سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز


ارتش اسرائیل از واکنش به خبر سرنگونی پهپاد اسرائیلی در ایران خودداری کرد.
به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز، ارتش اسرائیل در واکنش به گزارش سپاه درباره سرنگونی یک فروند پهپاد اسرائیلی توسط این نیروی نظامی اعلام کرد: ارتش اسرائیل درباره گزارش های خارجی واکنش نشان نمی دهد.
سپاه پاسداران ایران امروز یکشنبه اعلام کرد یک فروند هواپیمای بدون سرنشین اسرائیل را مورد هدف قرار داده و سرنگون کرده است.به گفته سپاه، این پهپاد اسرائیلی قصد داشته به سمت تاسیسات هسته ای نطنز در استان اصفهان پرواز کند.


در این میان به نظر می رسد مقامات ایران به خوبی دست آمریکا را خوانده و "تک" آمریکا را با "پاتکی" پاسخ دادند. پاسخ ایران ابتدا از سوی عالی ترین مقام سیاسی کشور ابراز شد.
عصر ایران ؛ جلیل بیات*: صحبت های چند روز پیش باراک اوباما حاکی از ورود آمریکا به فاز جدیدی از تهدید مذاکرات و بر حذر داشتن ایران از ایستادگی بر مواضع خود می باشد. اوباما به تازگی در مصاحبه با نیویورک تایمز احتمال دستیابی به توافق جامع هسته‌ای با ایران را "کمی کم‌تر از 50 درصد" عنوان کرد. وی با بیان اینکه برخی از مقامات ایرانی نگران هستند که چنین توافقی قدرت آنها را کاهش دهد افزود: این امر ممکن است ما را از دستیابی به توافق باز دارد. 
 
اگرچه آمریکا (و شخص اوباما) بیش از دیگر کشورهای حاضر در گروه 1+5 خواستار نیل به توافق جامع هسته ای با ایران است،  اما همانطور که بارها مقامات مختلف این کشور عنوان کردند، آمریکا حاضر به تعویض گزینه شکست مذاکرات با یک توافق بد (از نظر آمریکا) نیست.  
 
در این راستا سرسختی و پافشاری ایران بر مواضع خود باعث شده آمریکا به تاکتیک "امکان شکست خوردن مذاکرات" روی بیاورد. به عبارت دیگر آمریکا سعی دارد با پررنگ جلوه دادن امکان شکست مذاکرات، ایران را به تعدیل مواضع خود ترغیب کند. این سیاست به این دلیل از سوی آمریکا انتخاب و دنبال می شود که معتقد است ایران به دلیل شرایط وخیم اقتصادی، به توافق و رفع تحریم ها نیاز دارد و در نهایت حاضر به عقب نشینی خواهد شد.  
 
در این میان به نظر می رسد مقامات ایران به خوبی دست آمریکا را خوانده و "تک" آمریکا را با "پاتکی" پاسخ دادند. پاسخ ایران ابتدا از سوی عالی ترین مقام سیاسی کشور ابراز شد. رهبر انقلاب چند روز پس از سخنان اوباما، در جمع سفرا و مسئولان نمایندگی های ایران در خارج از کشور با بی فایده خواندن مذاکره با آمریکا به بی نتیجه بودن مذاکرات هسته ای در یک سال اخیر اشاره کردند. 

ایشان در بیانات خود صریحا عنوان کردند تجربه یک سال اخیر نشان داد که مذاکره به هیچ چیز کمک نمی کند. در عین حال رهبر انقلاب افزودند: در زمینه ادامه مذاکرات هسته ای، منعی نمی کنیم و کاری که دکتر طریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می شود.  
 
پس از سخنان رهبری، سید عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد ایران نیز با بیان اینکه امکان رسیدن به توافق وجود دارد، در عین حال خاطرنشان کرد: اگر توافقی هم حاصل نشود، فاجعه ای رخ نخواهد داد. این واکنش ها نشان می دهد ایران در کنار حفظ موضع منطقی خود (حل مسئله از طریق مذاکره و مسالمت آمیز) چندان واهمه ای هم از شکست مذاکرات ندارد.  
 
بدین ترتیب به نظر می رسد بازی تاکتیک، ضدتاکتیک ایران و آمریکا در زمینه مذاکرات هسته ای همچنان ادامه دارد. لذا در این شرایط ادامه مذاکرات می تواند به یکی از سه نتیجه ذیل منتهی شود: 
 
1- یکی از طرفین از موضع خود عقب بنشیند و نتیجه برد – باخت را به نفع طرف مقابل رقم بزند. البته این باخت می تواند به میزان عقب نشینی، خیلی شدید یا خیلی خفیف باشد به طوری که طرف بازنده عملا احساس باخت نداشته باشد.  

ارزیابی: تا امروز شرایط نشان می دهد این گزینه بعیدترین گزینه ممکن است و طرفین قصدی برای عدول از مواضع خود ندارند. لذا با توجه به شرایط کنونی امکان حصول این نتیجه تقریبا نزدیک به صفر است. 
 
2- طرفین بر مواضع خود پافشاری کرده و شکست مذاکرات (نتیجه باخت – باخت) را رقم بزنند. 
ارزیابی: هر روز که می گذرد احتمال وقوع این گزینه بیشتر می شود. منتهی همانطور که دکتر ظریف عنوان کرده در مذاکرات بین المللی ممکن است برخی طرفین صبر کنند تا در لحظات آخر تصمیم اصلی و نهایی را بگیرند. لذا ممکن است در لحظات آخر نتیجه ای جز این گزینه رقم بخورد. 
 
3- طرفین مواضع خود را تعدیل کرده و با حصول توافق، نتیجه برد – برد را رقم بزنند. 

ارزیابی: این گزینه برای هر دو طرف مناسب است؛ منتهی آنچه می تواند ایجاد مشکل کند تناسب و برابری تعدیلی است که طرفین قصد دارند در مواضع خود ایجاد کنند. به عبارت دیگر باید طرفین از آنچه در قبال تعدیل موضع خود دریافت می کنند رضایت داشته باشند و نوعی تناسب و برابری در میزان عقب نشینی طرفین از مواضع خود وجود داشته باشد. 

کارشناس ارشد روابط بین الملل 

دکتر عطاله الله عبدی
تهدیدها و فرصت‌های ژئوپلتیکی حضور داعش در منطقه بر محور مقاومت و حوزه نفوذ ایران

داعش تشیع را یکی از اهداف مشروع برای حمله ی خود می داند و با توجه به نقش بارز و حیاتی که تشیع در تعریف هویت ایرانی دارد، می توان گفت تهدید این جریان تروریستی برای ایران، یک تهدید حیاتی به شمار می آید.

خبرگزاری فارس: تهدیدها و فرصت‌های ژئوپلتیکی حضور داعش در منطقه بر محور مقاومت و حوزه نفوذ ایران

پیامدهای ژئوپلتیکی حضور داعش در منطقه بر جغرافیای جهان اسلام

جهان اسلام از همان دهه های آغازین شکل گیری و به طور مشخص پس از رحلت حضرت محمد (ص)، شاهد شکل گیری سه امپراتوری و به عبارت بهتر خلافت اسلامی بنی امیه، بنی عباس و عثمانی بود. جدا از حکومتهای کوچک و بزرگی که همزمان یا  در فاصله میان گذار از یک خلافت به دیگری تاسیس می شدند، بخش بزرگی از تاریخ اسلام و به عبارت دیگر تاریخ سرزمینهای غربی اسلام را این خلافتها تشکیل داده اند.

جالب آنکه بخش بزرگی از توسعه سرزمینی و پیشرفتهای علمی و فرهنگی جهان اسلام در دوره هایی صورت گرفته است که این گونه خلافتها بر اریکه قدرت بوده¬اند. در بخش اعظم این دوره ها و به عبارت دقیقتر در دوره هایی که خلافت های اسلامی بنی امیه و بنی عباس در قدرت بودند، که ایران نیز (ایران سیاسی کنونی و ایران فرهنگی) بخشی از این خلافتها به شمار می¬آمد.

ایرانیان برخلاف اعراب در این خلافت ها از نظر فرهنگی و اجتماعی نتوانستند به خوبی جذب شده و روزگار آرامی را سپری نمایند، با وجود آنکه عرصه های پیشرفت در عرفان، فلسفه، ریاضیات، نجوم و ... به مقدار زیادی در اختیار ایرانیان بود و دستگاه عریض و طویل خلافت به وسیله دیوانسالاران  ایرانی  اداره می شد.

آنها همیشه در معرض اتهام ها، تحقیر ها و محرومیتهای ساختاری بودند.  بسیاری از ایرانیانی که اسیر دستگاه خلافت اسلامی بودند و به آنها موالی گفته می شد، از بسیاری حقوق طبیعی  یک انسان آزاد (ارث، ازدواج، دیه و...) محروم بودند. چنین محدودیتهایی در برابر ایرانیانی که دارای تاریخ، میراث فرهنگی و تمدنی باشکوهی بودند منجر به شکل¬گیری جنبشی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در میان ایرانیان شد که در عین حفظ و پایبندی به اسلام در پی اعاده استقلال سیاسی خود از خلافت اسلامی بودند.

این تلاشهای ایرانیان آنها را در کنار شیعیانی قرار داد که آنها نیز به مانند ایرانیان از مظالم و انحرافهایی که خلافت اسلامی در اسلام ایجاد کرده بود، ناراضی بودند.  به طوری که حتی عباسیانی که با شعار بازگرداندن خلافت به صاحبان اصلی آن، یعنی بنی هاشم، به پا خاسته بودند در به شهادت رساندن و سختگیری بر امامان شیعه دست کمی از بنی امیه نداشتند.

خلاصه آنکه  از همان سده های آغازین اسلام، ایرانیان و شیعیان دو گروهی بودند که از خلافتهای اسلامی آسیب های بسیار دیدند و تنها بعد از سقوط عباسیان در سال 637ه.ق به وسیله هلاکو خان بود که فضای اجتماعی و سیاسی برای گسترش تشیع و نیز احیای سیاسی ایران در سال 907 ه.ق به وسیله شاه اسماعیل فراهم شد و جالب آنکه این دو نیرو، یعنی ایرانیان و تشیع، در این مقطع به خوبی باهم متحد شده و در برابر حکومت عثمانی که در سال 1299 م اعلام موجودیت کرده و مدعی خلافت اسلامی بودند، مقاومت کردند. البته در این برخورد هم ایران و هم علویان ساکن آسیای کوچک، قربانی های دادند.

حال با این پیش زمینه تاریخی، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از هنگامی که تحولات و دگرگونی های سیاسی اخیر با انقلاب مردم تونس در سال 2010میلادی آغاز شد، دو جریان به صورت آشکار و پنهان در پی احیای خلافت اسلامی یا دستکم بهره گیری از حربه ی آن برای پیشبرد اهداف راهبردی خود در منطقه خاورمیانه برآمدند.

چنین به نظر می رسد که قطر به همراه ترکیه می خواهند از طریق اقدامات داعش این پیام را به جهانیان در خصوص منطقه برسانند که در صورت شکست اخوانی ها در معادلات سیاسی منطقه، یکی از جایگزینهای احتمالی، داعش خواهد بود

در یک طرف اخوان المسلمین به رهبری ترکیه بود که سعی در احیای امپراتوری عثمانی در زیر لوای اخوانی گری داشت، البته در این مسیر سرمایه های قطر به عنوان پشتوانه مالی این جریان مطرح بود.

گروه دیگر بنیادگرایان و تندروهایی هستند که با مارک ها و عناوین مختلف در چند دهه اخیر فعال شده اند که آخرین نوع آن« دولت اسلامی عراق و شام» است که اخیرا با پیشروی هایی که در عراق انجام داد، خود را دولت اسلامی در عراق و شام نامیده است. جدا از چگونگی شکل گیری و نقطه آغاز فعالیتهای این گروه تروریستی، بحران سوریه نام این گروه را بر سر زبانها انداخت.

حال این دو جریان هر کدام به روش خود در پیرامون ایران، عمدتا در جنوب و غرب، به فعالیتهای خود برای شکل دادن به خلافت اسلامی ادامه می دهند، البته همچنآن که اشاره شد، الگوی اخوانیها، عثمانی، و الگوی داعش، خلافت های عربی (اموی و عباسی) است.

از این رو با توجه به سوابق تاریخی چنین خلافت هایی، هم اکنون نیز شاهد تهدید های مستقیم و غیر مستقیم این دو جریان برای ایران و شیعیان در منطقه هستیم. نکته جالب این دو جریان آن است که هر دو آنها منطقه ای را هدف  قرار داده اند که منافع راهبردی ایران (سیاسی و فرهنگی) و نیز شیعیان (که به اصطلاح محور مقاومت نامیده می شود) در آن جا قرار گرفته است.

البته روشن است که جریان اخوانی(نئوعثمانی گراها)  با روشها و ابزارهای موجه مانند انقلابهای مدنی، شعارهای دموکراتیک، تعامل با غرب و غیره سود می جویند، ولی جریان بنیادگرا یعنی داعش از بکارگیری روشها و اقدامات تروریستی و خشونت آمیز هیچ ابایی نداشته و حتی برای آن وجاهت دینی هم می تراشد.

در این میان جریان اخوانی به دلیل شکست های پیاپی در مصر، سوریه، عراق  و نیز برجسته شدن فعالیت داعش، این روزها کمتر مورد توجه مجامع و رسانه های جهانی بوده، در مقابل  آنچه که تمام توجهات را به خود جلب نموده، جریان تروریستی داعش است.

فرصت های ژئوپلتیکی حضور داعش در منطقه برای بازیگران عربی

در رابطه با اینکه تحولات منطقه و از همه مهمتر فعالیت های داعش برای بازیگران منطقه چه فرصتها و تهدیدهایی ایجاد می کند نمی توان به راحتی قضاوت کرد. زیرا اساسا یکی از ویژگی های شرایط جدید منطقه تشابه آن به معادلات چند مجهولی و به عبارت بهتر چند بعدی بودن تحولات و رویکردها به این رویدادهای منطقه ای است.  به عبارت دیگر در آنِ واحد دو کشور متحد در رابطه با داعش می توانند دیدگاههای متضاد داشته و بر عکس،  دو کشور متخاصم در رابطه با تهدید داعش می توانند نظرات یکسان داشته باشند.

آنچه که روشن است در این میان، عربستان سعودی بیشترین سود و حمایت را از جریان داعش دارد. زیرا اندکی تامل در فضای جغرافیایی عملکرد داعش یعنی سوریه و عراق، نشان از آن دارد که هیچ کشوری به اندازه عربستان نمی تواند از تضعیف یا ساقط کردن دولتهای سوریه و عراق به عنوان متحدان منطقه ای ایران سود برده باشد.

زیرا با سقوط صدام حسین فضای جغرافیایی عراق به عنوان یکی از مکمل های ژئوپلیتیک ایران، در اختیار ایران قرار گرفت و مجموعه نیروهای شیعی و کرد بنا به پیوندهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی با ما، به راحتی به سمت سیاستهای ایران گرایش یافته یا در مسیر آن قرار گرفتند. این امر برای عربستان، به دلیل تعارضات ایدئولوژیک و رقابتهای ژئوپلیتیک با ایران، غیر قابل تحمل بود و از همان آغاز با عدم همکاری با دولت مستقر درعراق و نیز حمایت های آشکار و نهان از اپوزیسیون عراق، تلاش های مسمتری را برای بازگرداندن شرایط عراق به دوران صدام و یا نوع تعدیل شده آن آغاز کرد، اما از آنجا که دیگر دستیابی به چنین شرایطی مهیا نبود، اوضاع به هم ریخته ی منطقه که در گام اول خود عربستان را هم غافلگیر و نگران کرده بود، شرایط را برای عرض اندام عربستان یا تضعیف نفوذ سنتی ایران در سوریه  فراهم آورد.

واقعیت آن است که عربستان اگر چه نتوانست در عراق به اهداف راهبردی خود نائل آید، اما دست کم  توانست خود را به عنوان یکی از نیروهای تأثیر گذار در  حوزه نفوذ ایران نشان داده و از آنجا، داعش را برای به هم ریختن اوضاع سیاسی و امنیتی عراق برای گسترش حوزه نفوذ خود و تضعیف ایران و تا حدودی خط و نشان کشیدن به رقبای نو ظهور برای خود در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس یعنی قطر، به سوی عراق گسیل دارد.

اگرچه در بیرون آمدن غول داعش از چراغ، عربستان از بازیگران اصلی بوده است و تا کنون نیز به خوبی از آن برای پیگیری اهداف منطقه ای خود سود جسته ولی به دلیل ماهیت ایدئولوژیک این گروه که اخیرا برخی تهدیدها را متوجه کشورهای حاشیه خلیج فارس نموده است و نظر به اعمال ضد انسانی و ضد بشری این گروه که واکنشهای جهانی را برانگیخته، این کشور مجبور شده است که اندکی از این گروه فاصله گیرد به طوری که در دیدار اخیر عبدالفتاح السیسی از عربستان، توافق هایی مبنی بر مبارزه با داعش باهم داشته اند.

اما در این میان قطر که یاور اخوانی و به عبارت بهتر حامی مالی و رسانه ای ترکیه در تحولات منطقه بوده، به نظر می رسد اقدامات خیلی محافظه کارانه ای در رابطه با داعش در پیش گرفته است. چنین به نظر می رسد که قطر به همراه ترکیه می خواهند از طریق اقدامات داعش این پیام را به جهانیان در خصوص منطقه برسانند که در صورت شکست اخوانی ها در معادلات سیاسی منطقه، یکی از جایگزینهای احتمالی، داعش خواهد بود. از اینرو به نظر می رسد دست کم قطر و ترکیه دست داعش را در جنایات شان در عراق و سوریه بازگذاشته اند.

از بازیگران مهم دیگر عرب در این میان، مصر است. این کشور که اخیرا خود شاهد تحولات شگرفی در عرصه سیاسی بوده است، به نظر میرسد زیاد موافق جریانهای دینی چه از نوع اخوانی و چه از نوع بنیادگرای آن نباشد. بنابراین در همان روزهای اول تهاجم داعش به عراق، این کشور خود را در کنار دولت عراق، دستکم در عرصه دیپلماتیک قرار داد.

دو جریان اخوانی ( به رهبری ترکیه) و تکفیری به فعالیتهای خود برای شکل دادن به خلافت اسلامی ادامه می دهند،الگوی اخوانیها، عثمانی، و الگوی داعش، خلافت های عربی (اموی و عباسی) است.

شاید این امر یکی از نکات اختلاف مصر با عربستان حداقل در پشت پرده باشد. زیرا عربستان هم ولی نعمت داعش و دولت جدید مصر است و باید این امررا به نوعی در میان خود مدیریت کنند، البته همچنآن که گفته شد، در دیدار السیسی از عربستان به نوعی به این امر پرداخته شد.

تهدیدها و فرصت های ژئوپلتیکی حضور داعش در منطقه برمحور مقاومت وایران

اساسا هر گونه خلافت اسلامی چه از نوع اخوانی و چه از نوع داعش آن، برای ایران تهدید زا است و تجربه تاریخی هم گواه این مدعا است. در تحولات اخیر نیز داعش با حملات و جنایات بیشمار خود در سوریه، به عنوان یکی بازیگران کلیدی محور مقاومت، نشان داد که مأموریت اصلیش تضعیف و ضربه زدن به ایران است.

زیرا، تمام مناطقی که نقطه قوت و منطقه مانور ژئوپلیتیک ایران به شمار می آید، یعنی عراق، سوریه و تا حدودی لبنان، به منطقه ی عملیاتی داعش تبدیل شده است که در صورت موفقیت آنها، بازوها ی قدرت ایران در بین النهرین و شامات آسیب جدی دیده و ابزارهای بازدارنده و نیز قدرت چانه زنی خود را در برابر رقبا و دشمنان ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک خود از دست خواهد داد.

نکته مهم دیگر اینکه، داعش تشیع را یکی از اهداف مشروع برای حمله ی خود می داند و با توجه به نقش بارز و حیاتی که تشیع در تعریف هویت ایرانی دارد، می توان گفت این جریان تروریستی اساس و بنیان ایران را هدف قرارداده و تهدید آنها برای ایران یک تهدید حیاتی به شمار می آید. بنابراین ایران نیز باید با آن بر اساس میزان تهدیدی که ایجاد می کند، برخورد نماید و در اینجا، جای هیچ تردیدی وجود ندارد.

در کنار این، تهاجم داعش به اقلیم کردستان نیز برای ما دارای اهمیت است. زیرا در درجه نخست کردها بخشی از ایران فرهنگی و حوزه ی نفوذ فرهنگی ایران به شمار می آیند و در ورای فراز و فرودهایی که ممکن است در عرصه روابط سیاسی به وجود آید، آنها همیشه می توانند هم پیمانان خوبی برای ما باشند. زیرا این امر هم ریشه در تاریخ دارد و هم ژئوپلیتیک، از این رو تهدید آنها از سوی داعش می تواند برای ما مشکل ساز شود. همچنین به فرض برتری آنها در اقلیم کردستان و همسایگی شان با کردستان ایران، فرصت برای اشاعه افکار افراطی در میان برخی از لایه های ملت ایران برای آنها فراهم خواهد شد.

نکته دیگر اینکه هر کنش و واکنشی که در این منطقه به وقوع بپیوندد و به کاهش قدرت ایران بیانجامد، بر قدرت گرفتن ترکیه و عربستان به عنوان رقبای ژئوپلیتیک و حتی ایدئولوژیک ایران کمک کرده و قدرت و منافع ملی ما را نیز تضعیف خواهد نمود.

جدا از رویدادهای تلخی که جریانهای تکفیری و الحاقگرای دینی در پیرامون ایران رقم زده اند تجارب ارزنده ای را می توان از مسائل گرفت. نخست اینکه موقعیت ژئوپلیتیک ایران و پیوندهای تنگا تنگی که ایران با مناطق ژئوپلیتیک پیرامون خود دارد، اجازه ی انزوا طلبی و بی تفاوتی نسبت به سیاست خارجی را نمی دهد.

از این رو دو عنصر تشیع و میراث فرهنگ ایرانی در مناطق ژئوپلیتیک پیرامون همواره به عنوان دریچه هایی برای جذب کشورها و ملل پیرامونی ما باید مورد توجه باشند. بنابراین برخی انتقاداتی که درباره حضور ایران در عراق, لبنان و سوریه و حتی فلسطین صورت می گیرد از منظر ژئوپلیتیک فاقد منطق بوده و حضور ایران در این کشورها  در راستای منافع ملی ما می تواند باشد.

دومین نکته اینکه اگر چه تکفیری ها و جریان های معتدل مدعی خلافت اسلامی می تواند ساخته یا مورد حمایت غرب باشند، اما در صورتی که چشم انداز اقدامات آنها در بستری از روشهای آینده پژوهانه بررسی شود می تواند تهدیدهای فراوانی را حتی متوجه منافع خود آنها کرده و مسلما" ایران و تشیع، تنها  اهداف آنها نخواهد بود.

بنابراین دستگاه دیپلماسی باید از این منظر هم در تعامل با غرب، موضوع داعش و حتی اخوان را مطرح نموده و در استفاده از ابزارهای آنها برای دفع این تهدید حیاتی برای امنیت ملی کشورمان نیز کوشا باشد. سومین نکته اینکه ایران اگرچه در شامات و عراق سرمایه گذاری کرده و نتیجه گرفته است، همان طور در مناطق ژئوپلیتیکی پیرامون، مانند آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج فارس و شبه قاره نیز با توجه به پیوندهای تاریخی و فرهنگی و ژئوپلیتیک با آنها، می تواند در راستای تامین منافع ملی فعال باشد.

چهارمین نکته اینکه رویدادهای اخیر نشان داد که ایران به صورت واقعی یک قدرت منطقه ای است زیرا تا کنون رقبای ایران اعم از ترکیه، عربستان، قطر و حتی قدرتهای فرامنطقه ای و جهانی نتوانسته اند به اهداف خود آنگونه که ایران به این مهم نایل آمده است، دست یابند. لذا بسیاری از بازیگران کوچک در منطقه که برخی مواقع از چالشهای میان ایران و غرب برای ماجراجویی های هویتی و سرزمینی به عنوان فرصت بهره می بردند، احتملا در آینده در رفتار و سیاست های خود چرخشی جدی ایجاد کرده و با احتیاط بیشتری با ایران برخورد کنند.

سخن آخر اینکه در تعریف کدهای ژئوپلیتیک برای هر کشوری، بیان می شود که کدهای محلی و منطقه ای باید با کدهای جهانی تعارض نداشته باشد، لذا ما زمانی می توانیم از فرصتهای موجود در پیرامون خودمان در راستای تامین منافع ملی بهره ببریم که بتوانیم در عرصه  سیاست خارجی خود در جهانی سنجیده گام برداریم.

دکتر عطاله الله عبدی

استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی تهران

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930526000581#sthash.AhQT9Uc0.dpuf

به گزارش سرویس شبکه های اجتماعی شفاف،یک کاربر شبکه اجتماعی به نام "لباس شخصی"که احتمالا از نویسندگان سایت "انصار حزب الله" بوده است، با انتشار مطلبی در صفحه شخصی خود در گوگل پلاس از حضور نیروهای ویژه حزب الله لبنان در عراق خبر داد.

"دبیرکل حزب‌الله لبنان جمعه شب (۲۳مرداد) در سخنانی به مناسبت سالگرد پیروزی مقاومت در جنگ ژوئیه ۲۰۰۶، ضمن تشریح خطر داعش برای منطقه گفت: «منطق، عقل، دین، اخلاق و تجربه به ما می‌گوید هر جامعه‌ای زمانی که در معرض خطر قرار دارد، اولویت آن رویارویی با این خطر موجودیتی است و هر کس اقدام به این کار نکند خانواده و خویشاوندان خود را در معرض قتل، ذبح و خطر قرار داده است.»

وی ضمن دعوت از لبنانی‌ها برای درک خطر حقیقی گفت: «هر کس از مسئولیت‌های خود شانه خالی کند، ما هرگز از وظایف خود فرار نخواهیم کرد و به هیچ نقطه‌ای از دنیا مهاجرت نخواهیم کرد (اشاره به فرار سعد حریری به جده عربستان از ترس ترور)، بلکه در کشور باقی مانده و سر خود را بالا نگاه خواهیم داشت و اگر مجبور شویم، مبارزه کرده و پیروز می‌شویم و به شهادت می‌رسیم. اکنون آماده مبارزه‌ایم زیرا وطن با خطر روبه‌رو است و با مبارزه خون شهیدانی را که در چنین روزهایی به شهادت رسیده‌اند حفظ می‌کنیم.» 

به عراقی‌ها، سوری‌ها و فلسطینی‌ها کمک کردیم

«سیدحسن نصرالله» پیش از این سخنرانی نیز در گفت‌وگو با «الاخبار» لبنان که در دو شماره ۲۳۶۸ و ۲۳۶۹ این روزنامه منتشر شد گفته بود: «نصر‌الله یک بازیگر درجه ۲ در شرق نیست، بلکه در صف مقدم تصمیم‌گیرندگان قرار دارد و دشمنان خود را با ذره‌بین کنترل می‌کند... مقاومت یک جریان شیعی نیست، مقاومت، لبنانی و ملی و برای تمام لبنانی‌هاست. ما از همان ابتدا تأکید داشتیم که بگوییم حضور ما در سوریه بر اساس فرقه‌گرایی نبوده و ما مقاومت عراق را نیز خارج از مبانی طایفه‌ای کمک کردیم. ما همچنین به حماس و سایر گروه‌های مقاومت فلسطین نیز خارج از این مبانی کمک کردیم، چرا که آن‌ها سنی هستند.» 



تیم ۲۵۰ نفره حزب‌الله در عراق
کارشناسانی که با لحن «سیدحسن نصر‌الله» آشنایی دارند بر این گمانند که سخنان اخیر دبیرکل حزب‌الله لبنان بی‌شباهت به زمان اعلام حضور حزب‌الله در سوریه نیست و با توجه به اوضاع وخیم عراق هیچ بعید نیست که حزب‌الله به زودی از مرحله دفاع خارج و وارد مرحله آفندی گسترده حتی در خاک عراق شود. 
این تحلیل دارای پشتوانه‌ای خبری از میان گزارش‌های آمریکایی است که بر حضور پر رنگ حزب‌الله در میدان نبرد عراق تأکید می‌کند. مثلا «نیکلاس بلانفورد» روز ۱۶جولای (۲۵تیرماه) ضمن انتشار گزارشی در «کریستین ساینس مانیتور» اذعان داشته بود حزب‌الله یک تیم۲۵۰ نفره از مشاوران خود را برای آموزش نیروهای شیعه در مقابل داعش به عراق اعزام کرده است. وی به نقل از یک منبع در حزب‌الله گفته بود وظیفه این واحد مستقر شده در عراق کار شناسایی و اطلاعاتی بر روی داعش به منظور دستیابی به تصویری از میزان قدرت نظامی و مناطق تحت استقرار این گروه و همچنین ایجاد همکاری پایدار با گروه‌های مخالف دولت مالکی بر ضد داعش است.

واحدهای سری۳۸۰۰
پیش‌تر وزارت خزانه‌داری آمریکا در گزارشی که ۲۹آبان۱۳۹۱ (۱۹ نوامبر۲۰۱۲) منتشر ساخته بود به موجب فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ اعلام کرده بود که «موسی دقدوق الموسوی» که از فرماندهان حزب‌الله لبنان به شمار می‌رود، در یک مرکز هماهنگی در کربلا، به طراحی عملیات علیه نیروهای آمریکایی مشغول بوده و به موجب توافق‌نامه امنیتی آمریکا-عراق در سال ۲۰۰۸ دستگیر اما یک دادگاه عراقی در ۷ مه ۲۰۱۲ به دلیل کافی نبودن مدارک در این مورد وی را آزاد کرده است. این گزارش همچنین اذعان داشته بود که حزب‌الله پیش از این و از سال ۲۰۰۵ یک واحد سری برای آموزش «جیش المهدی» و پس از آن «عصائب اهل الحق» به عراق اعزام کرده بوده است. این سازماندهی به تشکیل واحدی به نام ۳۸۰۰ از سوی حزب‌الله انجامید که پیش از آن با عنوان ۲۸۰۰ شناخته می‌شده است. تشکیل مجموع این گروه‌ها نیز بر اساس تجربه تشکیل واحد سری ۱۸۰۰ حزب‌الله صورت گرفته که وظیفه حمایت تسلیحاتی، آموزشی حماس را برعهده داشته است. 

از «لشکر ۹۰۰۰» تا «سپاه رمضان»
«مؤسسه مطالعات جنگ» مدعی است این گروه سری حزب‌الله جایگزین یک گروه فوق سری به نام «لشکر ۹۰۰۰» در عراق شده که وابسته به «سپاه رمضان» از نیروی قدس سپاه انقلاب اسلامی بوده است و حتی به نیروهای سنی نیز برای مبارزه با اشغالگران آمریکایی کمک می‌کرده است. این گروه با شبکه «قیس غزالی» مرتبط بوده است که در همکاری با موسی دقدوق علیه نیروهای آمریکایی در دوره اشغال دست به عملیات می‌زده‌اند. که در واقع شامل یک ارتباط خطی بین جیش‌المهدی، عصائب اهل الحق و حزب‌الله لبنان بوده است. 
ژنرال «کوین برگنر» سخنگوی نیروهای چند ملیتی در عراق در سوم اکتبر۲۰۰۷، گفته بود که سپاه رمضان دارای یک ساختار پیچیده سیاسی، ایدئولوژیک و نظامی و دارای ۳ شاخه نصر و ظفر و فجر است. «ستوان کوین اندرسون» در همان مقطع گفته بود که نیروهای «ام.ان.اف-آی» (نیروهای چندملیتی بین‌المللی) تنها قادر به شناسایی ۳فرمانده از این نیروی پیچیده شده‌اند که زیر نظر فرمانده شاخه «ظفر» فعالیت می‌کردند. 

مراکز فرماندهی «نصر»؛ «ظفر»؛ «فجر»
«لانگ وار ژورنال» نیز مدعی بود که مرکز فرماندهی شاخه «نصر» در مریوان واقع در خاک ایران است که در استان دیاله فعالیت می‌کند و مرکز فرماندهی «ظفر» در مهران مستقر است که وظیفه عملیات در مرکز عراق شامل نجف، کربلا، بغداد، بابل و واسط را بر عهده دارد و مرکز فرماندهی «فجر» در اهواز مستقر است که از طریق بصره در ذیقار، المثنی و میسان عملیات می‌کنند.
همچنین گزارش۲۰۱۰، آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا مدعی بود که واحدهای ۳۸۰۰ و «لشکر۹۰۰۰» مشغول آموزش تاکتیک‌های رزم به گروه‌های کوچک شیعه در عراق بوده‌اند و در واقع تبدیل به سر پلی برای عرب‌هایی شدند که تمایل به حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی داشتند تا آنجا که سیدحسن نصر‌الله چند ساعت از وقت روزانه خود را به امور عراق می‌گذرانید. 

از «حاج خلیل» تا «محمد کوثرانی»
همچنین «جان برنان» مشاور امنیت ملی آمریکا در این رابطه می‌گوید: «واحد ویژه ۳۸۰۰ حزب‌الله در یمن نیز بواسطه «خلیل حرب» در سال ۲۰۱۲ به نیروهای حوثی آموزش می‌داده است». «حاج خلیل» یکی از فرماندهان مجرب حزب‌الله در اجرای عملیات ویژه بود که در جنوب لبنان عملیات‌های زیادی را ضد نیروهای اسرائیل طراحی و اجرا کرده بود. وی همچنین فرماندهی واحد ۱۸۰۰ را با مسئولیت تجهیز مجاهدان فلسطینی بر عهده داشت. 

این در حالی است که «محمد کوثرانی» از فرماندهان حزب‌الله در عراق می‌گوید که واحد ویژه ۳۸۰۰ نقش ویژه‌ای در مهار بحران سوریه بازی کرده و وظیفه انتقال و سازماندهی مجاهدان عراقی را در چارچوب محور مقاومت بر عهده داشته است. 


شکل‌گیری استراتژی برنده سوریه در عراق

این اطلاعات در حالی از سوی منابع آمریکایی منتشر می‌شود که «مؤسسه مطالعات جنگ» نیز سخنان سرتیپ «مسعود جزایری»، معاون رئیس ستاد کل ارتش و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را به ورود واحد‌های ویژه حزب‌الله در میدان عملیات عراق تعبیر کرده است. چنانچه وی روز نهم تیرماه سال جاری ضمن گفت‌وگو با شبکه العالم گفته بود: «پاسخ ایران به این شبه نظامیان «قاطع و جدی» خواهد بود. ایران در دفاع، امنیت، کنترل مرزها و استحکامات به عراق کمک می‌کند.

ایران همانطور که در بحران سوریه و سایر نواحی آشوب‌زدۀ منطقه همکاری‌هایی داشته، برای کمک به عراق نیز، وضعیت منطقه، را از نزدیک دنبال می‌کند. ایران می‌تواند با استفاده از دفاع و اطلاعات مردمی به عراق کمک کند. ایران به مقامات عراقی اعلام کرده که آماده است تا تجربیات موفقیت‌آمیز خود را در قالب دفاع همه جانبۀ مردمی در اختیار آنها بگذارد. استراتژی برنده‌ای مشابه آنچه که در سوریه برای کشاندن تروریست‌ها به موضع دفاعی به کار گرفته شد. همین استراتژی، در حال حاضر در عراق در حال شکل‌گیری است و توده‌های مردمی متعلق به تمامی گروه‌های قومی، را بسیج می‌کند.» 

حاضریم ۵ برابر سوریه در عراق شهید دهیم 

این اظهارات در حالی است که روز سه‌شنبه ۲۷خردادماه سالجاری روزنامه «السفیر» نیز که سخنان نصرالله به مناسبت ۱۵ شعبان را نقل می‌کرد به نقل از وی نوشته بود: «آماده‌ایم برای دفاع از مقدسات، ۵ برابر کسانی که در سوریه شهید شدند شهیدانی در عراق تقدیم کنیم.»
منبع: شفاف
آیا آمریکا عربستان را مجبور به تغییر محاسبات در سوریه کرده است؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۰۸
 
طی دو سال اخیر پرونده سوریه یکی از موضوعات منطقه ای محل اختلاف میان امریکا و عربستان بوده است.
آیا آمریکا عربستان را مجبور به تغییر محاسبات در سوریه کرده است؟
گروه بین الملل جهان نیوز ـ عربستانی ها در این دو سال تلاش زیادی کردند که اوباما را متقاعد به حمله نظامی به سوریه بکنند ولی موفق به این کار نشدند. حتی در روزهایی که اوباما استفاده از سلاح شیمایی را خط قرمز در سوریه معرفی کرده بود، عربستانی ها با تمام توان تلاش کردند که بشار اسد را متهم به استفاده از سلاح شیمایی علیه مخالفانش کنند ولی باز هم اوباما حمله به سوریه را نپذیرفت و به راه حل سیاسی روسیه در امحا سلاح های شیمایی ارتش سوریه پیوست.

با این وجود گفته می شود آمریکا به ملک عبدالله فشار سیاسی وارد کرد تا حتی بندر بن سلطان -که قصد داشت پرونده سوریه را در جهت متفاوتی از امریکا هدایت کند- را از ریاست سازمان اطلاعاتی عربستان و مدیریت پرونده سوریه برکنار کند. با قدرت گرفتن داعش در بخش هایی از استان های سنی نشین عراق، تهدیدی جدید علیه امنیت ملی آمریکا شکل گرفت. آمریکایی ها در حال حاضر حتی از حمله هوایی به داعش در سوریه نیز سخن می گویند. حمله نظامی که در صورت تحقق در یک پازل کلی به تقویت دولت بشار اسد در سوریه ناچارا کمک خواهد کرد. این در حالی است که چندین ماه است، بشار اسد در بخش های وسیعی از خاک سوریه موقعیت نظامی خود را تثبیت کرده و با برگزاری انتخابات به مدت ۷ سال دیگر رئیس جمهور قانونی این کشور نیز شده است.

آمریکایی ها ظاهرا دیگر تقویت گروه های تکفیری در سوریه را توسط عربستان، تحمل نمی کنند و در رسانه های مطرح آمریکایی این روزها علنا از نقش عربستان در تقویت تروریست های سلفی در خاورمیانه انتقاد می شود. با این وجود برخی علائم نشان می دهد که عربستان نیز برخی تغییر رفتارها در قبال سوریه ولو به صورت محدود را آغاز کرده است. چنانچه برخی منابع رسانه ای اخیرا فاش کرده اند که فیصل وزیر امور خارجه عربستان در دیدار با مقامات روسیه در سفر اخیر خود گفته که موضع جدید عربستان در قبال سوریه این است که ریاض دیگر به دنبال براندازی دولت سوریه نیست، بلکه تنها می خواهد رهبری این کشور بویژه در جایگاه ریاست جمهوری تغییر کند. بنا بر اعلام این منابع، وی بار دیگر موضوع تشکیل دولت انتقالی سوریه بعد از ایجاد اصلاحات قانون اساسی را به روس‌ها پیشنهاد داده تا اختیارات رئیس جمهور تعدیل شود.

به اعتقاد برخی تحلیلگران منطقه این عقب نشینی عربستان بیشتر با فشار دولت آمریکا صورت گرفته است. البته این تحلیگران معتقدند عربستانی ها از شکست ارتش بشار اسد و پراکندگی مخالفان وی ناامید شده و در حال از دست دادن برگه های چانه زنی خود در سوریه هستند.

در هر صورت عربستان به عنوان متحد منطقه ای آمریکا در خارج از استراتژی ها و منافع آمریکا نیز نمی تواند عمل کند، امروز منافع ملی آمریکا در تضعیف داعش است و تضعیف شدن داعش باید هم در عراق و هم در سوریه اتفاق بیافتد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد