سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

اخبار سیاسی،اقتصادی و تحلیل متنوع

 

آمریکا دست به دامن ایران شد؛
با وجود طرح جورج بوش برای "آزادی" بیروت تا بغداد، هژمونی آمریکا در حال حاضر از کابل گرفته تا دمشق و بیروت رو به زوال است و این کشور برای برون رفت از بن‌بست دست به دامن ایران شده است.
گروه بین‌الملل مشرق - روزنامه السفیر در تحلیلی به قلم خلیل حرب نوشت: در هفته‌های گذشته نظامیان آمریکایی وارد پایگاه هوایی «میهایل کوگالنیچانو» رومانی و ماناس شده‌اند.

همزمان و بعد از آن، بحث برگزاری نشست ژنو 2 مطرح است که در این رابطه دیدارهایی برگزار و نشست سویس در آستانه برگزاری است. این در صورتی محقق خواهد شد که روس‌ها و آمریکائی‌ها بتوانند در مورد مسئله استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه به توافق رسیده و درباره مسئله پیچیده سوریه و مسائل منطقه به تفاهم برسند.

به احتمال زیاد، این سربازان به سوریه و خطرات بسیار زیادی که در این منطقه جغرافیایی دور از مرزهای ایالات متحده وجود دارد؛ فکر نمی‌کنند. دیگر اینکه این نیروها معتقدند بین معاهده امنیتی بین کابل و واشنگتن و نشست ژنو 2 ارتباطی وجود ندارد. واقعیت موضوع این است که تمام تلاش‌های در حال انجام تا قبل از برگزاری نشست ژنو2 ، با هدف فرونشاندن شعله های آتش در سوریه است.

رئیس جمهور آمریکا آرام آرام خود را برای اجرای یکی از وعده‌های انتخاباتی خود در دوم ریاست جمهوری آماده می کند. وی اعلام کرده بود که تا سال 2014، ده هزار نیروی آمریکایی را از افغانستان خارج می کند. وی در دور نخست نیز اعلام کرده بود که در چارچوب برنامه‌های سیاست خارجی خود، نظامیان آمریکایی را از عراق خارج می کند.

در هر دو حالت، ایران به نوعی به ایفای نقش پرداخت. از دیگر فعالیت های ایران این بود که توانست مانع از ادامه حضور آمریکا در مرزهای شرقی و غربی خود شود. امری که خود آمریکائیها بدان اعتراف کرده و اعلام نمودند که نمی توانند به این وضعیت ادامه دهند.

در حل حاضر آمریکائیها برای خروج امن از افغانستان، چشم به نقش ایران دوخته‌اند. حال فرقی نمی کند که نظامیان آنها وارد پایگاه هوایی میخائیل کوگالنیچانو رومانی شوند و یا یا پایگاه ماناس در قرقیزستان. بیش از 50 هزار نظامی آمریکایی از افغانستان خارج می شوند و به احتمال زیاد، سپاه پاسداران به حیات خلوت نفوذ خود که جایگاه آمریکائیها بوده، وارد نمی‌شوند.

البته بعید است که سیاسیون ایران از صحنه جدید افغانستان خود را دور نگه دارند و خود آمریکائیها نیز چنین انتظاری ندارند. هردو طرف دغدغه خاص خود را دارند. یکی از منابع نزدیک به مسئولان رده بالای ایران در گفتگو با السفیر می گوید: « آمریکائیها درباره وضعیت به وجود آمده جدید به صورت احساسی برخورد نمی‌کنند... آنها می دانند که می توانند با ایران به تفاهم برسند و با برگه‌های آن بازی کنند.»

این منبع ایرانی می افزاید که آمریکائیها به طور خاص و غربی ها به طور عام به این ننتیجه رسیده‌اند که برای مسائل منطقه‌ای از جمله خروج از افغانستان، بحران سوریه و تشکیل دولت در لبنان و... به کمک ایران نیازمندند.

اخضر الابراهیمی فرستاده سازمان ملل این فرصت برایش در تهران به وجود آمده است تا نقش سازنده ایران در قبل از برگزاری نشست ژنو1 و نیز پیش از ادامه یافتن درد و رنج مردم سوریه را مورد ارزیابی قرار دهد.

السفیر به نقل از برخی از منابع عربی در قاهره می‌گوید: ابراهیمی در تهران تلاش خواهد کرد تا با استفاده از پتانسیل و ظرفیت روابط عمیق تهران و دمشق، این کشور را قانع سازد تا در نشست ژنو2 تلاش کند آتش‌بس کامل در سوریه صورت گیرد و یا اینکه به عنوان حسن نیت در برخی مناطق حساس، در مورد آتش‌بس جزئی توافق شود.

منابع سیاسی ایران و آمریکا بر این باورند که اخضر ابراهیمی در پی تبیین ماهیت نقش مثبت ایران و نیز امتیازاتی است که ممکن است سوری‌ها به آن تن دهند. این امر از باب تأمل درباره اطمینان دمشق به تهران صورت می گیرد. اطمینانی که معادل و به مراتب بیشتر از اطمینان به مسکو ( هم‌پیمان شاخص سوری‌ها) است.. ابراهیمی افزون بر توجه به آتش‌بس کامل و موقت، تلاش خواهد کرد تا نگرش سوریه درباره ایده "هیئت انتقالی و اختیارات آن" که در سند ژنو 1 ( ژوئن 2012) آمده است را تبیین نماید.

منبع آگاه ایرانی در مصاحبه با السفیر، ضمن تأیید دو موضوع اصلی مأموریت ابراهیمی در تهران می‌گوید: گفتگوها هماکنون درباره این دو موضوع پیچیده ( آتش‌بس و دوره انتقالی) در جریان است و گفته می‌شود ایران می‌تواند در این دو موضوع و جزئیات آن به ایفای نقش بپردازد.

این در حالی است که که یکی از منابع سوری آگاه نسبت به فضای منطقه‌ای گفتگوها در مصاحبه با السفیر بر این باور است که ایران معتقد است حضور و عدم حضورش در نشست ژنو 2 هیچ  فرقی باهم ندارد. ایران اصرار چندانی برای حضور در این نشست نداشته و هیچ پیش شرطی را نمی پذیرد، ضمن آنکه تمایل دارد بان کی مون دبیرکل سازمان ملل  به صورت رسمی و ضابطه مند از آن برای حضور در ژنو دعوت کند. زبان حال ایرانی‌ها می گوید: «اگر هم در نشست ژنو حضور نیابیم، همچنان در موضع قدرت باقی می مانیم» به هر حال این بدان معنا نیست که ایرانی ها از حضور ابراهیمی در تهران استقبال نمی‌کنند. آنها اعلام کرده اند که حاضرند تا قبل از برگزاری نشست ژنو، به رایزنی  متقابل ادامه دهند.

 در همین راستا امیر موسوی تحلیلگر ایرانی مسائل استراتژیک می گوید: تهران سفرهای منطقه ای ابراهیمی را رصد کرده و معتقد است محورهای سه گانه گفتگوهای ابراهیمی در ایران، سوریه و نیز عربستان معنا پیدا می‌کند. در غیر اینصورت به نظر می رسد سفر وی، سفری صوری و پروتوکلی باشد.
موسوی در مصاحبه با السفیر می گوید: روحانی و محمد جواد ظریف وزیر امر خارجه ایران در  حاشیه نشست‌های خود با مسئولان غربی در  مجمع عمومی سازمان ملل، در مورد مسائل مختلفی به بحث و گفتگو پرداختند. بعد از گذشت  بیش از دو سال از بحران سوریه که غربی ها بنا به دلایل سیاسی و از سر ستیزه جوئی به نقش سوریه و ایران توجه نداشتند، این بار آنها متوجه شده اند که  نقش ایران، در این باره بسیار مهم است.

موسوی به سه موضوع اشاره می کند: نخست آنکه مهم‌ترین سفر منطقه ای ابراهیمی به ایران خواهد بود. دوم آنکه ایران پیوندی عمیق با دمشق دارد و تضمین کننده منافع و خواست آن است و سوم اینکه مسائل و تفاهماتی که تا قبل از نشست ژنو 2 بدان توجه می‌شود، بسیار با اهمیت‌تر از مسائل و تفاهماتی است که ماهها قبل از نشست ژنو 1 بر زبانها جاری بود. البته سعودیها دارای دیدگاه های دیگری بودند و صراحتآً دیدگاه خود را به آمریکائیها گفته بودند.

موسوی با بیان اینکه احتمالاً موضوع آتش‌بس و مرحله انتقالی، اساس مأموریت ابراهیمی را تشکیل میدهد، می گوید: معتقدم موضوع دوم مهم‌تر است، چرا که به ایجاد فضای گشایش سیاسی منجر خواهد شد و در پی آن فرصت رسیدگی به پرونده های حکومتی، آینده انتخابات، تشکل احزاب و قانون اساسی و... فراهم خواهد شد و بدین شکل مرحله انتقال قدرت در فضایی روان به پیش خواهد رفت. این پژوهشگر برجسته ایرانی می‌افزاید: ایران می‌تواند از طریق ارتباط با طرف‌های داخلی و خارجی تحقق دو موضوع مذکور را تضمین نماید. وی معتقد است ضمانت‌های ایران می‌تواند امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک باشد.

در شرایطی که موسوی بیان می دارد ویژگی ایران این است که دیدگاهی متفاوت از دیگران دارد، یک منبع سوری آگاه بر این باور است که ایران افزون بر ارتباط مستحکم با رهبران سوریه، دارای روابطی ممتاز و هر چند  متفاوت با مخالفان سوریه، احزاب و عشایر این کشور و نیز عراق است که در طی حوادث بسیار حساس ماه‌های گذشته نشان داده است بازیگری فعال و توانا برای حل سیاسی بحران سوریه است.

موسوی خاطر نشان ساخت که تحقق تمامی آنچه گفته شد در گرو همکاری طرف‌های دیگری است که از تروریست‌ها حمایت می کنند زیرا در صورتیکه فعالیت‌های انفجاری و قتل و کشتار در سوریه در حال انجام است، توجه به فعالیت سیاسی هیچ فایده‌ای ندارد.
موسوی در پاسخ به اینکه آیا تغییر نگرش بین‌المللی نسبت به نقش ایران، بعد از شکست‌های میدانی تروریست‌ها و یا تلاش های روحانی برای ایجاد فضای باز گفتگو و نیز دیپلماسی آرام بوجود آمده است، می‌گوید: « دو دلیل برای این تغییر نگرش وجود دارد...حساب باز کردن بر روی نقش ایران بعد از استقبال از گفتگوها تقویت شده است... نوعی اقرار ضمنی نسبت به نقش محوری ایران وجود دارد؛  دیگر آنکه ایران توانسته خود را بازیگری معرفی کند که می‌تواند برای مسئله سوریه راه حل ارائه کند. غرب درباره نقش ایران با تعارف بیگانه است و چاپلوسی نمی کند، منافع آن اقتضا می کند تا به حضور ایران در موضوع سوریه تن دهد، البته ایران نیز بدون خطا و اشتباه، آماده همکاری و تسهیل فرایند گفتگوهاست.

موسوی می‌گوید به طور کلی دو رویکرد مذاکراتی وجود دارد.... یکی رویکرد مربوط به مواضع، تعهدات و اصول که زود است در حال حاضر بدان پرداخت.... دیگری رویکرد متعلق به منافع مشترک که در حال حاضر محور مذاکرات را تشکیل می دهد. این بدان معناست که ایالات متحده هرگز نسبت به اسرائیل و امنیت آن بی‌تفاوت نخواهد بود و ایران نیز از نفوذ خود در منطقه و حمایت از محور مقاومت  از جمله حزب الله لبنان دست نخواهد کشید. هم اکنون این دو موضوع، محور تفاهمات احتمالی را تشکیل می دهد.

البته هم اکنون سؤال مهم این است که دیپلماسی ضعیف و ابتدایی عربستان سعودی در مورد سوریه تا چه حد کارایی دارد؟ ماهیت حضور ابراهیمی در تهران و دمشق چه خواهد بود؟ آیا اصلاً نشست ژنو 2 برگزار می شود و آیا دستاوردهایی معجزه آسا را برای سوریه به ارمغان خواهد آورد؟ آیا رهبران سوریه می توانند این لحظه سیاسی پیچیده را پشت سر گذشته و افتخار کنند که اتحاد تاریخی سی ساله آنها با تهران، تضمین کننده حمایت از هر دو کشور و تمام منطقه است؟

در اوج حمله آمریکا به منطقه و تجاوز به عراق، جورج بوش پسر رئیس جمهور پیشین آمریکا اعلام کرد که: «از بیروت تا بغداد، آمریکا آزادی را به ارمغان خواهد آورد و در این مأموریت پیروز خواهد شد.» این گفته بوش از آن حکایت داشت که محور مقاومت از بین خواهد رفت. روزها گذشت و آمریکا نتوانست به پیروزی دست یابد... هژمونی آمریکا در حال حاضر از کابل گرفته تا دمشق و بیروت رو به زوال است و این کشور در تلاش است تا راهی برای برون رفت از بن‌بست بیابد.
 

 

پُشت پای جدید آمریکایی ها به مذاکره کنندگان ایرانی
رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اعلام کرده "باید پیشنهاداتی بدهیم که به ایرانی‌‌ها اجازه دهد،محدودیت‌های مشخّصی در برنامه هسته‌ای انجام دهند. باید این اقدامات را بصورت علنی انجام دهیم. باید به 50 درصدی که به روحانی رأی دادند، علناً بگوییم که به دولت آنها چه چیزی پیشنهاد دادیم."
گروه سیاسی مشرق- سئوالی که اکنون افکار عمومی کشور را به خود مشغول کرده، این است که آیا محرمانه بودن «مذاکرات ژنو»؛ امر صحیحی هست یا نه؟ این سئوال به یک سئوال حیاتی و مهم تبدیل شده و هر روز در محافل مختلف این مسئله مطرح می شود که چه دلیلی برای محرمانه بودن مذاکرات وجود دارد؟ اگر تمرکز را از روی فاکتورهای داخلی به فاکتورهای خارجی منتقل کنیم، سئوال دیگری نیز مطرح خواهد شد که اهمّیت آن کمتر از سئوال اوّلیه نیست؛ اینکه: چرا آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها سعی می کنند، "محرمانگی ژنو" را از حیز انتفاع خارج کنند؟

معمولاً دیپلماسی بخصوص در مورد پرونده های کلان و مناقشه برانگیز بین المللی پُشت درهای بسته صورت می گیرد و بطور عمومی بخش کوچکی از توافقات، علنی می شوند. با این وجود طرح منظّمی در «ایالات متّحده آمریکا» تدوین شده است که به سیاستمداران این کشور بطور جدّی پیشنهاد می کند، این رویّه درباره پرونده هسته ای ایران متوقّف شود و سازوکارهایی اتّخاذ شود که مذاکرات جهانی با ایران در رابطه با پرونده هسته ای بطوری آشکار و با یک جنگ روانی بزرگ به متن توده های مردمی ایران کشیده شود.

از نظر آمریکا و اسرائیل، مردم ایران باید بدانند مسئول فشارهای اقتصادی و بالا و پایین شدن قدرت خرید آنها کیست؟ آنها می خواهند پاسخ این سئوال را طبق ایده های خود و بر طبق یک عملیّات روانی منظّم به موازات یک عملیّات سیاسی- اطّلاعاتی رژیم مند؛ به مردم ایران القاء کنند؛ اینکه "کلید کاهش تحریم" دست حاکمیت ایران است.

«ریچارد هاس» -«رئیس شورای روابط خارجی آمریکا»، یکی از بالاترین مراجع سیاست گذاری خارجی- طیّ تحلیلی در «پروجکت سیندیکیت» می نویسد: «اکنون گزینه سومِ "مذاکره" ظهور کرده است. در واقع چنین گزینه ای سال هاست که روی میز است امّا آنچه اکنون تغییر کرده، مفهوم آن است و تغییرات در مفاهیم می تواند حیاتی باشد. مهمترین تغییری که در مفهوم ایجاد شده اقتصاد رو به افول گذاشته ایران است ... مصالحه ای که مقامات ایرانی به آن می اندیشند به لغو تحریم ها و از بین رفتن تهدید اقدام نظامی کمکی نمی کند. امّا اکنون زمان آن است که بسته پیشنهادی جامعی به ایران ارائه شود ... علاوه بر این مفّاد مهمّ این پیشنهاد باید علنی شود. به این ترتیب در صورت مخالفت ایران باید دلایل آن برای مردم تشریح شود ... علنی کردن بسته پیشنهادی مزیّت دیگری نیز دارد و آن این است که مردم ایران از دلیل اقدام نظامی احتمالی آگاه خواهند شد. تفکّر معمول بر این است که دیپلماسی را باید در خفا انجام داد اما گاهی بهتر است که شفّافیت هر چه بیشتر بر دیپلماسی حاکم باشد. مسئله ایران نیز یکی از همین موارد است که دیپلماسی باید روشن باشد.»[1].


در 3 تیرماه 1392، «فرید زکریّا»، تحلیل گر ارشد خاورمیانه و مجری برنامه «G.P.S» در شبکه «C.N.N»؛ میزگردی را برگزار کرد که «هاس» در آن حاضر می شود. وی در این مناظره می گوید: «این روند [میانه رو بودن روحانی] با شک و گمان همراه است. امّا باید آن را آزمایش کنیم. ما باید پیشنهاداتی بدهیم که ایران را کوچک نشمارد. پیشنهاداتی بدهیم که به ایرانی ها اجازه دهد، اقدامات مشخّصی انجام دهند و محدودیت های مشخّصی را در برنامه هسته ای انجام دهند ... ما باید مشخّص کنیم که نقش آنها چیست؛ ما باید این اقدامات را به صورت علنی انجام دهیم. ما باید از این فرصت استفاده کنیم و به 50 درصدی که به روحانی رأی دادند، بصورت علنی بگوییم که به دولت آنها چه چیزی پیشنهاد داده ایم.»[2].

هم «جواد ظریف» و هم «کاترین اشتون» تأکید کردند که طبق توافق صورت گرفته، محتوای «ژنو» محرمانه است. ولی غربی‌ها بخصوص آمریکا و به تبع آن رژیم صهیونیستی، به این توافق پایبند نبودند، زیرا همانطور که گفته شد، آنها برای پیشبُرد پروژه‌های استراتژیک‌شان بیش از اینکه به توافقات با «ظریف» پایبند باشند؛ پیرو نسخه‌های محافل فکری- اطّلاعاتی خویش هستند.

بر این اساس، منابع آمریکایی طیّ مصاحبه‌های رسمی، «ژنو» را محرمانه نگاه داشتند ولی همزمان گزارش‌های پُربازتابی از برخی پیشنهادهای ایران که احیاناً آمیخته با دروغ بود را؛ روی خروجی رسانه‌های آمریکا و اسرائیل قرار دادند.

ساعات کمی بعد از اتمام مذاکرات در 24 اُم مهرماه، برای اوّلین بار این «خبرگزاری آسیوشیتدپرس» (AP) بود که در گزارشی از «جورج جان» ابعادی از پیشنهادات ایران را مطرح نمود. همچنین «خبرگزاری فرانسه» در گزارش مشترکی از «جاناتان فاولر» و «محمّد داوری» جزئیات کوچکی از گام های پیشنهادی ایران را مطرح نمود[3].

بعد از آن دو، نوبت به «پایگاه تحلیلی دبکافایل» - وابسته به محافل امنیتی رژیم صهیونیستی- رسید تا در اقدامی بی سابقه گزارشی مبسوط از پیشنهادات تیم ایران را در 25 مهر رسانه ای کند[4]. همان روز «پایگاه تحلیلی المانیتور»[5] نیز در گزارشی به قلم «باربارا اسلاوین» زوایایی از پیشنهاد ایران را مطرح نمود[6]. علاوه بر اینها، دو روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» و «یدیعوت آحارونوت» (به قلم ران بن یشای) طیّ چند روز بعد، در گزارش‌های جداگانه‌ای به این مسئله پرداختند[7]. گزارش هایی که البتّه هیچگاه بطور رسمی از طرف «وزارت خارجه جمهوری اسلامی» تکذیب نشدند.

مچنین پایگاه مجازی «عاروتص شِوا» - کانال 7 رژیم صهیونیستی- در گزارشی از سفر «وزیر امور راهبُردی اسرائیل» و هیئت‌های همراهی از وزارتخانه‌های جنگ و خارجه این رژیم به آمریکا، برای بدست آوردن جزئیات بیشتر از «ژنو» خبر داد[8].

بنابر این علیرغم اینکه از نظر دولت ایران، افشای ابعاد معامله به نفع تیم ایرانی نیست، آمریکا از افشای جزئیات سود می برد، زیرا اسکلت "پروژه تحریم های نوین" که حدود 2 سال به اجراء درآمده؛ کاملاً بر فوندانسیون "افکار عمومی ایران" شکل گرفته است. این پروژه برای نتیجه گیری به تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی نیاز دارد. اغلب تحلیل گران در اندیشکده های غربی اذعان می کنند که تشدید فشارها بین سال های 1383- 1392 هیچگاه منجر به کاهش سرعت هسته ای ایران نشده، برعکس سرعت آن را بالاتر برده است.

لذا آنها معتقدند، برای بازداری نهاد تصمیم گیر «جمهوری اسلامی»، از حفظ و ادامه توسعه هسته ای باید یک مابه ازای باارزش ایجاد نمود؛ این مابه ازاء می تواند ایجاد فشار مردمی به نظام، برای چشم پوشی از توانایی هسته ای باشد. آمریکایی ها طبق این تئوری معتقدند که مردم ایران باید به چهار برداشت القایی برسند: 1- مشکلات معیشتی نتیجه تحریم هاست، 2- وجود تحریم ها به پرونده هسته ای ایران گره خورده است، 3- تنها راه رفع تحریم ها از طریق دیپلماسی است و 4- برای مردم ایران باید مشخّص شود که عدم نتیجه بخشی احتمالی مذاکرات، محصول بلندپروازی های حاکمیت است.

عُمده کارشناسان و سیاستمداران غربی گمان می برند که سه القاء اوّلیه تا حدودی ایجاد شده است، این انگاره بطور ویژه بعد از عیان شدن نتایج انتخاباتی و با برخی بی تدبیری های داخلی مستحکم شد. در این بین هدف چهارم باقی مانده است، باید اینطور القاء شود که مقصّر عدم رفع تحریم ها و بالتّبع معضلات اقتصادی مردم، حاکمیت ایران است.

طبیعتاً آنها برای نیل به هدف چهارم نیاز دارند که بطور گسترده، معاملات جاری در میز مذاکرات را به سمع و نظر افکاری عمومی برسانند. آنها می خواهند بگویند که آمریکا چه امتیازهایی به ایران پیشنهاد داده و ایرانی ها به چه دلایلی از آن طفره رفتنه اند، البتّه این اطّلاع رسانی نه طبق موازین اخلاقی که طبق "روش های هوشمند جنگ روانی" صورت خواهد گرفت.

اکنون که تیم مذاکره کننده هسته ای دولت، رویّه جدیدی در حوزه رابطه با غرب را در پیش گرفت، آمریکایی ها خوب می دانند که باید تا حدودی این صدا را در ایران تقویت کنند؛ زیرا بسته شدن این پنجره به نفع آمریکا نخواهد بود. غرب به نیکی می داند که «روحانی» بخاطر این رویه باید پاسخگو باشد، اینکه وی باید برای هر نرمشی که انجام می دهد، یک مابه ازاء دریافت کند و آن را به مردم و نظام معرّفی کند.

بنابر این حتّی وقتی خبر احتمال رهاسازی اموال بلوکه شده ایران، با قدرت بسیار منتشر می شود، آن را باید خبری در راستای "جنگ روانی" فرض کرد. غربی ها و برخی از رسانه های داخلی چنان پُر طمطراق از این امتیاز صحبت می کنند که گویی چه امتیاز بزرگی است، در حالیکه بیش از یک بازی رسانه ای؛ چیزی نیست.

مبرهن است که برای آمریکا و اسرائیل حفظ رژیم تحریم ها و آزادسازی گوشه ای از اموال ایران برای آبرو دادن به مذاکرات در داخل ایران، بهتر از حذف تمام رژیم تحریم هایی است که سال ها برای نتیجه بخشی آن هزینه صرف کرده اند، این فقط ما نیستیم که در برابر تحریم ها هزینه می دهیم، آنها نیز هزینه هایی داده اند. یکی از اعضای «سنا» در این رابطه، این پرسش را مطرح کرد که آیا ارزش ندارد، برای تعطیلی «فوردو»، مثلاً یک میلیارد دلار از پول ایران را آزاد کنیم؟[9]

بنابر این استفاده از "پروژه تحریم ها" در قالب یک "دیپلماسی عمومی" که از سال گذشته رسانه ای شد، مو به مو جلو می رود و برخلاف انتظارات تیم ایران برای محرمانه ماندن مذاکرات، ابداً متوقّف نخواهد شد و نشت اطّلاعات ادامه خواهد یافت. بازی تحریمی که آمریکا و اسرائیل آن را آغاز کردند از ابتدا مبتنی بر دیپلماسی نبود که حالا به خواست دیپلماسی عقیم شود، این بازی بر پایه افکار عمومی ایران است و تا زمانیکه میوه آن بطور کامل از دستان دیپلماسی چیده نشود؛ پایان نخواهد یافت.



[1] «نسبت دیپلماسی تحریمی آمریکا و آشوب اجتماعی در ایران»- «مهدی هنری»- «هفته نامه 9 دی»- 112- 26/5/1392

[2] همان

[3] «پیشنهاد ایران در ژنو چه بود؟»- «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 26/7/1392

[4] «ادّعای عجیب سایت اسرائیلی درباره پیشنهاد هسته‌ای ایران/ لزوم تکذیب فوری از سوی وزارت خارجه»- «خبرگزاری فارس»- 25/7/1392

[5] Al-Monitor: وابسته به اندیشکده شورای آتلانتیک وابسته به ناتو

[6] «پیشنهاد جدید ایران چیست؟»- «باربارا اسلاوین»- «پایگاه تحلیلی المانیتور»- 25/7/1392

[7] «افشای جزئیات بیشتر از پیشنهاد ایران در ژنو از سوی رسانه های غربی»- «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- 29/7/1392

[8] «پایگاه خبری- تحلیلی تابناک»- 29/7/1392

[9] «پایگاه خبری- تحلیلی دیپلماسی ایرانی»- به نقل از «روزنامه نیویورک تایمز»- 26/7/1392

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد