سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

یک تحلیل اقتصادی

 

مصاحبه تفصیلی با استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران/1/
الگویی برای توسعه با تمرکز بر استان خوزستان
اقتصادی  10:54:23 1392/07/22

927-14274-5 کد خبر
 

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در گفت و گویی تفصیلی با خبرنگار ایسنای خوزستان به تشریح الگویی برای توسعه استان خوزستان پرداخت؛ مشروح این گفت و گو در سه بخش بر روی خروجی خبرگزاری قرار می گیرد.

دکتر سیدمرتضی افقه در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،منطقه خوزستان، اظهار کرد: پیش از ارائه الگوی توسعه استان خوزستان، بیان تعریفی عینی و سازگار با شرایط فعلی کشور و استان خوزستان از توسعه ضروری است، زیرا معمولاً سیاستگذاران، تصمیم گیران و مجریان جامعه بر اساس نگاهی که به مسائل دارند برنامه ریزی می کنند و بر آن اساس وقت و بودجه دولت را صرف می کنند. به عنوان مثال اگر تعریف توسعه را اینگونه بیان کنیم که "فرایندی است که منجر به افزایش درآمدملی (یا سرانه) می گردد"، در این صورت تمام همّ مجریان دولتی صرف هدایت بودجه به سمت پروژه های عمرانی خواهد شد؛ همانند آنچه در دهه های گذشته در کشور و بسیاری از استان های کشور از جمله خوزستان اتفاق افتاد. چنین فرایندی منجر به رشدی ناپایدار و موقتی و وابسته به سرمایه های فیزیکی و غیرانسانی (از جمله نفت در ایران) خواهد شد و با تغییر میزان و قیمت فروش این سرمایه ها تغییر خواهد کرد و نتیجه چنین وضعیتی، بی ثباتی در همه ابعاد اقتصادی اجتماعی و سیاسی کشور خواهد بود.

وی افزود: اگر توسعه را فرایندی انسانی تعریف کنیم که در آن انسان توسعه نیافته به انسان توسعه یافته ارتقاء یابد، در این صورت وقت و بودجه دولت و نهادهای رسمی و غیررسمی و تأثیر گذار در کشور صرف پرورش افراد جامعه با این ویژگی خواهد شد و بنابراین تا زمانی که افراد در این جامعه زنده و فعال اند توسعه­ای پایدار و بی انتها حاصل خواهد شد.

افقه تصریح کرد: آنچه در دهه های گذشته در کشور اتفاق افتاده حاکمیت نگاه اول بر بینش ها و تصمیم گیری ها بوده است. من این نگاه را نگاهی مهندسی و سخت افزاری به موضوعاتی انسانی و نرم افزاری می دانم که مسئول بخش وسیعی از ناکامی ها و شکست ها و نیز حرکت های زیگزاگی، عمدتاَ متأثر از نوسانات درآمدهای حاصل از نفت، طی سه دهه گذشته در کشور است، لذا پیش از شروع هر استراتژی توسعه­ای در سطح کشور و استان ها، لازم است نگاه به مفهوم توسعه بر اساس واقعیات موجود کشور و جهان اصلاح شود و بر اساس تعریفی سازگار با شرایط زمانی و مکانی، تخصیص منابع کشور صورت پذیرد.

استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به مفهوم توسعه اقتصادی، خاطرنشان کرد: اگرچه توسعه اقتصادی در قرون 18 و 19 به صورت ساده و صرفاً بر اساس افزایش تولید کل یک جامعه ارزیابی می‌شد، ولی امروزه این برداشت ناکافی و قادر به تبیین واقعیات موجود نخواهد بود؛ اما مطالعه توسعه اقتصادی، همچون سایر شاخه‌های علوم انسانی تحولات قابل توجهی در شناخت ابعاد اجتماعی-اقتصادی جوامع در حال توسعه به خود دیده است. روند تاریخی مطالعات توسعه حاکی است که دانشمندان علوم اجتماعی این علم را از نگاه های مختلفی بررسی کرده اند، اما از میان شاخه های مختلف مطالعات توسعه ای، بررسی مفهوم توسعه اقتصادی نقش محوری را ایفاء کرده است. وجود طیف وسیعی از مطالعات دانمشندان و محققین علم توسعه اقتصادی با تنوع گرایشات علمی و دیدگاهی منجر به مجموعه گسترده‌ای از تعاریف توسعه و بنابراین تئوری‌های توسعه شده است.

وی ادامه داد: برای انتخاب تعریفی مشخص از توسعه، مروری کوتاه بر ادبیات موجود پیرامون مفهوم توسعه سودمند خواهد بود. مفهوم رشد یا توسعه، که در بدو پیدایش علم توسعه به یک معنی بودند، با جملاتی ساده مانند "افزایش مستمر در ظرفیت­های تولیدی یک جامعه" آغاز شد. با این وصف در همان دوره تعدادی از اقتصاددانان توسعه اقتصادی را صرفاً محدود به تغییرات آشکار در نهادهای اقتصادی ندانسته معتقد بودند که توسعه اقتصادی متضمن تحولات عمیق و اساسی هم در ساختارهای اقتصادی و هم در ساختارهای اجتماعی جامعه است. به عنوان نمونه، هوزلیتز در پاسخ به این سئوال که "آیا توسعه اقتصادی صرفأ محدود به تغییر در ابعاد مشخص و ظاهری رفتار است؟" بیان می‌کند که "من تصور می‌کنم که توسعه اقتصادی، به یک فرآیندی سریع و به نوعی انقلابی گفته می‌شود که اگر قرار است در جامعه ریشه‌دار شود باید به طور گسترده و عمیق نفوذ کرده و بنابراین بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن تاثیرگذار باشد. به عبارت دیگر، توسعه اقتصادی نه تنها شامل تغیر در تکنیک های تولید بلکه شامل تغیر جهت‌گیری در هنجارها و ارزش‌های اجتماعی نیز می شود.

افقه گفت: "پاول استرتین" نیز معتقعد بود که "توسعه هم به عنوان یک هدف و هم به عنوان یک فرآیند شامل تحول اساسی هم در دیدگاه نسبت به زندگی و کار و هم در نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که توسعه فرآیندی است که طی آن دامنه انتخاب انسان افزایش می‌یابد. آرتورلوئیس جمله معروفی دارد که مرجع بسیاری از اقتصاددانان بعدی شده است و می‌گوید: "نکته مهم در مورد رشد اقتصادی آنست که به انسان قدرت کنترل بیشتری بر محیط پیرامون او می‌دهد و با این تسلط، دامنه آزادی او وسیع‌تر می‌شود". والتر اِلکان نیز توسعه را چنین تعریف کرده که "توسعه فرآیندی است که با افزودن دامنه انتخاب انسان، او را در وضعیت مرفه‌تری قرار می‌دهد".

وی افزود: تعدد و تکثر تعاریف توسعه ممکن است نتیجه این تفکر غالب باشد که توسعه مقوله ای ارزشی است که در برگیرنده تغیراتی مطلوب و ارزشمند در جامعه است، اما مطلوب و ارزشمند واژه هایی ارزشی هستند که ممکن است در جوامع مختلف تعاریف متفاوت و یا حتی متضادی داشته باشند، به همین دلیل بسیاری از اقتصاددانان و جامعه‌شناسان معتقدند که اینگونه قضاوت‌های ارزشی مانعی برای نیل به یک تعریف فراگیر و جهانی برای توسعه است؛ اما علیرغم نقش ارزش‌ها در تعیین جهت جوامع، بسیاری از متخصصین علوم اجتماعی تلاش کرده‌اند تا مشخصات مشترکی در بین جوامع را استخراج و بر اساس آن یک هدف واحد برای فرآیند توسعه در کل جوامع تعریف کنند. در واقع مطالعات به سمتی رفته است که ویژگی هایی ذاتی و طبیعی انسان به عنوان وجوه مفهوم توسعه بیان شوند. نتیجه آنکه نقش ارزش های عرضی در مفهوم توسعه کمرنگ شده و در مقابل ارزش های ذاتی انسان وجه غالب مفهوم توسعه شده است. یکی از اولین تلاش ها در جهت تمرکز بر ارزش های ذاتی انسان به عنوان مفهوم توسعه، تعریفی است که "دادلی سیرز" ارائه کرده است. وی سه ویژگی اساسی توسعه را به صورت سؤال طرح کرده که معتقد است علیرغم تنوع در دین، سنت، نژاد و ... در بین همه جوامع مشترک است؛ بنابراین سوالی که باید درباره فرایند توسعه یک کشور پرسید این است که "چه اتفاقی برای فقر افتاده است؟ چه اتفاقی برای بیکاری افتاده است؟ چه اتفاقی برای نابرابری افتاده است؟ اگر در همه این سه مورد کاهش رخ داده باشد بدون تردید باید گفت که در جامعه مورد نظر توسعه اتفاق افتاده است، اما اگر یک یا دو مورد از این سه مشکل اساسی بدتر شده‌اند، به خصوص اگرهر سه مورد بدتر شده باشند، عجیب خواهد بود که نتیجه این فرایند را توسعه بنامیم حتی اگر درآمد سرانه نیز افزایش یافته باشد.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز اظهار کرد: با این حال، تفسیر "دنیس گولت" از توسعه زمینه را برای ارائه تعریفی جامع‌تر از توسعه فراهم کرد که پایه تعاریف امروزی از مفهوم توسعه است. تعریف او از توسعه نه ‌تنها اهداف اقتصادی را در بر می‌گیرد، بلکه شامل جنبه‌های غیر اقتصادی جامعه نیز می شود. "گولت" سه جزء اساسی یا سه ارزش محوری را به عنوان معیار‌ هر فرآیند توسعه بیان کرده است؛ این سه ارزش محوری که تمایل به نیل به آنها به عنوان اهدافی اساسی در ذات همه انسان ها وجود دارد عبارتند از معیشت، اعتماد به نفس و آزادی. به نظر می‌رسد این نوع نگاه به توسعه باعث تحولی در تعریف توسعه و ورود عوامل غیر اقتصادی به این تعریف شده باشد. به عبارت دیگر، این تعریف از توسعه نه به عنوان یک تحول صرف اقتصادی بلکه به تحول در همه ابعاد و جهات زندگی توجه می‌کند. در واقع در این تعریف برخوداری همه افراد جامعه در حدی که تأمین نیازهای اساسی دغدغه کسی نباشد دیگر هدف نیست، بلکه جزء بدیهی و جدایی ناپذیر هر تعریف و فرآیندی از توسعه است که وجود آن لازمه نیل به اهداف عالی تر توسعه یعنی ارضاء نیازهای معنوی است. بدیهی است بدون وجود یک رشد مستمر و خود افزا در سطح فردی و اجتماعی، تحقق توانایی و قابلیت بشر امکان‌پذیر نخواهد بود؛ بنابراین، افزایش درآمد سرانه، محو فقر مطلق، ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر و کاهش نابرابری درآمدی تامین کننده شرایط لازم و نه کافی برای توسعه خواهند بود.

افقه تصریح کرد: دومین ارزش محوری در تعریف توسعه، نیل به اعتماد به نفس در میان افراد جامعه است. همه مردم و جوامع به دنبال نشان دادن عزت نفس و اعتماد به نفس هستند، هرچند با نام‌های هویت، مقام، اعتبار، منزلت، افتخار و استقلال از آن یاد کنند. بخش قابل توجهی از این هدف با نیل به قدرتی قابل حصول است که به وسیله آن بتوان بخش وسیع تری از نیازهای مادی و معنوی را رفع کرد. شاید مهمترین ارزش محوری در تعریف ارائه شده برای توسعه آزادی باشد. آزادی در این تعریف به معنی "احساس رهائی از شرایط از خود بیگانه کننده زندگی مادی و بندگی طبیعت، جهل، انسان های دیگر، مصیبت، نهادها و ‌‌اعتقادات متحجرانه است. آزادی شامل دامنه وسیعی از انتخاب‌ها برای جوامع و اعضای آنها به همراه حداقل شدن موانع خارجی برای نیل به اهدافی که به توسعه معروف‌اند می‌شود." همانگونه که ملاحظه می شود آزادی در اینجا هر آن چیزی است که مانع از استفاده انسان ها از استعداد هایشان برای نیل به حداکثر برخورداری در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی است. در واقع ابزار مهمی که دامنه انتخاب انسان را گسترش می دهد، آزادی ثروت است. در مقایسه با فقر، ثروت به انسان قدرت بیشتری برای تسلط بر طبیعت و محیط مادی می دهد. ثروت همچنین به افراد آزادی انتخاب رفاه بیشتر و یا برخورداری از کالا و خدمات بیشتر می‌دهد یا به او اختیار می‌دهد تا همه خواست‌های مادی را انکار نموده و به یک زندگی کاملا معنوی بپردازد. این برداشت از توسعه خود را به اقتصاد محدود ننموده، بلکه حوزه های غیراقتصادی را نیز دربرگرفته است. به علاوه این نوع نگاه به اثرات متقابل حوزه‌های اقتصادی و غیراقتصادی نیز به طور واضح اشاره نموده است. ویژگی دیگر این تعریف آن است که گام مهمی در جهت جهانی شدن مفهوم توسعه برداشته است.

وی ادامه داد: همانگونه که ذکر شد آزادی مهمترین رکن از مفهوم توسعه در ادبیات رایج توسعه مطرح است. بر پایه آزادی بود که "آمارتیا سن"، توسعه دان برجسته هندی و برنده جایزه نوبل سال 1998 اقتصاد، کتاب ارزشمند "توسعه به مثابه آزادی" را به رشته تحریر درآورد و در آن توسعه را برابر با آزادی دانست. در واقع از نظر "سن"، توسعه فرآیندی است که موجب گسترش آزادی هایی خواهد شد که مردم از آن نفع می برند. توسعه باید منجر به محو عواملی شود که آزادی انسان ها را محدود می کند. این عوامل عبارتند از فقر و ستمگری، نبود فرصت های اقتصادی و محرومیت های اجتماعی نهادینه شده، غفلت از بودجه های عمومی و انتقاد ناپذیری و یکه تازی دولت های سرکوبگر. در واقع تعریف "آمارتیا سن" از توسعه چکیده 50 سال تحول و تکامل مفهوم توسعه است که همه مفاهیم پیشین را در خود جای داده است. 

افقه گفت: با مقایسه مطالعات مربوط به مفهوم توسعه به عنوان شاخه­ای از علوم انسانی با مفاهیم علوم تجربی می توان به این نکته اذعان کرد که محققین علوم انسانی نیز به دنبال شناخت ویژگی ذاتی انسان در زمینه های مختلف هستند. به طور طبیعی تفاوتی بین ویژگی های ذاتی انسان در زمان­ها و مکان­های مختلف وجود ندارد. به همین دلیل تعریفی که در حوزه مطالعات اجتماعی از مفهوم توسعه بیان می شود اگر منعکس کننده ویژگی های ذاتی انسان باشد می تواند یک مفهوم علمی، به معنی جهانی بودن، باشد و بنابراین تحت تأثیر ارزش های فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی جوامع قرار نمی گیرد. به نظر می رسد تعریفی که در ادبیات توسعه طی سال ها تکامل یافته است می تواند تعریفی بر اساس ویژگی های ذاتی انسان، فارغ از ارزش های عَرَضی باشد و بنابراین همچون قوانین علمی در علوم تجربی، برای همه جوامع مصداق دارد و قابل به کارگیری است.

وی افزود: در مجموع می توان گفت که مهمترین ویژگی مفهوم توسعه در ادبیات موجود، نیل به آزادی­ای است که دامنه انتخاب جوامع را افزایش می­دهد. ثروت و برخورداری، ابزار مهم نیل به این آزادی است، به همین دلیل بیان مجدد این جمله از آرتورلویس مفید خواهد بود که "ثروت به انسان آزادی بیشتری در انتخاب می‌دهد تا رفاه بیشتری داشته باشد و یا با نفی اهمیت تمایلات مادی خود، به انتخاب یک زندگی معنوی پرداخته و تلاش‌های خود را مصروف پاسخ به این نیازها کند.

استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: بدون تردید پیش نیاز دستیابی به قابلیت فوق الذکر، برخورداری از دانشی عمیق و وسیع در همه سطوح جامعه است. به عبارت دیگر، از آنجا که توسعه یک امر انسانی است نیل به این توانائی که انسان تسلط بیشتری بر طبیعت داشته و برموانع اجتماعی بیشتری غلبه و در نهایت به رتبه ای از آزادی که انسان را قادر به گزینش تمایلات مادی یا معنوی یا ترکیب مناسب آنها بنماید تنها و تنها از طریق دستیابی به سطوح عالی علم و تحقیق میسر است. این نکته نیز قابل تاکید است که نیل به موقعیت بهتر اقتصادی محصول تغییر و تحول و تاثیر متقابل عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی یک جامعه در فرآیند توسعه طی یک زمان معین است.

افقه گفت: از مقایسه مطالب فوق با نگرش اسلام در مورد توسعه می توان استنباط کرد که وجوه مشترک زیادی در مبانی مفهوم توسعه در اسلام و ادبیات موجود توسعه وجود دارد؛ هر دو دیدگاه محور توسعه را انسان می دانند و هم عامل توسعه و هم هدف توسعه، انسان است. دیدگاه دینی معتقد است که انسان با توسل به نعمت عقل و از طریق علم قادر به تسلط بر جهان و محیط پیرامون خود است تا بتواند با بهره برداری از آنها و رها شدن از نیازهای مادی و پرداختن به نیازهای روحی و معنوی به قرب الهی و رستگاری اخروی دست یابد. با تسلط بر جهان، انسان به آزادی در انتخاب خواهد رسید و می تواند مسیر خود را گزینش کند. در ادبیات موجود توسعه نیز سیر تکامل مفهوم توسعه به نقطه ای رسید که آزادی از همه عوامل محدود کننده انسان در رفع نیازهای مادی و روحی خود و افزایش دامنه انتخاب جوامع مهمترین وجه تعریف توسعه شد.

وی افزود: از آنجا که انسان هدف و دلیل خلقت این جهان و جانشین خداوند در روی زمین است، خداوند هر آنچه در آسمان و زمین است به خاطر او خلق نموده است. این بدان معنی است که هر آنچه آفریده شده می تواند تحت فرمان و اراده انسان باشد. از این آیات می توان نتیجه گرفت که انسان توانایی و قابلیت به خدمت گرفتن همه مخلوقات را در جهت خواست خود دارا است. این توانائی و قابلیت یک امر عام و مربوط به همه انسان ها بوده و بنا بر این همه افراد بدون توجه به تفاوت هایشان در نژاد، گرایش های دینی، تاریخ و سایر وابستگی ها، مشروط به اینکه آماده پرداخت هزینه آن باشند، قادر خواهند بود که به این هدف نایل آیند. به عبارت دیگر هر جامعه ای که وجود چنین قابلیتی را در انسان کشف نموده است از میوه های آن در زندگی بهره مند خواهد شد. جوامع اسلامی نیز می توانند این قابلیت را که در متون دینی به آن اشاره شده درک نموده و مشروط به پرداخت هزینه های نیل به آن، از منابع طبیعی و سایر مخلوقات در جهت هدف غائی خود استفاده نمایند. این توانایی و قابلیت تنها از طریق به کارگیری عقل که منحصراً در اختیار بشر قرارگرفته، حاصل خواهد شد. به عبارت دیگر، علم و دانش نقش اصلی را در به فعلیت در آوردن چنین قابلیتی ایفا می کنند، بنا بر این جوامعی که در سطوح بالایی از علم و دانش قرار دارند منطقاً جزو کشورهای پیشرفته بوده و متقابلاً، کشورهای پیشرفته به دلیل آگاهی از اهمیت علم و دانش، قادر به سرمایه گذاری های وسیع در گسترش مرزهای آن است.

استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز توضیح داد: از آنجا که از دید اسلام هر آنچه آفریده شده متعلق به خداوند است و اماناتی هستند در دست انسان، مردم موظف به استفاده از آنها به طور صحیح شده اند. بنابراین هیچ فرد یا جامعه ای مجاز به صدمه زدن و اتلاف یا استفاده نامطلوب و نامناسب از منابع طبیعی نیست. تخریب محیط زیست به هر نحو و از بین بردن منابع و مواهب خدادادی در اسلام به شدت نهی شده است. به بیان دیگر لطمه به محیط زیست و منابع طبیعی که متعلق به همه جوامع در زمان ها و مکان های مختلف است، از دید اسلام گناه محسوب می شود. تداوم رشد با در نظر گرفتن سلامت محیط زیست موضوعی است که در ادبیات توسعه امروز به رشد یا توسعه پایدار مشهور شده است.

وی ادامه داد: هیچ جامعه ای به توسعه نخواهد رسید، مگر آنکه به تغییر و تحولات عمیق و ساختاری در جهت نیل به توسعه اقدام کند. آنچه از دیدگاه اسلام نسبت به توسعه قابل برداشت است اینکه هیچ جامعه ای به توسعه نخواهد رسید مگر آنکه اولاً آن را بخواهد و به عنوان یک هدف دارای اولویت به دنبال آن باشد و ثانیاً برای نیل به آن تلاش و کوشش کند. بر این اساس خداوند به هیچ جامعه ای کمک نخواهد کرد مگر اینکه خود تلاش کند و این مفهوم در آیه هایی از قرآن کریم نیز آمده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که وضعیت فعلی و موجود هر جامعه ای حاصل خواست، عمل و کردار مجموعه افراد به خصوص افراد تأثیرگذار آن در گذشته و حال بوده است. بر اساس آیات قرآن، حتی اگر مسلمانان نیز قصد تغییر و تحول در جامعه خود را داشته باشند لازم است ابتدا خود را تغییر دهند. یکی از مظاهر این تغییر، تحول در دیدگاه نسبت به حیات دنیوی و پذیرفتن تبعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن است. تنها در چنین شرایطی است که می توانند از خداوند طلب یاری در جهت تغییر وضعیت نامطلوب اقتصادی اجتماعی خود کند.

این گفت و گو ادامه دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد