سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اعتماد نوشت:
دولت این روزها به‌شدت سرگرم سر و سامان دادن به بحث هدفمندی یارانه‌هاست و پروژه «نه به یارانه نقدی» را به کلید زده است غافل از اینکه همین اقدام که با کمترین کار تبلیغی رسانه‌یی در دستور کار دولت قرار گرفته است بهترین فرصت را برای مخالفانش مهیا کرده است.

از آنجا که دولت رسانه چندانی در اختیار ندارد بدون اینکه برنامه تبلیغی هدفمندی برای تشریح و به ثمر رساندن درخواستش برای انصراف از دریافت یارانه نقدی تدوین کند یا حتی بدون اینکه شخص روحانی بخواهد در قاب تلویزیون با مردم درباره ضرورت آن و اهداف دولت از کلید زدن این پروژه سخن بگوید دولتمردان تنها شعاری را طراحی و میدان را به نفع رقیب خالی کرده‌اند.

رقیب هم که طی هشت سال گذشته خوب ذائقه مردم را فهمیده به یکه تاز میدان تبدیل و خیلی زودتر از پیش‌بینی‌هایش یک گام به هدفش یعنی تحت تاثیر قرار دادن پایگاه اجتماعی دولت به نفع خود نزدیک شده است و اگر مسیر برایش بر همین روال باز باشد در فرصتی دیگر و با بهانه‌یی دیگر به مقصود خود می‌رسد.

سفیر سابق آمریکا در بحرین درباره این خط لوله گازی می گوید: مخالفت های آمریکا با پروژه های مشابه صادراتی ایران تا حالا شامل این خط لوله نشده و واشنگتن در قبال این خط لوله سکوت کرده است.
کشور پادشاهی عمان با 4 میلیون جمعیت و مجموع 82 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی یکی از نزدیک ترین همسایه های عربی ایران به حساب می آید و طرح خط لوله صادرات گاز ایران به عمان در صورت تحقق، نخستین همکاری اقتصادی در این سطح بین ایران و یکی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است.

به گزارش عصر ایران ، خبرگزاری بلومبرگ با اشاره به توافق ایران و عمان در سفر ماه گذشته حسن روحانی رییس جمهور ایران به مسقط برای احداث خط لوله صادرات گاز ایران به عمان نوشت: این خط لوله در سال 2017 به بهره برداری می رسد و نشانه ای از تلاش عمان برای مقابله با هژمونی طلبی عربستان سعودی است.

بلومبرگ با اشاره به اینکه عمان بر خلاف دولت عربستان، ایران را تهدیدی برای منطقه نمی بیند بلکه بر عکس از نظر مقامات مسقط رابطه با تهران فرصتی اقتصادی و سیاسی برای این کشور  عضو شورای همکاری خلیج فارس است، از قول "عبدالخالق عبدالله" نویسنده و آکادمیسین اماراتی کتاب "نظام منطقه ای خلیج فارس" می نویسد: عمان اشتیاق چندانی به همگرایی و همکاری نزدیک با دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس ندارد و فکر نمی کنم در آینده نیز داشته باشد. عمانی ها همواره خود را کشوری جدا از دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس می دانند."

بلومبرگ در ادامه با اشاره به اختلافات دیرپای بین ایران و عربستان بر سر برخی موضوعات منطقه ای و برنامه هسته ای می نویسد: اگر پروژه خط گاز ایران به عمان تکمیل شده و به بهره برداری برسد، این نخستین همکاری در این سطح بین ایران و یکی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود.

سفیر سابق آمریکا در بحرین درباره این خط لوله گازی می گوید: مخالفت های آمریکا با پروژه های مشابه صادراتی ایران تا حالا شامل این خط لوله نشده و واشنگتن در قبال این خط لوله سکوت کرده است.

"عبدالله بابود " مدیر گروه مطالعات خلیج فارس در دانشگاه قطر نیز درباره عدم مخالفت آمریکا با این خط لوله گازی می گوید: آمریکا نیاز دولت عمان را درک می کند ، عمان به واردات گاز نیاز دارد و واردات کنونی گاز این کشور از کشورهای همسایه (عربی) کفاف مصرف رو به تزاید این کشور را نمی دهد.

بلومبرگ روابط ایران و عمان را به پیش از انقلاب اسلامی و به سال 1973 پیوند می دهد. در آن سال محمد رضا شاه با ارسال نیرو به عمان جلوی سقوط حکومت سلطان قابوس را در نتیجه یک شورش داخلی گرفت و از آن زمان تا کنون روابط دو کشور حسنه و خوب بوده است.

" کولین شپ" تحلیلگر بریتانیایی مسایل خاورمیانه می گوید: بر خلاف دولت عربستان سعودی، دولت عمان ایران را تهدیدی برای خود نمی بیند و برای همین، پادشاهی مسقط خود را از طرح های سعودی ها برای همگرایی ببیشتر کشورهای عضو شوری همکاری خلیج فارس علیه ایران ، دور نگه می دارد.

بلومبرگ در ادامه می نویسد: البته عمان تنها کشور عضو شورای همکاری نیست که از سیاست های منطقه ای عربستان دوری می کند و با هژمونی طلبی عربستان بر منطقه مقابله می کند بلکه کشور قطر نیز اخیرا به شدت با عربستان در این زمینه مشکل پیدا کرده و حتی کار به احضار سفیر عربستان از دوحه کشیده است.

بلومبرگ می نویسد: در اجلاس دسامبر سال گذشته شورای همکاری وقتی وزیر خارجه عربستان پیشنهاد نشستی برای بررسی موضوع انتقال از وضعیت شورا به اتحادیه همکاری خلیج را داد وزیر خارجه عمان میکروفون خود را روشن کرد و در مخابلفت با این ایده سخن گفت.
کولین شپ در این باره می گوید: البته عمانی ها مخالفت های خود با عربستان را بسیار محتاطانه تر دنبال می کنند و هماننند قطر نیستند.کریستوفر دیوید سون نویسنده کتاب "پس از شیخ ها، سقوط محتمل پادشاهی های عربی خلیج فارس" معتقد است: سلطان قابوس هوشمند ترین رهبر در بین رهبران منطقه است. او به نوعی کارگزار آمریکا در منطقه است و در عین حال رابطه نزدیکی با ایران دارد و همزمان در حالی که عضوی از شورای همکاری خلیج فارس است با ایده هژمونی طلبی عربستان بر منطقه مخالفت می کند.



سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز دوشنبه گفت آمریکا می تواند به طور بالقوه تحریم هایی را علیه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اعمال کند اما چنین اقدامی به این زودیها انجام نخواهد شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز دوشنبه گفت آمریکا می تواند به طور بالقوه تحریم هایی را علیه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اعمال کند اما چنین اقدامی به این زودیها انجام نخواهد شد.

به گزارش انتخاب به نقل از رویترز ، جنیفر ساکی در پاسخ به پرسش رادیو « صدای مسکو » درباره اینکه آیا آمریکا در حال بررسی تحریم احتمالی شخص پوتین است افزود :« بله ، مشخص شدن نتیجه چنین اقدامی مهم است. آمریکا قادر است افراد ، شرکت ها و بخش ها را تحریم کند. هدف تحریم نیست. هدف کاهش تنش است.»

آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم ممنوعیت صدور روادید و مسدود شدن دارایی ها را علیه برخی مقامات روس اعمال کرده اند. این تحریم ها پس از اقدام روسیه به انضمام شبه جزیره کریمه به این کشور اعمال شد.

واشنگتن و بروکسل هر دو اعلام کرده اند در تلاش برای اعمال اقدامات اقتصادی شدیدتر علیه روسیه هستند مگرآنکه متحدان مسکو در شرق اوکراین از موضع خود عقب نشینی کنند.





نمایندگان مولوی عبدالحمید در دیداری به عبدالرئوف می‌گویند که دولت جدید برای دادن مکان فرهنگی مذهبی به ما در تهران مشکلی ندارد ولی برخی جریانات تندرو مخالف هستند.
به گزارش مشرق، سایت ایران هسته‌ای نوشت: تلاش رسانه های ضدانقلاب و وهابی برای بزرگنمایی نقش یک فرد خاص در آزادسازی خاص مرزبانان بسیار قابل توجه بوده است، بگونه ای که حتی رئیس کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس در مصاحبه ای به صراحت اظهار داشت که برجسته کردن نقش مولوی عبدالحمید در آزادی مرزبانان توطئه غربی هاست.

علاالدین بروجردی گفت: «مولوی عبدالحیمد مدت زیادی در منطقه سیستان و بلوچستان حضور دارند و در گروگان گرفتن های سابق وارد عمل نمی شده اند و مسئولیتی را بر عهده خود نمی دانستند».

وی اذعان کرد: «تمامی پیگیری های مربوط به آزادی مرزبانها توسط وزارت کشور و شورای عالی امنیت ملی انجام شده است و برجسته کردن نقش مولوی عبدالحمید در آزادی مرزبانان را توطئه غرب باید دانست».

وی با اشاره به اینکه بنابر سخن رسانه های بیگانه ایشان نفوذ بسیاری را در سیستان و بلوچستان دارند گفت: «باید از ایشان درباره ی سکوتشان درباره ی اقدامات گروه های تروریستی در منطقه طی سال های گذشته سوال نمود».

در همین حال، اطلاعاتی جدیدی درباره محتوای گفتگوها میان نمایندگان مولوی عبدالحمید و گروهک جیش العدل در اختیار «ایران هسته ای» قرار گرفته که به شرح ذیل است:

1- بخشی از این گفتگوها به برخی بررسی اهداف جیش العدل و مولوی عبدالحمید و شیوه های رسیدن به این اهداف میان دو طرف اختصاص داشته است. عبدالرئوف ریگی در این مذاکرات ضمن مشترک خواندن برخی اهداف، شیوه مولوی عبدالحمید را شیوه ای شکست خورده می داند. وی در ادامه به یک نکته مهم اطلاعاتی اشاره می کند و تاکید می کند در صورت فراهم شدن زمینه های خاص فعالیت مذهبی و سیاسی حاضر به کنار گذاشتن اسلحه و فعالیت مسالمت آمیز است. نکته قابل در این باره این است که ظاهرا نمایندگان مولوی عبدالحمید نسبت به فراهم شدن بخشی از آن شرایط خاص از طرف دولت وعده هایی به وی داده اند.

2- یکی از نقاط و اهداف مشترک دو طرف در این باره داشتن یک مکان تبلیغی و فرهنگی در تهران بوده که عبدالرئوف آن را حیاتی می داند. در این دیدار نمایندگان مولوی عبدالحمید به عبدالرئوف می گویند که دولت جدید برای دادن مکان فرهنگی مذهبی به ما در تهران مشکلی ندارد ولی برخی جریانات تندرو مخالف هستند.

3- عبدالرئوف پس از مدتی از دستگیری مرزبانان، از اینکه بتواند از دستگاه امنیتی امتیازی بگیرد ناامید بوده است. پس از مطرح شدن موضوع مذاکره، نمایندگان مولوی عبدالحیمد به وی اطمینان می دهند  که این مذاکرات صرفا از طرف مولوی عبدالحمید و بخشی از بدنه دولت مخصوصا استاندار سیستان و بلوچستان انجام می شود.

4- تیم مذاکره کننده با جیش العدل نکات قابل تاملی نیز بیان کرده اند که عبدالرئوف را در دو راهی آزاد سازی و یا شهادت مرزبانان قرار می دهد. آنها به عبدالرئوف می گویند که عبدالحمید برای اولین بار از شما درخواست آزادی گروگان ها را مطرح کرده در حالی که  در بسیاری از موارد مشابهه سکوت کرده است. همچنین تا کنون نیز به صورت کلی گروگانگیری را محکوم کرده و هیچگاه به صورت مشخص نامی از گروهی نبرده است. پس بگذارید این مقدار ارتباط باقی بماند. جالب آنکه در بخشی از این مذاکرات عنوان شده که مولوی عبدالحمید تنها همین یکبار این درخواست را مطرح خواهد کرد.



استاد ایرانی روابط بین‌الملل در المانیتور به نقد گفته‌های دیوید پترائوس، رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا‌ (سی‌آی‌ای) درباره ایران و سیاست‌های منطقه‌ای پرداخت و نکات‌ کلیدی ‌به وی گوشزد کرده است.
کد خبر: ۳۹۴۸۹۸
تاریخ انتشار:۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۰-22 April 2014
استاد ایرانی خطاب به پترائوس: باز هم اشتباه کردید!
 کیهان برزگر استاد ایرانی روابط بین الملل با انتشار یادداشتی در المانیتور به ادعاهای دیوید پترائوس درباره سیاست های منطقه ای ایران، پاسخ داده است .  برزگر در این یادداشت بر خلاف پترائوس حضور ایران در معادلات امنیتی منطقه را ضامن ثبات منطقه می داند. متن کامل یادداشت این استاد دانشگاه که در اختیار تابناک قرار گرفته، به شرح زیر است:


اگر بخواهیم به یک نوع تحلیل سنتی و تاریخ گذشته از نوع سیاستگذاری آمریکا در برخورد با ایران و مسائل خاورمیانه اشاره کنیم، هیچ مقاله‌ای بهتر از یادداشت مشترک دیوید پترائوس و ونس سرچوک در روزنامه واشنگتن پست ـ که  به تازگی منتشر شده ـ پیدا نمی‌کنیم که بر مبنای آن به دولت اوباما توصیه می‌کند به سیاست قدیمی و ناکارآمد حضور مستقیم و همه‌جانبه آمریکا در منطقه برای مهار ایران متوسل شود. 

به گزارش «تابناک»، بحث اصلی این نوشتار که تأکید می‌کند رفع تحریم‌های اقتصادی، منجر تقویت موقعیت ایران در حمایت از گروه‌های تروریستی می‌شود و اینکه این تحول آثار منفی ژئواستراتژیک بر منافع و امنیت ملی آمریکا خواهد داشت، مورد تردید جدی است، چون برعکس استدلال نویسنده، هر گونه گشایش در روابط ایران و آمریکا در نتیجه یک توافق جامع هسته‌ای و رفع تحریم‌ها به فوریت تأثیرات مثبت بر ثبات خاورمیانه از طریق گسترش همکاری‌های منطقه‌ای خواهد داشت. 

بنا بر این گزارش، در ‌یکی دو دهه گذشته، یک لایه قدرتمند در ساختار سیاسی آمریکا با حمایت لابی‌های متحدین منطقه‌ای (اسرائیل و عربستان) این تفکر سنتی را تقویت کرده‌اند که ایران با سیاستی گسترش‌طلبانه به دنبال افزایش و تثبیت «قدرت نسبی» خود در خلیج‌فارس، عراق و شامات، شبه جزیره عربی و سرزمین‌های فلسطینی است؛ توجیهی که بر مبنای آن، ایران به عنوان منبع اصلی تهدید در منطقه معرفی ‌و به دنبال آن سیاست ضرورت مهار نقش و قدرت ایران در مسائل منطقه‌ای در استراتژی خاورمیانه‌ای امریکا، به نوعی تثبیت شده است.

سیاست اوباما در توسل به راهکار دیپلماتیک برای حل مسأله هسته‌ای ایران ـ که خود برآمده از درک واقعیت‌های سیاسی، امنیتی جدید منطقه است ـ زنگ خطر جدی برای شکستن این تفکر غالب در واشنگتن است و اساسا بر این باور دارد که ‌هر گونه توافق آمریکا با ایران به هزینه منافع متحدان منطقه‌ای این کشور خواهد بود. 

هچنین پافشاری بر تدوام چنین سیاست سنتی آمریکا‌ ـ که در مقاله پترائوس به خوبی خود را نشان می‌دهد‌ ـ ‌نفی واقعیت و ضرورت حضور سرنوشت‌ساز ایران در مسائل منطقه‌ای است که بی‌توجهی به آن در‌ سال‌ها به ضرر صلح و امنیت منطقه‌ای و حتی منافع و امنیت آمریکا از طریق رشد بی‌ثباتی، افراط‌گرایی و تروریسم بوده است. ناگفته نماند که پیگیری این نوع تفکر جز افزایش تنش و بی‌اعتمادی در روابط ملت‌ها، گسترش رقابت تسلیحاتی، تشکیل ائتلاف‌های رقیب و... در روابط منطقه‌ای نتیجه دیگری نداشته است؛ بحران‌های افغانستان و عراق، دو نمونه آشکار از این دست هستند. 

اما خروج عاقلانه آمریکا از این دو کشور، نشان از پذیرش این واقعیت دارد که منطقه خاورمیانه، به ویژه پس از تحولات عربی و پررنگ شدن نقش توده‌ها در سیاست خارجی دولت‌ها، در حال نوعی انتقال سیاسی است که در آن با روش سنتی حضور مستقیم نظامی یا قرار دادن دولت‌ها در برابر یکدیگر، نمی‌توان منافع آمریکا را حفظ کرد. 

نقطه عطف این تحول، بحران سوریه است که نشان داد چگونه بازیگران منطقه‌ای می‌توانند نقش بازیگران خارجی را به نفع منافع خود تحت تأثیر قرار دهند. 

پترائوس در شرایطی دیدگاه خود را مطرح می‌کند که آمریکا ‌نسبتا کنترل بر جریان اصلی تحولات منطقه‌ای را از دست می‌دهد. او در حالی سیاست اوباما در فرستادن تسلیحات پیشرفته به مخالفین اسد را امید‌بخش می‌خواند که آمریکا خود در میانه راه حمایت از تروریست‌های مخالف اسد یا تقویت سیستم دولت از طریق پیگیری راهکاری سیاسی قرار دارد که ایران از آغاز بحران پیشنهاد داده است. 

