سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

 

اعضای گروه حوثی با استفاده از قایق های تندرو، به آسانی به یمن رفت و آمد می کنند چرا که سیستم های راداری این کشور به دلیل ضعف امکانات، قادر به ردیابی این قایق ها نیستند.
یک روزنامه چاپ ریاض مدعی شد ایران در مناطقی از کشور آفریقایی اریتره، به اعضای گروه حوثی یمن آموزش نظامی می دهد.

به گزارش عصر ایران، روزنامه الوطن عربستان سعودی ادعا کرد مجموعه هایی از گروه حوثی یمن در مراکز نظامی در کشور اریتره به دست مربیان ایرانی، دوره های آموزش نظامی را طی می کنند.گروه مسلح حوثی مستقر در شمال یمن، متشکل از شیعیان زیدیه (چهار امامی) است که بارها با دولت مرکزی این کشور به درگیری های مسلحانه پرداخته است.
روزنامه الوطن می نویسد: پادگان های محل آموزش حوثی های یمن در مناطق مختلف اریتره از جمله مناطق نزدیک به ساحل دریای سرخ مستقر هستند. پایگاه نخست در نزدیکی بندر بریطی، دوم در نزدیکی بندر حسمت و پادگان سوم در منطقه متر قرار دارند.
به نوشته این روزنامه، اعضای گروه حوثی با استفاده از قایق های تندرو، به آسانی به یمن رفت و آمد می کنند چرا که سیستم های راداری این کشور به دلیل ضعف امکانات، قادر به ردیابی این قایق ها نیستند.
ایران هم اکنون یک پایگاه نیروی دریایی در کشور اریتره در اختیار دارد. ایران این پایگاه نظامی را براساس قرارداد مشخص از دولت اریتره اجاره کرده و هدف از برپایی این پایگاه را انجام خدمات پشتیبانی به کشتی های ایرانی مستقر در منطقه اقیانوس هند، دریای سرخ و باب المندب ذکر کرده است.
تاکنون 120 نفر از حوثی ها در این پادگان ها توسط مربیان ایرانی آموزش دیده اند.
گروه حوثی توسط حسین الحوثی بنیانگذاری شد. پسر حوثی یعنی بدرالدین در سال 1991 در شهر قم ایران تحصیلات حوزوی داشته است.
 
 
 
آنچه که برای ما عجیب بود این بود که مذاکرات کاملا از ما محرمانه نگه داشته شد. چگونه شما (آمریکایی ها)در پی اعتماد سازی هستید در حالی که نزدیک ترین متحدان خود را در جریان روند مذاکرات قرار نمی دهید؟
شاهزاده ترکی بن فیصل رییس سابق دستگاه اطلاعات عربستان و برادر سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در سخنرانی خود در نشست سیاست جهانی در موناکو سیاست های آمریکا در منطقه  و توافق اخیر ایران و 1+5 در ژنو را به شدت زیر باد انتقاد گرفت.
به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه ترکی بن فیصل در سخنرانی خود در جمع تجار اروپایی و عرب حاضر در این کنفرانس، با اشاره به اینکه آمریکا با توافق ژنو متحدانی چون عربستان را نادیده گرفت، از اینکه واشنگتن بدون اطلاع متحدانش با ایران وارد گفت و گوهای محرمانه شده بود و ریاض را در جریان آنچه که به گفته او در این مذاکرات محرمانه زمینه ساز توافق ژنو بود، قرار نداده است ، به شدت ابراز ناخرسندی کرد.
این شاهزاده سعودی گفت:"آنچه که برای ما عجیب بود این بود که مذاکرات کاملا از ما محرمانه نگه داشته شد. چگونه شما (آمریکایی ها)در پی اعتماد سازی هستید در حالی که نزدیک ترین متحدان خود را در جریان روند مذاکرات قرار نمی دهید؟"
وی افزود:" این برای ما (کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس) مهم  است که دور میز  مذاکره  ایران و قدرت های جهانی بنشینیم. در حالی که ما غایب بودیم."
این شاهزاده 68 ساله سعودی که هم دوره ای بیل کلینتون رییس جمهور اسبق آمریکا در دانشگاه بوده است، همچنین نسبت به جلوگیری از توان ایران برای دست یابی به سلاح هسته ای به وسیله توافق ژنو ابراز تردید کرد.
وی همچنین به سیاست های آمریکا در قبال سوریه تاخت و گفت:" کمک هایی که آنها (آمریکایی ها) در اختیار ارتش آزاد سوریه قرار می دادند کمک هایی نا مرتبط (با جنگ) بود و حالا می گویند این کمک ها را هم قطع کردیم. بسیار خب، متوقف کنید. شما از اول هم درست کمک نمی کردید که حالا از قطع این کمک ها سخن می گویید."
ترکی بن فیصل آمریکا و سازمان ملل را مقصر اصلی شکست تلاش ها برای جلوگیری از کشتارها در سوریه خواند.
عربستان از مخالفان مسلح و بسیاری از گروه های سلفی و تروریست فعال در سوریه حمایت های همه جانبه تسلیحاتی و مالی می کند . گروه هایی که عربستان از آنها در سوریه حمایت می کند تا کنون دست به خشونت های گسترده ای علیه نظامیان سوری و غیر نظامیان این کشور زده اند
 
 
 
 
کارشناس و تحلیلگر آلمانی در گفت‌وگو با مشرق:
بزرگترین مشکلِ سیاستِ سازش ایران اینجاست که اولاً به‌اشتباه، در تبلیغات انتخاباتی قول‌هایی داده شد که بر اساس توافق با قدرت‌هایی است که ماهیتاً با ایران دشمنند بنابراین آمریکا و متحدانش فقط باید تکیه می‌دادند و صبر می‌کردند تا آقای روحانی بر سر میز مذاکره بیاید.

گروه‌ بین‌الملل مشرق - کریستوف هورستل (Christoph Hörstel) مشاور دولتی و تجاری ساکن شهر پوستدام آلمان در نزدیکی برلین است. هورستل از رهبران مخالفان در آلمان بشمار می آید. وی در سال 2006 تلاش کرد به دولت تازه‌ منتخب حماس کمک کند. اما از آن پس دولت آلمان راه‌های ورود وی به سیاست را بست. به گفته آقای هورستل، مقامات دولت آلمان و کمپانی‌ها، سفارت‌خانه‌ها و دولت‌های خارجی از استخدام من و یا حتی تماس و مشاوره گرفتن نهی شده‌اند.

با این سیاست‌مدار و محقق آلمانی درباره توافق ایران و شش کشور در ژنو گفت‌وگویی انجام دادیم. به اعتقاد آقای هورستل، ایران در توافق ژنو چندان دست پر بیرون نیامده است و راهی که آمریکا آغاز کرده، تا توقف کامل برنامه‌ هسته‌ای ایران ادامه خواهد داشت. وی به عنوان یک کارشناس سیاسی آلمانی معتقد آلمان در این توافقنامه برخلاف 5 کشور دیگر، هیچ دستاوردی نداشته است.

- امتیازاتی که ایران می‌دهد فرصت بی‌نظیری برای جاسوسی وسیع غرب ایجاد می‌کند

- ایران راستی‌آزمایی بی‌حد و مرزی را به طرف مقابل داده است

- ایران دستاوردهایی را که با تلاش و هزینه بسیار به دست آورده، در این توافق از دست می‌دهد

- افشای اطلاعات تأسیسات هسته‌ای ایران، فرصت خرابکاری را فراهم می‌کند

- در ان‌پی‌تی چنین تعهداتی برای ایران وجود ندارد

- این توافق آغازی است بر از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران

- توافق ژنو یعنی به رسمیت شناختن حق جامعه جهانی برای تبعیض علیه ایران

- ایران در شرایطی این پیروزی را تقدیم آمریکا کرد که این کشور در همه‌جا شکست خورده است

- تمرکز سیاست خارجی ایران باید بر رابطه با دوستان خود ازجمله چین و روسیه باشد

- آمریکا و ناتو هنوز ایده جنگ با ایران را بطور کامل کنار نگذاشته‌اند

- تنها فایده توافق ژنو تغییر وجهه ایران در جهان است

- ایران در نظر کشورهای غربی دیگر "منزوی" نیست

- آلمان هیچ دستاوردی در توافق ژنو نداشت

- آمریکا در جریان هسته‌ای‌شدن پاکستان قرار داشت اما از آن جلوگیری نکرد

مشرق: تفسیر شما به عنوان یک خبرنگار و سیاستمدار آلمانی از توافق هسته ای میان ایران و کشورهای 1+5 چیست آیا این توافق یک پیروزی تاریخی برای ایران محسوب می‌شود؟

کریستوف هورستل: پیروزی تاریخی؟ بهتر است بگویم یک شکست تاریخی برای ایران بود. دست‌کم آمریکا در صحبت با لابی صهیونیستی که جز نابودی ایران چیزی نمی‌خواهد، این‌گونه می‌گوید. و به نظر می‌رسد همین‌طور هم باشد: این «معامله» موقت شش ماهه هزینه زیادی برای ایران خواهد داشت. غربی‌ها برای رسیدن به این توافق ظاهراً نیازی به تغییر دولت در ایران نداشتند و تنها کافی بود حس «اطاعت» در مقامات این کشور ایجاد شود. برخی تحلیلگران هم معتقدند منافع اقتصادی برخی اشخاص و گروه‌ها در داخل ایران، می‌تواند عامل تن دادن دولت به این توافق باشد.

اولاً، ایران تقریباً حق بی‌حد و مرز «راستی‌آزمایی» به طرف مقابل داده که به معنای شکست بزرگی در حق حاکمیت ایران و پیروزی بزرگی برای کنترل آمریکا [بر این کشور و منطقه] است. دوماً، امتیازات هسته‌ای که می‌پردازد حتی نیمی از امتیازاتی نیست که از غرب می‌گیرد.

امتیازاتی که ایران می‌دهد باعث می‌شود تا طرف مقابل بتواند جاسوسی وسیعی درباره توانایی‌های فنی این کشور انجام دهد، که با توجه به تهدیدهای کنونی به جنگ، برای منافع دفاعی ایران مخرب است. آمریکا در گذشته هم بارها فشار آورده بود تا بتواند تأسیسات نظامی ایران را تحت نظر بگیرد، در حالی که این تأسیسات هیچ رابطه مشهودی با برنامه هسته‌ای این کشور ندارند. در دولت آقای احمدی‌نژاد این امتیازها یکی‌یکی و بعد از مذاکرات بسیار به طرف غربی اعطا می‌شد؛ اما اکنون یک‌جا و احتمالاً به عنوان یک قانون دائمی به غرب واگذار شده است.

حق نظارت بر مکان‌هایی که تدارکات و ماشین‌های هسته‌ای، از جمله سانتریفیوژها را تولید و مونتاژ می‌کنند به علاوه افشای جزئیات برنامه هسته‌ای به این معناست که فرصت‌های زیادی برای خرابکاری یا حتی نابود کردن این قطعات به طرف مقابل داده شده است؛ به خصوص با توجه به تاریخ دخالت‌های آمریکا در ایران، از جمله تهدید و اجبار و اخاذی از یک خانواده سوئیسی با هدف وارد کردن مواد مخرب به ایران.

ایران دارد دستاوردهایی که را که با تلاش و هزینه فوق‌العاده به دست آورده، در قالب این توافقنامه از دست می‌دهد، در حالی که ان‌پی‌تی به هیچ عنوان چنین اجبارهایی را علیه ایران نخواسته است. روزنامه آسیا تایمز مفاد توافقنامه را این‌گونه می‌نویسد: «محدود کردن غنی‌سازی به 3 تا 5 درصد، در مقایسه با 20 درصد کنونی؛ خنثی کردن ذخیره سوخت 20 درصد برای جلوگیری از غنی‌سازی بیش‌تر؛ عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-M2 برای غنی‌سازی؛ فعال نکردن رآکتور آب سنگین اراک.» یعنی نه تنها توقف برنامه هسته‌ای ایران بلکه به عقب بردن آن. مطمئن باشید این آغازی است برای از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران، در شرایطی که اسرائیل برنامه خود را ادامه می‌دهد، و هیچ مخالفتی هم با برنامه هسته‌ای هند نمی‌شود.

توافق ژنو یعنی به رسمیت شناختن حق جامعه جهانی برای تبعیض قائل شدن در برابر ایران. به یک دلیل بسیار ساده: چون آمریکا می‌خواهد. هیچ قرارداد بین‌المللی به رسمیت‌شناخته شده‌ای ایران را مجبور به اعطای این امتیازات نمی‌کند. به علاوه، در مقابل چه چیزی نصیب ایران می‌شود؟ آزاد کردن تنها 7 میلیارد دلار از مجموع 100 میلیارد دلار ایران در بانک‌های خارجی. این مبلغ انعام است، پول واقعی نیست. تقریباً همه تحریم‌های دیگر سر جای خود هستند. دور جدیدی از تحریم‌ها هم در راه است، چون اوباما نمی‌تواند جلوی تصویب آن‌ها در کنگره را بگیرد.

اما بزرگ‌ترین مشکل، سیاست «سازش» ایران این جاست که اولاً، به اشتباه در تبلیغات انتخاباتی قول‌هایی داده شده است که بر اساس توافق با قدرت‌هایی است که ماهیتاً با ایران دشمن هستند. بنابراین آمریکا و متحدانش فقط باید تکیه می‌دادند و صبر می‌کردند تا آقای روحانی بر سر میز مذاکره بیاید. دوماً، پس از نشستن بر مسند ریاست‌جمهوری به اشتباه خود را مشتاق نشان داد که به «هر» توافقی دست پیدا کند، بنابراین آمریکا و متحدانش را تشویق کرد تا هر چه می‌توانند امتیازات بیش‌تری طلب کنند. و سوماً، متأسفانه در شرایطی آن همه امتیاز داد که آمریکا در همه جای دیگر دنیا دارد شکست می‌خورد: افغانستان، جزایر دیائویو چین، اختلافات ارزی با ژاپن و کره جنوبی که از سال گذشته هر دو از یوان چین استفاده می‌کنند، سوریه که روسیه در آخرین لحظات آبروی آمریکا را خرید.

بنابراین حتی یک دلیل هم وجود ندارد که ایران یک‌باره حاضر به تسلیم شود. البته این اتفاق در گذشته آقای روحانی هم افتاده است. به هر حال، اگرچه این بار نتوانست توافق رهبر ایران را برای بستن کامل برنامه هسته‌ای جلب کند، اما تا همین جا هم بیش از حد امتیاز داده است.

این‌ها همه در شرایطی است که ایران تعمداً از صحبت با افرادی خودداری می‌کند که 80 تا 90 درصد ملت‌های غربی را تشکیل می‌دهند و با هر گونه جنگی، از جمله جنگ بر ضد ایران، مخالف هستند؛ و همچنین گفت‌وگو با روؤسای مخالفان در این کشورها با بی‌اعتنایی به کنفرانس‌هایی مثل «افق نو» و آسیب زدن به جشنواره فیلم عمار.

دولت آقای روحانی باید هر چه سریع‌تر دو گام مهم را بردارد: اول، ایران باید با دوستان خارجی خود رابطه برقرار کند. دوم، از قدرت مردم استفاده کند، به جوانان بیکار توانایی و انگیزه بدهد تا با نیروی خود به کشور خدمت کنند. بیکاری در ایران به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست.

و اما نکته آخر: هر چه هم که برخوردها در نیویورک و ژنو دوستانه باشد، آمریکا و ناتو هنوز نظریه جنگ علیه ایران را به طور کامل کنار نگذاشته‌اند. عاقلانه نیست که فراموش کنیم روند مذاکرات نباید به آمریکا و ناتو کمک کند و آن‌ها را قادر سازد بر سیاست‌های ایران کنترل پیدا کنند. به علاوه باید به صراحت بگوید که جنگ‌طلبان در طرف مقابل میز مذاکره نشسته‌اند و هیچ مشروعیتی برای حضور در این مذاکرات و اخاذی از ایران ندارند.

مشرق: دولت جدید ایران به دنبال توافق با کشورها و دولت‌هایی است که در طول تاریخ بیش‌ترین دشمنی را با جمهوری اسلامی و مردمش داشته‌اند. به نظر شما امید داشتن به کمک کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس چقدر می‌تواند واقع‌بینانه باشد؟

کریستوف هورستل: ایران دچار اشتباه بزرگی در سیاست خارجی خود شده است. باید بر آن کشورهایی تمرکز کند که دوستش هستند: روسیه، چین، دوستان دیگرش، و اعضای جنبش غیر متعهدها که ایران اکنون رئیس آن است.

آمریکا می‌خواهد بر همه دنیا مسلط شود. بنده هم با عنوان «یک استراتژی بین‌المللی جدید اروپایی» در سال 2009 به این مطلب اشاره و تأکید کرده‌ام که اروپا باید روابط خود با آمریکا را کاهش دهد و بیش‌تر بر روسیه و کشورهای اسلامی در اطراف این قاره از جمله ایران تمرکز کند.

بخشی از این سیاست جدید باید اتحاد علیه ناتو برای تشکیل توازن جدید بین‌المللی بوده و هست. این سیاست تنها استراتژی موجود برای رسیدن به توازن مورد نیاز است تا از افزایش احتمال بروز جنگ‌های بیش‌تر جلوگیری شود. البته برخورد با آمریکا و ناتو نیاز به دقت نظر بسیار زیادی دارد؛ اما تأکید باید روی حفظ استقلال و رشد همکاری‌ها باشد تا روابط دوستانه گسترش پیدا کند، نه این‌که دشمنی و جنگ‌طلبی قانون روابط بین طرفین باشد. بگذارید غرب برای پیروزی در مقابل ایران تلاش زیادی کند، مثل وضعیت کنونی اوکراین البته در موضعی بسیار ضعیف‌تر. این کشور کوچک اروپایی دارد به همه یاد می‌دهد چگونه باید در مقابل فشار غرب ایستادگی کرد.

مشرق: آمریکا و دو متحد اصلیش انگلیس و فرانسه می‌گوید جامعه جهانی درباره ایران نگران است، و برخی درون ایران هم همین صحبت‌ها را تکرار می‌کنند. از نظر شما تعریف این «جامعه بین‌المللی» چیست؟ مشکل اصلی درباره ایران چیست ؟

کریستوف هورستل: ایران باید جامعه جهانی را از نظر استراتژیکی به کشورهای مختلف تقسیم کند؛ بر اساس آمادگی برقراری روابط دوستانه، فواید روابط تجاری، توان بالقوه، و آمادگی این کشور برای برقراری دیپلماسی عمومی با این کشورها. روسیه، چین، و اعضای جنبش غیر متعهدها از مهم‌ترین این کشورها هستند. ذکر نام بقیه کشورها در این‌جا لازم نیست. اما اگر جامعه جهانی را در قالب نهادهای ملی تعریف کنیم، با این مسئله برخورد بسیار بد و اشتباهی کرده‌ایم. جریانی از آگاهی بین‌المللی در حال شکل گرفتن و تشدید روزافزون است که افق‌های جدیدی را در فرصت‌های بین‌المللی ایجاد می‌کند:

· این جریان انقلابی فرهنگی در فیس‌بوک ایجاد کرد. مردم نماد یک قلب را می‌گذاشتند و می‌نوشتند من ایران را دوست دارم. چرا دولت ایران توجهی به این جریان نکرد؟

· جریان فوق همچنین شامل مذاکرات آزاد در این‌باره بود و هست که نتانیاهو رئیس «دیوانه» اسرائیل، با تماس‌هایش با روؤسای‌جمهور فرانسه و آمریکا، آن‌ها را در مذاکرات سرد می‌کرد. آیا دولت ایران راهی نداشت که از این اشتباهات بزرگ جنگ‌طلبان در سیاست خارجی‌شان به سود خود استفاده کند؟

· ایران درباره جنگی که از سال 1979 تا کنون زیر میز مذاکره علیه این کشور در جریان است، هیچ صحبتی نمی‌کند: کشتار، جنگ تروریستی (از طریق گروه جندالله)، مسلح کردن کردها، انواع عملیات نیروهای ویژه، اخیراً ترور دانشمندان هسته‌ای، ارتباطات هدف‌دار با ایرانیان ساکن خارج از این کشور، و به گزارش آسیا تایمز، تأمین میلیون‌ها دلار بودجه برای حمایت از عملیات‌های ویژه با هدف «تغییر رژیم از داخل».

· آمریکا، اروپا و ناتو در سیاست خارجی خود در همه جای دنیا اشتباهات بزرگی دارند: شکست در جنگ‌های مجرمانه و بحران‌زا، آزاد کردن قدرت «السیاده» (همکاری سیا با القاعده)، ورشکستگی کشورها، و همچنین رسوایی وحشتناک آژانس امنیت ملی آمریکا. چرا ایران تابستان گذشته کمپین تبلیغات توریستی برگزار نکرد؟

مشکلی که درباره ایران وجود دارد این است: ببخشید که این‌قدر راحت می‌گویم، اما وزارت امور خارجه‌ای مملو از پرسنل ناکارآمد است. این تجربه شخصی خود من است. سفیرانی که حقوق بسیار بالا دارند، بیش‌تر به تجارت خود می‌اندیشند تا مصالح کشورشان. کارکنان بی‌انگیزه این سفارت‌خانه‌های ایران نمی‌توانند مدیریت امور را به دست بگیرند.

زمانی که یک مسئول رسانه‌ای عوض می‌شود، به نفر بعدی گزارش کار نمی‌دهد. ژورنالیست‌ها باید درباره هر فرد تازه‌ای از ابتدا تحقیق کنند، که هم خسته‌کننده است، هم غیر ضروری و هم افراد را بی‌انگیزه می‌کند. تقریباً همه افراد درباره شیوه برخورد با رسانه‌ها بی‌تجربه هستند؛ در حالی که رسانه‌های غربی مثل ارتشی علیه ایران می‌جنگند. البته ژورنالیست‌های زیادی آماده هستند تا کار خود را صادقانه انجام دهند و باید به آن‌ها فرصت‌های لازم داده شود. خود من تا به حال با چهار سفیر ایرانی برخورد داشته‌ام که هیچ‌کدام این‌گونه رفتار نکرده‌اند و یا پاسخ‌های غیرمؤدبانه به من داده‌اند و یا اصلاً از پاسخ دادن خودداری کرده‌اند.

دوست دارم یک «کلوپ طرفداران ایران» با نام سازمان دوستی آلمان-ایران تأسیس کنم. وب‌سایت را تهیه کرده‌ایم، لوگوی فوق‌العاده زیبایی هم طراحی کرده‌ایم؛ اما چهار سال است سفارت ایران با ما همکاری نمی‌کند.

منبع بزرگی از قدرت در کشورهای غربی، و حتی در اسرائیل، مردم هستند که 80 تا 90 درصدشان از جنگ فراری هستند و آرزو دارند کشورشان با ایران رابطه صلح‌آمیز داشته باشد؛ اما هیچ‌کس نیست که این آرزوها را محقق کند. ایران هیچ اقدامی نمی‌کند و سفارت‌های غربی هم که مسلماً در این زمینه قدمی برنمی‌دارند.

دولت ایران می‌تواند در عرصه بین‌المللی بسیار فعال‌تر باشد و سرمایه‌گذاری مالی بیش‌تری کند تا تصاویر زیبایی از این کشور فوق‌العاده را به نمایش بگذارد. نتیجه آن هم درک بیش‌تر دیدگاه‌های سیاسی جمهوری اسلامی خواهد بود. برخی تحلیلگران می‌توانند از کمپین‌های تبلیغاتی منافع امنیتی استخراج کنند، و این سیاست بسیار خوبی هم هست.

مشکل ایران عدم برخورداری از پرسنلی است که بتوانند این‌گونه کمپین‌ها را حرفه‌ای مدیریت کنند. این تلاش‌ها باید یکپارچه باشد، مثلاً ترکیبی از نیروهای فعال مردمی، تبلیغات رسانه‌ای و فعالیت‌های روابط عمومی. در عوض آن‌چه در ایران مشاهده می‌کنیم، اشتباه و عدم درک شیوه‌های عملکرد جوامع غربی و رسانه‌های آن‌ها است.

مشرق: به نظر شما به نفع ایران نیست که مستقیماً با مردم دنیا گفت‌وگو و توافق کند؟

کریستوف هورستل: وقتی وقایعی که اهمیت زیادی ندارند توسط رسانه‌های غربی بزرگ‌نمایی می‌شوند، مسلم است هر کشوری نتواند با ملت‌های فریب‌خورده و بی‌اطلاع غربی صحبت کند، شکست می‌خورد و کسانی که این‌گونه روابط را بیاموزند پیروز خواهند شد.

خود من هر چه از دستم برمی‌آمده انجام داده‌ام تا دولت سوریه را به استفاده از این روش تشویق کنم، اما نهایتاً به این نتیجه رسیدم که هیچ‌کس نیست که بتوانم در این‌باره با تو صحبت کنم؛ صرفاً به دلیل کمبود پرسنل آموزش‌دیده. درون ایران افرادی هستند که بتوان با آن‌ها صحبت کرد؛ اما دولت همیشه از برداشتن قدم‌های ضروری خودداری می‌کند؛ مسئله به ضعف اخلاق کاری و بی‌میلی به برداشتن گام‌های بی‌سابقه برمی‌گردد.

ایران سازمان‌های مدنی غیر رسمی یا نیمه‌رسمی بسیاری دارد. با توجه به مدیریت صحیح در تهران، آن دسته از این سازمان‌ها که به درستی انتخاب شده باشند، می‌توانند تحت کنترل شدید استراتژیک و با بررسی روش‌ها، با احتمال موفقیت بالا در غرب به دنبال شریک بگردند. اکنون بهترین زمان برای اتخاذ این سیاست‌‌های جدید است، زیرا:

· اگر توافق ژنو یک فایده داشته باشد، همین است که ایران از طریق توافق با دولت‌ها اکنون می‌تواند با مردم کشورهای دیگر ارتباط برقرار کند.

· ایران در چشم دوستان محافظه‌کار دولت‌های غربی «دیگر منزوی نیست.» دیدگاه غالب در غرب اکنون این است که می‌توان با ایران حرف زد.

· برگزاری کنفرانس‌های مختلف درباره فرصت‌های تجاری در ایران بعد از لغو تحریم‌ها به یکی از موضوعات اولویت‌دار در پاییز و زمستان امسال در پایتخت‌های غربی و محافل تجاری تبدیل شده است.

· اگر مقامات ایران می‌خواهند خود را برای موضعی قوی‌تر در دور بعدی مذاکرات با 1+5 آماده کنند، باید زمینه را برای برقراری ارتباط قوی‌تر و بهتر با کشورهای غربی آماده کنند.

اگر ایران این سیاست‌ها را اعمال کند، در دور بعدی مذاکرات می‌تواند با از دست دادن امتیازات بسیار کم‌تر، موفقیت بسیار بزرگ‌تری کسب کند.

مشرق: شما خودتان ژورنالیست هستید. به نظر شما بهانه غرب و ابراز نگرانی از برنامه هسته‌ای ایران چقدر با واقعیت‌های برنامه هسته‌ای ایران منطبق است؟ غرب چه تاکتیک‌هایی را برای تخریب تصویر ایران به کار می‌گیرد و ایران برای اصلاح این تصویر چه اقداماتی می‌تواند بکند؟

کریستوف هورستل: همان‌طور که در سخنرانی‌ها، کنفرانس‌ها و مصاحبه‌های خود و همچنین در گفت‌وگو با همکارانم در صدا و سیمای ایران صراحتاً گفته‌ام، تمام داستان «بمب هسته‌ای» صرفاً یک فریب است. قدرت‌های مخالف ایران از گذشته به دنبال ماجرایی بوده‌اند تا ایران را منزوی و ترس را در ذهن مردم از همه جا بی‌خبر خود نهادینه کنند.

آمریکا از سال 1975 تا کنون درباره تجارت بین‌المللی هسته‌ای پاکستان اطلاع کامل داشته، اما از همان ابتدا تصمیم گرفته تا کاری به این کشور نداشته باشد. اولاً، به این دلیل که برای مقابله با پتانسیل شوروی در افغانستان به پاکستان نیاز داشت، و دوماً، چون تنها کشورهایی با پاکستان وارد معامله می‌شدند که توانایی مالی آن را داشتند. بنابراین آمریکا می‌توانست به راحتی این کشورها را مجازات و از آن‌ها بهره‌کشی کند. لیبی و ایران اولین کشورهایی بودند که در این دام آمریکا گرفتار شدند. لیبی از نظر فنی توان استفاده از بسته هسته‌ای یک میلیارد دلاری را نداشت که از آقای «عبدالقدیرخان» پاکستانی خریده بود اما ایران یک برنامه هسته‌ای کامل و موفق بر اساس آن ساخت.

همان‌طور که ژورنالیست‌های غربی می‌گویند سیا، آژانس اطلاعات آلمان و دیگران کاملاً از مأموران خرید دولت پاکستان در بازارهای هسته‌ای غرب حفاظت کرده‌اند. به گفته دو منبع کاملاً قابل اعتماد در روزنامه گاردین، سیا تا آن‌جا پیش رفت که از اقدام اف‌بی‌آی در دستگیری مأمورین پاکستان هنگام خرید در آمریکا جلوگیری کرد. نه حتی یک بار!

همه رؤسای‌جمهور آمریکا هم از سال 1975 درباره پیشرفت‌های هسته‌ای پاکستان به کنگره دروغ گفته‌اند. آن مأمور سیا هم که این فریب‌کاری را افشا کرد، زندگی خود و خانواده‌اش را از هم پاشید؛ اکنون با یک لپ‌تاپ و گوشی قدیمی در یک خانه تریلری زندگی می‌کند. خود من چندین بار با او صحبت کرده‌ام. صراحتاً انکار می‌کند که سرنوشت شومش بخشی از نقشه بزرگ‌تر واشینگتن بوده برای اشاعه ترس و بدنام کردن ایران و لیبی، به خاطر معاملات هسته‌ای که خود آمریکا مخفیانه از آن‌ها حمایت کرده بود. همین اتفاق برای ژورنالیست‌های غربی هم افتاد که تمام ماجرا را افشا کردند.

این شیوه عادی ژورنالیست‌های غربی است: دقیقاً به همان اندازه اطلاعات منتشر می‌کنند که اجازه دارند. به ندرت تمام ماجرا را گزارش می‌کنند. نظام غربی «آخرین خط دفاع» را معین می‌کند؛ هرکس از این خط عبور کند همه چیزش را از دست می‌دهد. این‌جا است که وظیفه من آغاز می‌شود.

هدف کمپین اشاعه ترس و بدنام کردن ایران چیست؟ هدف این است که یک «منطقه تجارت ممنوع» علیه ایران تعیین شود. یعنی نظاره می‌کنند که چگونه ایران همه فعالیت‌های اقتصادی خود را در برنامه هسته‌ای خلاصه می‌کند؛ و تا آخرین لحظه صبر می‌کنند، که ایران دیگر راهی برای تغییر رویه نداشته باشد و به این نتیجه برسد که توقف سرمایه‌گذاری هسته‌ای رفاه مردم این کشور را به شدت تهدید خواهد کرد. آن زمان است که آمریکا با فشار، تهدید و اخاذی از کشورهای دیگر آن‌ها را مجبور به حمایت از تحریم‌های شدید اقتصادی علیه ایران می‌کند. بنابراین یک بن‌بست ایجاد می‌شود: اگر ایران بخواهد طبق حقوق خود برنامه هسته‌ای مشروع را دنبال کند، قربانی اقداماتی می‌شود که آمریکا و متحدانش صلاح می‌دانند. اگر هم نخواهد برنامه هسته‌ایش را دنبال کند با خطر سقوط اقتصادی مواجه می‌شود.

این سیاست‌ها مثل همه سیاست‌های دیگر غربی، از حمایت قوی برخوردار نیستند. ملت‌ها در غرب از این سیاست‌های پشتیبانی نمی‌کنند؛ و اگرچه دولت‌های فاسدشان آن‌ها را فریب می‌دهند؛ اما متوجه می‌شوند که یک جای کار می‌لنگد. به همین دلیل بی‌توجهی به دیپلماسی عمومی در این مقطع تاریخی اشتباه بزرگ دیگری از جانب ایران است که ممکن است پیامدهای مخربی داشته باشد.

مشرق: آلمان در پیروی از سیاست‌‌های آمریکا در قبال ایران چه منافعی به دست می‌آورد و چه امتیازاتی از دست می‌دهد؟

کریستوف هورستل: مردم آلمان قلباً و ماهیتاً دوست ایران هستند؛ بخش تجاری آلمان هم به شدت طرفدار همکاری با ایران است. متأسفانه صدراعظم ما خانمی است که تحسین واشینگتن را نسبت به منافع ملی آلمان در اولویت قرار می‌دهد. خود من علناً او را به «خیانت بزرگ» متهم و سخنان او درباره حمایت بی‌قید و شرط از «امنیت» اسرائیل را نقل قول کرده‌ام؛ که خانم صدراعظم آن را تا حد بسیار اعلای «دکترین ملی آلمان» هم بالا برده است، بدون آن‌که نگاهی کرده باشد که قانون اساسی و سوگند رسمی وی چه وظایفی را از صدراعظم آلمان خواسته است. این نوع سیاست تا میلیاردها دلار به منافع اقتصادی آلمان آسیب می‌زند، سیاست‌های جنگ‌طلبانه را پیش می‌برد و میان مردم تفرقه می‌اندازد.

پاسخ درست به سؤال شما این است که آلمان هیچ منفعتی به دست نمی‌آورد. اما نام خانم مرکل در لیست آژانس سخنگویی «هری واکر» ثبت می‌شود؛ در کنار کلینتون‌‌ها، چنی‌ها، آقای شرودر آلمانی که معامله قایق‌های U-Boat با اسرائیل را در آخرین روز حضور خود در مسند صدراعظمی تأیید کرد. آژانس هری واکر توسط یک صهیونیست افراطی به همین نام در سال 1946 تأسیس شد و سخنگوهای ارشد را به رویدادهای مهم اعزام می‌کند. ثبت‌نام خانم مرکل بعد از پایان دوره‌اش انجام می‌شود و قیمت قراردادهای سخنگویی او را به 100 هزار دلار به ازای هر سخنرانی می‌رساند. یک سخنرانی تنها! هزینه‌های سفر هم جدا حساب می‌شود.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری تضعیف تیم مذاکره کننده هسته ای در شرایط کنونی را مغایر با مصالح نظام دانست و گفت: تیم دیپلماسی ایران سربازان و سرداران جبهه دیپلماسی در یک نبرد جانانه و جدی هستند و باید با همه توان از آنها حمایت کرد.

به گزارش ایرنا، «محمدرضا باهنر» روز سه شنبه در نخستین نشست با خبرنگاران پس از انتخاب به عنوان رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری، در پاسخ به سوالی درباره تذکرات و سوالات نمایندگان مجلس به تیم مذاکره کننده اظهارداشت: تضعیف تیم مذاکره کننده به مصلحت نیست.

وی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در این زمینه اظهارداشت: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند طرف های مذاکره قابل اعتماد نیستند.

باهنر مذاکرات و توافق اخیر با گروه 1+5 را یک آزمون مهم دانست و گفت: ما به دنبال یک بازی برد برد بوده و به تعهدات خود هم پایبند هستیم، اما لحظه به لحظه اقدامات طرف مقابل را رصد کرده و بارها اعلام کرده ایم که اعتمادی به طرف غربی برای عمل کردن به تعهدات نداریم.

وی اظهار داشت: عزل، استیضاح و چنین اقداماتی تیم مذاکره کننده را تضعیف می کند اما در عین حال نمایندگان می توانند با تذکر و هشدار دادن به تیم مذاکره کننده از آنان بخواهند بیشتر مراقب باشند.

رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری با تاکید بر اینکه طرفین مذاکره باید موقعیت یکدیگر را درک کنند، تاکید کرد: ما با حسن ظن اشتباهات و اشکالات سخنان رییس جمهوری و وزیرخارجه آمریکا یا برخی از سران کشورهای اروپایی را بر این احتمال می گذاریم که این حرف ها مصرف داخلی دارد.

باهنر تاکید کرد: می دانیم آمریکا تحت فشار سنگین لابی صهیونیست ها است ولی آنها باید نشان دهند که چقدر در برابر لابی صهیونیستی مقاومت می کنند.

نایب رییس مجلس با اشاره به توافق صورت گرفته در ژنو گفت: این توافق و تعهدات آن مبتنی بر «یا همه یا هیچ» است و هر کدام از بندهای این توافق شکسته شود گویا همه مذاکرات باطل است.

باهنر با اشاره به مواضع وزیر امورخارجه درباره این توافق، گفت: ما دیدگاه ظریف را قبول داریم و نمی گوییم که توافق با 1+5 تمام شده و به بن بست رسیده است.

وی افزود: البته سنگ اندازی زیاد می شود. سران اروپا و آمریکا باید مراقب رفتار و کردار خود باشند زیرا در عمل چنین عذرهایی پذیرفته نیست.

وی درباره ایده برخی از نمایندگان برای غنی سازی 60 درصد در داخل ایران در پاسخ به برخی کارشکنی های کشورهای غربی در توافق ژنو، گفت: اگر توافق ژنو به هم بخورد همه چیز ممکن است؛ اکنون غنی سازی 20 درصدی داریم و بالاتر هم ممکن است.

نماینده مردم تهران در مجلس افزود: اگر مذاکرات درست پیش برود و آنها به گفتار و کردار خود عمل کنند بارها اعلام شده که ایران استفاده از سلاح کشتار جمعی را حرام می داند؛ البته آنها اعلام حرام بودن استفاده از سلاح های کشتار جمعی آن هم از سوی بالاترین مرجع تقلید دینی را می فهمند، اما می خواهند خود را به نفهمی بزنند.
 
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سفیر سوریه در اردن از اسرار دیدار ملک عبدالله، پادشاه عربستان با جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در ریاض پرده برداشته که پایگاه خبری سوری دام پرس آن را به طور کامل منتشر کرده است.

به گزارش این پایگاه خبری، دکتر بهجب سلیمان، سفیر سوریه در اردن اسرار دیدار ملک عبدالله، پادشاه عربستان با جان کری، وزیر امور خارجه امریکا در ریاض که در سرزمین حجاز انجام شد را فاش کرد، جزئیات این دیدار به این شرح است:

در دیدار اخیری که جان کری، وزیر امور خارجه امریکا از منطقه داشته، تصمیم به سفر به عربستان سعودی در تاریخ 17/11/2013 بعد از سفر به مصر گرفت و در این سفر برای رهبران عربستانی روشن کرد که ایالات متحده مخالف رهبران جدید در مصر نیست و با آنها بر اساس روابط متمایز دو کشور برخورد می کند و سفرهای دو جانبه ای میان دو طرف در جریان است و به هیچ وجه بر خلاف تصور عربستان به فکر قطع رابطه با مصر نیست و این گونه نیست که ایالات متحده به سود اخوان المسلمین با حکومت جدید مصر مخالفت می کند. کری به محض ورود به عربستان سعودی مورد استقبال سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان در فرودگاه قرار گرفت و به همراه او به دیدار ملک عبدالله رفت. صحبت هایی که ملک عبدالله در حضور امیر سلمان، ولیعهد عربستان و امیر سعود و امیر مقرن و سفیر عربستان در امریکا و جمعی از مشاوران و معاونان کرد حاوی نکاتی به شرح زیر است. در این دیدار به تقاضای جان کری امیر بندر حضور نداشت.

1. دیدار از ابتدا بسیار حاد و تند بود به گونه ای که ملک عبدالله بعد از خوشامدگویی به کری زبان به انتقاد می گشاید و مواضع ایالات متحده و سیاست های جدید آن در منطقه را آماج حملات انتقادآمیز خود قرار می دهد. وی به کری می گوید که اعتماد او و رهبران عربستان به ایالات متحده امریکا از زمانی که اتفاقات مصر رخ دادند، متزلزل شده است. امریکایی ها با سیاست های آنها در قبال مصر موافقت نکردند و هم پیمان مهم و استراتژیکشان در مصر (یعنی حسنی مبارک) را خیلی زود فروختند و به تلاش های عربستان از روز اول اعتنایی نکردند و هیچ کمکی به آرام شدن فضای داخلی مصر نکردند بلکه بر عکس مواضعشان به روشنی نشان داد که طرفدار تظاهرات مردم مصر علیه مبارک هستند. 1.امریکا به همین هم بسنده نکرد، وقتی که اخوان المسلمین در مصر به قدرت رسید از آنها حمایت کرد و بر حفظ آنها پافشاری کرد در حالی که آنها خطری استراتژیک و ترسناک بر منطقه هستند، ما در شورای همکاری خلیج فارس طرحی را ارائه دادیم که دوره حکومت شورای نظامی در مصر را تمدید می کرد تا این کشور به ثبات برسد و امور قبل از برگزاری هر گونه انتخاباتی در مصر آرام شود، اما متاسفانه پافشاری امریکا بر پایان فوری دوره شورای نظامی و برگزاری انتخابات بود با وجود این که همه نشانه ها حاکی از آن بود که اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان قدیمی و منظم در مصر پیروز انتخابات می شود.

2. ما به شما هشدار دادیم که نباید اخوان المسلمین قدرت را در مصر به دست بگیرد، مصر بزرگ ترین کشوری عربی برخوردار از قدرتی اساسی است که می تواند تغییرات کلی در منطقه ایجاد کند اما متاسفانه یک بار دیگر هم شما به جواب ما را ندادید و به نظرات ما هیچ توجهی نکردید.

3. حوادث مصر مسلسل آور ادامه یافتند، در ابتدا به شما گفتیم که ملت مصر علیه مبارک است و شما هم گفتید که همواره با انتخاب ملت ها هستید اما وقتی که همان ملت مصر مرسی و انتخاب اخوان المسلمین را سرنگون کرد کنار اخوان المسلمین و مرسی ایستادید با این عنوان که مرسی از جانب ملت مصر انتخاب شده است در حالی که میلیون ها نفر از مردم مصر را فراموش کردید که به خیابان ها آمدند که چندین برابر کسانی بودند که مرسی را انتخاب کرده بودند. (در طول صحبت مدت به مدت امیر سعود الفیصل بر می خواست و موضوعاتی را به اطلاع ملک عبدالله می رساند.)

4. او همچنین گفت که عربستان ضربه بزرگی در حد یک آتشفشان یا زلزله خورد هنگامی که دید مواضع ایالات متحده در منطقه تا چه اندازه تردیدآمیز و متناقض است، هم زمان که به دنبال همراهی با ملت سوریه بودید و می گفتید که می خواهید به آنها کمک کنید مذاکراتی را هم با رهبران حکومت حاکم بر سوریه از طریق ایران و روسیه آغاز کردید که به حمله به این کشور پایان داد، این رفتار شما ما را در عربستان شوکه کرد در حالی که پیروزی بزرگی برای بشار اسد و حکومت او به ارمغان آورد در حالی که ما آخرین کسی بودیم که از وجود این مذاکرات مطلع شدیم.

5. پیش از این اطلاعاتی به دست ما رسید که نشان می داد ایران و ایالات متحده مذاکرات عمیقی را در ارتباط با منطقه آغاز کرده اند، وقتی که از شما این مساله را جویا می شدیم به ما می گفتید که این حرف ها حرف رسانه ها است، هیچ چیز جدی ای میان ما نیست، مواضع ما در قبال ایران همچنان بر پایه برخورد با کشوری تروریستی است که از جریان های تروریستی حمایت می کند، این بار هم شوکه شدیم از این که دیدیم توافقی امریکایی – ایرانی به دست آمده و متاسفانه وقتی که هم بعضی کشورهای اروپایی از ما به عنوان یک طرف اساسی در این باره می پرسیدند، می گفتیم ما در جریان نیستیم و نمی دانیم.

6.می خواهم آقای وزیر توضیح دهد که آیا عربستان سعودی از جمع هم پیمانان ایالات متحده امریکا خارج شده است؟ آیا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس دیگر در زمره متحدان امریکا نیستند؟ آقای وزیر از شما می خواهم که به روشنی توضیح دهید که دارد چه اتفاقی می افتد و نظرات شما در قبال منطقه چیست، آیا همچنان هم پیمانیم یا ابزار هستیم؟! امیدوارم که بتوانم نظرات شمار را بفهمم و درک کنم که چرا مواضع امریکا در قبال سوریه تند و قاطع همانند مصر در دوران مبارک نیست؟

7. بعد از آن جان کری شروع به صحبت می کند، در ابتدا از ملک عبدالله برای میزبانی و دیدار با او تشکر می کند و می گوید بسیار خوشحال و آسوده است که ملک عبدالله آن چه می خواست را گفت. او مطمئن است که ابدا هیچ اختلافی میان امریکا و عربستان وجود ندارد و اختلافات تنها در تاکتیک است نه در استراتژی ثابت میان دو طرف و گفت وگوهایی که اکنون صورت می گیرد مفید و سازنده باشد. و من خیلی دوست داشتم که حرف های شما را جناب پادشاه بشنوم و اکنون هم دوست دارم که شما به حرف های من گوش دهید.

9. از ابتدا آغاز کنیم، مواضعی که شما تشریح کردید و گفتید گویی که نشان از تغییری در مواضع ایالات متحده در قبال هم پیمانان ما رخ داده ابدا صحیح نیست. جناب پادشاه ما از همان ابتدا طرفی اساسی با حکومت مبارک بودیم. خانم کلینتون که قبل از من وزیر بود، شما را لحظه به لحظه در جریان می گذاشت، ما نه حمایتمان را از مبارک قطع کردیم و نه آن طور که شما گفتید، او را فروختیم. وقتی که حوادث مصر شروع شدند، همه برآوردهایی که از دولت مصر به ما می رسید حاکی از کم اهمیت جلوه دادن حوادث بود، در این گزارش ها ما را به یاد حوادث انتفاضه 78 – 79 دوران سادات و این که چگونه مصر توانست آن حوادث را به سرعت آرام کند، می انداختند.

ما از تلاش های مصر تقدیر و آنها را ستایش کردیم و به آنها پیشنهاد دادیم که از قلع و قمع بکاهید و به حداقل مطالبات مطرح شده تا آن جا که ممکن است پاسخ دهید، به طور تصادفی ژنرال سامی عنان، رئیس سابق ستاد ارتش مصر به دیدن ما آمد و با او به گفت وگو نشستیم و به او پیشنهادهایی برای سرعت بخشیدن خروج مصر از بحران دادیم. وقتی که عنان مصر را ترک کرد به همراه او هئیت امریکایی بزرگی متشکل از فرماندهان پنتاگون و کارشناسان وزارت امور خارجه و سی آی ای رفتند تا در پایان دادن به بحران به دولت مصر کمک کنند، گفتیم باید مقر این هیئت قاهره باشد تا از نزدیک حوادث را دنبال کند. هیئت امریکایی به مصر رفت تا به حکومت آن کمک کند، ما از طریق این هیئت به رئیس جمهور مبارک و دولت او روز به روز و ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه پیشنهادهایی را می دادیم و او را برای چگونگی خروج از تگنا توجیه می کردیم اما مبارک در ابتدای امر به ما جواب می داد اما بعد از چند ساعت از توافقی که با او می کردیم شانه خالی می کرد.

10. ما گفت وگوهای جدی و عمیقی را با فرماندهان ارتش مصر انجام دادیم، مواضع ارتش مصر روشن و قاطع بود، آنها می گفتند که از حوادثی که رخ می دهد خود را کنار نخواهند کشید و ارتش حتی یک سنگ ریزه علیه تظاهرکنندگان در خیابان استفاده نخواهد کرد، ارتش در قبال این بحران موضع بی طرفانه ای اتخاذ کرد و احساس کردیم که فرماندهان ارتش به حرکت موجود در خیابان ها و افکار عمومی مصر منعطف شده اند. طرح ها و گفت وگوهایمان را با مبارک و نظام او پیگیری کردیم و در ابتدا می توانستیم بحران را آرام کنیم و از آن خارج شویم اما دیدیم که مبارک خودش اقداماتی انجام می دهد که چالش برانگیز است، تا آن اندازه که ما تبدیل به کانال ارتباطی مبارک با ارتش در مصر شدیم به گونه ای که فرماندهان مصر از سیاست های مبارک سرخورده شده و از او ابراز انزجار می کردند. جناب پادشاه این را به شما بگویم که در دیداری که در وزارت دفاع انجام شد، هیئت امریکایی به دیدار الطنطاوی و عنان رفت و به اطلاع آنها رساند که مبارک باید بسیار بسیار چیزها را بدهد و باید فرصت ها را قبل از آن که از دست بروند، دریابد، افکار عمومی و شارع مصر همگی علیه مبارک متحد هستند، افکار عمومی مصری دو گروه نیستند که بگوییم یک گروه با مبارک است و گروهی دیگر علیه او که زمینه دخالت ارتش را مهیا می کند، ارتش مصر تنها زمانی می تواند راه میانه را در پیش بگیرد که یک گروه علیه گروه دیگر باشد در حالی که متاسفانه افکار عمومی مصر یکپارچه علیه مبارک بودند. تلاش کردیم که فرماندهان ارتش و سازمان های امنیتی برخی تصمیم ها را برای کاهش آن چه نزد افکار عمومی رخ می دهد، اتخاذ کنند، اما فرماندهان ارتش همه پیشنهادها را رد کردند و گفتند که توپ الآن در زمین رئیس جمهور مبارک است و اوست که باید کوتاه بیاید.

ما دیدارهای تنگاتنگی با همه مراکز قدرت در مصر داشتیم بدون این که از روند حوادث عقب بیفتیم و هر مرتبه نیز به سراغ رئیس جمهور اوباما می آمدیم تا در مواقعی معین خودش دخالت کند اما متاسفانه احساس کردیم که رئیس جمهور مبارک به ما جواب نمی دهد، بلکه بر عکس با ما دشمن شده است و برخی افراد به ویژه اطرافیان و بعضی افرادی که از این نظام سود می بردند او را علیه ما تحریک می کردند. مبارک بر سر برخی مواضع محدود با ما توافق می رسید اما تحت فشار نزدیکان و افراد فاسد دور و برش به سرعت زیر توافقاتش می زد، آنها نمی خواستند که او کوچکترین امتیازی بدهد چرا که می گفتند هر گونه تحرکی به مثابه سرعت بخشیدن به پایان همه چیز است و نباید هر گونه امتیازی داده شود. قضیه انتخاب عمر سلیمان به عنوان معاون رئیس جمهور را مدت ها پیش به او پیشنهاد دادیم، وقتی که در آلمان تحت عمل جراحی قرار گرفت و وضعیت جسمانی اش مناسب نبود، گفتیم که این کار را حتما انجام دهد. در ابتدا مبارک پیشنهاد ما را پذیرفت و گفت که به محض این که برگردد و درمان شود این کار را انجام می دهد اما هر بار پشت گوش انداخت و فرصت ها را از دست داد. بارها با رئیس جمهور اوباما و خانم کلینتون توافق کرد و ما هر بار منتظر انجام توافقی که شده بود، بودیم اما هر بار می دیدیم که او خلاف توافقات عمل می کند، در طول این مدت ما دائما در تماس مستقیم با فرماندهان ارتش بودیم.

11. خلاصه این که همه با هم از آن وضعیت مصر خارج شدیم و فرماندهان ارتش نیز با ما همراه بودند. مبارک عاجز و ناتوان از اتخاذ هر گونه تصمیمی بود و این اطرافیانش بودند که برایش تصمیم می گرفتند، برای همین وقتی که این وضعیت را دیدیم کاخ سفید تصمیم گرفت که با حوادث و حرکت شارع در مصر مواضعش را هماهنگ کند. همه ما اصرار داشتیم که مصر کنترل خود را از دست ندهد و این امری خطرناک بود و این مساله سبب شد تا به سراغ نظرات فرماندهان ارتش برویم، ما تصمیم گیر نبودیم و اوضاع را ما مدیریت نمی کریم، با فرماندهان ارتش بر سر سلسله طرح هایی به توافق رسیدیم که از تعیین عمر سلیمان به عنوان عنوان رئیس جمهور آغاز می شد و بر تشکیل دولت قدرتمند و شامل و جامع تاکید داشت. لازم بود همه این برنامه ها توسط مبارک اجرا می شد نه ما. این اطرافیان مبارک بودند که مانع از این کار می شدند، آنها بر روی زمان حساب کرده بودند، می گفتند اینها ابرهای زودگذری است که خیلی زود سپری می شوند و در حال و هوای آن چه نزد افکار عمومی مصر رخ می داد، نبودند، دائما هم ما در مظان اتهام آنها بودیم، جناب پادشاه شما تصور کنید که چنین وضعیتی پیش آمده است و مبارک شخصا به وعده هایی که به شما داده است، عمل نمی کند، در این صورت چه می کنید؟ جناب پادشاه شما خودتان را جای ما بگذارید وقتی که می بینید که ارتش مصر و فرماندهان آن سیاست های مبارک را رد می کنند و با افکار عمومی مصر منعطف شده اند، انتظار دارید که چه کار کنیم؟ آیا ما از ما می خواهید که کماندوهایمان را به خیابان های قاهره بیاوریم و با ملت مصر بجنگند، آیا چنین کاری عاقلانه است؟ جناب پادشاه پیام ما روشن است ما همواره با دموکراسی و آزادی های مردمی هستیم، هر چه مردم انتخاب کنند از آن حمایت می کنیم، ما از انتخاب ملت مصر و رهبران آن استقبال کردیم و بر آن پافشاری کردیم، این ایدئولوژی، فرهنگ و زندگی ماست که همواره در امریکا دنبال کرده ایم و از دیگران می خواهیم در هر حالتی آن را پیگیری کنند و ادامه دهند.

12. ما با اخوان المسلمین مصر همراه نشدیم مگر زمانی که ملت مصر با آنها همراه شدند، مخفی نمی کنیم که روابط ما با اخوان از دهه نود قرن گذشته آغاز شد و توسعه یافت. ما دنبال ایجاد اسلام سیاسی معتدل در واکنش به نیروهای تروریستی در منطقه بودیم و ما معتقد بودیم و همچنان هم بر این اعتقادیم که اخوان مسلمین یک جریان معتدل اسلامی است که می توانند از تندروهای اسلام گرایان تروریست پیشی بگیرند، اکنون با تعجب می بینم که شما از این رابطه ما با اخوان المسلمین شوکه شده اید در حالی که از ابتدا از طرح ما آگاه بودید. جناب پادشاه مبارک برای امریکا با اهمیت تر از شاه ایران نبود، وقتی که شاه ایران قدرت خود را از دست داد و حمایت افکار عمومی و مردم ایران را از دست داد ارتش ما به کمک او به ایران نرفت تا او را حفظ کند در حالی که می دانستیم بدیل آن در ایران دشمن ایالات متحده خواهد بود و به اسرائیل هشدار می دادیم که حمایت نظامی و امنیتی از شاه نکند، به آنها می گفتیم زمان شاه سپری شد و لازم است که شما آن دوران را پشت سر بگذارید. اسرائیلی ها حرف ما را گوش نکردند برای همین وقتی که انقلاب ایران به وقوع پیوست بعد از شاه علیه اسرائیل شد برای این که ذاتا خود را درگیر افکار عمومی ایران کرد، ما این کار را نکردیم ما در کشورها علیه مردم آن کشورها برنخواسته ایم، همه ما باید درک کنیم که این روزها می گذرند.

13. اجازه بدهید جناب پادشاه به همراه شما وارد پرونده سوریه شویم، از ابتدا از انقلاب سوریه حمایت کردیم و با رهبران آن دیدار کردیم، به بشار اسد گفتیم که برود و از مخالفان او حمایت کردیم، ما واقعا دوست داشتیم که معارضه و مخالفان در کوچه ها و خیابان ها باشند نه در کوه ها و دره ها. اما چه کسی عجله کرد و گفت که حکومت به زودی فرو می پاشد. با وجود این که نظر ما مخالف نظر شما بود، با نظرتان مخالفت نکردیم. با قدرت از مخالفان حمایت کردیم و به آنها سلاح دادیم و به آنها همه گونه فشار آوردیم تا با یکدیگر توافق کنند و به وحدت برسند هم زمان به حکومت سوریه نیز فشار آوردیم و تلاش کردیم که آن را منزوی کنیم، همه اینها برای حمایت از مخالفان سوری بود. اما آنچه به سوریه ضرر زد افزایش آشپزهای بحران سوریه بود، وقتی که دست پخت خراب شد همه چیز به هم ریخت، آن طور که خودتان هم می گویید، همه شدند رهبران مخالفان سوریه، هر کس برای خودش تصمیمی گرفت و هر کس برای خودش گروهی تشکیل داد اما متاسفانه همه با هم می جنگند. ما بر وحدت همگان اصرار داشتیم اما متاسفانه تلاش های ما شکست خورد، قطر فرمانده مخالفان شد، ترکیه هم همین طور، بعضی از شما هم همین طور، اسرائیل دماغش را بالا گرفت و به نظر ما در قبال سوریه توجه نکرد، اما با این حال قبول کرد که سکوت کند و کاری از پیش نبرد و فعلا هم توانسته است که از پس مشکلاتش در سوریه بر آید.

14. از همان ابتدا به شما هشدار دادیم که ارتش سوریه در کنار حکومت است و نمی توان کودتای نظامی کرد ولی کسی به حرف ما گوش نکرد، علی رغم بی میلی مان به کودتای نظامی سر این مساله هم کمک های لازم را کردیم و مشاوره هایمان را دادیم، همیشه می گفتیم که مهمترین مسائلی که یک کشور را از بین می برد یا نگه می دارد، ارتش آن کشور است، از شما می پرسم ارتش سوریه در حال حاضر در کدام طرف ایستاده است. همه می دانستیم که حکومت بشار اسد با فرماندهان ارتش محصور شده و ایجاد شکاف در آنها بسیار سخت است اما برخی ها به ما اطلاعات اشتباه می دادند و می گفتند که ارتش اعتمادش را به بشار از دست خواهد داد، فقط مساله چند روز است و بعضی حتی صحبت از چند ساعت زدند.

15. جناب پادشاه برایتان قصه ای را می گویم که یک بار برای ما اتفاق افتاد، امیر سابق قطر یک بار با عجله با ما تماس گرفت و از ما خواست که با رئیس جمهور اوباما تلفنی صحبت کند، گفت که اطلاعات مهمی دارد که باید فورا به اطلاع او برساند، زمان نیمه شب به وقت ایالات متحده بود و رئیس جمهور خوابیده بود، پافشاری امیر قطر برای صحبت کردن با رئیس جمهور باعث شد تا مشاورانش او را از خواب بیدار کنند. امیر قطر این خبر را به اطلاع رئیس جمهور اوباما رساند که: ریاض حجاب، نخست وزیری سوریه تا چند ساعت دیگر به دفتر نخست وزیری می رود تا با برگزاری کنفرانسی مطبوعاتی جدایی خود را از حکومت اسد و حمایت از انقلاب را اعلام کند، این در حالی بود که هم زمان ارتش سوریه در حال پیشروی و تصرف مناطق از دست رفته به ویژه در شهرهای بزرگ بود. او گفت که توافقی میان فرماندهان ارتش و فرماندهان انقلاب حاصل شده که به بشار اسد پیام و فرصت دهند تا فلان قدر زمان در اختیار دارد و می تواند سوریه را ترک کند، ما قطری ها اصرار داریم این اتفاق بیفد برای این که بعضی ها در سوریه خواستار دستگیری و کشتن رئیس جمهور هستند و نمی خواهند که او سوریه را ترک کند. امیر قطر همچنین به رئیس جمهور اوباما گفت که همه اینها اتفاق خواهد افتاد و فقط چند ساعت زمان می برد.

رئیس جمهور اوباما مشاورانش را صدا زد و موضوع را با آنها در میان گذاشت و از آنها خواست که تیم تلویزیونی مستقر در ترکیه فورا دست به کار شده و به سوریه برود و همراه با حوادث در آن جا باشد. اما ساعت ها و ساعت ها منتظر شدیم اما هیچ اتفاقی در سوریه نیفتاد تا این که در ساعت های پایانی شب ناگهان اردنی ها از ما خواستند که از طریق ماهوراه پیگیری کنیم که ریاض حجاب کجاست، اردنی ها به ما گفتند که او در حال آمدن نزد آنها است اما هنوز نرسیده و ممکن است دستگیر یا کشته شده باشد، بعد از چند ساعت مشخص شد که ریاض حجاب از خاک سوریه خارج شده و وارد خاک اردن شده در حالی که لباس زنانه پوشیده است، این همه چیزی بود که اتفاق افتاد، جناب پادشاه. آیا جناب پادشاه می دانید که قطری ها قبل از آن که این مساله را به ما بگویند به اسرائیلی ها گفته بودند، آیا به شما چیزی گفته بودند؟ ما با اردن تماس گرفتیم تا ببینیم حقیقت ماجرا چیست، اردنی ها به ما گفتند که از این موضوع خبر ندارند و هیچ تغییر مهمی در سوریه و حرکت ارتش آن مشاهده نکرده اند. این همه چیزی است که در سوریه می افتد، جناب پادشاه، سوریه با رویاهای رنگین و تخیلات و توهمات از دست رفت و بزرگترین بازنده نیز تا الآن ملت سوریه بوده است.  

16. جناب پادشاه وارد جزئیات مهم این موضوع هم بشویم، امیر بندر به ما اطلاع داد که مثل قطر نیست و از ما دو یا سه ماه فرصت خواست تا به بحران سوریه پایان دهد، به او این فرصت را دادیم و تسهیلات در اختیارش قرار دادیم و همه متحدانمان را برایش بسیج کردیم، در حالی که خوب می دانستیم که غیرممکن است که او هم بتواند کاری کند. اطلاعات و مطالعات و تحقیقات ما نشان می دهد که قدرت بشار اسد روز به روز بیشتر می شود و اعتماد دیگران را روز به روز بیشتر جلب می کند.

17. مساله در مصر دقیقا همان چیزی نیست که در سوریه است. ملت مصر همگی علیه مبارک بودند و ارتش هم پشت او را خالی کرد، اما اوضاع در سوریه کاملا فرق می کند، بشار طرفداران پر و پا قرصی دارد و اکثریت رهبران سوری با او هستند و نزد مردم و افکار عمومی سوریه صاحب وزنه و قدرتی است، همچنین هم پیمانان منطقه ای و بین المللی ای دارد که به هیچ وجه قصد رها کردن او را ندارند برای این که از خودشان دفاع می کنند. جناب پادشاه لازم است که واقعیت را آن طور که هست ببینید، ما بیشتر از شما دشمن حکومت بشار اسد هستیم اما ما واقعیت را می بینیم و لازم است که روزی نرسد که بخواهیم صدها نفر از ملت سوری را بدون فکر قربانی کنیم. آن چه که از راه نظامی نتوانستیم به دست آوریم باید از راه مذاکره به دست آوریم و همه ما هم به دنبال آن هستیم، جناب پادشاه نشست ژنو برگزار خواهد شد چه شما شرکت کنید چه شرکت نکنید اما تاکید می کنم که حضور شما مهم است و می تواند عنصری فعال در کاهش دستاوردهای حکومت اسد باشد.

18. همه در دنیا بر اهمیت نشست ژنو 2 واقف هستند و من الآن می گویم که دو یا سه ماه تا زمان برگزاری آن کنفرانس فرصت دارید که هر کار خواستید بکنید، اگر توانستید چیزی به دست آورید خوب این اتفاق بزرگی است، ما می خواهیم بشار اسد در حالی به ژنو 2 برسد که شکست خورده و از پا در آمده باشد اما ژنو 2 باید برگزار شود.

19. جناب پادشاه اجماعی نزد ما در سیاست امریکا در حال حاضر حاصل شده و آن دوری از کشتار در هر جای ممکن است و استفاده از دیپلماسی و گفت و گو تا آن جا که می شود برای رسیدن به راه حل ها است. ما با ایران هم گفت وگو می کنیم و با آن به توافق خواهیم رسید و به شما هم بگویم که توافق با ایران تقریبا آماده است و مصالح عربستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز در ضمن این گفت و گوها و در چارچوب این توافقات است و لازم است که شما شریک آن چه در منطقه می افتد، باشید، بر روی تخیلات عده ای حساب نکنید، قطار راه خودش را می رود و هیچ قدرتی هم نمی تواند جلوی رفتنش را بگیرد. از شما خواهش می کنم که به توصیه های ما گوش کنید دیگر تصمیم آخر با شما است. در پایان از میهمانی دست و دلبازانه شما سپاسگذارم و جناب پادشاه مراتب احترام و تقدیر ما در کاخ سفید و رئیس جمهور اوباما را پذیرا باشید، در تماس دائم با شما خواهیم ماند.

منبع: دیپلماسی ایرانی
 
 
 
 
 
 
و زمانیکه جوان بود مسلمان شد و در لباس یک پستچی به سخنگوی شاه ایران در بثدا تیراندازی کرد و او را کشت. صلاح الیدن سپس به ایران فرار کرد و از آن زمان این کشور را ترک نکرده است. اما چیزی بر روی دوش این فراری امریکایی مانده است: سرنوشت رابرت لویسنون، مامور سابق اف بی ایران که از سال 2007 ناپدید شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تایم نوشت: داوود صلاح الدین که در امریکا دیوید بلفیلد نام داشت می گوید هرگز به خاطر خدمت برای ایران پیشمان نیست.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، او زمانیکه جوان بود مسلمان شد و در لباس یک پستچی به سخنگوی شاه ایران در بثدا تیراندازی کرد و او را کشت. صلاح الیدن سپس به ایران فرار کرد و از آن زمان این کشور را ترک نکرده است. اما چیزی بر روی دوش این فراری امریکایی مانده است: سرنوشت رابرت لویسنون، مامور سابق اف بی ایران که از سال 2007 ناپدید شده است.

انتشار اخباری در رسانه های آمریکایی در هفته گذشته مبنی بر اینکه لویسنون از سوی سیا مامور تبدیل صلاح الدین به نیروی این آژانس را داشته، باعث عصبانیت وی می شود.

او می گوید: ممکن است محرمانه هایی در چنته داشته باشم اما هرگز برای دولت امریکا کار نمی کنم.

وی که به صورت تلفنی از خانه اش در کرج مصاحبه می کرد ، اضافه کرد: من حاضر به تجارت بر سر این موارد نیستم. ممکن است چیزی از این مسائل بدانم، اما خبرچین نیستم.

«صلاح الدین» می افزاید: لویسننون به من گفت که برای مشتریان خصوصی و نه دولت کار می کند. او گفت که از سوی «تنباکو بریتانیا امریکا» اینجاست و می خواست با مسئولان ایران در مورد قاچاق سیگار در خلیج فارس گفتگو کنید.

وی اضافه کرد: ما با هم گفتگو کردیم، او ادم بسیار خوب و راحتی بود.اما هرگز فکر نمی کردم که مامور سیا باشد.اخبار چند روز گذشته مرا شوکه کرد.

او می گوید: فکر می کنم که اگر لویسنون زنده باشد دیگر باید پیدایش شود. براین باورم، زمانیکه روحانی رئیس جمهور شد، در مورد این مسئله در پشت پرده گفتگو کنند و راهی را برای ازادی این مرد بیابند. التبه من اطلاعاتی از این موضوع ندارم اما این تنها چیزی است که معقولانه به نظر می رسد: اجازه به طرفین برای حفظ آبرو و برداشتن مانعی در راه مذاکرات هسته ای.

صلاح الدین گفت: خب، من معتفدم که این مرد در جایی مثل مسقط خیلی تمیز، با ریش ها تیغ زده، کت و شلوار جدید، یک چفت کفش گوچی حاضر می شود و این پایان داستان خواهد بود.

وی گفت: برای نخستین بار آمریکایی ها و ایرانی ها واقعا به یکدیگر نیاز دارند. ایرانی ها به دنبال رهایی از تحریم و امریکایی ها و اوباما به دنبال یک میزاث هستند. این موارد ممکن است باعث ظاهر شدن لوینسون شود.
 

 

 از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران در هیچ یک از کنوانسیون‌های بین‌المللی مربوط به حق تکثیر (کپی رایت) عضو نیست، مردم این کشور می‌توانند گران‌ترین نرم‌افزارهای کامپیوتری رایج دنیا را مجانی دانلود کنند یا با قیمتی بسیار ارزان بخرند و ممکن است هر کامپیوتر حداقل 12 میلیون تومان نرم‌افزار قفل شکسته در خود داشته باشد.
 
به گزارش رادیو بین‌المللی چین (CRI)‌ از تهران، در ایران شرکت‌هایی فعالیت می‌کنند که مجموعه نرم‌افزارها به همراه کد برای شکستن قفل آن را که در اصل چندین هزار دلار ارزش دارد، با قیمت تنها 10 دلار می‌فروشند.
 
این شرکت‌ها به دلیل آن چه که «نوآوری در تولید محصولاتی با کیفیت جهانی» نامیده شده، بارها در همایش‌های مختلف داخل ایران مورد تقدیر نیز قرار گرفته‌اند و برندهای فعال در این زمینه با یکدیگر سخت در رقابت هستند. متخصصین آنها مفتخرند که بدون اعتمال دستکاری در سورس نرم‌افزارها، فعال‌سازی آن را از قبل انجام داده‌اند و مشتری تنها کافیست تا فایل نصب برنامه را اجرا کند و بنابراین بدون درگیری با مراحل پیچیده فعال‌سازی، از نسخه رجیستر شده برنامه استفاده کند. همچنین مرکز پاسخگویی تلفنی شرکت‌های ارائه‌کننده نرم‌افزارهای قفل شکسته، به پرسش‌ها و مشکلات مشتریان در زمینه فعال‌سازی برنامه‌ها پاسخ می‌دهد.
 
هرچند خروج بسته‌های نرم‌افزاری قفل شکسته از مرزهای کشور غیرقانونی نیست و برای بسیاری از ایرانیان مقیم خارج یک سوغاتی عالی و بسیار ارزشمند محسوب می‌شود، اما گاهی نیز استفاده از آن برای صاحبان آیفون مشکلاتی را ایجاد می‌کند. تاکنون بارها رخ داده که فروشگاه‌ها و تعمیرگاه‌های خارج از ایران، پس از مشاهده سیستم عامل iOS قفل شکسته گوشی‌ها، از ارائه خدمات به صاحب آنها سر باز زده‌اند.
 
در ایالات متحده صاحب یک لپ‌تاپ اگر سیستم‌عامل «Microsoft Windows 7 Professional» را انتخاب کرده باشد و بخواهد نرم‌افزارهایی چون «Nero Platinum»، «Eset NOD32 Antivirus V.5 3U»، «Microsoft Office Professional»، «Internet Download Manager»، «Cyberlink Powerdvd 13 Pro» و «Adobe Photoshop CS6» و چند نرم‌افزار دیگر را روی آن نصب کند، می‌بایست مبلغی حدود 2000 دلار بپردازد.
 
این در حالی است که یک کاربر در ایران لپ‌تاپی با همان سیستم‌عامل و نرم‌افزارها را می‌تواند تقریبا مجانی به دست بیاورد و حدود «60 میلیون ریال» در هزینه‌های خود صرفه‌جویی کند.
 
همچنین اگر نرم‌افزارهایی چون: «Adobe Premiere Pro CS6»، «AutoCAD LT 2014»، «Adobe Flash Professional CS6» و «Adobe After Effects CS6» نیز روی یک سیستم نصب باشد، 2157 دلار دیگر به آن مبلغ افزوده می‌شود. در نتیجه، اگر یک کامپیوتر در ایران همه این نرم‌افزارها را داشته باشد، بنابراین 4157 دلار (حدود 120 میلیون ریال) ارزش غیرقانونی دارد.
 
یک جوان دانشجو به رادیو بین‌المللی چین (CRI)‌ می‌گوید: «من هر چند ماه یک‌بار به خانه یکی از دوستانم می‌روم. او برایم ویندوز و هر نرم‌افزاری که لازم دارم را نصب می‌کند و تنها هزینه‌ای که پرداخت می‌کنم، پول تاکسی از خانه خودمان تا منزل آنهاست».
 
از سوی دیگر بازار داغ و البته قانونی نرم‌افزارهای قفل شکسته باعث ایجاد احساس عدم امنیت در میان شرکت‌های تولیدکننده نرم‌افزار شده است. یک برنامه‌نویس نیز با انتقاد از رعایت نشدن قانون کپی‌رایت در ایران، می‌‌گوید: «قانون داخلی برای حمایت از تولیدکنندگان نرم‌افزار کافی نیست و ما انگیزه خود برای پیاده‌سازی ایده‌هایمان را از دست داده‌ایم و بلاتکلیف هستیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم گفته که به دنبال تصویب قانون رعایت کپی‌رایت است، اما هنوز خبری نشده».

 

 

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


در حالی که به گفته مقامات دولتی، بازار کار کشور به دلیل ورود صدها هزار جوان کارجو به سمت انفجار بیکاری و بحران واقعی پیش می‌رود، طبق آخرین سرشماری رسمی حدود 1.7 میلیون تبعه خارجی که بیشتر آنها از افغانستان، عراق، پاکستان و ترکیه هستند، در بازار کار ایران فعالیت دارند و به همین تعداد متقاضی شغل ایرانی هنوز فرصت اشتغال را نیافته‌اند. علی ربیعی وزیر کار اخیرا تعداد اتباع بیگانه حاضر در بازار کار ایران را بالغ بر 2 میلیون نفر اعلام کرد که نشان‌دهنده موج جدید ورود خارجی‌ها به ایران برای کار است.

به گزارش مهر، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده است: براساس آخرین سرشماری رسمی کشور در سال 90، یک‌میلیون و 688هزار و 195 خارجی در بازار کار ایران مشغول به فعالیت هستند که از این تعداد یک‌میلیون و 452 هزار و 512 نفر فقط از کشور افغانستان هستند. بر پایه این گزارش، 51 هزار و 506 نفر از اتباع کشور عراق نیز به همراه 17 هزار و 731 نفر تبعه پاکستانی در بازار کار ایران فعالیت دارند. در کنار اتباع کشورهای یاد شده، وزارت کار تعداد اتباع کشور ترکیه را در بازار کار ایران هزار و 639 نفر اعلام کرده است.

افزایش 82 درصدی مهاجرت اتباع بیگانه به ایران

24 هزار و 290 نفر نیز در آمار وزارت کار از سایر کشورها هستند و 140 هزار و 516 نفر نیز تابعیت خود را اعلام نکردند. رسیدن جمعیت اتباع خارجی در ایران به حدود یک‌میلیون و 700 هزار نفر نسبت به جمعیت خارجی‌های حاضر در ایران در سال 65 به میزان 81.9 درصد رشد یافته است. همچنین بر اساس آمارها از تعداد کل جمعیت خارجی‌های حاضر در ایران 86 درصد معادل یک‌میلیون و 452 هزار و 513 نفر تبعه کشور افغانستان هستند و پس از آن به ترتیب 3.1 درصد معادل 51 هزار و 506 نفر عراقی، 1.1 درصد به تعداد 17 هزار و 731 نفر پاکستانی، 0.1 درصد معادل 1639 نفر مربوط به کشور ترکیه و 1.4 درصد به تعداد 24 هزار و 290 نفر نیز سهم سایر کشورهاست. در این بین 8.3 درصد خارجی‌ها به تعداد 140 هزار و 516 نفر نیز تابعیت خود را اظهار نکرده‌اند!

پراکندگی کارگران خارجی

از مجموع یک میلیون و 281 هزار و 772 نفر جمعیت 10 ساله و بیشتر خارجی ساکن در کشور 708 هزار و 675 نفر مرد معادل 55.3 درصد، و 573 هزار و 97 نفر نیز معادل 44.7 درصد زن هستند. استان تهران با 418 هزار و 257 خارجی، مقصد اول اتباع بیگانه برای سکونت و کار محسوب می‌شود.می توان گفت 32.6 درصد اتباع بیگانه برای حضور در ایران تهران را انتخاب می‌کنند و پس از آن خراسان رضوی با 178 هزار و 475 نفر معادل 13.9 درصد کل مهاجران خارجی به کشور را در خود جای داده است. پس از آن نیز اصفهان با 133 هزار و 14 نفر معادل 10.4 درصد، مقصد سوم اتباع بیگانه در ایران است.

تهران انتخاب اول خارجی‌ها برای سکونت و کار

از مجموع یک‌میلیون و 281 هزار و 772 نفر خارجی بالای 10 سال ساکن در ایران 358 هزار و 997 نفر معادل 28 درصد در گروه سنی 20 تا 29 ساله قرار دارند. از جمعیت 10 ساله و بیشتر خارجی ساکن در ایران 507 هزار و 880 نفر معادل 39.6 درصد در گروه جمعیت فعال و 701 هزار و 938 نفر معادل 54.8 درصد در گروه جمعیت غیرفعال قرار دارند. یکی از نکات جالب توجه درباره حضور اتباع بیگانه در ایران، اشتغال 92.7 درصدی جمعیت فعال خارجی‌ها در کشور است که در مقابل سیل تقاضا برای کارجویان ایرانی جالب توجه و در عین حال برای برنامه‌ریزان و سیاست گذاران بازار کار کشور حائز اهمیت است.

بر پایه این گزارش، از میان شاغلان خارجی ساکن در ایران 71 درصد دارای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی، 17 درصد تحصیلات متوسطه و پیش دانشگاهی و تنها 5.6 درصد دارای تحصیلات عالی هستند. به صورت کلی از حدود یک‌میلیون و 700 هزار شاغل خارجی در ایران تنها 14 هزار و 438 نفر دارای تحصیلات عالی هستند.

تحصیلات 71 درصد مهاجران در حد ابتدایی

اکثریت قریب به اتفاق اتباع شاغل در ایران در گروه کارگران ساده مشغول به فعالیت هستند و پس از آن گروه‌های شغلی صنعتگران، کارکنان کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری بیشترین تعداد خارجی‌ها را در خود جای داده است.ساختمان، انتخاب درصد بسیار بالایی از شاغلان خارجی در ایران است و تولیدات صنعتی (ساخت) نیز در این بخش قابل توجه است. عمده‌فروشی و خرده‌فرشی، تعمیر وسایل نقلیه موتوری و موتورسیکلت نیز دارای بیشترین تعداد کارگران خارجی است. به صورت کلی، 7 درصد کارگران ساده کشور را خارجی‌ها تشکیل می‌دهند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد