتیکی تر می باشند، داعش تشنۀ دستیابی به نتایج سریع است.» این صحت دارد که البغدادی هرگز عملیات عظیمی همچون حادثۀ 11 سپتامبر انجام نداده، اما به عقیدۀ اد بلانش، کارشناس تروریسم، آن روز آغاز یک مرحلۀ نزولی بود. به عقیدۀ بلانش، داعش در ضمن از کاری که القاعده انجام داده برای ایجاد وفاق پیرامون ایدئولوژی خود استفاده کرد: «البغدادی اقدام بن لادن را دستمایه قرار داد و خود را در مقابل توده های مردمی یافت که برای استقبال از پیام وی آماده تر بودند.»
آیا داعش موفق خواهد شد به طور کامل سلفش را از بین ببرد؟ آمارها به موازات موفقیت های نظامی، مدام رو به افزایش است. دیوید مک، دیپلمات سابق آمریکایی که امروز در موسسۀ میدل ایست مشغول به کار است در هر صورت همچنان شکاک باقی می ماند: «البغدادی شور و شوق فراوانی در داخل جامعۀ جهادگرا ایجاد کرد، اما در دراز مدت راهبردی این چنین تهاجمی غیر قابل تحمل است». لیکن نکته ای وجود دارد که داعش پیرامون آن از امتیاز قابل توجهی نسبت به سایر گروه های تروریستی برخوردار است و آن جنبۀ اقتصادی قضیه است.
اسامه از یک خانوادۀ ثروتمند سعودی برخاسته بود و القاعده از نظر مالی به میزان قابل توجهی از شبکه ای از هدایا به ویژه از کشورهای حوزۀ خلیج [فارس]، تأمین می شد. بنابراین پای حامیان مالی خصوصی در میان بود که ذخایر آنها می توانست به واسطۀ تحریم ها ردیابی و توقیف شود. تنها به دنبال آن این سازمان کم کم از قاچاق دارایی ها و باج هایی که بابت گروگان ها پرداخت می شد، بهره مند می شد. لیکن منابع مالی داعش در محل ایجاد می شود دقیقاً به این دلیل که این گروه یک سرزمین بسیار گسترده را تحت کنترل دارد. این موضوع قطعی نیست که تصرف شهر موصل یک غنیمت 400 میلیون دلاری را از بانک مرکزی این شهر به همراه آورده باشد، لیکن برآوردها از درآمدهایی معادل دو الی سه میلیون دلار در روز حکایت دارند که از قاچاق نفت کسب می گردد. پول مالیات هایی که به مردمی که تصرف گردیدند تحمیل شد و ماحصل سرقت ها و توقیفات به این درآمد ها افزوده می شود.
در هر صورت، منبع اصلی همچنان نفت باقی می ماند. داعش هفت میدان نفتی در شمال عراق و شش میدان نفتی نیز در شرق سوریه را به کنترل خود در آورده است. طلای سیاه با قیمت های تخفیفی به یک سری واسطه فروخته می شود (دست بر قضا خودِ بشار اسد یکی از مقصدهای نهایی آن است).این ذخایر نمی توانند به واسطۀ تحریم ها یا سیستم های کنترل بین المللی به خطر بیفتند. این یک تفاوت قابل توجه نسبت به القاعده به شمار می آید اگر چه معدوم تلقی کردن سازمانی که تحت رهبری الظواهیری است به معنای ارتکاب یک اشتباه راهبردی خواهد بود.
به گزارش «تیک»، پایگاه اینترنتی آسیاتایمز در گزارشی به قلم "ام کی بهادراکومار" نوشت: نخستین برداشتی که از سفر امیرعبداللهیان ، معاون وزیر امور خارجه ایران به عربستان و دیدار سه شنبه وی با سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان به ذهن خطور می کند، آب شدن یخ روابط دو کشور است. به نظر می رسد هم اکنون زمان مساعدی برای آب شدن یخ روابط ایران و عربستان است. پیدایش داعش هم مایه نگرانی ایران است و هم عربستان و هر دو کشور در مقابله با گسترش موج افراط گرایی و تروریسم در عراق و سوریه منافع مشترکی دارند.
این پایگاه نوشت: مسئله مسلم تر این است که ایران برای تشکیل دولت وحدت ملی در عراق به شدت تلاش می کند. سفر اخیر محمدجواد ظریف ، وزیر امور خارجه ایران به عراق نیز گواه این تلاش است. عربستانی ها برای اتخاذ یک رویکرد فراگیر در سیاست عراق جار و جنجال زیادی به پا کردند. اما بار دیگر، ایران بی آنکه مرتکب هیچ اشتباهی شود، به عامل برقراری ثبات در عراق تبدیل شد.
آسیاتایمز نوشت: بنابراین، تعجب آور نیست که ایران رایزنی های عبداللهیان با سعود الفیصل را مثبت ارزیابی می کند. این موضوع، مؤید منافع مشترک دو کشور در زمینه مسائل مهم مربوط به حفظ امنیت در منطقه خاورمیانه است. دو دیپلمات بر اهمیت گشایش فصل جدیدی از روابط سیاسی بین دو کشور تاکید کردند.
با وجود این، در این گزارش از منتفی شدن دعوت ماه مه سعود الفیصل از ظریف برای سفر به عربستان هیچ سخنی به میان نیامد. ظریف به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس سفرهای متعددی کرده است، اما تاکنون به عربستان سفر نکرده است.
آسیاتایمز نوشت: مسئله بسیار قابل توجه این است که همان زمان که سعود الفیصل دست عبداللهیان را در ریاض می فشرد، ایران به شیوه ای غیرمستقیم به نقل از « منابع» اعلام کرد هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی اسرائیل - که ایران دوشنبه منهدم کرد- از یک پایگاه هوایی در عربستان به سمت ایران به پرواز درآمده بود.
آسیاتایمز در پایان نوشت: با توجه به ظهور ایران به عنوان قدرت منطقه ای، عادی سازی روابط این کشور با جهان غرب، همگرایی ایران با جامعه جهانی، ورود تمام عیار قریب الوقوع این کشور به بازار انرژی جهان، احیای اقتصاد و فناوری ایران در پی لغو تحریم ها - که همگی بر خلاف منافع عربستان است- ، روابط ایران و عربستان به شدت دستخوش تناقض است.
به دنبال جنایت‌های داعش در عراق، توهین به عتبات و دیگر مقدسات و بازی با احساسات مردم، اجماعی در سطح منطقه و دنیا برای مقابله با داعش به وجود آمده و فرصت یکسره‌سازی کار داعش فراهم شده است
خبرهای رسیده از اوضاع امنیتی عراق حاکی از تغییر موازنه قوا به نفع ارتش و نیروهای مردمی عراق است. چند روز قبل شهر آمرلی عراق و سلیمان بیگ آزاد شدند و نوری مالکی، نخست وزیر عراق، در بازدید از این شهر تأکید کرد: عراق به گورستان داعش و تروریست ها تبدیل خواهد شد.
دکتر رویوران در گفتگو با خبرنگار گروه بین الملل بصیرت وضعیت مقابله با تروریست های تکفیری و داعش در عراق را بیشتر توضیح می دهد:
راهبرد آمریکا برخلاف گذشته که ساقط کردن حکومت ها و روی کار آوردن رژیم های سیاسی همسو بود، الان به بی ثبات سازی و ایجاد نا امنی در منطقه تغییر پیدا کرده است، به نظر شما در این راهبرد، محور مقاومت دچار جنگ فرسایشی یعنی آنچه در عراق و سوریه شاهد هستیم، نمی شود و این راهبرد چه پیامدهای دارد؟
آمریکا بعد از 11 سپتامبر بحث خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد و تصمیم قطعی گرفته بود تا در چارچوب همان جنگ تمدن‌ها، کل جهان به هم پیوسته اسلامی یعنی از مرزهای هند تا مغرب را تحت سلطه خود قرار بدهد، اما یک سری کانون‌های مقاومت وجود داشت که یکی از آنها ایران و بقیه کشورها مانند سوریه و ... بودند. آمریکا دو گزینه برای مقابله با این کانون ها داشت که باید تصمیم می گرفت که اول از ایران شروع بکند بعد سراغ بقیه برود یا اول از کانون های کوچک شروع کند و بعد سراغ ایران بیاید. نظر بیشتر استراتژی‌های آمریکا بر این بود که از کوچک به بزرگ شروع کند و نهادهای کانون‌های مقاومت مهار شوند و در نهایت جنگ 33 روزه اتفاق افتاد، ولی در اولین جنگ، آمریکا و رژیم اسرائیل شکست خوردند به همین دلیل کسی که طرح خاورمیانه بزرگ را به هم زد ایران بود و کل طراحی استراتژیک آمریکا در سطح منطقه بعد از این جنگ به هم خورد.
الان آمریکا می‌گوید حالا که در منطقه هر جا بحران شود به نفع ایران می‌شود، پس ما بحث بی‌ثباتی، نا امنی و نا پایداری را دنبال می‌کنیم، ولی محور مقاومت در تلاش است تا یکسره سازی بکند. جنگ فرسایشی به نفع ما نیست، چون جنگ فرسایشی مردم را خسته می‌کند و پایگاه‌های اجتماعی را تغییر خواهد داد به همین دلیل در سوریه تلاش بر این است که ان‌شاءالله ظرف 8 الی 9 ماه بحران جمع شود و پاکسازی صورت بگیرد. در عراق چند فاز عملیاتی تعریف شده است:
فاز اول پاکسازی اطراف بغداد است. چون 11 سال است صدام سقوط کرده و روزی 10 الی 15 انفجار در بغداد صورت می گرفت. دلیل آن این است که آنجا یک شهر دشت مانند است و منابع طبیعی جزء رودخانه دجله که از آن عبور می‌کند، وجود ندارد
فاز دوم این که الان پاکسازی مناطق اطراف بغداد به کمک نیروهای مردمی تا حدود 90 درصد انجام شده و الان شما می‌بینید هر 2 الی 3 روزی یک انفجار صورت می‌گیرد.
سوم این که جاده بغداد ـ سامرا که در آنجا کشته زیاد صورت گرفت الان پاکسازی شده و منطقه کاملا امن است. یعنی الان تا 95 درصد ضریب امنیتی جاده سامرا بالا رفته است.
چهارم منطقه شمال سامرا یعنی منطقه تکریت و... الان بخشی از نیروها از طریق ایران و کردستان وارد مناطق جنوب کرکوک شده اند و مناطق کرکوک و بعد موصل در حال پاکسازی هستند.
نکته مهم این است که ما قطعا در عراق درصدد یکسره‌سازی هستیم. چون احساس ما بر این است که جنگ فرسایشی به نفع ما نیست. آمریکا چیزی را از دست نمی‌دهد، اما مردم منطقه کشته می‌شوند و سرنوشت و آینده ما با مردم این منطقه است، لذا مردم باید در یک وضعیت نسبتا راحتی باشند و از این شرایط بحران به سرعت عبور کنند.
با توجه به جنایت های داعش در عراق، توهین به عتبات و دیگر مقدسات، بازی با احساسات مردم، اجماعی در سطح منطقه و دنیا برای مقابله با داعش به وجود آمده است و آمریکا نمی تواند بگوید این کار را انجام ندهید، چون اجماع در کار است. تصور من یکسره سازی داعش است که امکان پذیر می باشد و چیز به دور از عقل نیست، یعنی الان فرصت و اجماع وجود دارد. پارسال آقای روحانی رفته بود سازمان ملل و بحث خطر تکفیری ها را مطرح کرد، اما کشورهای دنیا چندان توجه نکردند، اما الان این توجه تحقق پیدا کرده است.
بحث اجماعی که صورت گرفته درست است، اما از آنجا که عناصر داعشی و تکفیری پراکنده هستند، آیا این تحلیل که در دوره 7 الی 8 ماه بحران یکسره جمع شود، خوشبینانه نیست؟
دولت سوریه الان معتقد است که داعش در سوریه در یک منطقه جزیره مانند نیرو دارد و خیلی برای مقابله با آن ها سرمایه گذاری لازم نیست بکند، بلکه ارتش سوریه به پیشروی زمینی معتقد است و الان تقریبا در چند روز آینده عملیات آزادسازی حلب وجود دارد. ارتش سوریه جاهایی را در شهر حما پاکسازی کرده و بعد می خواهد به سمت شرق یعنی استان بعقوبه بیاید که داعشی ها آنجا استقرار دارند، لذا در مجموع دولت سوریه الان وضعیت خوبی دارد، یعنی آخرین پایگاه آنها در اطراف دمشق که شهرک ملیحه بود، آزاد شد. همچنین اطراف مرز لبنان و قلمون را پاکسازی کردند و منظور اینکه الان سوریه وضعیت بدی ندارد، ولی فوریت عراق کمی بیشتر است و باید شهرهای بزرگ آن را پاکسازی کرد.
نکته مهم این که راهبرد داعش در عراق فرق کرده است. در سوریه راهبرد آن ها زمین سوخته بود، یعنی این که در شهر باقی می مانند تا آخرین ساختمان هم خراب شود. در عراق این گونه عمل نمی کنند و راهبرد آنها سرزمین سوخته نیست. چون پایگاه اجتماعی خود را در این مناطق قرار داده اند و لذا نمی توانند به گونه ایی عمل کنند که پایگاه را از دست بدهند به همین دلیل هر جا در عراق فشار علیه آن ها زیاد می شود، عقب نشینی می کنند، بنابراین پاکسازی آن ها در عراق طی چند ماه آینده دور از ذهن نیست.
اجلاسی که کشورهای جنوب خلیج فارس در هفته قبل برای بررسی مقابله با داعش در جده تشکیل دادند، تا چه اندازه گویای اهداف واقعی سران مرتجع عربی برای مقابله با این تهدید است؟
آنها تابع آمریکا و بازیگر وابسته هستند. قبل از اجلاس جی هفت دو تا عملیات توسط تکفیری‌هایی که به سوریه رفته بودند صورت گرفت که یکی در مارسی فرانسه و دیگری در هلند بود. بنابراین در اجلاس جی هفت یک موضع اروپایی منسجمی علیه داعش و تکفیری ها صورت گرفت.
طبق اعلام CIA که سه روز پیش اعلام کرد بیش از 3 هزار نفر از تروریست های حاضر در سوریه غربی هستند از جمله تعدادی شهروند آمریکایی و این مسائل باعث شده که اروپائی ها به آمریکا فشار آوردند که امنیت اروپا در خطر است و برای آن ها شوخی نیست.
اروپایی‌ها بعد از آن اجلاس جی 7، همکاری امنیتی و اطلاعاتی را با دولت سوریه از سر گرفتند و آمریکا هم اخیرا همکاری اطلاعاتی با سوریه را از 4-5 روز پیش شروع کرده و حتی عکس‌های ماهواره‌ایی را از تروریست ها در اختیار دولت سوریه قرار می‌دهد.
همچنین قطعنامه سازمان ملل که علیه داعش صادر شد که بر اساس این قطعنامه که تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل است، هر کشور دنیا می‌توانیم مجری دستور سازمان ملل باشد و علیه داعش عملیات کند. لذا ورود غربی ها علیه داعش یک مقدار اتحاد جهانی علیه تکفیری ها را تقویت می‌کند و این موضوع هر چه بیشتر شود، مانور عربستان محدودتر می‌شود و ناچار است که شفاف عمل کند به همین دلیل کشورهای عربی حامی تکفیری ها موقعی که اجلاس می‌گیرند بیشتر درصدد پاکسازی پرونده خودشان هستند. در حالی که عربستان همه تروریست های تکفیری را جمع و سازماندهی کرده و بندر بن سلطان مسوول همین کار بود. در مجموع الان با شفاف‌سازی مواضع غرب علیه داعش، عربستان دارد دچار بحران می‌شود.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930611001609#sthash.vTIsXZed.dpuf