در این باره باید گفت، سازه اصلی سیاست منطقه‌ای ایران، حفظ صلح و ثبات در این منطقه حساس و البته دفع تهدیدات به امنیت کشور است که متأسفانه در ‌دهه‌های گذشته، تهدید آمریکا در رأس آن ‌است. ایران برای توسعه اقتصادی، نیاز به ثبات سیاسی در منطقه دارد که تنها با ‌همکاری‌های منطقه‌ای محقق می‌شود.

بر خلاف نکته محوری مقاله پترائوس، رفع تحریم‌ها در نتیجه یک توافق جامع هسته‌ای، حس تهدید را از استراتژی منطقه‌ای ایران خارج می‌کند و این تحول منجر به تقویت همکاری‌های ایران و آمریکا در حل مسائل منطقه‌ای بر یک مبنای برد ـ برد و به دنبال آن این وضعیت، منجر به تقویت روابط منطقه‌ای می‌شود. تغییر در رویکرد ضد ایرانی آمریکا، خود مقدمه‌ای بر خروج از حس تهدید در سیاست منطقه‌ای ایران است. در آن صورت آمریکا دیگر‌ آن گونه که پترائوس توصیه می‌کند، نیازی به شکل‌دهی ائتلاف‌های نظامی‌ ـ سیاسی، توسعه چتر حمایتی امنیتی برای متحدان منطقه‌ای، تحرکات دیپلماتیک و اطلاعاتی بیشتر، ارسال تسلیحات و... به متحدان برای مهار ایران ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر آمریکا واقعا به دنبال یک ثبات پایدار در منطقه است با تغییر در رویکرد خود در قبال ایران می‌تواند به این هدف برسد. 

در پایان باید گفت، ترس از برتری ژئوپلتیک ایران نتیجه پر کردن خلأ قدرت در منطقه ـ که موضوع دیگر مقاله پترائوس است ـ بیشتر یک توهم است، زیرا چنین بحثی در آستانه خروج آمریکا از عراق در ۲۰۱۱ هم مطرح بود و اینکه ایران خلأ قدرت حاصله را پر می‌کند؛ اما نه تنها چنین نشد، بلکه ‌با خروج حس تهدید آمریکا از ناحیه عراق، سیاست ایران منطقی‌تر و با احساس امنیت بیشتر در‌ قالبی طبیعی و در راستای‌ تقویت روابط متعارف با دولت عراق تداوم یافت. 

دیدگاه پترائوس در شرایطی مطرح می‌شود که دولت اوباما، خواهان خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه است و ضرورت توافق با مهم‌ترین قدرت سیاسی ـ امنیتی منطقه یعنی ایران را درک می‌کند؛ بنابراین، حضور نداشتن ایران در معادلات سیاسی‌ ـ امنیتی آمریکا در منطقه به نفع این کشور در شرایط بعد از خروج نیروهای آمریکایی و در بلند‌مدت نیست. 

بی‌گمان مهم‌ترین تهدید برای همه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، رشد افراط‌گرایی و تروریسم و خطر فروپاشی سیستم کشور در نتیجه گسترش شکاف‌های قومی ـ مذهبی است؛ بنابراین، آمریکا برای رفع این تهدید، نیازمند یک استراتژی پیشرفته و چند‌جانبه است که محور اصلی آن، تشویق همکاری‌های منطقه‌ای و توسل به راهکارهای سیاسی باشد. این خود مستلزم تأکید بر توازن منافع در منطقه است، نه پیروی از سیاست سنتی توازن قوا، آن گونه که پترائوس در این مقاله به دولت اوباما توصیه می‌کند.



بلومبرگ:
طرح عمان برای ساخت خط لوله گازی به همراه ایران آخرین نشانه ی شکست عربستان سعودی در متحد ساختن همسایگان کوچکش در مقابل ایران است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بلومبرگ نوشت: طرح عمان برای ساخت خط لوله گازی به همراه ایران آخرین نشانه ی شکست عربستان سعودی در متحد ساختن همسایگان کوچکش در مقابل ایران است.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، قرارداد ساخت لوله گازی در طول سفر حسن روحانی رئیس جمهور ایران به عمان امضا شد که در یک دهه گذشته بی سابقه بوده است.

در حقیقت، سلطان قابوس با برگ خط لوله گازی ایران با تلاش عربستان برای تسلط بر خلیج فارس می جنگد.

عمان با آمریکا هم همکاری هایی دارد و 21 میلیارد دلار سیستم های دفاع موشکی از این کشور خریداری کرده است.

عمان به رهبری سلطان قابوس 73 ساله میزبان مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا پیش از توافق ژنو نیز بود.

منابع نفتی عربستان سعودی و جمعیت آن از مجموع اعضای شورای همکاری خلیج فارس بیشتر است و همواره با تکیه بر این فاکتورها سعی داشته است که نظرات و سیاست های خود را بر آنان تحمیل کند. برخی از این کشورها از مخالفت سعودی در قبال تغییرات در منطقه از جمله آب شدن یخ های روابط ایران و آمریکا و رشد اسلام سیاسی ناراضی هستند.

عبدالخالق عبدالله استاد دانشگاه در امارات می گوید: عمان علاقه ای به اتحاد و همکاری ندارد. سلطان قابوس همواره جو مرموزی در مورد عمان ایجاد کرده و خود را متفاوت از دیگر اعضای شواری همکاری می بینند.

دورنمایی آشتی ایران و آمریکا بهمراه یک توافق دائم هسته ای،  عربستان را به شدت نگران کرده است.

رئیس جمهور آمریکا ماه گذشته به عربستان سفر کرد تا به ملک عبدالله اطمینان دهد که مذاکرات بر سر برنامه هسته ای ایران بر ضد منافع سعودی نیست.

با این اوصاف، آنچه سعودی ها آن را تهدید می بینند، عمان آن را فرصت می انگارد.

وزیر نفت عمان در ماه جاری اعلام کرد که گاز ایران تا سال 2017 به مسقط می رسد.

اگر این پیش بینی ها محقق شود، این خط لوله گاری نخستین توافق بین ایران و شورای همکاری خواهد بود.

پیش از این پروژه ای برای صادرات گاز ایران به امارات وجود داشت که به دلیل عدم توافق طرفین بر روی قیمت به سرانجامی نرسید.

برخلاف سعودی ها، عمانی ها ایران را به عنوان تهدید نمی بینند و به همین دلیل است که عمان با طرح های عربستان برای اتحادیه خلیج {فارس} موافقت نکرده است.

زمانیکه وزیر کشور عربستان در کنفرانسی منطقه در حال سخنرانی در مورد اهمیت اتحادیه خلیج {فارس} بود، یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان خواستار سخنرانی شد. او گفت که عمان نمی خواهد جزئی از این اتحادیه باشد.

کریستوفر دیویدسون نویسنده کتاب «پس از شیوخ: سقوط نزدیک پادشاهی های خلیج فارس» می گوید: سلطان قابوس خود را در مسیر امنی قرار داده و تبدیل به واسطه آمریکا و بهبود دهنده روابط واشنگتن و تهران شده است.وی افزود: به همین دلیل است که قابوس به صراحت می گوید نمی خواهد با عربستان متحد شود. وی اضافه کرد: او باهوش ترین فرد در میان اعراب خلیج فارس است.


رازگشایی مشرق از ادعای حمله به "بند 350 اوین"
پس از اتمام بازرسی از بند 350 اوین، 30 دستگاه تلفن همراه، سیم کارت های رایتل و ایرانسل، تبلت، فلش مموری، کارت های شارژ اعتباری ایرانسل و حتی وسایل لهو و لعب مانند آلات قمار و متأسفانه مشروبات الکی کشف گردید.
گروه سیاسی مشرق - پنج شنبه هفته گذشته، مورخ 28/1/1393، سایت «کلمه» که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بعنوان سایت تبلیغاتی «میرحسین موسوی» راه اندازی شده بود و بعد از آن، بعنوان یک ارگان رسانه ای فتنه عمل کرد؛ از درگیری شدید بین مأمورین و زندانیان در «بند 350 زندان اوین» خبر داد.[1].

از کشف شبکه ارتباطی BBC با زندانیان؛ تا پروژه فشار به نهادهای امنیتی
بلافاصله، بنگاه خبرپراکن سلطنتی بریتانیا، «BBC فارسی» اقدام به پوشش این خبر، بعنوان تیتر یک خود نمود. «BBC» تحت عنوان: "حمله به زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین"، نوشت: «سایت کلمه»، سایت نزدیکان به «موسوی» و اصلاح طلبان ایران، گزارش داده که شماری از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین، با مأموران امنیتی درگیر شده‌اند و عده‌ای از آنها؛ مجروح شده‌اند. گزارش شده که تهاجم نیروهای امنیتی صبح امروز، پنج شنبه ۲۸ فروردین، در پی اعتراض زندانیان به نحوه بازرسی شروع شد»[2].

سپس رسانه‌های فارسی زبان خارجی و سایت‌های اپوزیسیون و ضدانقلاب خارج نشین، بطور هماهنگ، به بزرگنمایی و حاشیه پردازی برای این ماجرای مبهم و مشکوک؛ مبادرت ورزیدند. برای مثال، فقط «سایت کلمه» به بارگذاری چیزی حدود 51 خبر، تحلیل و گزارش از این واقعه مبهم، پرداخت. 

در همین حال، بخش فارسی شبکه سلطنتی «BBC» به پوشش کم نظیر این واقعه پرداخت، طوری که بارها اخبار این ماجرا را بعنوان تیتر یک بخش ایران سایت خود برگزید و گزارش‌های صوتی، ویدئویی و تحلیل‌های مکتوبی در اینباره تهیه و تولید کرد.


از کشف شبکه ارتباطی BBC با زندانیان؛ تا پروژه فشار به نهادهای امنیتی

برای نمونه، گزارشگر شبکه «BBC» در گزارشی تصویری درباره این ماجرای مبهم، می‌گوید: «زندان اوین، به یکی از مخوف‌ترین زندان‌های دنیا معروف است. گزارش شده که یکی از علت‌های اصلی بازرسی‌ها، پیدا کردن تلفن موبایل بعضی از زندانیان بود که آنها با آن؛ با عزیزانشان در تماس بودند. امروز، «روزنامه قانون» که طرفدار دولت محسوب می‌شود، حادثه روز پنج شنبه را غیر قانونی خوانده و خواستار رسیدگی به آن؛ شده است... یک گزارش حاکسیت، کسانی که در بازرسی داخل اتاق‌های شان ماندند و مضروب شدند؛ اغلب زندانیانی بودند که به جرم عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» (منافقین) در حبس بودند»

بازگشایی گره های ماجرا

اولین گره‌ای که باید از این ماجرای مشکوک باز کرد، این است که آیا چنانچه رسانه‌های زنجیره‌ای فتنه سعی دارند به نمایش بگذارند؛ بند 350 فقط، شامل محکومین حوادث انتخاباتی سال 1388 ه.ش (فتنه) می‌شود؟ بنابر این، علیرغم تلاش رسانه‌های زنجیره‌ای اپوزیسیون و ضدانقلاب ایرانیِ حامی فتنه (داخلی یا خارج نشین) که سعی زیادی دارند؛ نمای "بند 350 اوین" را بند شامل تنها زندانیان محکوم فتنه معرفی کنند؛ چنانچه «BBC» نیز بعنوان یک رسانه انگلیسی ضد انقلاب اعتراف کرده، این بند شامل انواع محکومین ضد امنیتی از محکومین فتنه گرفته تا اعضای عملیاتی سازمان منافقین و حتی برخی از محکومین جاسوسی و مرتبطین با «موساد» و ... نیز می شود.

«شبکه BBC» در گزارش صوتی دیگری می گوید: «ساعتی پیش، گفتگویی داشتم با «مسیح علی نژاد»، روزنامه نگار در زمینه حقوق بشر و پیش از همه از او پرسیدم؛ تازه ترین خبری که از زندانیان بند 350 و خانواده های آنها دارد، چیست: «بخاطر اطلاع رسانی گسترده ای که خود زندانیان انجام دادند، آن شهادت نامه ای که 72 نفر از زندانیان داده بودند و بیانیه ای که از داخل زندان منتشر شده و اینکه حتی رسانه های داخلی هم؛ خیلی گسترده این خبر را پوشش دادند».

(مجری:) یک سئوالی هم بپرسم که شاید خیلی ها به فکرشان می رسد و آن اینکه، وقتی در زندان اینقدر محدودیت زیاد است؛ چطور باز هم زندانیان موفق می شوند که صدای خودشان را به بیرون برسانند، مثلاً همین تماس هایی که در همین چند روز گذشته گرفته شده، با توجه به اینکه قرار نیست زندانیان؛ مثلاً تلفن همراه داشته باشند، چه جوری صدا و حرف خودشان را به بیرون می رسانند؟ (علی نژاد:) یک زندانی، این حق را دارد که موبایل داشته باشد و در زندان، بتواند با بیرون زندان ارتباط برقرار کند و بتواند؛ تخلفاتی که مأمورین می کنند را حتی از این طریق گزارش کند ... و این تنها راه باقیمانده است که دارد، سرکوب می شود؛ ظاهراً»[3].


از کشف شبکه ارتباطی BBC با زندانیان؛ تا پروژه فشار به نهادهای امنیتی

دومین گره ای که باید بدان پاسخ داد، این است که واقعاً این حجم از اطلاعات جزئی که بطور گسترده و تاکتیکی، اختلاطی از راست و دروغ برای ساخت یک "جنگ روانی" را به بیرون از زندان درز داده است؛ چطور از یک محیط احیاناً حفاظت شده، خارج شده است؟

پاسخ مشخص است، همانطور که خود مدیران «BBC» حدس می زده اند، این سئوال به یک سئوال مهم در ذهن مخاطبین تبدیل خواهد شد، بنابر این؛ از پیش تصمیم گرفتند که سئوال احتمالی را پرسیده و اثر انتقادات بعدی را کم نمایند. در واقع، این استفاده از تاکتیک سوزاندن سوژه توسط خودی، برای کم کردن تبعات احتمالی سوژه است که یک تاکتیک مرسوم در عرصه "جنگ روانی" است. با این حال، «علی نژاد» سهواً از اطلاعاتی پرده بر می دارد که راز اصلی ماجرا را نمایان می کند، اینکه بخشی از زندانیان بند 350 که در برابر بازرسی های معمول مقاومت کرده اند؛ به این دلیل به این موضوع دست زده اند که شبکه ارتباطی شان با رسانه های خارجی (BBC) توسط مأمورین کشف و امحاء نشود. در این رابطه «علی نژاد» گفته بود: «یک زندانی، این حق را دارد که موبایل داشته باشد و در زندان، بتواند با بیرون زندان ارتباط برقرار کند و بتواند؛ تخلفاتی که مأمورین می کنند را حتی از این طریق گزارش کند ... و این تنها راه باقیمانده است که دارد، سرکوب می شود؛ ظاهراً».

مورخه 1/2/1393، یک منبع آگاه، بدون در اختیار گذاشتن هویت سازمانی خویش، با «باشگاه خبرنگاران» مصاحبه کوتاهی درباره جزئیات این واقعه مبهم ترتیب داد و فرضیه فوق را تأیید کرد. وی گفت: «طبق آیین نامه زندان ها، بازرسی از زندان اوین بصورت مستمر و قانونی انجام می شود ... بازدید اخیر نیز به همین منوال انجام شده است ... در جریان بازرسی اخیر زندان اوین نیز صرفاً، افراد دو اتاق ممانعت کرده و قصد داشتند، بصورت حرفه ای، در روند بازرسی اختلال ایجاد کنند؛ بطوری که هدف آنها، ایجاد درگیری بود که خوشبختانه با سعه صدر مأمورین، این اقدام پیش بینی شده آنها، ناکام ماند ... این افراد، از طریق تیزی ساخته شده از اجزای تختخواب ها، بنا داشتند که به مأمورین حمله کنند تا آنها را وادار به واکنش کرده و اهداف خود را پیاده کنند اما این مسئله نیز ناکام ماند ... این اتفاقات، صرفاً در دو اتاق بوده و زندانیان این اتاق نیز از عناصر فتنه، نفاق و جواسیس محکوم شده؛ بودند ... در بازرسی انجام شده از این دو اتاق، تعداد زیادی سیم کارت، تلفن همراه، USB، MP3، باتری، مموری، شارژر موبایل و ... کشف شد ... به هنگام بازرسی، از همه اتاق ها یک نماینده از هر اتاق (نماینده زندانی ها) در جریان بازرسی حضور دارد که نمایندگان اتاق های مذکور نیز؛ پای همه کشفیات را امضاء کرده اند، یعنی سند اشیاء کشف شده موجود است ... فیلم مستند لحظه به لحظه بازرسی ها و همه شرح این اتفاق ها، در حال تدوین است ... خبرسازی صورت گرفته بویژه توسط «BBC فارسی»، بدلیل ضربه وسیعی بوده که به باند و شبکه خبرسازی جعلی داخل زندان وارد شده ... با کشف و ضبط سیم کارت های تلفن همراه و پرینتی که از مکالمات آنها گرفته شده، مشخص شد که این سیم کارت ها، اصولاً برای ارتباط گیری خانواده های زندانیان نبوده و عمدتاً؛ بمنظور ارتباط‌ با عوامل ضد انقلاب خارج از کشور، شبکه های نفاق و از جمله «BBC فارسی» بوده و به دلایل گفته شده؛ بازرسی ها از این پس با قوت و قدرت بیشتری، تداوم پیدا خواهد کرد»[4].

همچنین روز گذشته، یک فرد آگاه در ارتباط با منابع ما در «مشرق»، جزئیات بیشتری از این ماجرا را در اختیار گذاشت. وی گفت: «بازرسی های ماهانه یا هفتگی از زندان ها، یک رویه معمول در تمامی زندان های دنیا و یک رویه منطقی؛ برای جلوگیری از تخلفات احتمالی و در راستای سیاست های پیشگیرانه است.در ایران و بخصوص زندان اوین، علیرغم بسیاری از کشورها که آیین نامه مشخصی برای این بازرسی ها ندارد، از سال ها پیش؛ یک آیین نامه مناسب تدوین شده است. بازرسی های ماهانه توسط مأمورین مشخص شده زندان و با معیت ناظر زندانیان (که توسط خود زندانیان انتخاب می شود)، صورت می گیرد. در مورد اخیر نیز، مأمورین به همراه ناظر منتخب زندانیان و بعد از چک مبنی بر روشن و سالم بودن تمامی دوربین های زندان؛ شروع به انجام بازرسی کردند که فقط در یک نقطه بند با مقاومت حدود 30 نفر از زندانیان روبرو شدند. بعد از اتمام بازرسی ها، وسایل ارتباطی با خارج زندان از جمله، 30 عدد موبایل، سیم کارت های رایتل و ایرانسل، تبلت، فلش مموری، کارت های شارژ اعتباری ایرانسل و حتی وسایل لهو و لعب مانند آلات قمار و متأسفانه مشروبات الکی کشف گردید. 

بعد از بررسی ها انجام شده، مشخص گردید که یکی از این افراد، حین شروع بازرسی با رابط خود در «BBC» تماس گرفته و اطلاعات نادرستی درباره این وقایع را در اختیار این رسانه قرار داده و از رابط خود خواسته که آنها را به آقای «احمد شهید» نیز منتقل نمایند. این شبکه ارتباطی، متأسفانه از طریق تطمیع برخی عوامل طی یک زمان نامشخص تهیه و گردآوری شده بود. مهمترین دلیل پیش قراولی شبکه سلطنتی انگلیس در این موضوع نیز ناشی از عصبانیت این شبکه از انهدام این سامانه ارتباطی خبرپراکن است. با تأسف، این زندانیان از سعه صدر نظام در ایجاد فضای راحت برای شان سوء استفاده کرده اند، این فضا تا جایی مناسب بوده که برخی از آنها؛ بارها اقدام به سفارش غذا از رستوران های محلات نزدیک به اوین کرده بودند».

بنابر این، تا حدود زیادی ماهیت اصلی ماجرا مشخص شده است، بیش از این حواشی هستند که دانستن یا ندانستن شان شاید در درجه های بعدی اهمیت باشد. متأسفانه، بخشی از زندانیان خبره جاسوسی و محکومین ضد امنیتی آموزش دیده منافقین، توانسته بودند، از طریق تطمیع برخی از عوامل زندان، به راه اندازی یک شبکه ارتباطی گسترده از داخل زندان با بیرون زندان و بمنظور ارسال گزارشات نوبه ای به سازمان های ضد انقلاب خارجی؛ دست بزنند. 

این شبکه، در صورتیکه مأمورین موفق به بازرسی های نوبه ای از زندان می شدند، کشف می شد، بنابر این، عوامل دخیل در این عملیات ضد امنیتی؛ تصمیم گرفتند با ایجاد یک سناریوی روانی، یا از کشف این سامانه جلوگیری کنند یا تبعات حاصل از کشف و انهدام آن را بواسطه تبلیغات رسانه ای کم اثر کرده و فشار آن را به دوش نهادهای امنیتی- اطلاعاتی نظام منتقل کنند.


از کشف شبکه ارتباطی BBC با زندانیان؛ تا پروژه فشار به نهادهای امنیتی

«شبکه BBC» در گزارشی با عنوان: "وزارت اطلاعات در ماجرای بند ۳۵۰ کجا ایستاده است؟"[5]، بطور واضحی، پروژه ایجاد فشار به «وزارت اطلاعات» را در پیش گرفت، نهادی که مهمترین و کاراترین ابزار نظام در برخورد با طرح های پیچیده اطلاعاتی غرب بویژه آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودی است.

«حسین باستانی» در این گزارش نوشت: «روایت «وزارت اطلاعات» از واقعه، مشخصاً از آن جهت اهمیت دارد که نشان می دهد، این دستگاه؛ در ماجرای بند ۳۵۰ - و اساساً در ماجراهایی از این دست- در کجا ایستاده است. این وزارتخانه، از زمان روی کارآمدن «دولت یازدهم»، دستخوش تغییراتی نسبی بوده است، با این حال، مجموعه ای از رفتارهای این وزارتخانه در طول دوره جدید؛ نشان از ادامه روال جاری در زمان آقای «احمدی نژاد» داشته است. مواردی همچون موضع گیری «وزارت اطلاعات» علیه دختران «میرحسین موسوی» ... یا ادامه تهدید خانواده برخی روزنامه نگاران خارج از ایران؛ از جمله همین رفتارها بوده اند ...

در زمانیکه عملکرد حقوق بشری ایران، با استناد به اقداماتی همچون صدور احکام اعدام یا زندان مورد انتقاد قرار می گیرد، مسئولان اجرایی یادآوری می کنند که قوه قضاییه؛ مستقل از دولت و بی اعتناء به دیدگاه های آن است؛ استدلالی که در کلیت، عاری از حقیقت نیست. اما به کارگیری همین استدلال، وقتی پای عملکرد "وزارت اطلاعات" در میان باشد، به سختی پذیرفتنی است. موضع این وزارتخانه، در مورد وقایعی از جنس ماجرای بند ۳۵۰ زندان اوین، در داخل و خارج ایران، "موضع رسمی دولت آقای روحانی" تلقی خواهد شد»[6].

سناریوی طرف غربی مشخص است: اگر دولت در حوزه های امنیتی- اطلاعاتی رویه درستی که تا امروز در برخورد با طراحی های سرویس های بیگانه در پیش گرفته را ادامه دهد؛ مشمول فشارهای ناشی از ادعاهای حقوق بشری غرب قرار خواهد گرفت. این فشارها، با شروع مذاکرات هسته ای و احتمال کاهش فشار هسته ای بر ایران، در حال بروز شدن و تبدیل شدن به یک موضوع محوری بجای مسئله هسته ای هستند؛ و غربی ها می خواهند، این موضوع را یادآوری کنند که اگر دولت، خواهان لغو تحریم های غیر هسته ای است، در حوزه امنیتی- اطلاعاتی باید تغییر ایجاد شود؛ تغییراتی در راستای مطالبات بلوک غرب.البته، همه می دانیم که این یک آرزوی دست نایافتنی است، زیرا دولت خود؛ بهترین حصین ملت اسلام و منافع ملی است.



[1] «خبر فوری/ حضور گارد شورش در بند ۳۵۰ زندان اوین و درگیری با زندانیان سیاسی»- «سایت کلمه»- 28/1/1393

[2] «'حمله' به زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین»- «BBC Persian»- 28/1/1393

[3] «۷۴ زندانی سیاسی از ضرب و جرح خونین در اوین می گویند»- «کسری ناجی»- «BBC Persian»- 30/1/1393

[4] «محک مجلسیان در رسیدگی به حمله به زندانیان اوین»- «نازنین جاوید» (مجری برنامه چشم انداز بامدادی)- «BBC Persian»- 1/2/1393

[5] «وزارت اطلاعات در ماجرای بند ۳۵۰ کجا ایستاده است؟»- «حسین باستانی»- «BBC Persian»- 1/2/1393

[6] همان




ناگفته‌هایی از فرماندهان مهم‌ترین نهاد امنیتی - دفاعی ایران
ترور فرمانده سپاه در میدان هفت تیر/ بی‌اعتباری حکم رئیس‌جمهور برای فرمانده سپاه

سپاه پاسداران بدون شک یکی از مهم‌ترین نهادهای نظام جمهوری اسلامی است که در طول ۳۵ سال گذشته، تمام توان خود را صرف حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن کرده است. بیان ناگفته‌هایی از فرماندهان این نهاد انقلابی، خالی از لطف نخواهد بود.

خبرگزاری فارس: ترور فرمانده سپاه در میدان هفت تیر/ بی‌اعتباری حکم رئیس‌جمهور برای فرمانده سپاه

گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- دوم اردیبهشت 58 بود که پس از چند ماه نشست فشرده توسط نمایندگان چند گروه مسلح انقلابی، اساسنامه تشکیلاتی به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تدوین و به امضای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی رسید.

در همان ابتدای کار برای فرماندهی و چینش کادر اصلی این تشکیلات نیز تصمیم گیری شد که در گزارش زیر مروری خواهیم کرد بر معرفی اجمالی فرماندهان سپاه پاسداران در طول این 35 سال که برخی از این مطالب برای اولین بار منتشر می‌شود.

* جواد منصوری؛ 13 گلوله برای فرمانده

با تصویب شورای انقلاب جواد منصوری که سابقه عضویت در حزب ملل اسلامی را داشت از میان 7 نفر اولیه و 3 نفر نهایی به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

نفر اول از سمت چپ، در کنار ابوشریف معاون عملیات وقت سپاه

جواد منصوری 2 مرتبه در دوران رژیم پهلوی به زندان افتاد و نهایتا در آذر سال 1357 تنها چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد از 10 سال از زندان آزاد شد.

او که حکم فرماندهی‌اش بر سپاه را شهید بهشتی امضا کرده بود، برای ازدواج پاسدارها طرحی را به این شهید بزرگوار ارایه داد به این صورت که هر پاسداری در صورت ازدواج، 4 هزار تومان هدیه دریافت می‌کرد.

وی می‌گوید پس از اجرای این طرح تعداد بسیاری از پاسداران ازدواج کردند از جمله خودم!

منصوری یکی از بازماندگان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و 72 تن از یارانش بود که هرچند قرار بود 6 ماه فرمانده سپاه باشد، اما دوره فرماندهی او 10 ماه به طول انجامید.

معاونت فرهنگی و کنسولی وزارت امور خارجه، سفارت ایران در پاکستان، ریاست مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه و سفارت ایران در چین ازجمله مسئولیت های او بعد از فرماندهی سپاه است و هم اکنون نیز به عنوان پژوهشگر تاریخ معاصر فعالیت می‌کند و تألیفات و پژوهشهای متعددی در این زمینه دارد.

اولین فرمانده سپاه البته مغضوب گروهک‌هایی بود که بیشترین ضربات را از پاسداران خورده بودند و به همین دلیل نیز در فروردین ماه 61 وقتی معاونت وزارت خارجه را برعهده داشت، در راه رفتن به محل کار، در حوالی میدان هفت تیر، هدف 13 گلوله منافقین قرار گرفت اما زنده ماند.

همان شب مسعود رجوی از پاریس اطلاعیه داد که ما جواد منصوری را به دلیل جنایاتی که در کردستان و آذربایجان علیه نیروهای مجاهد داشته و نیز به دلیل قطع کردن ارز دانشجویان انقلابی کُشتیم.

* عباس دوزدوزانی؛ از فرماندهی تا شورای شهر تهران

پس دوره 10ماهه فرماندهی جواد منصوری، عباس دوزدوزانی فرمانده سپاه شد که به علت مخالفت‌های رییس جمهور وقت (بنی صدر) پس از حدود 3ماه از این مسئولیت کنار رفت.

او بعدها در کابینه شهید رجایی وزارت ارشاد را عهده دار شد و سپس با رای مردم تهران و تبریز در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس، عهده‌دار نمایندگی این دو شهر شد.

در کنار شهید باهنر

از دیگر سمت‌های دوزدوزانی می‌توان به معاون مصطفی معین (وزیر علوم دولت اصلاحات)، مشاورت محمد خاتمی (رئیس جمهور وقت)، عضویت و ریاست شورای شهر تهران در دوره اول و ریاست کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اشاره کرد.

* عباس آقازمانی؛ چریک خاموش

عباس آقازمانی معروف به «ابوشریف» ازجمله مبارزانی است که در دهه 40 با عضویت و تشکیل حزب ملل اسلامی به نبرد مسلحانه با رژیم طاغوت پرداخت.

با لو رفتن این تشکیلات، آقازمانی در آبان 1344 به همراه سایر اعضای حزب دستگیر و به 5/3 سال حبس محکوم شد.

با گذراندن حدود نیمی از دوره محکومیت، در سال 1346 از زندان آزاد و بهمراه عده‌ای از همرزمان سابق خود در حزب ملل اسلامی، سازمان مخفی «حزب الله» را بنا نهاد.

در همان ایام در رشته معقول (حقوق اسلامی) از دانشکده الهیات فارغ التحصیل شد و همزمان به فراگیری زبان‌های دیگر نظیر آلمانی، اردو، پشتو، انگلیسی و عربی نیز پرداخت.

در سال 1349 به منظور طی دوره‌های چریکی و عملیات نظامی به لبنان رفته و به گروه فلسطینی «الفتح» در نبرد با رژیم صهیونیستی می پیوندد.

او بار دیگر در 30 تیر 1351 و هنگام ورود به ایران دستگیر و روانه زندان می‌شود اما مدتی بعد در آبان ماه همان سال موفق به فرار و خروج مجدد از کشور شد.

عباس آقازمانی پس از چندی به اروپا رفته و برای تحصیل در رشته حقوق بین‌الملل با رشته فرعی تاریخ فلسفه در مقطع فوق لیسانس وارد دانشگاه دولتی فرانکفورت می‌شود.

وی همچنین برای مدتی در دمشق به تحصیل علوم دینی اهل سنت (مکتب حنفی، شافعی) در دانشکده اسلامی جامع الفتح الاسلامیه پرداخت.

ابوشـریف در پائیز 1357 پس از تبعید امام خمینی(ره) به فرانسه، به نوفل لوشـاتو رفت و به واسطه دوستی با شهید بزرگوار حاج مهدی عراقی، ملاقاتی نیز با حضرت امام(ره) داشت.

او در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در پانزدهم بهمن 1357 (3 روز پس از ورود امام) وارد ایران شد به توصیه آیت الله شهید بهشتی به محل استقرار نیروهای انقلاب در مدرسه رفاه رفت و به سازماندهی آنها و تأمین امنیت و حراست آن مکان مبادرت ورزید.

در آغاز انقلاب و با شکل گیری تشکل های مختلف مسلح برای حفاظت از انقلاب که یکی از آنها مبارزان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب تحت فرماندهی ابوشریف در پادگان جمشیدیه بودند، ضرورت تشکیل نهادی مسنجم برای حفاظت از انقلاب نمایان شد.

با شکل گیری سپاه پاسداران در همان اوایل انقلاب و نیز تصویب اساسنامه آن در تاریخ دوم اردیبهشت 58، ابوشریف که یکی از موسسین این نهاد بود، به عنوان اولین فرمانده عملیات سپاه برگزیده شد.

از مقطع پیروزی انقلاب در بهمن 1357 تا اواسط سال 1360، نام ابوشریف ملازم با سپاه پاسداران بود و در این سال‌ها او به عنوان عضو شورای فرماندهی، فرمانده عملیات و فرمانده کل سپاه، فعالیت کرد و سوابق مبارزاتی و تجارب نظامی و چریکی و شخصیت کاریزماتیک او نیز نقش مهمی در شکل گیری و تثبیت و توسعه این نهاد در دوران پر تلاطم و پر چالش سال‌های اول انقلاب داشت.

ابوشریف در تاریخ 2 خرداد 1359 طی حکمی از سوی ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد اما کمتر از یک ماه بعد در تاریخ 27 خرداد 1359 استعفا کرد.

او همچنین در آرام کردن آشوب‌های گنبد، کردستان و غائله حزب جمهوری خلق مسلمان تبریز به عنوان فرمانده عملیات سپاه نقش اساسی داشت و در جریان آزادسازی پاوه در کنار شهید مصطفی چمران بود.

در اواسط سال 1360 و پس از تغییر و تحولات پیش آمده در سپاه، عباس آقازمانی برای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد و در شهریور همان سال بعنوان کاردار ایران در پاکستان منصوب و در فروردین 1361 به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد.

ماموریت وی در کشور پاکستان بعد از 3 سال پایان یافت و ابوشریف در سال 1363 به ایران بازگشت.

او بعد از بازگشت از پاکستان، به قم رفت و به تکمیل تحصیلات دینی خود تا سطح خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم پرداخت.

با گذشت 9 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، او در سال1366 همزمان با موسم حج بار دیگر از ایران خارج شد و در برخی کشورهای اسلامی نظیر افغانستان اقامت گزید و در ادامه با بروز جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت و به فعالیت‌های علمی و دینی مشغول شد.

در کارنامه پرفراز و نشیب ابوشریف می توان به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی قبل و پس از انقلاب از جمله عضویت در حزب ملل اسلامی، تدریس در داخل و خارج از کشور، گذراندن دوره‌های آموزش چریکی و عملیاتی در اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان، حضور در نبردهای چریکی مبارزین فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی، تاسیس گروه حزب‌الله در ایران، حضور در جنگ‌های داخلی لبنان، عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی و بنیانگذاری واحد عملیات سپاه، فرماندهی کل سپاه پاسداران، سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاکستان، نمایندگی قائم‌مقام وقت رهبری در امور افغانستان اشاره کرد.

با خروج وی از کشور در همان سال 66 و غیبتش در عرصه‌های مختلف سیاسی کشور بود که موجی از شایعات و تهمت ها علیه او شکل گرفت که البته بواسطه روحیه خود او که تمایل چندانی به حضور در عرصه های رسانه ای و جوابگویی به این شبهات نداشت، هر روز نیز بر حجم این تهمت ها افزوده شد.

ابوشریف در ماه‌های اخیر و پس از حضور مجدد در ایران، به برخی از این شبهات جواب داد، اما قطعا این چریک 73 ساله که اینک آرام و خاموش به موضوعاتی مانند بیداری و وحدت میان فرق مختلف اسلامی و اعتلای مسلمانان فکر می کند، حرف های زیادی برای گفتن دارد.

* مرتضی رضایی؛ عدم اعتبار برای حکم رییس جمهور

پس از استعفای ابوشریف، ابوالحسن بنی صدر (رییس جمهور و فرمانده وقت کل قوا) در تاریخ 22 تیر 59 مرتضی رضایی را به عنوان چهارمین فرمانده سپاه انتخاب کرد.

در متن حکم بنی صدر برای وی آمده است:

آقای مرتضی رضایی

بموجب این حکم، بفرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می‌شوید.

انتظار دارد دستورالعمل‌های مندرج در پیام امام در روز پاسدار و فرصت‌های دیگر را بدقت باجرا درآورده و چنان کنید که بینش توحیدی، اساس روشها بشود و بی‌نظمی‌ها به نظم تبدیل شوند.

بدیهی است گزارشهای مربوط به گردش کار و اطلاعات را به من می‌دهید و از طریق ناظر امام بعرض معظم له میرسانید.

از خداوند برای شما در این مسئولیت سنگین توفیق طلب می‌کنم.

رییس جمهوری و فرمانده کل نیروهای مسلح

ابوالحسن بنی صدر

اما رضایی حکم فرماندهی بدون امضاء امام(ره) را فاقد اعتبار دانست و آن را قبول نکرد تا اینکه این حکم در 28 تیر ماه 1359 به تایید حضرت امام(ره) رسید و ایشان در این تاییدیه نوشتند:

بسمه تعالی

فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شما مورد تایید است و لازم است با جدیت مواظبت کنید که احکام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود.

روح الله الموسوی الخمینی

با این تایید حضرت امام(ره)، دوره یکساله فرماندهی مرتضی رضایی در سپاه پاسداران آغاز شد.

او که یکی از ناشناخته‌ترین فرماندهان سپاه در افکار عمومی و رسانه‌ها است که بعدها با حکم مقام معظم رهبری (مد ظله‌العالی) به سمت فرماندهی حفاظت اطلاعات و نیز قائم مقامی سپاه منصوب شد.

* محسن رضایی؛ اولین انتخاب شورای فرماندهی

در سال 1360 شورای فرماندهی سپاه به فرمان امام خمینی (ره) (از آن سال به بعد امام(ره) فرمانده کل قوا بود) 3 نفر را که از نامزدهای 7 نفره اولیه بودند، برای فرماندهی سپاه معرفی کرد.

این 3 نفر عبارت بودند از: شهید محمد بروجردی، شهید یوسف کلاهدوز و محسن رضایی.

در کنار شهید صیاد شیرازی

به دنبال درخواست شفاهی محسن رفیق دوست (از اعضای شورای فرماندهی سپاه) شهید بروجردی، فرماندهی سپاه را نپذیرفت و با تأکید برخوب بودن 2 نفر دیگر، عدم آمادگی خود را اعلام کرد.

شورای فرماندهی نیز در مورد شهید کلاهدوز به اتفاق نظر رسید.

رفیق دوست با اشاره به این نکته که شهید کلاهدوز صبح زود فردای آن روز به منزل وی مراجعه کرده، از قول این شهید بزرگوار می‌گوید: «از زیر عبایش قرآنی درآورد و مرا به آن قرآن قسم داد که او را فرمانده نکنیم، دلیلی هم برای اصرار خواسته خود مطرح کرد. پرسیدم چه‌کار کنیم؟ گفت محسن را انتخاب کنید».

و شورای فرماندهی نیز محسن رضایی را به امام(ره)معرفی کرد.

سبزوار رضایی میرقائد قبل از انقلاب دانشجوی رشته مکانیک بود که با عضویت در گروه چریکی اسلامی «منصورون» علیه رژیم شاه مبارزه می‌کرد.

پس از انقلاب، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از ائتلاف این گروه با 6 گروه دیگر چریکی شکل گرفت و او که در این سالها به «محسن رضایی» شهرت یافته بود، در نخستین سال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وارد این مجموعه شد.

امام خمینی(ره) نیز با توجه به شناختی که از او پیدا کرده بودند، حکم فرماندهی سپاه را با نام «محسن رضایی» به وی اعطا کردند.

پس از آن سبزوار رضایی نام خود را رسماً به محسن رضایی تغییر داد و مدت 16 سال فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.

او پس از 16 سال از این سمت استعفا داده و با حکم مقام معظم رهبری(مد ظله‌العالی) دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شد.

مهمترین رویدادهای این دوره، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (که از دوره قبل آغاز شده بود)، دفع توطئه‌های ضدانقلاب، ایجاد حفاظت اطلاعات در سپاه، تأسیس دانشگاه امام حسین(ع)، دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج)، دانشکده فرماندهی سپاه و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) است.

* سید یحیی صفوی؛ از جنوب لبنان تا جنوب ایران

سید یحیی صفوی مشهور به «رحیم»، در اواسط سال 1376 با حکم رهبر معظم انقلاب به فرماندهی سپاه پاسداران انتخاب شد.

در کنار شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی

وی که معاونت عملیاتی منطقه جنوب، معاونت عملیات کل سپاه، فرماندهی نیروی زمینی و قائم مقامی سپاه را در دوره قبل برعهده داشت، پس از استعفای محسن رضایی با حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمانده سپاه شد.

صفوی در سال 51 و در دوران دانشجویی خود، مبارزات سیاسی‌اش را شروع و با همرزمان خود همچون شهید باکری، کانون دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز را تشکیل داد.

وی در قیام سال 56 مردم تبریز، به دست نیروهای ساواک مجروح و تحت تعقیب قرار گرفت از این رو مجبور به ترک ایران و حضور در کشورهای سوریه و لبنان جهت آموختن جنگهای چریکی شد.

یحیی صفوی از اولین روزهای انقلاب در کمیته دفاع شهری به عنوان فرمانده عملیات کمیته، نقش مهمی را ایفا کرد و با تاسیس سپاه پاسداران، به عنوان یکی از مؤسسین آن در مسئولیتهای فرماندهی عملیات سپاه اصفهان و با شروع غائله کردستان به عنوان فرمانده عملیات سنندج و فرمانده سپاه کردستان به مقابله با ضد انقلاب پرداخت.

سرلشکر صفوی پس از 10 سال حضور به عنوان فرماندهی کل سپاه پاسداران، با حکم مقام معظم رهبری (مد ظله‌العالی) به عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح منصوب شد.

در حال سان دیدن از یگانهای نیروی زمینی سپاه

دفع فتنه موسوم به کوی دانشگاه در دوران اصلاحات، توجه ویژه‎ به نیروی مقاومت بسیج و افزایش بسیجیان تا 12 میلیون نفر و 2 هزار گردان عاشورا و الزهرا، بالا بردن توان موشکی سپاه برای مقابله با تهدیدات هواپایه، حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003، از رویدادهای مهم این دوره بودند.

در زمان فرماندهی او بود که در پی تشنج‌آفرینی اصطلاح‌طلبان، 24 نفر از فرماندهان سپاه طی نامه‌ای در تاریخ 22 تیر 78 به محمد خاتمی رییس جمهور وقت، اخطار دادند که صبرشان در حال لبریز شدن است.

* محمدعلی جعفری؛ معمار سپاه در عصر جدید

فرماندهی سردار سرلشکر محمدعلی جعفری از سال 1386 با حکم رهبر معظم انقلاب آغاز شد.

محمدعلی جعفری مشهور به «عزیز» پیش از آن، مسئولیتهایی نظیر عملیات ستاد مشترک، جانشینی نیروی زمینی سپاه، فرماندهی نیروی زمینی سپاه از سال 1371 به مدت 13 سال ( که در 5 سال آخر آن مسئولیت فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران نیز شد) برعهده داشت و بآخرین مسئولیت او نیز تاسیس و ریاست مرکز تحقیقات راهبردی سپاه در سال1384 بود.

وی سال 1356، در رشته معماری در دانشگاه پذیرفته شد و فعالیت‌های سیاسی خود را نیز در همان دوران شروع کرد.

انجمن اسلامی، کتابخانه اسلامی و گروه کوهنوردی را در دانشکده تشکیل داد و در جریان مبارزات مردم انقلابی تهران، همدوش مردم و دانشجویان در تظاهرات شرکت کرد و در آستانه پیروزی انقلاب نیز دستگیر و به زندان افتاد. او همچنین یکی از دانشجویان حاضر در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان سال 58 بود.

پس از ماجرای انقلاب فرهنگی و بسته‌شدن دانشگاه‌ها، در جهاد علمی دانشگاه به فعالیت ادامه داد و پس از شروع جنگ به عنوان یک بسیجی عازم جبهه‌ها شد و در سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

او تا پایان جنگ به‌صورت پیوسته به عنوان فرمانده قرارگاه‌های عملیات غرب و جنوب مشغول خدمت شد که علاوه بر آن، معاونت عملیات سپاه سوسنگرد و فرماندهی تیپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف را نیز برعهده گرفت.

جعفری پس از پایان جنگ برای ادامه تحصیل به دانشگاه مراجعه کرد و در سال 1371 موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته معماری شد.

اعطای درجه سرلشکری توسط فرمانده معظم کل قوا

تغییرات ساختاری در سپاه‌های استانی، تقویت چشمگیر بخش سایبری سپاه که در فضای اینترنت به فرماندهی پدافند سایبری مشهور شد، ورود و مقابله بسیج به بحث تهدیدات نرم، بدست گرفتن مسئولیت امنیت خلیج فارس و حضور در خلیج عدن، گسترش و تقویت نیروی هوافضای سپاه، برخی تغییرات در راستای گسترش اشراف اطلاعاتی سپاه، دفع اغتشاشات پس از انتخابات سال 88، مقابله همه جانبه با گروهک های ترورسیتی پژاک در شمال غرب کشور و ایجاد امنیت پایدار در این منطقه و منطقه جنوب‌شرق، رویدادهای مهم دوره فرماندهی «آقا عزیز» است که تا امروز نیز این دوره ادامه دارد.

ابهامات انتخاب یک سیاست‌مدار؛
در یک اقدام بی سابقه و خلاف عرف، دولت انگلستان یک دیپلمات را در منصب بسیار حساس رئیس سازمان جاسوسی سایبری این کشور به کار گرفته است.

گروه جنگ نرم مشرق- سازمان ارتباطات دولت انگلستان GCHQ در ماه‌های اخیر با افشای فعالیت‌های جاسوسی‌اش از کاربران اینترنت تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته بود و اینک با انتصاب روبرت هانیگن که یک دیپلمات و سیاستمدار مشهور است، به عنوان رئیس این سازمان توجه افکار عمومی به علت این انتصاب،‌ معطوف شده است.

تغییر رئیس سازمان جاسوسی سایبری انگلستان + عکس // در حال ویرایش
رابرت هانیگن

پیش از این رؤسای سازمان ارتباطات دولت انگلستان که همتای سازمان امنیت ملی آمریکا NSA محسوب می‌شود و به رصد اطلاعاتی بر فضای سایبری می‌پردازد، یا از مسئولان همین سازمان انتخاب می‌شدند یا اگر هم از بیرون سازمان بودند جزو متخصصان و افسران باسابقه اطلاعات سایبری محسوب می‌شدند. اما روبرت هانیگن فقط سابقه کارهای دیپلماتیک و مشاوره نخست‌وزیر را داشته است.

هانیگن همچنین سابقه سخنگویی دولت انگلستان را داشته و در مذاکرات صلح ایرلند شمالی و مذاکرات دیپلماتیک مهم دیگری نیز دخیل بوده است.

در زمینه مسائل اطلاعاتی و امنیتی، هانیگن هیچ سابقه اجرایی ندارد و فقط یک دوره مشاور گوردون براون نخست‌وزیر اسبق انگلستان در امور اطلاعاتی و امنیتی بوده است.

او تا پیش از انتصاب به عنوان رئیس سازمان جاسوسی سایبری انگلستان هم یک سمت دیپلماتیک در وزارت خارجه این کشور داشت.

تحلیلگران معتقدند انتصاب یک دیپلمات به عنوان رئیس سازمان جاسوسی سایبری انگلستان به معنای تلاش دولت این کشور برای افزایش کنترل خود بر این سازمان است.

بر اساس اسناد منتشرشده از سوی ادوارد اسنودن، سازمان GCHQ در سال‌های اخیر اقدام به جاسوسی گسترده از کاربران اینترنت در انگلستان و سایر کشورها کرده است.

بر اساس این اسناد، GCHQ در سال‌های اخیر نسبت به جمع‌آوری تصاویر کاربران مشکوک از طریق وب‌کم آنها و شناسایی بازدیدکنندگان از سایت افشاگر ویکی لیکس اقدام کرده است.

GCHQ بعضی از فعالیت‌های جاسوسی خود را با هماهنگی کامل با سازمان جاسوسی NSAآمریکا انجام داده است.

تحلیلگران معتقدند یکی دیگر از اهداف انتصاب هانیگن، افزایش همکاری‌های انگلیس و آمریکا در زمینه جاسوسی سایبری است.

علاوه بر GCHQ، سازمان اطلاعات خارجی انگلستان MI-6 نیز هم‌اکنون رئیسی خارج از سازمان دارد.

طبق رسم متعارف در 40 سال گذشته، رئیس MI-6 نیز از میان افسران ارشد اطلاعاتی انگلستان انتخاب می‌شد؛ اما در سال 2009 با انتخاب جان سوارز که سابقه کارهای دیپلماتیک داشت و نه امنیتی،‌ این سنت 40 ساله نقض شد. 

تغییر رئیس سازمان جاسوسی سایبری انگلستان + عکس // در حال ویرایش
جان سوارز

اما بر خلاف نقض این سنت در انگلستان، در آمریکا همچنان رؤسای سازمان‌های جاسوسی همچون سیا و ان.اس.ای کاملا از مسئولان باسابقه همان سازمان‌ها انتخاب می‌شود.





تهدید سناتورهای آمریکایی؛
اقدام اخیر ایران و روسیه درباره توافق 20 میلیارد دلاری تجارت، سبب خشم مقامات آمریکایی شده است.

گروه جنگ نرم مشرق- سناتورهای آمریکایی در این باره ادعا کرده‌اند که هدف اصلی از توافق اخیر، صدور مواد و تجهیزات هسته‌ای و سخت‌افزارهای نظامی تحریم‌شده به ایران است. به اذعان سناتورهای آمریکایی، توافق اخیر ایران و روسیه در تناقض با توافق هسته‌ای ژنو است.

بر اساس این توافق که در آستانه نهایی شدن قرار دارد، ایران روزنامه 500 هزار بشکه نفت به روسیه صادر می‌کند که به معنای افزایش 50 درصدی صادرات نفت ایران است.در مقابل، روسیه متعهد می‌شود معادل ارزش نفت وارداتی، به ایران کالا و مواد غذایی صادر کند.

اما مسئولان آمریکایی مدعی هستند که هدف اصلی از این توافق، ارسال تجهیزات موشکی و هسته‌ای به ایران است.

لغو تخفیف‌های ژنو در صورت اجرای توافق ایران و روسیه // در حال ویرایش

مارک دوبوویتز مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا Foundation for Defense of Democracy (FDD) در این باره ادعا کرده که این توافق، مجرای صادرات کالاهای موشکی و هسته‌ای تحریم‌شده به ایران را باز می‌کند.

سناتور مارک کرک و سناتور روبرت منندز نیز از دولت آمریکا خواسته‌اند اگر این توافق، اجرایی شود به علت تخلف از توافق ژنو، فورا باید تحریم‌هایی جدیدی علیه ایران اعمال کند.

به نوشته سایت واشنگتن فری بیکن، سناتورهای آمریکایی از این که کاخ سفید در برابر این توافق، موضع محکمی اتخاذ نکرده، بسیار شاکی هستند. آنها معتقدند ایران از فضای توافق ژنو برای تقویت ساختار اقتصادی و نظامی خود به خوبی بهره‌ می‌برد و حتی آزمایس موشک‌های بالستیک پیشرفته را نیز در دستور کار دارد.

کرک و منندز طراحان اصلی لوایح تحریم ایران در ماه‌های اخیر بوده‌اند. این دو درباره توافق ایران و روسیه گفته‌اند: تهاتر بین ایران و روسیه، امکان انتقال تجهیزات حیاتی موردنیاز برنامه هسته‌ای و نظامی ایران خصوصا سیستم‌های بسیار پیشرفته موشکی روسیه همچون اس 300 را فراهم می‌آورد. 

لغو تخفیف‌های ژنو در صورت اجرای توافق ایران و روسیه // در حال ویرایشلغو تخفیف‌های ژنو در صورت اجرای توافق ایران و روسیه // در حال ویرایش

مارک کرک -- رابرت منندز

روسیه در سال 2010 تحت فشار آمریکا از فروش این سیستم دفاعی هوایی بسیار پیشرفته به ایران، خودداری کرد. این سیستم دفاع موشکی، می‌تواند از حملات احتمالی آمریکا و اسرائیل به تجهیزات هسته‌ای ایران، به خوبی دفاع کند.

آنها طی نامه‌ای به اوباما از کاخ سفید خواسته‌اند به ایران هشدار دهد که در صورت تخطی از مفاد توافق ژنو، آمریکا آماده اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران است.

پیشنهاد کرک و منندز به اوباما، اعمال تحریم‌های جدید صادرات نفت ایران است. آنها همچنین خواستار اعمال مجدد تمامی تحریم‌هایی شده‌اند که طبق توافق ژنو، رفع شده‌اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد