سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

گزارشی از وضعیت آبهای سطحی در استان خوزستان

 

 

عطش کویرنشینان برای انتقال آب کارون
وی در دیداری که با وزیر نیرو داشت بر تأمین آب بخش کشاورزی مناطقی که با کم‌آبی روبرو هستند، تأکید کرده است.

اختصاصی شوشان: روزهایی که خوزستان در انتظار انتصاب استاندار جدید به سر می برد روزهای پرهیاهویی برای کارون بود. بازدید استاندار اصفهان از طرح های انتقال آب ، تاکید مدیرعامل آبفای خراسان جنوبی بر انتقال آب کارون به طبس و... همه و همه نشان از عزم جدی کویرنشینان بر انتقال آب دارد. البته در این بین نباید نقش سیاستمداران را نادیده گرفت. مطمئنا پشت پرده پروژه انتقال آب کارون افراد ذی نفوذی قرار دارند وگرنه به این راحتی نمی شود خوزستان را تشنه و کویر را سیراب کرد.

اخیرا پای هاشمی رفسنجانی نیز به این پروژه باز شده است. وی در دیداری که با وزیر نیرو داشته بر تأمین آب بخش کشاورزی مناطقی که با کم‌آبی روبرو هستند، تأکید کرده است.

در همین زمینه سایت وزارت نیرو اشاره ای به این دیدار داشته که در ذیل می آید:

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با طرح سؤالاتی در خصوص وضعیت آب و برق کشور از جمله نیروگاه‌های فعال و میزان تولیدات آنها، به ضرورت برنامه‌ریزی بلندمدت برای تأمین آب بخش کشاورزی مناطقی که با کم‌آبی روبرو هستند، تأکید کرد.

در این دیدار وزیر نیرو نیز با اشاره به گسترش شهرها و بخش‌های صنعت، کشاورزی و افزایش میزان آب مصرفی، گزارشی از آخرین وضعیت آب و سدسازی در مناطق مختلف کشور را ارائه کرد و با موفق خواندن مهار آب در کشور گفت: وزارت نیرو برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدتی برای مهار آب‌های سطحی در دست اجرا دارد که با اتمام آن، بخش قابل‌توجهی از مشکلات مرتفع خواهد شد.

همچنین مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران نیز گزارشی از فعالیت‌ها و طرح‌های در دست اجرای این شرکت در استفاده از آب‌های مرزی کشور ارائه داد.


 


آب کارون قربانی کشت برنج در اصفهان

آیا کارون قربانی کشت برنج در اصفهان می‌شود. همانطور که دریاچه ارومیه قربانی کشت‌های سنتی از جمله کشت سیب در زمین‌های اطراف خود شد و این روزها کشور را وارد بحرانی به نام ریزگردهای سفید کرده است؟ سوالاتی که این روزها به شدت به نگرانی فعالان حوزه محیط‌زیست منجر شده و باعث شده تا جمعی 50 نفره از هنرمندان خوزستانی از «حسن روحانی» رئیس‌جمهور و «معصومه ابتکار» بخواهند تا جلوی انتقال آب‌های جدید را از خوزستان به اصفهان و یزد بگیرند.

«حمیدرضا خدابخشی» کارشناس آب نیروی خوزستان نیز می‌گوید: «انتقال آب از سرشاخه‌های بزرگ کارون یعنی از دز، خرسان و کوهرنگ در حالی از خوزستان به نام زاینده‌رود به اصفهان انتقال می‌یابد که نه تنها نفعی به حال زاینده‌رود ندارد، بلکه صرف برنج‌کاری در اصفهان می‌شود.» کاشت برنج درست زمانی در اصفهان جان گرفت که سدسازی‌ها به یکباره بخش بزرگی از آب‌های منتهی به زاینده‌رود را پشت سد جمع کردند و کشاورزان این منطقه بی‌توجه به الگوی سنتی کشاورزی در کویر به سمت کاشت برنج در منطقه رفتند. کاشت برنجی که 70 درصد آب را به هدر می‌دهد و در نهایت 30 درصد آن صرف کشاورزی می‌شود. اما با گذشت سه دهه از این ماجرا هم زمین‌ها برکت خود را از دست دادند و هم زاینده‌رود را خشک کردند. در ارومیه هم همین اتفاق به‌وقوع پیوست، سونامی سد‌سازی‌ها به جان منطقه افتاد تا به گفته «محمد درویش» کارشناس بیابان‌زدایی نزدیک به 40 سد روی آب‌ها و رودخانه‌هایی که دریاچه ارومیه را تغذیه می‌کرد، زده شود.

پس از آن هم کشت منطقه از انگور که آب کمتری طلب می‌کرد به سمت کاشت سیب رفت و حجم بیشتری از آب را طلب کرد. مسئله آنقدر پیش رفت که امروز به گفته «نادر قاضی‌پور» نماینده مردم ارومیه 8 میلیارد تن ریزگردهای نمکی این منطقه زندگی 3 میلیون مردم منطقه را در هجمه و هجوم نخست خود تهدید می‌کند. هجومی که این روزها شروع شده است. علاوه بر زندگی انسانی، زمین‌های کشاورزی منطقه به شدت از سوی نمکی که خود پراکنده‌اند، تهدید می‌شود. خوزستان البته وضع بدتری از ارومیه دارد. این استان بدون خشک شدن کارون هم نزدیک به سه دهه است که با ریزگردهای ناشی از خشک شدن هورالعظیم دست و پنجه نرم می‌کند. ریزگردهایی که البته تنها به خوزستان منتهی نشده و آسمان 22 استان کشور را درگیر کرده است.

خدابخشی می‌گوید: «اصفهانی‌ها در تازه‌ترین برنامه خود به‌دنبال انتقال آب ماربر در منطقه چلگرد چهارمحال و بختیاری به زاینده‌رود هستند. حوزه‌ای که دو میلیارد متر مکعب آب آورد دارد و بخش بسیار زیادی از آ ن پشت سد‌ها جمع می‌شود.» به گفته او آب‌هایی که به اسم تامین آب شرب منطقه انتقال می‌یابد سر از زمین‌های کشاورزی منطقه درمی‌آورد. خدابخشی توجه همگان را به زمین‌های شالی «لنجان» اصفهان جلب می‌کند و می‌گوید: «چرا باید آب منطقه خوزستان به بخش‌های مرکزی و بیابانی انتقال داده شود تا در آ‌نها برنج‌کاشته شود.» برنجی که یکی از دلایل خشک شدن زاینده‌رود است. به گفته او درحالی اصفهان آب خوزستان را برای آبیاری زمین‌های برنج خود انتقال می‌دهد که آب نیروی خوزستان زمانی که حجم آب پایین می‌رود اجازه کشت در زمین‌های اطراف و حاشیه رودخانه را به کشاورزان نمی‌دهد. مسئله‌ای که باعث می‌شود تا حتی کشاورزان این منطقه یک فصل کشت خود را از دست بدهند. اما همین آب از خوزستان به اصفهان انتقال می‌یابد تا خرج برنج‌کاری در کویر شود. او می‌گوید: «معلوم است که با این شیوه نه زاینده‌رود نجات پیدا می‌کند نه زمین‌های منطقه سیراب می‌شوند.» به گفته او انتقال آب‌ از خوزستان به قم، گلپایگان وخیلی از شهرها به اسم تامین آب شرب انجام می‌گیرد اما اعتراض استانداران همین استان‌ها به اینکه اولویت این آب شرب است نه کشاورزی نشان می‌دهد که این آب‌ها در جای دیگری خرج می‌شود وهمین است که به‌رغم اینکه بخش بسیار بزرگی از آب‌های کشور از جنوب به سمت کویر یزد و اصفهان انتقال یافت، این دو استان با کمبود آب روبه‌رو هستند. کمبود آب در ماه‌های گذشته در اصفهان و یزد به جیره‌بندی آب هم رسید. هرچند مسئولان این استان‌ها یک در میان آن را تکذیب کردند و خبردهی درباره آن را پیشگیری قبل از وقوع حادثه دانستند. از سوی دیگر آب‌های خروشان کارون از سمت خوزستان و چهارمحال و بختیاری در حالی در سه دهه گذشته به سمت اصفهان رفته است که هرگز نتوانسته لب تشنه این کویر را سیراب کند و در سال‌جاری به درگیری میان کشاورزان اصفهانی و یزدی منجر شد. واقعه تا آنجا پیش رفت که اصفهانی‌ها لوله انتقال آب به یزد را قطع کردند و یزدی‌ها را تا چند مدت دچار مشکل کردند. انتقال آب از خوزستان درحالی به قصه بی‌پایانی تبدیل شده که این استان به دلیل خشک شدن تالاب هورالعظیم با حجم وسیعی از ریزگردهای عربی روبه‌رو است. حجمی که حل معضل آن در گرو همکاری و همراهی کشورهایی چون عراق و سوریه است. دو کشوری که به نظر نمی‌رسد در میان حجم بسیار زیاد مشکلاتی که دارند زمانی را برای حل ریزگردهای عربی صرف کنند.

البته نگرانی‌های جامعه خوزستانی این روزها بیشتر است.«مسعود اسدی» رئیس سازمان نظام صنفی کشاورزی خوزستان و رئیس مجمع تشکل های کشاورزی ایران اعتقاد دارند انتخاب وزرای دولت روحانی که بسیاری از آنها اصفهانی و یزدی هستند می‌تواند در پیشبرد انتقال آب به ضرر محیط‌زیست خوزستان نقش بارزی را داشته باشد. انتقالی که «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی چهارمحال وبختیاری را هم به این نتیجه رسانده که نه تنها به نفع زاینده‌رود نخواهد بود که باز هم به کم‌آبی در مناطقی چون خوزستان و چهارمحال و بختیاری منجر می‌شود.

بختیاری‌ها هم از انتقال آب به‌وسیله تونل گلاب و بهشت‌آباد که قرار است باز هم بخشی از آب‌های کارون در این بخش را به یزد ببرد، نگران هستند. این دو پروژه در دولت گذشته شروع شد اما اعتراض بختیاری‌ها باعث توقف آنها شد. حالا خاکپور می‌گوید که خبرهای موثقی وجود دارد که نشان می‌دهد که تونل‌ها از سمت یزد به سمت چهارمحال و بختیاری در حال ساخت و پیش‌روی است موافقان با این طرح قرار است که مسئولان کشور را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند. چهار محال و بختیاری در سال‌های جدید به شدت با کاهش آب روبه‌رو شده و آنطور که خاکپور می‌گوید بسیاری از روستاهای این منطقه با تانکر آب تغذیه می‌شوند.

حال افکارعمومی می‌پرسند آیا قرار است که محیط‌زیست کشور یک‌بار دیگر با واقعه تلخ دیگری چون خشک‌شدن کامل رودخانه کارون بعد از زاینده‌رود و دریاچه ارومیه روبه‌رو شود؟ و بعد هم دولتمردان به این نتیجه برسند که سد‌سازی در حوزه کارون را متوقف کنند و بالاخره قبول کنند که همه چیز زیر سر کشاورزی سنتی و بی‌حساب وکتاب است. آنها می‌گویند آیا بهتر نیست که کشاورزی در مناطق کویری شیوه طبیعی خود را به دست بگیرد تا محیط‌زیست کشور برای کشت برنج در کویر بیشتر از این هزینه ندهد.

 

 

 

گرچه تابستان گذشته و گرما و شرجی شدید هم شکسته ولی بی آبی مربوط به این روزها، این ماهها و حتی این سالها نیست که به این زودی تبعات نامطلوب آن تمام شود؛ بدین ترتیب به رغم آنکه از آذرماه 1387 رسیدگی به مشکل کمبود آب در این استان در قالب طرح بزرگ غدیر در دستور کار قرار گرفته، ولی هنوز راه درازی تا اجرای کامل این طرح تا افق 1415 باقی مانده است

شوشان/ سایت تابناک در گزارشی نوشت : تا سخن از محرومیت در خطه جنگ زده خوزستان می‌شود، همه به یاد چاه‌های پر از نفت آن دیار می‌افتند که گاه آخرین مزیت‌هایش به اهالی این منطقه می‌رسد؛ درست مثل اهالی عسلویه و حتی بوشهر که در کمترین فاصله با یک چهارم منابع گازی جهان زندگی می‌کنند ولی هنوز باید کپسول خالی به دوش گرفته و در پی جایی برای پرکردنش باشند. اما این بار سخن از بهره‌مندی از نفت و گاز و محرومیت از نعمات همراه آنها نیست، که خوزستان کارون و کرخه دارد ولی حتی از آب این رودهای خروشان هم محروم است!

هرچه در دوران جنگ تحمیلی عبور از امثال کرخه و کارون برای زدن به قلب دشمن با دشواری‌هایی همراه بود و خلق انواع و اقسام سازه های خاص را می‌طلبید، این روزها دیگر گاه کارون از فرط خشکی سله می‌بندد تا نه این رودها و دیگر رودهای استان شبیه قبل باشد و نه حوزه آبریز آنها نشانه‌ای از دوران سرسبز گذشته به یادگار داشته باشد.

محرومیت از نعمات نفت به کنار، با بی آبی در لب رود ماندن را چه کنند؟

گرچه تابستان گذشته و گرما و شرجی شدید هم شکسته ولی بی آبی مربوط به این روزها، این ماهها و حتی این سالها نیست که به این زودی تبعات نامطلوب آن تمام شود؛ بدین ترتیب به رغم آنکه از آذرماه 1387 رسیدگی به مشکل کمبود آب در این استان در قالب طرح بزرگ غدیر در دستور کار قرار گرفته و فاز نخست از سه فاز اجرای آن بیش از دو سال است که بهره برداری شده، ولی هنوز راه درازی تا اجرای کامل این طرح تا افق 1415 باقی مانده است.

هرچه این طرح را بزرگترین، بارزترین، شاخص ترین، مفیدترین، بهترین و هرچه «ترین» دیگر بنامیم و بدانیم، باز مشکل کمی و کیفی آب شرب چهار میلیون و 700 هزار نفر در مناطق شهری و روستایی خوزستان برقرار است و باز شنیدن انتقال آب کارون، کرخه و ... برای ساکنان این ولایت، به بخشیدن چراغی می‌ماند که به خانه رواست اما ظاهرا راهی خانه همسایگان می‌شود تا آنچه برای خودی باقی می‌ماند، گاه آبی شور، گلالود، دارای سختی بالا و البته جیره بندی شده در طول شبانه روز باشد.

نه اینکه خودی و غیر خودی کرده و مرز بندی قائل شویم ولی کیست که نداند در صفِ دریافت سختی‌ها، خوزستانی‌ها به مراتب بیش از سایرین بهره برده‌اند و حالا قرار به تقسیم ثواب هم اگر باشد، یا باید به مساوات عمل شده و برابری رعایت شود و یا اگر این مهم مقدور نبود، بد نیست سهم بیشتری از سختی به دیگران رسیده و بگذاریم ثواب تحمل در مقابل مشقت‌های همراه با آن، نصیب ایشان هم بشود!

این رویکرد به ظاهر خودخواهانه را بگذارید کنار بنیان غلطی که از ابتدا در جابجایی چند ده کیلومتری و گاه چند صد کیلومتری آب رودهای پر آب به دیگر نقاط کشور گذاشته شده تا با بلبشویی مواجه شوید که اکنون گریبان بسیاری از مردمان و حتی مسئولانِ مستقر را گرفته و هر روز قسمتی از آن بروز و ظهور پیدا می‌کند؛ روزی انتقال آب کارون به زاینده رود از فرط بی آبی دردناک می‌شود و روز دیگر بی آبی زاینده رود از انتقال آب آن به جایی دیگر، تاول می‌زند و جالب اینکه در این وانفسا تا قرار می‌شود خشکی امثال دریاچه ارومیه را مرتفع کنیم، باز انتقال رود در زمره نخستین گزینه‌ها مطرح می‌شود.

محرومیت از نعمات نفت به کنار، با بی آبی در لب رود ماندن را چه کنند؟

همه این ها را که کنار گذاشته و امیدواری به اجرای کامل امثال طرح غدیر برای ریشه کن کردن مشکلات کمی و کیفی آب در استان خوزستان را به آن بیافزاییم، تازه آنجاست که شنیدن درباره کندی پیشرفت فاز دوم آبرسانی غدیر به دلیل کمبود اعتبار حکم تیر خلاصی بر هر چه امیدواری داشته و ضرورت تسریع این طرح بیش از هر زمانی جلوه خواهد کرد.

اینجاست که جا دارد برای بحران آب خوزستان هم به سان خشکسالی دریاچه ارومیه کارگروه تعریف شود، کارویژه در نظر گرفته شود، تحقیق و بررسی جامع صورت گیرد و پیش از همه اینها، بودجه تصویب شود تا مهر ماندگاری که از دولت قبل اجرایی نشد، با تدبیر ویژه محقق شود تا اگر روزی خواستیم از مردمانی که در جنگ پاک بازی کردند و تن به ذلت ندادند یاد کنیم، به سهم خودمان خجل نباشیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد