سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی و اقتصادی و تحلیل های روز





برای اولین بار پس از آغاز بحران در سوریه "مقاومت اسلامی در سوریه" شاخه رسمی حزب الله سوریه به صورت رسمی شهادت یک گروه از رزمندگان خود را تسلیت گفت.
کد خبر: ۳۹۴۱۲۶
تاریخ انتشار:۳۰ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۵-19 April 2014
"مقاومت اسلامی در سوریه" که شاخه رسمی حزب الله سوریه است با اعلام خبر شهادت هشت تن از رزمندگانش برای اولین بار به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد.
به گزارش تسنیم به نقل از الحدث نیوز، برای اولین بار پس از آغاز بحران در سوریه "مقاومت اسلامی در سوریه" شاخه رسمی حزب الله سوریه به صورت رسمی شهادت یک گروه از رزمندگان خود را تسلیت گفت.

برخی منابع خبری وابسته به حزب الله سوریه در گفتگو با پایگاه خبری- تحلیلی الحدث نیوز اعلام کردند که هشت تن از رزمندگان این گروه طی درگیری‌های جاری با تروریست‌ها در منطقه قدیمی "حمص" به شهادت رسیده اند،‌این منابع تاکید کردند که اغلب رزمندگانی که به شهادت رسیده‌اند خود از اهالی حمص و روستاهای اطراف آن هستند.
این شهدا در روستاهای خود در سوریه تشییع خواهند شد، این منابع همچنین اعلام کردند که رزمندگان به شهادت رسیده تنها تعداد محدودی از افرادی هستند که در راه میهن‌ خود جان فشانی کردند.گفته می‌شود این نیروها به صورت محدود در کنار ارتش سوریه به مبارزه با تروریست‌ها می‌پردازند و "حزب الله لبنان" نیز دائما تاکید کرده است که از نظر تعداد رزمندگان حضور محدودی در سوریه دارد و نیروهایش در کنار ارتش سوریه جنگیده و از آن پشتیبانی می‌کنند.

یک گروه تحقیقاتی مخالف حکومت عربستان اظهار داشت: در معاینات به عمل آمده از ملک عبدالله، پادشاه عربستان بیماری وی سرطان ریه تشخیص داده شده است.
کد خبر: ۳۹۴۱۱۵
تاریخ انتشار:۳۰ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۷-19 April 2014
روزنامه ورلد تریبیون در گزارشی نوشت: پادشاه عربستان به علت ابتلا به بیماری سرطان رو به احتضار است.

به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه ورلد تریبیون، یک گروه تحقیقاتی مخالف حکومت عربستان اظهار داشت: در معاینات به عمل آمده از ملک عبدالله، پادشاه عربستان بیماری وی سرطان ریه تشخیص داده شده است.

موسسه تحقیقاتی امور خلیج فارس واقع در واشنگتن به نقل از برخی منابع در عربستان و آمریکا گزارش داد پزشکان ملک عبدالله را جواب کرده و به او گفته‌اند تا پایان سال 2014 می‌میرد.
این موسسه خاطرنشان ساخت: تیم پزشکان به ملک عبدالله گفته‌اند تنها شش ماه دیگر زنده می‌ماند.این موسسه در بیانیه‌ای در 17 آوریل تصریح کرد: ملک عبدالله از سرطان ریه رنج می‌برد.
براساس این بیانیه، ملک عبدالله که یک سیگاری قهار است به گفته یک شاهد عینی در جریان دیداراخیر خود با باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در تاریخ 28 مارس دستگاه تنفسی داشته است.
راچل هرتزمن، تحلیل‌گر سیاسی این موسسه اظهار داشت: با توجه به این که ملک عبدالله تنها چند ماه دیگر زنده خواهد ماند موج اخیر تعیین جانشین‌ها شگفت‌آور نبود. به گفته این موسسه وخامت حال پادشاه عربستان موجب شد که انتصابات اخیر در این کشور رخ دهد.
ملک عبدالله که براساس گزارش‌ها بین 90 تا 98 سال سن دارد طی ماه گذشته میلادی برادر ناتنی خود شاهزاده مقرن را به عنوان ولیعهد منصوب کرد و بندر بن سلطان را از سمت رئیس دستگاه اطلاعاتی کنار گذاشت.انتظار می‌رود در چند روز آینده انتصاب جدید دیگری در عربستان اعلام شود. به گفته این موسسه این عزل و نصب‌ها جنگ قدرت را در خاندان سلطنتی عربستان افزایش داده است. 

داور عربستانی قاریان ایرانی را کافر خواند/ فقط از ما انگشت‌نگاری کردند

نماینده کشورمان در مسابقات بین‌المللی کشور کویت با اشاره به رفتار بد و ناشایست کویتی‌ها با نمایندگان ایران گفت: داور عربستانی ما را رافضی خواند و از بین این همه مسابقه دهنده فقط ما را در فرودگاه انگشت‌نگاری کردند. 

کشور کویت اولین مقصد نمایندگان کشورمان در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم در کشورهای اسلامی بود و «سید‌محمد کرمانی» و «حسن سلیمانی» به عنوان نمایندگان کشورمان به این رقابت‌ها اعزام شدند.

این افراد در حالی به مسابقات کویت اعزام شدند که در بدو ورود مورد انگشت‌نگاری قرار گرفتند و در طول برگزاری مسابقات بارها عوامل برگزاری و رئیس هیئت داوران به آنان اهانت کرده‌اند.

انگشت‌نگاری از نمایندگان ایران در بدو ورود به کویت


«سیدمحمد کرمانی» با اشاره به رفتار ناشایست کویتی‌ها با نمایندگان ایران گفت: در بدو ورود به کویت و در فرودگاه این کشور من و آقای سلیمانی مورد انگشت‌نگاری قرار گرفتیم این امر در حالی اتفاق افتاد که تنها از ما انگشت‌نگاری به عمل آمد و از سایر شرکت‌کنندگان انگشت‌نگاری نکردند، البته محل اسکان و پذیرایی کویتی‌ها بسیار خوب بود.وی با اشاره به تلاوت هر دو نماینده ایران در روز دوم مسابقات گفت: طبق قرعه، هر دو نماینده ایران در روز دوم مسابقات تلاوت کردند و با توجه به گواهی سایر شرکت‌کنندگان و یک داور مصری، کسب مقام اول از سوی من قطعی بود زیرا این داور مصری به نزد من آمد و گفت: تو قاری توانا و استادی هستی اما بدان در هیئت داوران من یک نظر دارم.


استفاده از واژه جعلی خلیج «ع ر ب ی» با کنایه توسط عوامل مسابقات

کرمانی در خصوص رفتارهای سایر عوامل برگزارکننده مسابقات گفت: در طول ایام مسابقات عوامل اجرایی همواره به محض برخورد با ما با زبان تمسخر از واژه جعلی خلیج «ع ر ب ی» استفاده می‌‌کردند و یا می‌گفتند ایران، سوریه و حزب‌الله لبنان تروریست هستند. این رفتار‌ها به این جا ختم نمی‌شد زیرا در کنار مسابقات نمایشگاهی راه‌اندازی شده بود که در آن با تمام توان وهابیت را تبلیغ می‌کردند و کتاب‌ها و آثارشان را هم به ما می‌دادند.

رفتار زشت رئیس هیئت داوران مسابقات

این قاری قرآن کریم از رفتار زشت رئیس هیات داوران مسابقات با خودش خبر داد و گفت: روز آخر مسابقات، نفرات برتر به ترتیب بر روی صندلی‌ها قرار می‌گرفتند حتی یکی از کارمندان اوقاف کویت به من گفت که شما نفر اول هستید اما هنگام استقرار بر روی صندلی‌ها من در بین 5 نفر اول نبودم و هنگامی که گفتم ایران چه عنوانی کسب کرده من را به عقب راندند، از این رو به منظور اعتراض به نزد رئیس هیات داوران که فردی از عربستان صعودی بود رفتم اما وی با رفتار تندی به من گفت «روح روح رافضی؛ برو برو کافر». رفتار این داور در روز مسابقات و هنگام تلاوت هم جالب بود زیرا آیات پایانی سوره مبارکه «فرقان» به من افتاده بود من یک آیه به پایان طبق روال بم خواندم تا پس از آن اوج بخوانم و در آخر هم فرود داشته باشم اما به محض خواندن بم داور عربستانی فریاد زد که چرا تلاوت را تمام کردی یک آیه دیگر هم باید بخوانی.

مسئولان کشور پیگیر حقوق نمایندگان خود باشند


نماینده کشورمان در مسابقات کویت با درخواست از مسئولان مبنی بر پیگیری این اهانت‌ها گفت: در کویت نزد رئیس اوقاف این کشور رفتم اما وی در جواب من گفت اگر اعتراضی داری باید به صورت رسمی و دیپلماتیک مسئولان کشورتان این اعتراض را کتباً به ما اعلام کنند از این رو از مسئولان اعزام کننده درخواست می‌کنم پیگیر احقاق حقوق نمایندگان خود در مسابقات کشورهای دیگر باشند.

اذعان شرکت‌کنندگان به ظلم به نماینده ایران


وی با اشاره به حضور در محافل جانبی مسابقات گفت: پس از تلاوت در مسابقات، کویتی‌ها مرا برای تلاوت در برخی محافل دعوت کردند زیرا ظاهراً صدای من مورد پسند آنان بود حتی اغلب شرکت‌کنندگان نزد من می‌آمدند و نکات فنی تلاوت را از من می‌پرسیدند، همچنین همه افراد اذعان داشتند که عنوان نخست مسابقات از آن من است اما متأسفانه در روز آخر حتی بین پنج نفر اول هم جایی نداشتم و این اتفاق در حالی رخ داد که بسیاری از شرکت‌کنندگان پس از اعلام نتایج نزد من می‌آمدند و می‌گفتند ما محزونیم و در حق شما ظلم عزیمی رخ داده است.
کرمانی در پایان با اشاره‌ به اینکه این رفتار‌ها ذره‌ای از محبت ما به «اهل‌بیت(ع)» کم نمی‌کند، گفت: دشمنان شیعه گمان کرده‌اند با چنین رفتار‌هایی می‌توانند ما را از راه خود گمراه کنند اما باید بگویم این رفتار‌ها ذره‌ای از محبت و ارادت ما به «اهل‌بیت(ع)» کم نمی‌کند و مطمئن باشند شیعیان برای اثبات حقانیت خاندان «رسول‌الله(ص)» تا پای جان ایستاده‌اند. قرعه‌‌کشی مسابقات به گونه‌ای بود که ما درست در روز شهادت حضرت «زهرا(س)» تلاوت کردیم، این اتفاق روحیه ما را برای تحمل مشکلات مضاعف کرد و به عشق حضرت «صدیقه طاهره(س)» هجمه‌های کویتی‌ها اثری روی ما نگذاشت. ____فارس




کد خبر: ۳۹۳۹۹۸
تاریخ انتشار:۳۰ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۰-19 April 2014
روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از القدس العربی نوشت:

برای بعضی از اعراب کاری نمانده جز این که از نفوذ ایران در منطقه شکایت کنند، به ویژه بعد از آن که اخیرا نزدیکی‌ای در روابط امریکا و ایران بعد از توافق بر سر برنامه هسته ای‌اش به وجود آمده است. نمی‌دانیم چه شد که عده‌ای ناگهان متوجه خطر ایران شدند در حالی که می‌دانستند ایران مدت‌ها است در حال ایجاد هم پیمانانی برای خود در منطقه است و ده‌ها سال است درصدد نفوذ در منطقه است. آیا فراموش کرده‌اند که نفوذ ایران در لبنان از دهه60 آغاز شد و در دهه 80 بود که به سمت ایجاد حزب‌الله که اکنون به بزرگ‌ترین شاخه قدرتمند ایران تبدیل شده است، متمایل شد؟ آیا مگر هم پیمانی سوری - ایرانی از زمان حافظ اسد، رئیس جمهوری راحل سوریه در برابر چشمان همه اعراب به رغم آن که از آن استقبال نمی‌کردند، وجود نداشت؟ آیا حافظ اسد همان قدر روابط حسنه و عالی با اعراب ایجاد نکرد که دهه‌ها در همان سطح رابطه با ایران داشت؟ چرا در آن موقع کسی از هم پیمانی ایرانی - سوریه شکایت نداشت؟ آیا حکومت حافظ اسد به مثابه گوهر نایابی در روابط ایرانی - عربی محسوب نمی‌شد؟

آیا نفوذ ایران در داخل عراق بعد از جنگ عراق علیه کویت یعنی در ابتدای دهه 90 قرن گذشته آغاز نشد؟ آیا همه آن روزها را فراموش کرده اند؟ آیا نباید به این نکته توجه کنیم که همه اعراب میلیاردها دلار برای سرنگونی این یا آن حکومت عربی می‌پردازند و ایرانی‌ها از فرصت‌ها استفاده می‌کنند و آن کشوری که حکومت در آن سقوط کرده مثل طبق طلایی تسلیم ایران می‌شود؟ آیا اعراب مبالغ کلان برای سرنگونی حکومت صدام حسین صرف نکردند بدون آن که بتوانند کوچک‌ترین گامی در عراق بردارند در حالی که اکنون ایران بر عراق مستولی شده است و تلاش می‌کند این کشور را به منطقه حیاتی برای نفوذ خود در منطقه تبدیل کند؟

آیا نفوذ ایران در یمن از اذهان اعراب پاک شده است یا این که ناچارند نفوذ ایران را در برابر چشمان خود در این کشور ببینند بدون این که استراتژی مطلوبی برای رویارویی با آن داشته باشند؟

کسی نباید ایران را ملامت کند. ایران طرح و استراتژی خودش را دارد، چه ما بخواهیم چه نخواهیم. طرح ایران طراحی شده بر حمایت‌های استراتژیک قدرتمند است و تنها فقط برای گسترش مرحله‌ای نیست. هم زمانی که ایران به فکر ساخت طرح خود بود، به سمت ایجاد توانایی نظامی قدرتمند و توانایی هسته‌ای که همه دنیا به آن احترام بگذارند نیز بود. دنیا سال‌ها و سال‌ها بر سر برنامه هسته ای‌اش مذاکره کرد و در زمینه نظامی نیز ایران به هیچ وجه بر سلاح‌های غربی یا شرقی حساب نکرد، بلکه تصمیم گرفت خود بر اساس توانایی‌ها و خبرگی نیروهای ایرانی سامانه نظامی خود را بسازد. و این به هیچ وجه جای نکوهش ندارد بلکه بر عکس بسیار هم احترام برانگیز است، حتی اگر بعضی از سیاستمداران با آن مخالف باشند. در حالی که اعراب بر حمایت در حال کاهش امریکا اعتماد کرده اند، ایرانی‌ها به نیروی خودکفای خود در ساخت جامعه و نیروی نظامی اعتماد می‌کنند، مساله‌ای که باعث شده است تا دنیا با آنها با چشم یک رقیب نه وابسته تعامل کند.

چرا باید ایران را ملامت کنیم در حالی که باید خودمان هم همان استراتژی مبتنی بر قدرت خودکفا و طرح ریزی داخلی را دنبال کنیم؟ ببینید چه فرقی میان سرمایه‌گذاری عربی و ایرانی در لبنان وجود دارد، در حالی که اعراب در ساخت هتل و کافه پول‌های خود را خرج کرده‌اند ایران بر روی ساخت شاخه نظامی استراتژیک پرابهتی در داخل لبنان سرمایه‌گذاری کرد به گونه‌ای که اکنون تبدیل به شاخه عملی حاکم بر لبنان شده است که چه در گذشته و چه در حال و چه در آینده هیچ حزب و جریانی نمی‌تواند جای آن را در روابط محلی و بین‌المللی بگیرد. بعضی‌ها حق دارند بگویند که نمی‌توان نفوذ عربی را با نفوذ ایرانی در لبنان مقایسه کرد. یکی از آنها یک روز گفت اگر روزی میان طرفداران طرح عربی با طرفداران طرح ایرانی درگیری شود، طرفداران طرح عربی با بطری و شیشه می‌جنگند در حالی که طرفداران طرح ایران پیشرفته‌ترین سلاح‌ها را دارند و آموزش‌های نظامی واقعا بالایی دیده‌اند.

به هیچ وجه نه راه حل و نه استراتژیک است که بعضی‌ها بخواهند برای رویارویی با ایران گروه‌های مبارزی را در این جا و آن جا اجاره کنند، این نیرنگ افراد ناتوان است که به چنین کارهایی دست می‌زنند. تنها راه حل ممکن، ساخت طرحی زیربنایی حقیقی بر اساس چارچوب‌های علمی و صنعتی و تکنولوژیک،همان‌طور که ایران از زمان پیروزی انقلاب در سال 1979 (1357 ش) تا کنون انجام داده است.

فرق میان اعراب و ایران همانند تفاوت دو فردی است که اولی خانه‌ای را اجاره کرده و هر سال به مالک آن خانه (در این جا امریکا) برای سال‌ها و سال‌ها اجاره بها می‌دهد و در آخر پولش را از دست می‌دهد در حالی که دومی پولی را قرض کرده و خانه‌ای خریده و حالا بعد از چند سال صاحب خانه و ملکش شده است.

ببینید ایران چگونه از ثروت‌ها و درآمدهای درونی خود برای ساخت قدرتی خودکفا در طول سال‌های طولانی استفاده کرد به گونه‌ای که اکنون به قدرتی تبدیل شده که هر کسی باید محاسبات آن را نیز حساب کند، ایران خودش از خودش حمایت می‌کند به جای آن که همانند مستاجر بخواهد به دنبال حامی‌ای باشد. در حالی که اعراب به فکر سرمایه‌گذاری طولانی مدت برای ساخت قدرت خودکفای خود نیستند، پول صرف قدرت‌های خارجی کردند تا از آنها حمایت کنند، و الآن هم تب کرده‌اند برای این که فکر نمی‌کنند و همانند ایران سرمایه‌گذاری طولانی مدت انجام نمی‌دهند.

آن چه ما اعراب نیاز داریم، همان چیزی است که ایران در سرمایه‌گذاری و ساخت و برنامه ریزی و صبر و استقامت دارد. استراتژی ایران دقیقا حکایت همان فرش باف ایرانی است که شهرت جهانی دارد، فرش باف ایرانی سال‌ها می‌گذراند و وقت می‌گذارد تا یک فرش ایرانی با آن جزئیات بدیع و حیرت آورش که همه دنیا را با همه ملت‌هایش انگشت به دهان می‌گذارد، ببافد در حالی که سیاستمداران عرب واقعا انسان‌های عجولی هستند، به سرعت کلافه می‌شوند و نه در کاری که آغاز کرده‌اند ادامه می‌دهند و نه استقامت می‌کنند تا طرحشان به دستاورد مطلوب برسد. برای همین به طرف خارجی در هر چیز اعتماد کرده اند، از جمله در حمایت کشورهایشان از هشدارهای خارجی، بدون این که آن قدرت‌ها واقعا از کشورهایشان در برابر هشدارهای خارجی مراقبت کنند، بدون این که بدانند که آن کشوری که مورد حمایت خارجی ایالات متحده است در طول زمان قدرتمند باقی نمی‌ماند، بلکه بر عکس روز به روز ضعیف‌تر هم می‌شود و روزی می‌رسد که آن کشور را در حالی که ترسیده است، تنها رها می‌کند، همان وضعیتی که اکنون به وجود آمده است، بعد از آن که واشنگتن دست از حمایت خود از هم‌پیمانان عربش برداشت اکنون به سمتی می‌رود تا با دشمن آنان یعنی ایرانی‌ها به تفاهم برسد.

آیا ایران پنجاه سال پیش تصور می‌کرد روزی برسد که بر بسیاری از کشورهای عربی مثل عراق و سوریه و لبنان و به زودی یمن و کویت و دیگر کشورها تسلط یابد؟ از نظر بسیاری چنین چیزی غیر ممکن بود اما اکنون تحقق یافته است، حقیقتی که چشمان را به خود خیره می‌کند برای این که ایران بر روی طرحش سال‌های طولانی کار کرده است، و این بی‌شک بسیاری از اعراب را کلافه می‌کند و باعث می‌شود که از ایران کینه به دل بگیرند و نتوانند نفوذ منطقه ای‌اش را ببینند. اما به جای آن که ایران را ملامت کنید و ارتش‌های عربی را علیه آن بر اساس اصول مذهبی بسیج کنید، چرا طرح عربی ویژه‌ای که بر اساس آن بتوانید با ایران و ترکیه و قدرت‌های در حال صعود دیگر به رویارویی برخیزید، بنا نمی‌کنید؟ ایران غنی سازی اورانیوم خود را انجام می‌دهد و ما اعراب تنها عسل شیشه هایمان را غلیظ می‌کنیم!



این موضوع تلخ نشان دهنده آن خواهد بود که نه دولت و نه رسانه‏ ها نتوانسته ‏اند به خوبی نسبت به توجیه عمومی مردم اقدام کنند.
الف - اگر پس از اتمام طرح فراخوانی انصراف از یارانه، آمار و ارقام نشان دهد درصد که قابل توجه‏ی از مردم حاضر به انصراف نشده‏‌اند این موضوع تلخ نشان دهنده آن است که نه دولت و نه رسانه‏ ها نتوانسته ‏اند به خوبی مردم را قانع کنند.

وقتی در ۲۷ آذر ۱۳۸۹ رئیس دولت دهم اعلام کرد طرح اصلاح اقتصادی کشور با عنوان هدفمندی یارانه ها از فردا اجرایی خواهد شد بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باور بودند این طرح که به آن جراحی اقتصادی نیز گفته می شد هر چند دارای شیرین کامی های کوتاه مدت برای مردم است (به دلیل تزریق پول نقدی به حساب مردم ) اما در دراز مدت منجر به بروز نوعی بیماری اقتصادی در کشور در قالب تورم بی قواره خواهد شد .

 لذا در همان مقطع طرح هدفمندی یارانه ها نظر موافقان و مخالفان زیادی را به خود جلب نمود و حتی پس از اجرایی شدن آن بسیاری از منتقدان دولت بر شجاعت دولت بر اجرایی کردن این طرح درود فرستاده و اظهار امیدواری کردند با عملیاتی شدن فاز اول طرح هدفمندی یارانه ها بسیاری از خلا های اقتصادی و اجتماعی کشور در بخش عدالت اجتماعی و تولید و رونق اقتصادی پر گردد.

از این رو طرح مذکور پس از تصویب نمایندگان محترم مجلس و واریز یارانه ها در بودجه سال ۹۰ علی رغم پیش بینی و آینده نگری کارشناسان با تجربه اقتصادی در شکست این جراحی اقتصادی ، طرح فوق با حمایت رسانه ملی و مطبوعات همسو با دولت دهم با عنوان فاز اول طرح هدفمندی عملیاتی شد.

با توجه به مشکلات اقتصادی کشور و گردش سیاسی در قوه مجریه و نقایصی که در اجرای فاز اول هدفمندی مشاهده شد دولت یازدهم با همراهی نمایندگان محترم مجلس تصمیم گرفتند با گردشی ۱۸۰ درجه‏ایی با ترتیباتی که در بودجه ۹۳ دیده‏ اند طرحی که عمرش کمتر از چهار سال می‏باشد را علی رغم قول‏های انتخاباتی خیلی با شکوه و محترمانه و البته با همکاری رسانه ملی و مطبوعات همسو تشیع کرده و کنار بگذارند. بنابراین از ۲۰ فروردین ۹۳ مردم با تکمیل فرم هایی با اعلام وضعیت اقتصادی خود در حقیقت به این سوال پاسخ دادند که آیا به یارانه نیاز دارند یا خیر؟

آنچه که به نظر می‏رسد در شرایط کنونی به اندازه کافی به آن توجه نشده و شاید در پس شتاب زدگی سیاسی توسط سیاستمداران مغفول مانده است عدم توجه به اعتماد مردم به سیاست گذاری‏هایی است که از سوی قوه مقننه تصویب و توسط قوه مجریه عملیاتی می‏گردد.

این موضوع وقتی جدی‏ تر می‏ شود که از اجرای سیاست‏ های اعلامی زمان کافی و لازم نگذشته باشد.

از سوی دیگر هر چند انعطاف و تغییر در سیاست‏های کلان اقتصادی و سیاسی کشور با نگاه مثبت نشان از بالندگی نظام سیاسی و استقلال و حاکمیت آن دارد اما در حالی که کشور دارای برنامه‏ های توسعه پنج ساله و چشم اندازهای بیست ساله بوده و قبلا مورد تصویب قرار گرفته و اجرایی شده است، نباید این واقعیت را نادیده گرفت که هرگونه تغییر در برنامه‏ های اقتصادی کلان کشور که با معیشت روزانه مردم ارتباط پیدا کرده و توانسته تاثیر مستقیم خود را نشان بدهد اگر بدون پشتیبانی لازم و بستر سازی قبلی در جامعه صورت گیرد می‏تواند آسیب‏های جبران ناپذیری در اعتماد مردم به دولت و کارایی آن وارد نماید.

اگر پس از اتمام طرح فراخوانی انصراف یا همان اهدای یارانه، آمار و ارقام نشان دهد درصد قابل توجه‏ی از مردم حاضر به انصراف نشده‏ اند این موضوع تلخ نشان دهنده آن خواهد بود که نه دولت و نه رسانه‏ ها نتوانسته ‏اند به خوبی نسبت به توجیه عمومی مردم اقدام نموده و برای سوالاتی که در ارتباط با این طرح ممکن است در اذعان عمومی ایجاد شده باشد پاسخ قانع کننده ارایه دهند.

یکی از این سوالات می‏ تواند اشاره به این مطلب داشته باشد که قبل از اجرایی شدن فاز اول هدفمندی، آیا شرایط کنونی کشور به لحاظ تورمی و اقتصادی قابل پیش بینی نبود؟ و اگر قابل پیش بینی بود و پیش بینی گردید؛ چرا بدان توجهی نشده است؟ و چه کسانی باید پاسخگوی این کوتاهی باشند؟

و اکنون نیز که اجرای طرح دوم هدفمندی در دستور کار قرار گرفته است مردم به خود حق می‏‌دهند بپرسند چه ضمانتی وجود دارد اگر آنچه که در سبد دریافتی ماهانه آنان قرار دارد را با دست خود برداشته و سخاوتمندانه در اختیار دولت قرار دهند شرایط تورمی و اقتصادی کشور بهبود خواهد یافت؟

به نظر می ‏رسد قبل از اینکه معیشت روزانه مردم صحنه خطا و آزمایش سیاستمداران و اقتصادانان کشور قرار گیرد، بهتر است اینان به این دو سوال اصلی، پاسخ قانع کننده‏‌ای داشته باشند که « چرا یارانه را دادند؟ و چرا حالا آن را می‏ گیرند؟» 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد