به گزارش مثلثآنلاین، سیدعباس عراقچی - دیپلمات ارشد مذاکرهکننده هستهای ایران - پیرامون آخرین تحولات پرونده هستهای ایران و محورهای انتقادهای مطرحشده در مورد مذاکرات گفتوگویی تفصیلی با هفتهنامه مثلث انجام داده که مشروح آن در پی میآید:
آقای عراقچی! مذاکرات اخیر وین را چگونه دیدید؟
به نظر من مذاکرات مسیر درستی را طی میکند. با این حال ما هنوز نمیتوانیم بگوییم که امکان دستیابی به یک توافق جامع وجود دارد یا نه. اما اگر قرار باشد به توافق برسیم، باید همین مسیر را طی کنیم. البته این مسیر، سخت و پرفراز و نشیب است و بهخصوص در گامهای بعدی که بخواهیم وارد نگارش متن توافق نهایی شویم، کار سختتر خواهد شد. تاکنون دو طرف ساعتها روی همه موضوعاتی که فکر میکردند باید در توافق نهایی مورد ملاحظه قرار گیرد، بحث کردهاند، نظرات خود را در خصوص کلیات و جزئیات آنها گفتهاند و ابعاد مختلف آن را بررسی کردهاند.
هر دو طرف دیدگاههایی در خصوص هر یک از موضوعات مورد مذاکره داشتهاند و ما در کلیات مباحث، شناخت بهتری از موضوع و دیدگاههای طرف مقابل پیدا کردهایم. البته طرف مقابل هم با دیدگاهها و نگاه ما آشنا شده است. باید بگویم که ما راه درازی تا رسیدن به انتهای توافق داریم اما چارچوب بحثها تا حدود زیادی مشخص شده و از دور بعدی مذاکرات وارد نگارش متن میشویم. البته نگارش، کار بسیار سختی است؛ چراکه ما باید به جملاتی برسیم که مورد رضایت طرفین باشد. در دور نهایی بر سر هر کلمه و حتی هر ویرگول، ساعتها بحث و جدل خواهیم داشت تا به متنی که مورد توافق طرفین باشد، برسیم. موضوعات بسیار متنوع است و متنی که باید به آن برسیم، بسیار پیچیده خواهد بود. در تمام مذاکرات پیچیده همیشه این قاعده وجود دارد که تا وقتی همه چیز مورد توافق قرار نگرفته است، توافق جامع حاصل نمیشود.
اگر بخواهم مثال بزنم، باید بگویم که این موضوع با یک پازل معمولی متفاوت است. شما در کاملکردن پازل، هر قطعهای را پیدا میکنید، آن را سر جای خود میگذارید و پازل را کامل میکنید. اما در این مذاکرات اینگونه نیست؛ شما هر قطعهای را میخواهید سر جای خود بگذارید، قطعه قبلی جابهجا میشود. خانم شرمن این مذاکرات را به پازلهای سهبعدی «روبیک» تعبیر کرده بود که به نظرم مثال خوبی است، چون در این بازی شما هر قطعهای را بخواهید درست کنید، قطعات دیگر جابهجا میشوند. این قطعات باید بهقدری جابهجا شوند که تمام قطعات در جای خود قرار گیرند و تا وقتی همه مهرهها سر جای خود قرار نگیرند، پازل حل نمیشود. این تفاوت مذاکرات ما با سایر مذاکرات است. سختیهای خود را دارد ولی ما ناامید نیستیم. فعلا مسیر درستی را طی میکنیم اما به هر حال به مقاصد طرف مقابل خوشبین نیستیم. بدبینی - خصوصا از طرف ما - اصل حاکم بر مذاکرات است ولی نسبت به نتایج امیدوار هستیم و تاکنون هم نشانهای ندیدهایم که دلالت کند بر این موضوع که مذاکرات به نتیجه نمیرسد. البته ممکن است در نهایت به نتیجه نرسیم ولی تا امروز نشانهای ندیدهایم که مانع جدی بر سر به نتیجه رسیدن مذاکرات باشد. دو طرف جدی و مصر هستند اما کار سختی پیش رو داریم.
طبعا طرفین مذاکره ذهنیتها و خطوط قرمزی دارند. آیا طرف مقابل به خطوط قرمز ما احترام میگذارد و خود را ملزم به رعایت آنها میداند؟
بسیاری از خطوط قرمز ما در ژنو رعایت شد و ما در نهایت به توافقنامه ژنو رسیدیم. یکی از مهمترین خطوط قرمز ما این بود که غنیسازی اورانیوم، تعلیقشدنی یا تعطیلشدنی نیست و طرف مقابل این مساله را رعایت کرد. تاکید شده که در توافق نهایی نیز غنیسازی تعلیق نخواهد شد. مراکز اراک و فردو هم تعطیلشدنی نیستند. گفتهایم که هیچ مادهای از کشور خارج نخواهد شد و تحقیق و توسعه برای ما یک اصل مهم است. تمام این موارد در مذاکرات مطرح شده و خط قرمزهای ما روشن است. توافق ژنو زمانی حاصل شد که آنها خط قرمزهای ما را رعایت کردند. توافق نهایی نیز به همین ترتیب است؛ تا وقتی خط قرمزهای ما لحاظ نشود، توافق امکانپذیر نیست. وقتی رعایت شود، بعد تازه میرویم سر بدهبستان.
فضای مذاکرات نسبت به آنچه قبل از مذاکرات گام نهایی فکر میکردید، چه تفاوتهایی دارد؟
فضا، رو به جلوست و تقریبا همان فضایی است که فکر میکردیم. بعضی از موضوعات مورد مذاکره سختتر و برخی هم آسانتر از آن چیزی بود که تصور میکردیم. در خصوص برخی مسائلی که فکر میکردیم، راهحل به سختی پیدا میشود، الان چندین راهحل وجود دارد. در مجموع مذاکرات مسیر درست خود را طی میکند و ما نه عقب هستیم و نه بیش از حد جلو رفتهایم.
فکر میکنید در خصوص کدام یک از این مسائل همچون حق غنیسازی، آب سنگین اراک، تعداد سانتریفیوژها و ... چالش سختتری داشته باشیم؟
در خصوص حق غنیسازی هیچگونه چالشی نخواهیم داشت و چالشها پیش از این انجام شده است؛ غنیسازی ما مورد احترام است و ادامه پیدا خواهد کرد. اما اینکه اندازه غنیسازی ما چقدر باشد، مورد مذاکره قرار خواهد گرفت. تعداد سانتریفیوژها، سطح غنیسازی، میزان غنیسازی، میزان ذخایر، محل غنیسازی و ... موضوعاتی است که پیرامون آنها مذاکره خواهیم کرد. اما باز هم تاکید میکنم که حق غنیسازی، مورد مذاکره قرار نخواهد گرفت و غربیها این اصل را پذیرفتهاند.
آیا در مذاکرات اعضای 1+5 یکدست هستند یا میان آنها تفاوت نظر وجود دارد؟
آنها شش کشور هستند و میتوان آنها را در دستههای مختلف تقسیمبندی کرد. تلاش همه آنها بر این است که با موضع واحد با ما صحبت کنند ولی طبعا نمیتوان تفاوت دیدگاه اعضای تیم طرف مقابل را در موضوعات مختلف نادیده گرفت. البته خودشان تلاش میکنند که بر این تفاوتها غلبه کنند و از موضع واحد با ما صحبت کنند. ما هم خواهان یک 1+5 یکصدا هستیم وگرنه مذاکرات به راحتی پیش نخواهد رفت و کار سخت میشود. تا امروز این تلاش را داشتهاند و امیدواریم در آینده نیز شاهد چنین روندی باشیم.
آیا تا تیرماه به توافق نهایی میرسیم یا ممکن است توافق فعلی ادامه یابد؟
تلاش ما بر این است تا قبل از 30 تیر (20 جولای) که موعد به پایان رسیدن گام اول است، به توافق برسیم. این خواست هر دو طرف است. برنامهریزیها بهگونهای است که تا آن زمان، فرصت کافی را به مذاکره اختصاص دهیم. امیدواریم که به توافق برسیم. اگر تا آن زمان به توافق نهایی نرسیم، یکی از راهحلها این است که توافق فعلی را تمدید کنیم. البته باید در موعد مقرر، بر سر جزئیات این موضوع بحث کنیم. از آنجا که هیچیک از دو طرف قصدی برای ادامه گام اول ندارند و طرفین برای رسیدن به توافق تا پیش از پایان گام اول جدی هستند، هنوز در خصوص جزئیات چنین احتمالی (تمدید گام اول) بحث نکردهایم. اما اگر به 30 تیر نزدیک شویم و هنوز توافقی حاصل نشده باشد، باید در خصوص مسائل جزئی صحبت کنیم و بررسی کنیم که اگر قرار بر این باشد که گام اول تمدید شود، چه شرایطی بر توافق حکمفرما خواهد بود.
آیا در خصوص مشوقهایی که قرار است به ایران داده شود، در مذاکرات بحث شده است؟
در توافق نهایی؟
بله.
در توافق نهایی دیگر مساله مشوق مطرح نیست بلکه بحث برداشته شدن تحریمهاست؛ یعنی در مقابل اعتمادسازی که ایران نسبت به برنامه خود انجام میدهد، آنها هم تحریمها را لغو میکنند. همه تلاش ما بر این است که در اینخصوص به یک چارچوب مناسب دست پیدا کنیم تا ایران چگونه اعتمادسازی کند و آنها چگونه تحریمها را لغو کنند.
در خصوص تحریمها، سرسختی به خرج نمیدهند؟
قطعا بر سر مواضع خود سرسختی دارند اما در اصل قضیه، تردیدی وجود ندارد. در توافق ژنو هم صراحتا آمده است که اگر توافق حاصل شود، همه تحریمها اعم از تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای یکجانبه و چندجانبه باید لغو شود. این از شرایط توافق است.
در مقابل صدایی که از دولت شنیده میشود و شما و همکارانتان از روند رو به جلوی مذاکرات صحبت میکنید، صدای دیگری هم شنیده میشود که معتقد است توافق ژنو شکستخورده است، همهچیز تمام شده و بهزودی شکست این توافقنامه اعلام خواهد شد. شما در برابر استدلالات این جریان، چه دلیلی دارید که بگویید مذاکرات شکست نخورده است؟
به این دلیل که مذاکره رو به جلوست؛ چراکه توافق ژنو، ایدهآل ما و مقصد نهایی ما نبود. قرار بر این بود که توافق ژنو فضای مثبتی برای یک دوره ششماهه ایجاد کند تا دو طرف بنشینند و در خصوص توافق نهایی (Comperhensiv Agreement) یا همان توافق جامع مذاکره کنند. این فضا ایجاد شده، مذاکره آغاز شده و مذاکرات در حال حرکت به سمت جلوست؛ بنابراین میتوان گفت از این جهت موفق بوده است. در ایجاد این فضا نیز ملاکهایی از نظر ما وجود داشت که رعایت شد؛ پذیرش غنیسازی ایران از سوی طرف مقابل بهگونهای که غنیسازی ما ادامه دارد و تعلیقی نشده است و غرب به این حق ما احترام میگذارد. ادامه فعالیت تاسیسات ما مساله دیگری است که باید به آن اشاره کرد؛ هم فردو و هم نطنز به کار خود ادامه میدهند و هیچکدام تعطیل نشدهاند. همچنین لغو بخشی از تحریمها نیز صورت گرفته است. البته اینها هدف نهایی ما نبود، بلکه عواملی بود که به ایجاد فضایی مثبت کمک میکند تا در این فضا مذاکره کنیم. این مساله رخ داده است. ما در حال مذاکره هستیم، مذاکرات متوقف نشده و به بنبست نرسیده است. امیدواریم قبل از اینکه زمان توافق گام اول به پایان برسد، ما به توافق نهایی دست پیدا کنیم. اگر احیانا به توافق نهایی نرسیم، میتوانیم بگوییم که این روند ناموفق بوده است.
البته این صدا این مساله را نیز مطرح میکند که استیضاح آقای ظریف بسیار جدی است و مجلس تصمیم گرفته است به علت شکست توافقنامه ژنو، ایشان را استیضاح کند. اما در عین حال میگویند تا زمان اعلام شکست این توافقنامه صبر میکنیم که نگویند مجلس با استیضاح ظریف باعث شکست توافقنامه ژنو شد. شما که رفتوآمد زیادی به مجلس دارید، تا چه حدی این موضوع را جدی میبینید؟
من قصد ندارم وارد مسائل سیاست داخلی شوم. اصلا در حوزه من نیست و بلد هم نیستم (خنده). با این حال میتوانم بگویم که مجلس در کلیت خود بسیار مثبت و حامی مذاکرات هستهای است.
یک تیم حقوقدان به تیم مذاکرهکننده اضافه شده و برخی این انتقاد را مطرح میکنند که چرا این افراد را از ابتدا با خود همراه نکردید. آنها معتقدند ایراداتی که در توافقنامه ژنو وجود دارد، به این دلیل است که این حقوقدانها در آن زمان در کنار تیم مذاکرهکننده نبودهاند. ماجرای اضافه شدن این حقوقدانها چیست؟ آیا برای رفع ضعفهای سابق است یا به منظور تقویت روند فعلی صورت گرفته است؟
توافق ژنو یک توافق مقدماتی بود و توافق نهایی، توافق جامع است. ما در توافق ژنو هم از حقوقدانان مختلفی استفاده میکردیم که در راس آنها خود آقای ظریف بود که تخصص ایشان، حقوق بینالملل است و در این رشته، مدرک دکترا دارند. در شرایط فعلی احساس کردیم که به دلیل نزدیک شدن به مراحل جدیتر مذاکرات و ورود به مرحله نگارش متن، لازم است که این مشورتهای حقوقی بیشتر، فشردهتر و جدیتر شود. از اینرو از تعدادی از حقوقدانان دعوت کردیم که به تیم مذاکرهکننده کمک کنند؛ چراکه وقتی ما وارد مذاکرات میشویم، ممکن است هر کلمهای بار خود را داشته باشد و هر جملهای سنگینی خود را داشته باشد و ما از مشورتها و کمکهای حقوقی آنها بهره خواهیم گرفت.
منتقدان میگویند پولی که در توافق ژنو مقرر شده به ایران بدهند، پول قابل توجهی نیست. ما برای گرفتن نفس پول بر سر این مساله توافق کردیم یا برای سستشدن پایههای تحریم؟
برای ایجاد فضای مثبت بود. آنچه در توافق ژنو برای ما مهم بود، این بود که غنیسازی را تثبیت کنیم تا آنها به غنیسازی ما احترام بگذارند. این کار صورت گرفت و بقیه توافقات برای ایجاد فضای مثبت بوده است. برداشته شدن تحریم خودرو، تحریم قطعات هواپیما و ... از مهمترین مسائلی بود که در این زمینه انجام گرفت. هدف اصلی این بود که بخشی از تحریمها لغو شود و مقداری از پولها آزاد شود. ما در توافق ژنو زیاد در خصوص مقدار و مبلغ پول چانه نزدیم. هر جایی که به مساله اموال بلوکهشده رسیدیم، گفتیم که مبلغ اهمیت زیادی ندارد، مهم این است که شما با این کار حسننیت خود را نشان دهید. عزت ما اقتضا نمیکرد که درخصوص مبلغ چانه بزنیم. مهم غنیسازی بود که به آن رسیده بودیم.
پس نفس پول اهمیتی نداشت.
پول برای ما ملاک نبود. ما قصد خرید و فروش نداشتیم که بخواهیم با طرف مقابل داد و ستد یا چانهزنی کنیم. توافق ژنو یک توافق مقدماتی است و هدف اصلی آن، ایجاد فضای مثبت برای مذاکرات است. این فضا چگونه ایجاد میشود؟ باید هر دو طرف اقدامات مثبتی انجام دهند و این از طریق برداشتهشدن برخی تحریمها، احترام به حق غنیسازی ما و آزادکردن بخشی از پولها انجام شده است.
بحث دیگری که مطرح میکنند و به شخص شما مربوط میشود این است که چرا آقای عراقچی آنطور که آمریکاییها صحبت میکنند، حرف نمیزند؟ آیا این تاکتیک از طرف شماست که ما وارد این مجادلات لفظی نشویم؟ شاید بتوان اینطور گفت که از زمان آغاز مذاکرات جامع، ادبیات آمریکاییها در قبال ایران بهتر شده است. آیا از جانب ما تذکری به آنها داده شده و بحثی صورت گرفته است؟
بحث و تذکر که دائما وجود دارد اما مثبتکردن فضا فقط به رفتارها مربوط نمیشود، بلکه در گفتار هم هست. من مدعی هستم که ما هیچگاه در مقابل آمریکاییها کم نیاوردهایم و هر چه آنها گفتهاند در سطح متعادل به آن جواب دادهایم. البته این موضوع، پیچیدگیهای خاص خود را دارد ولی ما همواره این مساله را رعایت کردهایم که هیچکدام از حرفهای آنها را بیپاسخ نگذاریم. در مقابل تمام حرفها و ادعاهای آنها ایستادهایم که نمونه اخیر آن، ویزای آقای ابوطالبی بود. ما در این مساله بسیار محکم برخورد کردیم و با وجود تمایلات آنها و شایعاتی که ایجاد کردند، محکم روی گزینه خودمان ایستادیم.
البته اخباری منتشر شد که حاکی از جایگزین شدن شما به جای آقای ابوطالبی برای حضور در نیویورک بود. این خبر تا چه حدی درست بود؟
اصلا صحت ندارد. ما آقای ابوطالبی را معرفی کردیم، ایشان گزینه ماست و فعلا هم قصد جایگزینی نداریم. من پیشتر هم به صراحت این موضوع را مطرح کردهام. اینکه چرا شایعه پیرامون من شکل گرفت، باید از کسانی پرسیده شود که شایعه درست کردند اما نه رفتن من به نیویورک صحت دارد و نه جدا شدنم از تیم مذاکرهکننده هستهای. بنده و آقای تختروانچی در خدمت آقای دکتر ظریف، تیم بسیار هماهنگی هستیم و بهخوبی با هم کار میکنیم. البته فکر میکنم منشاء این شایعه، مقالهای بود که المانیتور درباره من نوشت ولی نمیدانم علت و انگیزه نوشتن این مقاله چه بود. ولی فکر میکنم این موضوع که برخی رسانهها اعلام کردند آمریکاییها به حضور بنده در نیویورک تمایل دارند، بیشتر یک شیطنت است.
نسبت به این مساله احساس خوبی ندارید؟
خیر. اتفاقا در همان مقاله آمده بود که من یک دیپلمات حرفهای جمهوری اسلامی هستم و هر جا بودهام، سرسختانه از منافع ملی کشورم دفاع کردهام و در مذاکرات نیز به همین ترتیب خواهد بود. این فضاسازیهای نادرست را نمیپسندم. به هر حال ما قصد تغییر گزینه معرفیشده را نداریم و از طریق ساز و کارهایی که پیشبینی شده این موضوع را پیگیری میکنیم.
یکی از روزنامهنگاران آمریکایی مقالهای نوشته بود که در آن از وقوع چنین مسالهای در شرایط فعلی ابراز تاسف شده بود و اینکه دولت آمریکا دوست نداشت چنین شرایطی درباره نماینده ایران در سازمان ملل پیش بیاید.
گاهی اوقات شرایطی ایجاد میشود که سیاستمداران در وضعیت دشواری قرار میگیرند.
ما در مذاکرات هستهای با غرب، درباره مساله حقوق بشر هم مذاکره میکنیم؛ چون مساله تحریمها را در خصوص مساله حقوق بشر هم مطرح کردهاند و فضا را دارند به این سمت میبرند.
خوب مطرح کنند!
ولی ما مذاکره میکنیم که حقوقمان را بگیریم و تحریمها لغو شود.
همینطور است ولی مذاکره حقوق بشر که نمیکنیم! ما چالشهای مختلفی با غربیها داریم که یکی از مهمترین آنها، پرونده هستهای بوده است. چالشهای بعدی، مسائلی همچون حقوق بشر، سوریه، فلسطین، صلح خاورمیانه، سلطهطلبی آمریکا و ... است. کسانی که ایراد میگیرند و میگویند چرا آمریکا یا پارلمان اروپا چنین حرفهایی را درباره حقوق بشر میزنند، مگر قرار بود آنها این حرفها را نزنند؟ دعوای ما با آنها تمام نشده است. شاید ته دل آنها این است که چرا ما با آنها دوست نشدهایم که با ما اینطور دشمنی میکنند (خنده). بنده واقعا تعجب میکنم. میگویند چرا اروپا از وضعیت حقوق بشر ما ایراد میگیرد؟ این مساله از همان ابتدای انقلاب بوده است. ما که با آنها دوست و شریک نشدهایم. ما که برای حل موضوع حقوق بشر و فلسطین مذاکره نکردهایم. موضوعات مورد اختلاف ما به قوت خود باقی است و مشکلات ما با آمریکا و اروپا کماکان ادامه خواهد داشت. من قبلا هم گفتهام که آمریکا همان آمریکای قبل است و طبیعی است که وضعیت حقوق بشر ما را قبول نداشته باشد و اگر آن مساله هم ختم شود، موضوع جدیدی برای دشمنی با ایران پیدا میکند، ما هم در مقابل آنها ایستادهایم. مبارزه ادامه دارد و اینگونه نیست که با عقد یک توافق هستهای، ما با آنها دوست شویم. اصول و خط قرمزهای ما، همچون مخالفت با استکبار، مقابله با زورگویی و سلطهطلبی و ... کماکان برقرار است و موضع ما در قبال فلسطین و خاورمیانه تغییر نکرده است. بهطور کلی دیدگاههای ما سر جای خود است و دیدگاههای آنها هم تغییری نکرده است. ما مساله هستهای را که یکی از موضوعات مورد اختلاف است، مدیریت میکنیم و نباید کسی توقع داشته باشد که اگر این موضوع فیصله یافت موضوع حقوق بشر مطرح نشود. اگر توقع دارند که ما با آمریکا دوست شویم، هرگز اینطور نیست.
در مذاکراتی که بعد از صدور قطعنامه پارلمان اروپا داشتید، آقای ظریف با خانم اشتون بحث کردند؟
مفصل! در خصوص رفتار پارلمان اروپا بحث شد و ما از رفتار پارلمان اروپا بهشدت انتقاد کردیم. جالب اینجاست که میگفتند اگر اعضای پارلمان اروپا بدانند که تا این حد در ایران به آنها اهمیت داده میشود، خیلی خوشحال میشوند (خنده). چراکه پارلمان اروپا نقش چندانی در سیاستهای اروپایی ندارد و تصمیماتش الزامآور نیست. مشارکت مردم در انتخابات پارلمان اروپا هم بسیار پایین است و اعضای آن با رای بسیار پایینی انتخاب میشوند. بهطور کلی پارلمان اروپا در شأن و جایگاهی نیست که ما به آن اهمیت چندانی بدهیم. با این حال ما اعتراض خود را به خانم اشتون و هیات اروپایی قویا منتقل کردیم.
باتوجه به اتفاقاتی که در سفرهای اخیر اروپاییها به تهران رخ داد، چه پروتکلی در خصوص سفر این هیاتها دارید؟
ما اعلام کردهایم که هیاتهای اروپایی باید از این به بعد شرایطی را که وجود دارد قبول کنند و بدانند که نباید ناهماهنگ با برنامهریزیهای صورتگرفته، عمل کنند و وارد مقولات دیگر شوند. از این پس، بررسیهای لازم پیش از عزیمت هیاتهای اروپایی به تهران انجام خواهد گرفت.
ماجرای قسط چهارم اموال ایران به کجا رسید؟
تا جایی که به وزارت خارجه و توافق ژنو مربوط میشود، مبالغی که باید براساس این توافق آزاد میشد، در موعد خود پرداخت شده و به حساب بانک مرکزی واریز شده است. بانک مرکزی در خصوص نحوه رفتار با این پولها تصمیم خواهد گرفت.
اخیرا یک فایل صوتی منتسب به جنابعالی در فضای مجازی و برخی رسانهها منتشر شده و مدعی شدهاند که نظر شما با نظر رئیسجمهور در خصوص توافق ژنو و موضوع شناسایی حق غنیسازی ایران در آن توافق مغایرت دارد.
جدا تعجب میکنم که چطور سخنان یک جلسه خصوصی این طور ناقص و تحریف شده منتشر میشود. من مهم نیستم، پایبندی به اخلاق و راستگویی و امانتداری هم به کنار، ولی چرا منافع ملی و مواضع مذاکراتی را در معرض خطر قرار میدهند؟ جدا نگرانم که اینطور بازی با منافع ملی، برای اهداف کوتاه مدت سیاسی، تا کجا میخواهد پیش برود؟ ما در مرحله حساس و پیچیدهای از مذاکرات قرار داریم. این ادعاهای بیپایه و اساس مغایر با منافع ملی بوده و در راستای اهداف بیگانگان و دشمنان ایران اسلامی قرار دارد. امیدوارم همه رسانهها حفظ منافع ملی کشور و احقاق حقوق هستهای ملت بزرگ ایران را اولویت خود قرار داده و حواشی را کنار بگذارند. در ابتدای مصاحبه گفتم و باز هم تکرار میکنم، همانگونه که رئیسجمهور محترم نیز در نامه خود به مقام معظم رهبری اشاره فرمودهاند، توافق ژنو صراحتا حقوق هستهای کشورمان را به رسمیت شناخته و با پذیرش ادامه غنیسازی در ایران، حق غنیسازی جمهوری اسلامی ایران را تثبیت کرده است.
زیبا کلام به رسایی: مردم در انتخابات اعلام کردند تفکر شما را نمیخواهند
کد مطلب : 38839
گروه سیاسی: عصر روز شنبه برنامه مناظره با موضوع خودداری آمریکا از صدور روادید برای حمید ابوطالبی" (نماینده معرفی شده ایران در سارمان ملل) با حضور صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس در رادیو گفت وگو برگزار شد.
حمید رسایی در این مناظره گفت: مسئولان وزارت خارجه آقای ابوطالبی را به دلیل اینکه در تسخیرلانه جاسوسی دخالت داشته برای این سمت انتخاب نکردند و اگر حواسشان به این موضوع بود شاید این کار را نمیکردند. این فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه سیاست خارجی ما باید مطالبه گر از آمریکا باشد، در بخشی از سخنان خود گفت: مشکل اصلی در تندروهای آمریکا و کندروهای ایران است. مشکل در سیاست خارجی ما است که انفعالی عمل میکند و فکر نمی کرد که این معرفی با چنین عکسالعملی مواجه شود. وی با بیان اینکه برخی از دانشجویان پیرو خط امام که در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشتند اکنون به مانند سال 58 فکر نمیکنند، گفت: مثلا آقای عباس عبدی به آمریکا رفت و در پای میز مذاکره از اقدام خود در تسخیر لانه جاسوسی اعلام برائت و پشیمانی کرد و یا آقای اصغرزاده مصاحبه میکند و میگوید من حاضرم از خانواده گروگانها عذرخواهی کنم. در واقع این افراد از جنس افراد پشیمان هستند. آقای ابوطالبی نیز تاکنون بروزی مثل این آقایان در این ارتباط نداشته ولی قطعا اگر آقای ابوطالبی مثل سال 58 فکر می کرد آقای وزیر خارجه ایشان را برای چنین سمتی انتخاب و معرفی نمی کرد.
این نماینده پایداری در مجلس با بیان اینکه در ارتباط با موضوع آقای ابوطالبی در حال حاضر سه احتمال وجود دارد، گفت: احتمال اول این است که ایران از انتخاب و معرفی آقای ابوطالبی انصراف بدهد، احتمال دیگر این است که آمریکا برای آقای ابوطالبی ویزای محدود صادر کند و احتمال سوم این است که آمریکاییها از موضع و تصمیمشان در مورد عدم صدور ویزا بری آقای ابوطالبی برگردند که به نظر می رسد این احتمال سوم قابل وقوع نیست، چرا که خوی آنها استکباری است و به تعهدات و قوانین پایبند نیستند و از سویی دیگر سازمان ملل نیز سازمان ملل واقعی نیست و تحت تاثیر قدرتهای بزرگ است. البته برخی می گویند که بهتر است که خود آقای ابوطالبی از این مسئولیت انصراف بدهد ولی به نظر من چه خود او انصراف دهد و چه دولت گزینهاش را عوض کند هر دو یکی است.
این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: دولت ایران اگر عقب نشینی کند باید منتظر بی احترامیهای بدتر از سوی آمریکا باشد و سابقه آنها نشان میدهد که آنها گام به گام جلو میآیند. وی با بیان اینکه اگر آمریکایی ویزای محدود نیز صادر کنند، این به نفع خود آنهاست در توضیح این موضوع گفت: آنها با این اقدام خود هم ایران را تخریب کردند و عزت آن را زیر سوال بردند و از سوی دیگر مدعی می شوند که به جریانی که در ایران نسبت به آمریکا منفعل است، امتیاز دادهاند و در واقع خروجی این موضوع این است که آمریکایی بالاخره ویزا دادند درحالیکه واقعیت این نیست.
این نماینده مجلس در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه آقای روحانی مدعی بود که میخواهند به پاسپورت ایرانیان احترام را برگرداند ولی آیا این اتفاق افتاده است ؟ افزود : تا قبل از اینکه سیاست خارجی ما در برابر آمریکا و غرب منفعل شود برخی از افرادی که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند به آمریکا رفتند و مشکلی نداشتند مثل خانم ابتکار، آقای شیخ الاسلام، آقای ضرغامی، آقای احمدی نژاد و حتی حمید ابوطالبی. رسایی با بیان اینکه با وادادگی در برابر آمریکا منافع ملی کشورمان تامین نمی شود، خطاب به زیباکلام که در این مناظره حضور داشت، گفت: شما مدعی هستید که ما 34 سال با آمریکا ستیزی تیشه به ریشه انقلاب و جمهوری اسلامی زده ایم، سوال من این است که ریشههای انقلاب چیست؟
وی با انتقاد از سخنان کسانی که می گویند که با مطالبه گری و آمریکا ستیزی منافع ملی ما تامین نمیشود، در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: به نظر من توافق ژنو به بن بست رسیده است و به مرحله اجرا نمیرسد چون آمریکاییها خوی استکباری دارند و آقای روحانی و آقای ظریف متوجه خواهند شد که آمریکاییها و غرب نمیخواهند ما پیشرفت کنیم و آنها از مسیری که آمدهاند بر میگردند البته آن موقع فشارها به ما بیشتر نیز خواهد شد.
رسایی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه اقدام و مطالبهای که آمریکاییها دارند برخلاف قوانین بینالمللی، اصول رایج در دنیا و استقلال دولت و جمهوری اسلامی ایران است، گفت: دولت و جمهوری اسلامی ایران نباید از معرفی آقای ابوطالبی کوتاه بیاید و باید بر این معرفی اصرار بورزد. وی با انتقاد از زیباکلام که مدعی بود دستیابی به فناوری انرژی هستهای برای ما منفعتی نداشته، گفت: ما از انرژی هستهای در دانش پزشکی، زیست محیطی، برق و بسیاری از علوم دیگر استفاده میکنیم و فواید این فناوری مشخص است.
رسایی افزود : اگر دستیبای به انرژی هستهای اینقدر بی ارزش است چرا آنها اصرار میکنند که ما این فناوری را نداشته باشیم در حالی که خودشان دارند. این فعال سیاسی اصولگرا با بیان اینکه معاهدات بینالمللی به ما اجازه میدهد که هر کسی را بخواهیم و تشخیص دهیم برای نمایندگی معرفی کنیم و با انتقاد از کسانی که به آمریکا اعتماد میکنند، گفت: هر ملتی که به آمریکا اعتمادکرده بدبخت تر از گذشته خود شده است.
این نماینده مجلس همچنین با انتقاد از این صحبت زیبا کلام که به اهالی فتنه در طول این 5سال پس از انتخابات سال 88 تریبونی داده نشده است، گفت: مگر شما از فتنه گران!! نیستید که بارها صحبت کرده اید؟ آقای خاتمی در یک جلسهای در اتاقی که صدایش در فضای مجازی نیز منتشر شده، اعلام کرده که بنده قائل نبودم که در انتخابات تقلب شده است و آقای تاجزاده نیز در زندان در جمع دوستانشان میگوید من خودم ییش از این برگزارکننده انتخابات بودم و امکان تقلب وجود ندارد با توجه به اینکه 11 میلیون اختلاف آراء نیز وجود دارد. وی گفت: در حال حاضر پاکستان بمب هستهای دارد. در عربستان حقوق بشر به ویژه حقوق زنان رعایت نمیشود ، با توجه به این مسائل به نظر میرسد مشکل اصلی غرب و آمریکا با ما استقلال ملت ایران است نه شعار مرگ بر آمریکا و همچنین دستیابی به انرژی هستهایی.
زیباکلام نیز در این مناظره گفت: من هم با آقای رسایی هم عقیده هستم که گویی مسئولان وزارت خارجه حواسشان به سابقه آقای ابوطالبی در اشغال سفارت آمریکا نبوده و تصور نمیکردند که پیشینه آقای ابوطالبی در این ماجرا اینگونه مساله ساز شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تیمی که در خصوص انتخاب سفرا با دولت همکاری می کرده گویی حواسشان نبوده که این مساله چقدر میتواند برای آمریکاییها حساسیت برانگیز باشد، گفت: زمانی که این تصمیم گرفته شد و آقای ابوطالبی انتخاب شد، دوستان انتخاب کننده در مورد سابقه ایشان و صدور ویزا از سوی آمریکا برای وی گفتند که ایشان قبلا به آمریکا رفته و در واقع آنها فکر نمیکردند که در چنین فضایی ، این مشکل ایجاد شود. وی گفت: اگر یک در میلیون آقای روحانی تصور میکردند که آمریکاییها چنین واکنشی نشان می دهند این کار را نمیکردند و آقای ابوطالبی را معرفی نمی کردند چرا که درگیری با آمریکا در شرایط فعلی درست نیست گرچه منتقدین تندرو در ایران و تندروها در آمریکا از این درگیری استقبال میکنند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی در بخشی دیگری از سخنان خود با بیان اینکه برای آقای رسایی و همفکرانان ایشان منافع ملی ارزشی ندارد چرا که دنبال جنگ هستند، گفت: انها می گویند ما با آمریکا در پیکار هستیم و باید مطالبه گری از آنها داشته باشیم. آنها 34 سال این سیاست را دنبال کردند و تیشه به ریشه منافع انقلاب و مردم زدند.
وی با بیان اینکه این افراد ستیز با آمریکا جزیی از هویتشان شده، ادامه داد: آنها از سال 84 تا 92 سیاست مطالبه گری را دنبال کردند. آقای احمدینژاد سیاست هجومی داشت ولی چه چیزی حاصل شد جزو این که منافعمان تخریب شد چه دستاوردی داشتیم؟ با کدام قدرت دنیا یک حداقل رابطه را داشتیم؟
زیبا کلام با بیان اینکه مناسب است که یک نظرسنجی در بین مردم صورت گیرد و بررسی شود که آیا مردم ایران خواهان گفتن مرگ بر آمریکا و دشمنی با ان هستند یا نه ؟ افزود : ما باید خواست مردم و منافع ملی را ملاک قرار دهیم. آقای رسایی و همفکرانانشان منافع خود را بر منافع کشور و ملی ترجیح میدهند برای اینکه به نوعی در جایگاه قدرت بمانند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اصولگرایان به دنبال مصالحه توافق و حل کردن مساله با آمریکا نیستند، گفت: داستان آقای ابوطابی حدود یک ماه است که ایجاد شده است ولی آیا آقای رسایی و دوستانشان پیش از این مشکلی با سیاست خارجی دولت نداشتند؟ آنها با مصالحه مخالفند و نمیخواهند کشور از چاه هستهای بیرون بیاید. این چاه هستهایی مانند مرگ بر آمریکا، منافع و مصالحی برای آنها دارند و اگر ایشان وطن پرست و به فکر منافع ملی بودند تمام تلاش خود را به کار می بردند که این مشکل را حل شود تا منافع ملی تامین شود.
زیباکلام در ادامه خطاب به رسایی با طرح این پرسش که آمریکا ستیزی تاکنون چه منافعی برای کشور داشته است؟ در پاسخ به سئوال رسایی که در این مناظره از وی پرسیده بود ریشه انقلاب چیست گفت : مردم برای کسب آزادی ، حاکمیت قانون، لغو سانسور، آزادی مطبوعات مبارزه با استبداد و دیکتاتوری قیام کردند. وی در بخشی دیگر از این مناظره که رسایی گفت شاه به شدت واداه ی امریکا بود و یکی از دلایل انقلاب مردم ایران این موضوع بود اظهار کرد: از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه که درآمدهای نفتی زیادتر شده بود شاه به مانند سال 32 و 33 آنچنان وابسته به آمریکا نبود و خودش تصمیم می گرفت.
این استاد دانشگاه ادامه داد : انقلاب برای آمریکا ستیزی و مرگ بر آمریکا گفتن بوجود نیامد. وی با بیان اینکه معرفی ابوطالبی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل مثل این است که آمریکایی ها عامل کودتای 28 مرداد را به تهران بفرستند، گفت: کاری که ما کردیم توهین به آمریکا یی ها است. گرچه آقای اصغر زاده می گوید که آقای ابوطالبی در تسخیر سفارت آمریکا تصمیم گیر نبوده و خود آقای ابوطالبی نیز گفته من فقط یک مترجم بودم ولی سیصد و پنجاه میلیون آمریکایی ایشان را در اشغال سفارت آمریکا که اقدامی بر خلاف موازین بین المللی بوده است دخیل می دانند .
زیبا کلام در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به مسایل پس انتخابات سال 88 گفت: از 22 خرداد سال 88 تا به امروز قریب به 5 سال آقای رسایی و دوستانشان هر چیزی که دلشان خواسته از تریبون های مختلف از جمله تریبون مجلس، نماز جمعه و همچنین روزنامهها و سایتها حکومتی به عده ای که اسم آنها را فتنه گرگذاشته اند نسبت داده اند ولی آیا یک بار در طول این 5 سال، 5 دقیقه به کسانی که این آقایان می گویند عوامل فتنه و فتنه گر هستند تریبون داده اند تا از خود در برابر این سخنان دفاع کنند ؟ حتی 5 ثانیه نیز اجازه داده نشده است . این دوستان خودشان پارچه را خریدند، بریدند و پرو کردند و یک بار تریبون به آنان برای دفاع از خودشان نداند.
این تحلیل گر مسائل سیاسی ادامه داد:آقای احمدی نژاد سال 84 گفت کسانی که فعالیت های هسته ای را تعلیق کردند خیانت کردند و در توضیح علت خود گفت که انرژی هستهای کشور را از نظر توسعه زیر و رو می کند و در صدها صنعت استفاده می شود. من در طول 8 سال دولت آقای احمدی نژاد بارها گفتم که یک صنعت را به ما نشان بدهید که انرژی هستهای به آن کمک کرده و گلی به مملکت زده است. وی گفت: ما هستی کشور را در ارتباط با دستیابی به انرژی هستهای دادیم ولی چه منفعتی در برابر آن کسب کردیم؟
زیباکلام در بخشی دیگر از صحبت های خود ادامه داد : رادیکالها و تندروها در داخل توافق و مصالحه با آمریکا را کار غلط می دانند. ولی دولتی که برآمده از رای مردم است سیاستش این است که کشور را از چاه ویل هسته ای نجات دهد ولی تندروها و رادیکالها از این موضوع نگران هستند و فکر می کنند که با تحقق این موضوع منافعشان به خطر می افتد و در این میان معرفی کسی که در جریان اشغال سفارت آمریکا دخالت داشته به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل بهانه را به تندروهای آمریکایی و کسانی که از توافق ژنو ناراحت بودند داد. زیبا کلام در بخشی دیگر از این مناظره خطابه رسایی اظهار داشت: مردم در انتخابات 24 خرداد با انتخاب کاندیدای مورد نظر خود ، اعلام کردند که تفکر شما را نمی خواهند .
وی در پاسخ به این سئوال که ایران باید در موضوع ابوطالبی نهایتا چه کاری انجام دهد اظهار کرد؟ ایران شکایت خود را از مجاری حقوقی بکند و تمام کارهایی که باید انجام شود را انجام دهد؛ ولی مساله مهم این است که دو قوه مجریه در آمریکا و ایران تحت فشار هستند و نباید با اقدامات خود بهانه به دست تندرو ها بدهند.. این استاد دانشگاه با بیان اینکه اقای رسایی و دوستانشان به دنبال این هستند که روحیه و فضایی که بین ایران و واشنگتن بعد از 35 سال به وجود آمده از بین ببرند حال این می تواند از طریق جنازه ریچارد فرای، ایران شناس باشد یا قضیه ابوطالبی گفت: اینها به دنبال منافع ملی ایران نیستند.
زیباکلام با اعتقاد بر اینکه به خاطر تحریم ها و موضوع هستهای ما مجبور به پرداخت هزینههای زیادی شده ایم، در این ارتباط ادامه داد: حدود 20 سال پیش در سواحل خلیج فارس میادین گازی کشف شد که ما آن را به عنوان پارس جنوبی می شناسیم ،این میادین بین ما و قطر مشترک است. ولی ما به دلیل تحریمها و موضوع هستهای نتوانستیم آنچنان که باید و شاید از پارس جنوبی بهره برداری کنیم و فازهای ما بسیار عقب هستند و حاصل این موضوع این شد که قطر که حدود 2 میلیون نفر جمعیت دارد در سال قبل ،150 میلیارد مکعب گاز از این میادین برداشت کند و ما 50 میلیارد مکعب گاز. در واقع اگر حساب کنیم ما 40 میلیارد دلار یا به عبارتی 120 هزار میلیارد تومان در این قضیه ضرر کرده ایم در حالی بودجه عمرانی ایران در سال 92، 37 هزار میلیارد تومان بود و این موقع است که متوجه می شویم که چگونه با غرب ستیزی و شعار مرگ بر آمریکا تیشه در ریشه منافع ملی کشور زده شده است. این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما باید در حال حاضر در مسیر تنش زدایی با آمریکا حرکت کنیم و توپ را به زمین تندروها نندازیم. اظهار کرد: وقتی می بینیم که چقدر منافع خود را به خاطر آمریکا ستیزی و هستهای از دست داده ایم دود از سرمان بلند می شود.
بحرین و عمان نیز دیگر گزینه های میزبانی پایگاه نظامی انگلیس هستند. با این حال به احتمال زیاد انگلیس در پایگاه نظامی آمریکا در قطر ، مشارکت خواهد کرد.
دولت انگلیس قصد دارد پایگاه نظامی دائمی در منطقه خلیج فارس ایجاد کند.
به گزارش
عصر ایران، روزنامه آمریکایی ورلد تریبیون با انتشار این خبر اضافه کرد: ارتش انگلیس تلاش می کند تجهیزات خود را از افغانستان به یکی از کشورهای هم پیمان در حاشیه جنوبی خلیج فارس منتقل کند.
کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر، امارات و عمان 6 کشور جنوبی خلیج فارس هستند که روابط بسیار نزدیک نظامی امنیتی با انگلیس دارند.
فیلیپ هاموند وزیر دفاع انگلیس در این باره نیز گفته است: سال هایی که در افغانستان گذرانده ایم فرصتی برای انجام آموزش های لازم برای نیروهای نظامی ما بود. ما می بایست به نیروهای نظامی مان جنگ در صحرا و هوای گرم را آموزش می دادیم. به همین دلیل در فکر ایجاد پایگاه نظامی دائمی در یکی از کشورهای جنوب خلیج فارس هستیم.
روزنامه آمریکایی ورلد تریبیون همچنین به سفر دوره ای وزیر دفاع انگلیس به شماری از کشورهای جنوب خلیج فارس در ماه آوریل جاری اشاره کرد و نوشت: وزیر دفاع انگلیس در این سفر مذاکراتی را با مقامات ارشد قطر درباره ایجاد پایگاه نظامی دائمی انگلیس در این کشور کوچک جنوبی خلیج فارس انجام داد.
علاوه بر این، بحرین و عمان نیز دیگر گزینه های میزبانی پایگاه نظامی انگلیس هستند. با این حال به احتمال زیاد انگلیس در پایگاه نظامی آمریکا در قطر ، مشارکت خواهد کرد.
قطر میزبان مقر فرماندهی نیروهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه، شاخ آفریقا موسوم به ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنت کام) است.
وزیر دفاع انگلیس در کنفرانس مطبوعاتی در دوحه گفته است: هنوز تصمیم نهایی در این باره نگرفته ایم اما قطر یکی از گزینه هاست.
هم اکنون آمریکا در کویت، امارات، بحرین، قطر و عمان دارای پایگاه یا مراکز نظامی دائمی دارد. علاوه بر این، فرانسه هم پایگاه نظامی کوچکی را در امارات در اختیار دارد.
انگلیس تا قبل از سال 1971 دارای پایگاه های نظامی دائمی در کشورهای جنوبی خلیج فارس بود.
هم اکنون تعدادی از جنگنده ها، کشتی های جنگی و زیردریایی های انگلیس به صورت موقت در خلیج فارس مستقر هستند.
براساس گزارش کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان عبدالله عبدالله با ۴۴ درصد پیشتاز انتخابات افغانستان است.
به گزارش فارس، نتایج 40 درصد دیگر انتخابت افغانستان اعلام شد. براساس گزارش کمیسیون مستقل انتخابات «عبدالله عبدالله» با کسب 44.4 درصد اول و «اشرف غنی احمدزی» با کسب 33.3 درصد دوم است.
همچنین بنا برا این گزارش اعلام شده، «زلمی رسول» هم ده درصد آراء ررا به خود اختصاص داده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :«احمد خرم» روزگاری وزیر راه دولت خاتمی بود و حالا عضو غیرموظف هیاتمدیره سازمان منطقه آزاد چابهار. با او در دفترش در خیابان ولیعصر به گفتوگو نشستیم. او فارغالتحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران است. تصویر مدرک تحصیلیاش قاب شده بر دیوار دفتر کارش خودنمایی میکند. خرم بیشتر مرد اقتصاد و تحلیل است تا سیاست صرف و نگاهش به سیاست هم بر همین مبناست. برای همین با عدد و رقم و تحلیل با ما سخن میگوید. با او از وخامت حال دولتی گفتیم که «روحانی» تحویل گرفت در حالی که به قول او «روحانی» نتوانست آنطور که باید از وضع و حال موجود با مردم بگوید. البته معتقد است: «الان وقت گفتن از گذشته نیست. دولت باید به حل بحرانها بپردازد اما اطلاعات را باید به رسانهها و «ان.جی.او»ها برساند و گفتن را به آنها وانهد.»
اگر موافق باشید گفتوگو را با نقدی که بعدا به دولت خاتمی شد آغاز کنیم. خاطرم هست که گفته میشد با وجود اینکه دولت آقای خاتمی در پرتو شعار توسعه سیاسی توانسته بود به یک ثبات اقتصادی برسد اما نتوانست به زبان مردم این رویکرد را توضیح بدهد. در واقع گفته میشد خاتمی نتوانست مفهوم دموکراسی را با سفره مردم گره بزند. شاید نتوان این عنوان را دقیقا در مورد دولت فعلی هم به کار برد اما به زبانی این دولت هم درگیر چنین مسالهای شده است یعنی توان سخنگفتن به زبان توده مردم. بههرحال دولتی که او تحویل گرفت در وضعی بود که ایشان اخیرا لفظ «آواربرداری»را درباره آن به کار برده است. این آواربرداری تا کی و کجا ادامه دارد؟ و چطور میتوان مردمی که برای «تغییر» عجله دارند را در این خصوص مجاب کرد؟
در آمریکا اگر رییسجمهوری انتخاب شود و سرکار بیاید اما کمبودها، مشکلات و بحرانها را برگردن دولت قبلی بیندازد مردم میگویند شما را انتخاب نکردیم که کاستیها و کمبودها را بگویید، انتخابتان کردیم تا آنها را حل کنید اما در مقطع انتخابات و ابتدای دولت آنچه را تحویل گرفتهاند، روشن و شفاف از طریق رسانهها در حوزههای مختلف با مردم در میان میگذارند. از بخشی زیرساختی گرفته تا کشاورزی، خدمات، صنعت، حوزههای پولی، مالی و... اما آقای روحانی این کار را نکرد.
دولت یکی دو گزارش همان ابتدا داد و آقای روحانی و دولتمردان هم در برخی صحبتها و سخنرانیها اشارههای مستقیم و غیرمستقیمی به وضع دولتی که به آنها تحویل داده شد، داشتند.
نه. آنها کافی نبود. گزارشها هم در حد کلیات بود. دولت و آقای روحانی در همان یکی، دو ماه اول فرصت تشریح آنچه تحویل گرفتهاند را از دست دادند و تنها توانستند بخش بسیار ناچیزی از وضعیت بحرانی را که تحویل گرفتند منعکس کنند. در کشورهای پیشرفته در دوره انتخابات و اول دولت برای مردم با عدد و رقم، خیلی شفاف، روشن میکنند که چه تحویل گرفتند تا در سالهای بعد بتوانند بگویند که به کجا رسیدند و چه مواردی را حل کردند و چه مواردی را نتوانستند حل کنند و چه گامهای جدیدی در راه توسعه برداشته شده که قبلا برداشته نشده بوده است. بنابراین دیگر از ماه سوم به بعد مردم انتظارشان این است که با این مشکلات و بحرانها چه باید کرد؟
چه مواردی است که آقای روحانی باید مطرح میکرده و نکرده و همان مسایل الان دولت را به شدت در تنگنا قرار داده است؟
یکی از مواردی که باید گفته میشد و نشد، مساله حجیمکردن دولت بود. آقای«احمدینژاد» در همه گزارشهای خود به مردم گفت که ما دولت را کوچک کردیم اما بودجه جاری مملکت در طی این مدت از 23هزارمیلیارد به بالای صدهزارمیلیاردتومان رسید در حالی که در آن هشتسال میانگین حقوق و دستمزد شش درصد افزایش یافته است. تنها در سالی که افزایش قیمتها به بیش از 80درصد رسید - یعنی سال 92 - دولت میزان افزایش حقوق و دستمزد را به 25درصد رساند. امسال هم همین مقدار افزایش یافته است.
بنابراین اگر دولت کوچک شده بود نباید هزینههای جاری از دوبرابر سال 84 بیشتر میشد؛ یعنی هزینههای جاری دولت نهایتا باید به 46هزارتومان میرسید. این یعنی دولت حجیم شده است. فجایعی که در دولت «احمدینژاد» پیشآمد حرف ما نیست، حرف اصولگرایانی است که از «احمدینژاد» حمایت کردند و قبل از آن کشفش کردند و وی را روی کار آوردند و بعد متوجه شدند که بیراهه میرود. مطبوعات در جریان آمار و ارقامی که مرکز پژوهشهای مجلس اصولگرا ارایه میکرد، هستند. آقای «زنگنه» وزیری است که وزارت نفت را به آقای«احمدینژاد» تحویل داد و بعد از هشت سال مجددا تحویل گرفت. این ملاک خوبی است برای کل دولت. او میگوید وزارت نفت را من با 110هزارنفر تحویل دادم و الان با 270هزارنفر تحویل گرفتم.
نزدیک سه برابر؟!
آنهم چه سه برابری؟ با چه کیفیتی؟ اکثر نیروهای کارشناسی مجرب و مدیران موفق نفت خارج شدهاند. یعنی به لحاظ مدیریتی و کارشناسی هم افت کرده است. فاجعه این بخش است. یک اداره هم در سطح تهران مثال میزنم. شرکت شهرکهای صنعتی استان تهران در زمانی که تحویل دولت «احمدینژاد» داده شد 140 نفر پرسنل داشت، الان نزدیک به 520 نفر پرسنل دارد. این سبک، مدیریت کشور را با بحرانهای بزرگ تا دهههای آینده روبهرو میکند. اینها مواردی است که به نظر من دولت اصلا رویش بحث نکرده است.
عملکرد آقای احمدینژاد باعث شد که دولت ناگزیر باشد بخش عمدهای از منابعی را که از نفت و مالیات و حذف یارانهها به دست میآورد، صرف هزینههای جاری کند. این یکی از مسایلی است که باید روی آثار سوء آن در توسعه صنعت، صادرات و بخش کشاورزی و زیرساختها در قالب یک مطالعه جامع کار شود. یکی از مسایل دیگر که مطرح شد اما عمق فاجعه هنوز شکافته نشده، مساله نقدینگی است. «احمدینژاد» دولت را با 67هزارمیلیاردتومان نقدینگی تحویل گرفت.
در نیمه دوم سال 92 این نقدینگی به 550هزارمیلیاردتومان رسید، یعنی هشت برابر شد. آثار و تبعات این عمل یکی کاهش ارزش پول ملی و دوم تورم است. بخشی از این تورم، پنهان است که به مرور خودش را بروز میدهد و نتیجه آن ضربه سنگین به تولید است. ما دیگر نمیتوانیم با کالای خارجی رقابت کنیم. درست است حجم پول در گردش بیشتر شده اما در کنارش به رکود دامن زده است این رکود هنوز باز نشده است. هنوز نقش تورم ناشی از افزایش نقدینگی برای مردم باز نشده است. یک اشکال دولت آقای «روحانی» این است که بحرانها و مشکلات و مسایلی که در این هشت سال درست شده است را به زبان کارشناسی برای مردم گفته نه به زبان عامهفهم.
ادامه تورم و اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها احتمالا باعث گلایه و شکایتهایی میشود. مخالفان دولت و تندروها و طرفداران «احمدینژاد» هم به این فضا دامن میزنند
اگر شما به زبان کارشناسی با مردم صحبت کردید کارشناس میفهمد اما ممکن است مردم متوجه نشوند چه اتفاقی افتاده است. باید به مردم گفت که نقدینگی تورم را دامن زده و مثالی برای او بیاورید که در زندگیاش لمس کند، مثلا بگویید این افزایش نقدینگی و واردات بیرویه باعث ضربهخوردن به تولید داخلی و کاهش اشتغال شده است. در هر خانه دو یا سه جوان بیکار داریم همانطور که آقای «احمدینژاد» با دستکاری اطلاعات، آمارسازی میکرد و مساله را طور دیگری جلوه میداد باید با دادن اطلاعات صحیح و دقیق به مردم، آن فضای ذهنی را اصلاح کرد.
یعنی به نظر شما دولت باید با مردم شفافتر سخن بگوید؟
دولت باید آمار واقعی را به مردم بگوید. «احمدینژاد» به مرکز آمار ایران اعلام کرد رقم واقعی نرخ بیکاری را اعلام نکند. به نظر من رسالت اصلی الان بر دوش نخبگان جامعه است که اطلاعات را در اختیار ارباب رسانه قرار دهند. رسانه «ملی» که کاری در این زمینه انجام نمیدهد. باید از سایر رسانهها که در دست آحاد جامعه است، استفاده و برای مردم وضعیت را روشن کرد. البته به نظر من دولت باید در دو ماه اول حرفهایش را میزد. در مورد مسکن «مهر»، برای ساخت دومیلیونو150هزار تا دومیلیونو300هزار واحد، 42هزارمیلیاردتومان از منابع سپرده بانکهای عامل نزد بانک مرکزی برداشت شده است؛ یعنی این رقم جزو بدهی دولت محسوب میشود. آن هم درمکانهایی که آب، برق و دسترسی مناسب وجود ندارد و زیرساختها کافی نیست.
در طول هشت سال ساخت دومیلیونو300هزار واحد شروع شده و تمام نشده و تا چهار، پنجسال دیگر هم مسکن مهر میهمان دولت است. این رقم دومیلیونو300هزار واحد یعنی سالی 280هزار واحد. در سال 83 تولید واحدهای مسکونی 800هزار واحد بود. خود دولت گفته اگر سالانه یک میلیون واحد مسکونی تولید کنیم ظرف 10سال میتوانیم عطش مسکن را کاهش دهیم. پروژه مسکن «مهر» خیلی بهتر و گستردهتر از این قابل اجرا بود. اگر دولت قبلی همین رقمی را که صرف مسکن مهر شده بود در سیستم بانکی سپرده میکرد، تا سه برابر آن میتوانست تسهیلات به سازندگان و خریداران مسکن بدهد. یعنی هم پول دولت سوخت نمیشد و هم آنچه میخواست بهعنوان «سوبسید» به متقاضیان مسکن پرداخت کند را میتوانست پرداخت کند.
مسکن مهر کار خوبی است اما از شیوه درستش خارج شدهاست. الان هم راهکار مسکن مهر این است که وام خرید و وام ساخت جدا شود. در هشت سال دولت آقای احمدینژاد ما 800میلیارددلار از نفت و فرآوردههای ناشی از آن درآمد داشتیم. از این رقم 14میلیاردش را در مسکن سرمایهگذاری کرده است. ملت نباید بگویند شقالقمر کرده، باید بپرسند بقیه را چه کردهاست؟ در عرصه توسعه جامعه، بیش از صدمیلیارددلار هزینه نشده است.
صرف هزینههای جاری شده؟
عمدتا جاری و بیمورد. آن قضیه تریلی طلا و ترکیه - را شنیدید که؟ - واقعیت داشت. نماینده شهرضا در اسفند ماه مصاحبه کرد و گفت که اختلافی بین رقم فروش نفت و آنچه به حساب دولت ریخته شده پیدا شده که صدمیلیارددلار نیست. کجا رفته؟ بابت چه هزینه شده؟ امروز باید از آقای«احمدینژاد» خواسته شود که اسناد هزینهکرد 800میلیارد دلار را به مردم ارایه دهد.
شما گفتید که دولت حالا دیگر نباید بگوید چه تحویل گرفتم. خب پس این سوالهای بیجواب را چه کسی باید مطرح کند و جوابش را از کجا باید گرفت؟
این را باید بخش خصوصی یعنی «ان.جی.او.»ها یا تشکلهای مردمنهاد دنبال کنند. الان مشکلات زیادی هست که دولت باید به آنها بپردازد و بیهوده است که دیگر خودش را درگیر مسایل دولت قبل کند.
ولی مردم انتظار دارند...
باید دولت اطلاعات را روی سایت خودش بگذارد. دولت با تشکلهای مردم نهاد ارتباط دارد. اطلاعات دقیق به آنها بدهد، آنها میدانند که اطلاعات را چطور به زبان مردم ترجمه کنند.
الان اقتصاد ما به سیاست خارجی و حل مساله هستهای گره خورده است. البته مساله هستهای قضیهای حاکمیتی است و همهچیز صددرصد دست دولت نیست. از آن مهمتر اینکه 50درصد قضیه هم دست طرفهای خارجی مذاکره است - شاید ما عجله داشته باشیم که سریعتر جریان را جلو ببریم اما آنها عجله نداشته باشند - این را چطور میتوان با مردمی که منتظرند با گرهگشایی سریعتر در این حوزه، گرههای بخشهای دیگر هم باز شود در میان گذاشت تا دولت برآمده از یک اجماع جمعی در خرداد 92 با شکست روبهرو نشود.
طی چندسال قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای یک و چندجانبه از سوی برخی کشورها علیه ما اعمال شده است. اینکه ما فکر کنیم در چندماه به حالت اول بازمیگردیم تصور غلطی است. برگشتن به حالت عادی سه، چهار سال -حداقل- طول میکشد. دوم اینکه غرب خواستههایی دارد و منطبق با آن تحقق خواستها، تحریمها را حذف میکند.
من معتقدم که دولت نباید همه تخممرغهایش را در سبد رفع تحریمهای خارجی بگذارد. بسیاری از کارها را در داخل میتوان انجام داد. دولت راهکار روشن دارد. من نمونه همین مسکن مهر را عرض میکنم. اصلا نیاز نیست که دولت از منابع خودش برای تکمیل آن هزینه کند. دولت میتواند مثلا چهارهزارمیلیاردتومان برای این بخش تصویب و آن را در سیستم بانکی سپرده کند و تا سه برابر تسهیلات به مسکن مهر بدهد. اگر این کار بشود، هم پول دولت سوخت نمیشود و هم پول پروژه تامین میشود.
از سویی، سهم آورده متقاضی هم هست که به آن اضافه میشود. به نظر من دولت در «اقتصاد خرد» میتواند اقداماتی انجام بدهد که تاثیر ناچیزی روی تورم یا دیگر فاکتورهای اقتصاد کلان میگذارد ولی در جامعه تحول و امید ایجاد میکند. ما محورهای دیگری هم داریم که اگر فعال شود آثار آن را در جامعه خواهید دید. در صورت انجام این اقدامات من قطعی میدانم که در شرایطی که ما تقریبا در هر خانوار بهطور میانگین دو جوان بیکار داریم، حداقل یکی از آنها میتواند سرکار برود.
تحریمها اگر حل شود تحول عظیمی در جامعه رخ میدهد. اما باید مبنا را در برنامهریزی روی وضعیت بحرانی گذاشت. به نظر من حداقل 10 محور اساسی در فعالیتهای زیربنایی، اقتصادی، کشاورزی و خدمات و صنعت و معدن وجود دارد که میشود چرخش مالی مناسبی در این بخشها ایجاد کرد و از این بحران چند گام فاصله گرفت.
به بحث تحریمها اشاره کردید به نظر میرسد که عدهای از این تحریمها سود بردهاند. آقای زنگنه گفته است ما در وزارت نفت نزدیک به 10 بابک زنجانی پیدا کردهایم. این گروه بیتمایل به حلنشدن سیاست مساله خارجی نیست. نباید سهم این کارشکنی را هم نادیده گرفت.
تلاش برای کارشکنی در سیاست خارجی وجود دارد. دولت با حساسیت مسایل سیاست خارجی را دنبال میکند. من نمیخواهم این را مورد ایراد قرار دهم. میخواهم بگویم که رییسجمهوری در کنار این قضیه نیمنگاهی هم به مسایل داخلی داشته باشد. به نظر من در مسایل داخلی، هشت تا 9 ماه مطالعه کافی است. الان زمان تصمیمگیری است. دولت نباید به افراد غیرمسوول یا مثلا برخی نمایندگان مجلس که دنبال این هستند که دولت را در ذهن مردم ناکارآمد جلوه کند، توجه کند.
مردم فهمیدهاند که تندروها دنبال چوب لای چرخ دولت گذاشتن هستند، مساله امروز هم نیست. خاطرتان هست در دولت آقای خاتمی میگفتند هر 9 روز یک بحران داریم؟ البته الان هم آگاهی مردم بیشتر شده و هم فضا برای اینکه کارشکنی کنند آمادهتر از گذشته نیست ولی این گروهها طوری برخورد میکنند که دولت دست به عصا حرکت کند. در برخی حوزهها هم مسوولان دولتی دست به عصا شدهاند، درحالی که دولت باید حواسش باشد و بداند که این هم لطمه به خودش است و هم به مردم. من فکر میکنم اگر دولت در تصمیماتش شتاب بیشتری به خرج دهد به نتیجه بهتری میرسد. سال 93، سال چرخشی اساسی در کشور است.
قبلا در دولت آقای «احمدینژاد»، به جز از محل بودجه جاری، برای پرداخت یارانه نقدی سالانه 15 تا 17هزارمیلیاردتومان هم از بودجه عمرانی زده میشد و دولت یارانه نقدی میداد. درحالی که در مرحله دوم هدفمندی، دولت دیگر بودجه عمرانی را صرف یارانه نمیکند بلکه تازه آن را تقویت میکند و این یارانه به زیرساختها، صنعت و کشاورزی تعلق میگیرد و نقدی پرداخت نمیشود. من معتقدم اگر دولت آقای «احمدینژاد» ادامه پیدا میکرد مرحله دوم را هم به شیوه پرداخت نقدی ادامه میداد. یادتان هست که گفت من یارانه را دو برابر میکنم؟ حالا دولت بخشی از پرداخت را میخواهد حذف کند. بخشی با «خوداظهاری» و بخشی هم با حذفکردن.
الان بحث این است که مبنای حذف حقوق یکونیممیلیونتومان باشد اما مساله این است که این مبنا در کدام شهر؟ تهران یا ورامین؟ هزینهها در تهران به مراتب بیشتر است. این را باید در نظر گرفت؟ یکونیممیلیون تومان برای چه تعداد خانوار؟ چهار نفره یا دو نفره؟ دیگر اینکه یکونیم میلیون تومان برای کسی که مالک است یا مستاجر؟ مستاجر ماهانه باید یک میلیون تومان اجاره بدهد بنابراین کسی که مستاجر است سقف داراییاش مشمول یارانه نیست. این بحثها در دولت فعلی مطرح است درحالی که در دولت قبلی اصلا باب این صحبتها باز نشد. من فکر میکنم که دولت فعلی علمیتر به قضیه نگاه میکند و این را تندروها متوجه شدهاند، چون منافعشان در خطر است.
منافعشان به دولت قبلی گره خورده است؟
به برخی اشخاص رانتخوار و مفسدان اقتصادی گره خورده. وقتی«بابک زنجانی» بازداشت میشود در پروندهاش دست خیلیها رو میشود. هنوز اطلاعاتش بیرون نیامده است. یا مثلا در قضیه پرونده سههزارمیلیاردی هنوز ارتباطات خیلیها محرمانه مانده است.
شاید یکی از مشکلات دولت هم این است که بخشی از اطلاعات در دست او نیست.
بله، ولی یواشیواش روشن میشود. الان در هر سازمان اقتصادی بروید از این «بابک زنجانیها» فراوان است.
آیا دولت نباید هرجا مساله یا مورد جدیدی دید شفاف با مردم طرح کند؟
باید با مردم مطرح کند اما این مساله الان در اولویت اول نیست. باید رسانهها روی این قضیه کار کنند. دولت باید بحرانها را حل کند. من فکر میکنم در این قضیه دولت کمی با احتیاط پیش میرود.
این احتیاط علت بیرونی یا درونی دارد؟
علتش فضاسازی آدمهای تندرو است. ببینید چند کارت زرد در این مدت دولت گرفته است؟ حتی نمیگذارند دولت برنامهریزی کند و فرآیند اجرایی را جا بیندازد، بعد شروع به سوال کنند. وزیر هنوز مستقر نشده یقهاش را میگیرند. این برخورد درست نیست. من خاطرهای از مرحوم«حسن حبیبی» نقل میکنم. ایشان مدتی در کما بودند بعد به هوش آمدند در آن فاصله تا پیش از فوتشان ما 20نفری از وزرا و استانداران سابق در«بنیاد ایرانشناسی» به دیدارشان رفتیم.
من از ایشان سوال کردم که در بنیاد، درباره جامعه ایرانی به چه رسیدهاید؟ گفت ما مطالعه گستردهای روی تاریخ چندهزارساله ایران و تمدنهای کهن انجام دادیم. به این نتیجه رسیدیم که هیچ ملتی در طول این پنجهزارسال سازندهتر از ملت ایران نبوده است. ما خیلی خوشحال شدیم. ایشان گفت زیاد خوشحال نشوید، بند دوم هم دارد. هیچ ملتی هم تخریبگرتر از ملت ایران نبوده است. همواره عدهای در این مملکت دنبال ساختن و عدهای دنبال خرابکردن بودند. این مقطع هم مستثنا نیست. والسلام
یوسف بن وزیر خارجه عمان در گفتگو با روزنامه الحیات اظهار داشت: ریاض و تهران نیاز به وساطت عمان ندارند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یوسف بن وزیر خارجه عمان در گفتگو با روزنامه الحیات اظهار داشت: ریاض و تهران نیاز به وساطت عمان ندارند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، وی افزود: کمک ایران به دولت سوریه به معنای "مشارکت در کشتار" نیست.
یوسف بن علوی ادامه داد: چگونه چچنیها میتوانند در سوریه جنگ کنند اما ایران حق دخالت ندارد؟
وزیر خارجه عمان همچنین با اشاره به روابط تیره تهران و ریاض گفت: برخی اختلافات بین ایران و عربستان شخصی است و ربطی به منافع دو کشور ندارد.