سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

سلام خوزستان

انتشار اخبار سیاسی- اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خوزستان

خوزستان در تقویم جنگ تحمیلی

 

فتح المبین و درس عبرتی که صدام گرفت/
دستیابی به 9 کامیون اسناد محرمانه عراق
 
اهواز - خبرگزاری مهر: یادمان عملیاتی فتح المبین که یکی از مناطق اصلی ورود کاروانهای راهیان نور به شمار می رود یکی از مناطقی است که دستاوردهای فراوانی در طول جنگ برای ایران داشت و درس عبرتی تاریخی به صدام داد.

به گزارش خبرنگار مهر، رزمندگان نقل می کنند برای عملیات فتح المبین فرمانده وقت سپاه (محسن رضایی) با قرآن استخاره می کند که این آیه مبارکه می آید: «انا فتحنا لک فتح مبینا»

ساعت 30 دقیقه بامداد دوم فروردین ماه 1361 یکصد گردان از سپاه و 35 گردان از ارتش ایران، در غرب دزفول و شوش با رمز یا زهرا به قلب دشمن زدند. در مقابل 170 گردان از قوای رزمی عراق صف کشیده بودند. نیروهای خودی در قالب چهار قرارگاه عملیاتی سازماندهی شده و از چهار محور شوش، رودخانه کرخه، کوه میشداغ در جاده اهواز – اندیمشک و غرب دزفول حمله را شروع کردند.

در مرحله اول و دوم، تنگه های عین خوش و رقابیه به روی دشمن مسدود و در دو مرحله دیگر ارتش عراق تا پشت رودخانه دویرج عقب رانده شد.

در این عملیات شهیدان حسین خرازی فرمانده لشگر 14 امام حسین و محسن وزوایی فرمانده یک گردان از تیپ 27 محمد رسول الله در شکست عراقی ها در محور «رقابیه» و «علی گره زد» بزرگترین موفقیت را به ارمغان آوردند. کار بی نظیری که در این عملیات انجام شد و باعث شگفتی عراقی ها شد، حفر کانال و تونل در زمینهای رملی منطقه و دور زدن دشمن از طریق آن بود. لشگر های 19 زرهی و یک مکانیزه عراق که در این محاصره غافلگبر شده بودند، با تحمل آسیبهای فراوان و شکستی که احمد متوسلیان فرمانده تیپ 27 محمد رسول الله به آنها وارد آورد، از میان رفتند.

با انجام عملیات فتح المبین دو هزار و 400 کیلومتر از خاک ایران در شمال خوزستان آزاد و دستیابی به چاه های نفت ابوغریب حاصل شد. در 10 روز نبرد، 18 فروند هواپیما، سه فروند چرخبال، 361 دستگاه تانک و نفربر، صد ها دستگاه خودروی نظامی و شمار چشمگیری از سلاحهای انفرادی و نیمه سنگین دشمن از بین رفت و بیش از چهار هزار تن از نیروهای عراقی کشته و 15 هزار نفر دیگر نیز به اسارت نیروهای ایرانی در آمدند.

همچنین شمار 150 دستگاه تانک، 170 دستگاه نفربر، 165 قبضه توپ، شماری سلاح سبک و نیمه سنگی، یک سایت کامل موشک سام به همراه سه فروند موشک و انبوهی مهمات دیگر به دست رزمندگان اسلام افتاد.

این عملیات با فرماندهی مشترک قرارگاه کربلا سپاه و ارتش و چهار قرارگاه قدس به فرماندهی سردار عزیز جعفری، نصر به فرماندهی سردار شهید حسن باقری، فجر به فرماندهی سردار شهید مجید بقایی و قرارگاه فتح به فرماندهی سردار سرلشکر رحیم صفوی و غلامعلی رشید انجام شد.

اما این یادمان هنوز هم ناگفته های فراوانی از دلیری و رشادت نیروهای ایرانی را در دل خود جای دارد که برای آنها باید پای صبحت رزمندگانی نشست که مردانه در این عملیات با اندک تسلیحات خود در برابر دشمن تا بن دندان مسلح عراق ایستادند و از خاک کشور در برابر هجوم بیگانه دفاع کردند.

اگر تپه ها و وادی های این سرزمین زبان داشت از حما‌سه های فرزندان این سرزمین می گفت؛ از پل ناجیان که عبور می کنی به شیارهای معروفی می رسی که ماه های نخست جنگ شاهد حماسه های بسیار بودند: شیار شیخی، شیار المهدی و شیار شلیکا. این منطقه، عملیات فتح المبین را در خود دیده است و امتداد این جاده می رسد به سایتهای رادار چهار و پنج و ارتفاعات ابوسلبی خات و رودخانه رفاعیه.

سایتهای چهار و پنج که قبل از انقلاب بنا شده بودند، بهترین ارتفاع منطقه بودند و مسلط بر عراق و ایران. عراق همان اوائل جنگ دست گذاشت روی این ارتفاعات و آنها را از ما گرفت و با استفاده از موقعیت و ارتفاع همین سایتها بود که راحت دزفول، اندیمشک، شوش و جاده اندیمشک به اهواز را با موشک زمین به زمین می زد. از این موقعیت می شد پرواز هواپیماها را هم کنترل کرد. چشم منطقه اینجا بود. صدام هم خیلی مواظب بود که آن را از دست ندهد. آن قدر نیرو برای محافظت از این منطقه آورده بود که با غرور می گفت: اگر ایرانیها سایتها را بگیرند، کلید بصره را هم به آنها می دهم.

دو روز از فروردین ۶۱ گذشته بود که عملیات فتح المبین کلید خورد. مرحله اول عملیات، عبور رزمنده ها از شیارها بود که به کمین عراقی ها خوردند. در همین شیارها بود که خیلی ها شهید شدند. این را گفتم که بدون وضو وارد نشوی و قدم که بر می داری مواظب باشی...

چون عراق هوشیار بود مرحله اول را دوام آورد؛ حتی حمله هم کرد و تعدادی از نیروهای ما را اسیر گرفت. مرحله اول، خدا ما را نجات داد و فتح خدا آغاز شد. مرحله دوم و سوم عملیات، عراقیها چنان ضربه ای خوردند که راهی جز فرار نداشتند. آنها اصلا انتظار نداشتند که ایرانیها به این قوت جلو بیایند و به پادگان عین خوش برسند. دیگر برای آنها جای ماندن نبود.

هفت روز از فروردین ۶۱ گذشته بود که سایت دست رزمندگان اسلام بود؛ اما صدام به وعده ای که داده بود هیچ وقت عمل نکرد و این برای او درس عبرتی نشد که دیگر خط و نشان نکشد. در خرمشهر هم همین حرفها را زد؛ ولی دو ماه بعد از این آنجا را هم مفتضحانه رها کرد و رفت تا دیگر جرات نکند وعده و وعید بدهد.

در فتح المبین، عراقیها به گونه ای غافلگیر شدند که اسناد و مدارک و چمدانهای محرمانه بسیاری از خودشان جا گذاشتند و رفتند. ماشینهایشان که در گل گیر می کرد رها می کردند و پا به فرار می گذاشتند. اگر ما در طول جنگ 10 کامیون سند از عراق گیرمان آمده باشد، 9 کامیون آن در همین منطقه فتح المبین بود.

اگر فتح خدا نبود و اگر ما در فتح المبین پیروز نمی شدیم، با پنج عملیات هم نمی شد، این زمینهای بزرگ و سایتها را آزاد کرد زیرا عراقیها تا این مرحله حالت هجومی داشتند. از این عملیات به بعد، عراقیها دست و پایشان را جمع کردند؛ میدان مین گستردند و مجبور شدند به لاک دفاعی بروند.

امروز به یادبود شهیدان این منطقه، یادمان زیبایی ساخته اند تا شاید بتوانی در فضای همان روزها قدم بزنی. شیارهای کوچه مانندی که آهسته تو را از خود عبور می دهد تا آرام آرام دلت نرم شود و آشتی کنی با هر آنچه از یاد برده ای آشتی کنی، با آنانی که آرام آرام از کنار همه زیبایی های دنیای فانی گذشتند تا به زیبایی مطلق برسند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد